به گزارش خبرگزاری ایمنا، در دهههای اخیر، هر جریان فکری و فرهنگی کوشیده است حضرت زهرا (س) را از منظر خود بازخوانی کند. این بازخوانیها گاه از سر ارادت است و گاه در پاسخ به نیازهای فکری و اجتماعی زمانه؛ اما در نهایت، حاصل آن چهرهای تکهتکه از بانویی است که در حقیقت، جامعترین الگوی ایمان، خرد و کنشگری در تاریخ اسلام بهشمار میآیند. ایشان نه فقط مادری فداکار و همسری مهربان، بلکه آموزگاری آگاه، مدیری توانمند و مدافعی شجاع در برابر تحریف و انحراف بودند.
روایتهای گزینشی ریشه در تاریخ دارد؛ از روزهای نخست پس از رحلت پیامبر اکرم (ص)، زمانی که جریان قدرت از مسیر ولایت جدا شد، تلاش برای کمرنگ کردن نقش حضرت زهرا (س) نیز آغاز شد. گاهی تاریخ کوشیده حضور ایشان را در محدوده خانه و احساسات شخصی خلاصه کند، در حالیکه خطبهها و مواضع ایشان در مدینه، گواهی روشن بر بینش سیاسی، دینی و اجتماعی آن حضرت است. بسیاری از منابع، آگاهانه یا ناآگاهانه بخشی از واقعیت را حذف کردند تا چهره حضرت بی حاشیهتر و کماثرتر جلوه کند.
اما حقیقت فراتر از این روایتهاست. حضرت زهرا (س) نه در پی قدرت، بلکه در جستوجوی حقیقت بودند. خطبه فدکیه که از شاهکارهای اندیشه و بلاغت اسلامی است، نمونهای آشکار از این حقیقت است. در آن خطبه، ایشان از باغ فدک تنها به عنوان بهانهای برای دفاع از اصل ولایت یاد و ماهیت حکومت دینی را تبیین میکنند؛ حکومتی که مشروعیت آن از رأی قبیله یا اکثریت نبوده و از پیوند با اراده الهی سرچشمه داشته است؛ در واقع، حضرت زهرا (س) نخستین مدافع اندیشه حکومت الهی در تاریخ اسلام هستند.
در کنار این جایگاه سیاسی و اعتقادی، حضرت زهرا (س) در عرصههای فرهنگی و اجتماعی نیز نقشی بنیادین ایفا کردند. ایشان شبکهای از زنان مؤمن را در مدینه سامان دادند و با گسترش آموزش قرآن و تربیت ایمانی، بنیان فرهنگی اسلام را در درون خانوادهها استوار کردند. در عرصه اقتصادی نیز، توانستند با مدیریت املاک فدک، الگویی از عدالت، انفاق و استقلال مالی ارائه کنند. در کنار همه این نقشها، حضرت در محیط خانواده، همواره مظهر مهر، فروتنی و حضور معنوی بودند.
در همین راستا برای آشنایی بیشتر با شخصیت حضرت زهرا با حجتالاسلام محمدامین نخعی، طلبه سطح خارج فقه حوزه علمیه، عضو میز تعلیم و تربیت مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی و فرهنگستان علوم اسلامی گفتوگو کردهایم که مشروح این گفتوگو را در ادامه میخوانید.

ایمنا: حضرت زهرا (س) چه نقشهایی در جامعه صدر اسلام داشتند و این نقشها را چطور میتوان دستهبندی کرد؟
نخعی: نقشهای این بانوی بزرگوار را میتوان به دو دسته تقسیم کرد: نقشهای اجتماعی و نقشهای فردی. در بخش نقشهای اجتماعی، میتوان به نقش حضرت زهرا سلاماللهعلیها در مالکیت مجموعهای از داراییهای بزرگ اشاره کرد. پس از فتح قلعههای خیبر، باغ فدک به حضرت داده شد. فدک یک باغ کوچک در حاشیه مدینه نبود، بلکه مجموعهای از نخلستانهای وسیع بود که سالانه سود قابلتوجهی از آن به دست میآمد. پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله این باغها را به حضرت زهرا واگذار کردند تا تحت نظارت ایشان اداره شود. کارگران مأمور رسیدگی و بهرهبرداری از محصول بودند و درآمد حاصل نیز به مدینه آورده میشد تا زیر نظر حضرت در مسیر درست مصرف شود. بنابراین میتوان گفت حضرت زهرا یک بنگاه اقتصادی مهم را مدیریت میکردند و این خود، نخستین نقش اجتماعی ایشان بود؛ نقشی اقتصادی و مدیریتی.
نقش دوم حضرت زهرا، مأموریت فرهنگی ایشان است. حضرت، شبکهای از زنان مؤمن را در مدینه و سراسر قلمرو اسلام آن روزگار سازماندهی کردند. در این شبکه، آموزش قرآن، احکام و مباحث تربیتی صورت میگرفت و حضرت نقش محوری در هدایت و آموزش زنان داشتند. این نیز یک نقش اجتماعی بزرگ است؛ حضرت بهعنوان معلم و مدیر فرهنگی جامعه زنان آن زمان شناخته میشدند و هیچکس جز ایشان توانایی چنین مدیریتی را نداشت.
ترکیب این دو نقش فرهنگی و اقتصادی به طور طبیعی به حضرت جایگاهی سیاسی نیز بخشیده بود. در نتیجه، حتی اگر نسبت خانوادگی ایشان با پیامبر را در نظر نگیریم، تأیید یا مخالفت حضرت زهرا (س) با افراد، نقش مؤثری در جامعه داشت. این جایگاه در حدی بود که رضایت یا نارضایتی حضرت معنا و پیام سیاسی به همراه داشت. چنانکه پیامبر فرمودند: «إِنَّ اللهَ یَغْضَبُ لِغَضَبِ فَاطِمَةَ وَ یَرْضَی لِرِضَاهَا»؛ یعنی رضایت حضرت زهرا، رضایت خداست و خشم او، خشم خدا.
در جامعهای که پیامبر در رأس آن است، طبیعی است که رضایت حضرت زهرا شأن سیاسی ویژهای ایجاد کند. در نتیجه، حضرت زهرا از سه جهت دارای جایگاه اجتماعی بودند: اقتصادی، فرهنگی و سیاسی. افزون بر این، در جامعه قبیلهای آن زمان، فرزند یگانه پیامبر بودن، خود بهتنهایی شأن و اعتبار ویژهای محسوب میشد؛ به همین دلیل بسیاری از اشراف قریش و مؤمنان، خواستگار حضرت بودند، زیرا میخواستند از این طریق به طبقه قدرت نزدیک شوند و داماد پیامبر بودن را وسیلهای برای کسب نفوذ سیاسی خود قرار دهند. این مجموعه نقشها، یعنی اجتماعی، اقتصادی و سیاسی، نخستین بخش از جایگاه حضرت زهرا را تشکیل میدهد.
ایمنا: نقشهای فردی حضرت زهرا (س) چه بود و حضرت در نقشهای اجتماعی فعالتر بودند یا نقشهای اجتماعی؟
نخعی: بخش دوم، نقشهای فردی ایشان است؛ یعنی نقش دختر، همسر و مادر؛ حضرت زهرا در حالی که همه آن مسئولیتهای اجتماعی را بر عهده داشتند، این سه نقش فردی را نیز به بهترین شکل ایفا میکردند. بنابراین اگر بخواهیم عادلانه و بیطرفانه درباره شخصیت حضرت زهرا قضاوت کنیم، باید همه این جنبهها را همزمان ببینیم. واقعیت شخصیت حضرت در جمع همه این نقشهاست، نه در تأکید بر یکی و حذف دیگری.
بدترین کار این است که تنها بخشی از زندگی ایشان را برجسته کنیم؛ مثلاً فقط بر نقش مادری تأکید کنیم و دیگر ابعاد را نادیده بگیریم، یا برعکس، نقشهای اجتماعی را بزرگ کنیم و وجه خانوادگی را حذف نمائیم. هر دو نگاه، نوعی افراط و تفریط و در حقیقت، بیعدالتی در روایت شخصیت حضرت زهراست.
در برخی نگاههای امروزی، بهویژه در میان برخی فمینیستهای مسلمان، نقشهای خانوادگی حضرت نادیده گرفته میشود؛ در حالیکه گروهی دیگر تنها بر نقش مادری و همسری ایشان تأکید میکنند و حضور اجتماعیاشان را منکر میشوند؛ اما عظمت حضرت زهرا در همزمانی و توازن این دو بعد است.
واقعنگری در روایت زندگی حضرت زهرا، یعنی دیدن هر دو وجه؛ اجتماعی و خانوادگی، فرهنگی و عاطفی. متأسفانه امروز در بازنمایی این شخصیت بزرگ، گرفتار افراط و تفریط شدهایم. برخی برای تأیید دیدگاههای خود، حضرت زهرا را مطابق با مسئلههای ذهنی و اجتماعی خویش بازسازی میکنند.
مثلاً زنی که از نقش اجتماعی خود سرخورده است، بُعد اجتماعی حضرت را بیش از حد برجسته میکند؛ یا فردی دیگر فقط بر نقش خانوادگی تأکید دارد. در حالیکه روایت درست و واقعی از حضرت زهرا سلاماللهعلیها، دیدن همه ابعاد این شخصیت جامع است؛ الگویی کامل و متعادل از زن مسلمان که در هر دو عرصه خانواده و اجتماع، حضوری الهامبخش و تأثیرگذار دارد.
ایمنا: مقدمه و توضیحات خوبی مطرح کردید. معمولاً در سالهای اخیر، نقش مادری حضرت زهرا (س) پررنگتر مطرح شده است. از سوی دیگر، فمینیستهای مسلمان بر نقشهای اقتصادی حضرت تأکید زیادی دارند. پرسش این است که حضرت زهرا (س) چطور میتوانستند این نقشها را با هم مدیریت کنند؟ از طرفی همیشه شنیدهایم که کارهای داخل خانه را حضرت زهرا انجام میدادند و کارهای بیرون از خانه بر عهده حضرت علی بود. پس ایفای نقش اقتصادی و اجتماعی برای حضرت زهرا (س) چطور ممکن بود و ایشان چطور میتوانستند در عین حفظ لطافت و زنانگیشان، از عهده چنین مسئولیتهایی هم برآیند؟
نخعی: سوال خیلی خوبی است. در اینجا به دو کلمه اشاره میکنم که هر دو خیلی مهماند و متأسفانه گاهی در بحث زن و نقش او با هم خلط میشوند: یکی «پردهنشینی» و دیگری «گوشهنشینی». پردهنشینی مفهوم خوبی است، اما گوشهنشینی نه. اجازه بدهید تفاوتشان را توضیح دهم.
ما گاهی اینطور روایت میکنیم که چون زن، لطیف و حساس است و نیاز به مراقبت دارد، باید از هرگونه حضور اجتماعی دور بماند تا آسیب نبیند یا به کسی آسیب نزند. نتیجه این نگاه آن است که نسخهای برای زنان میپیچیم به نام «گوشهنشینی». یعنی میگوئیم زن باید در خانه بماند، کاری انجام ندهد، چون اگر وارد جامعه شود، لطافت روحیاش از بین میرود و دیگر نمیتواند نقش مادری یا همسری را ایفا کند.
حتی گاهی حجاب را هم با همین منطق توضیح میدهیم؛ میگوئیم حجاب ابزاری است برای معنا دادن به همین گوشهنشینی. بنابراین به زنان مؤمن میگوئیم: وظیفهات این است که فقط مادر و همسر خوبی باشی، حجاب را با قرائتی خاص رعایت کنی و اصلاً نیازی نیست بیرون از خانه فعالیتی داشته باشی، چون اگر بیرون بیایی، ممکن است به خودت یا دیگران آسیب بزنی.
اما گوشهنشینی نگاه درستی نیست، چون بسیاری از ظرفیتها و استعدادهای زن را نادیده میگیرد و اجازه نمیدهد بروز پیدا کند. در مقابل، پردهنشینی مفهومی متفاوت است. پردهنشینی یعنی ما زن را از جلوههای اغواگرانه و تبلیغاتی جنسیتی جدا کنیم. یعنی زن نه بهعنوان ابزار تبلیغاتی یا موجود اغواگر، بلکه بهعنوان یک انسان وارد جامعه شود. حجاب، در این نگاه، پوششی است که اجازه میدهد زن با وجه انسانیاش در جامعه حاضر شود، نه با وجه صرفاً جنسیتیاش.
وقتی زن در قالب «پردهنشینی» و با حفظ حجاب وارد جامعه میشود، میتواند نقشهای اجتماعی اعم از فرهنگی، اقتصادی یا سیاسی را ایفا کند، بیآنکه به خودش یا دیگران آسیبی برساند. این دقیقاً همان نقطهای است که اندیشه انقلاب اسلامی مطرح میشود. پیش از انقلاب و پیش از امام خمینی (ره)، چنین قرائتی از حضور اجتماعی زنان وجود نداشت.
به کلام امام دقت کنید؛ ایشان وقتی از حجاب سخن میگویند، میفرمایند: «ما میخواهیم زنان در مقدورات اساسی مملکت نقش داشته باشند.» امام در این سخن جدی است و تاریخ نشان داد که به آن باور داشت. مثلاً وقتی قرار شد نمایندگانی برای گفتوگو با مارکسیستها فرستاده شوند، امام یک مرد (آیتالله جوادی آملی) و یک زن (خانم مرضیه دباغ) را در کنار هم فرستاد.
ایمنا: این مثال را به نقش زن در جامعه کنونی تعمیم دهید.
نخعی: اگر ما بخواهیم زن «بهماهو زن» در مقدورات اساسی مملکت نقش داشته باشد، باید کاری کنیم که از او بهعنوان ابزار اغوا استفاده نشود. این یعنی حجاب، تلاشی است برای حضور امن و انسانی زن در جامعه. حالا اگر این نگاه را در زندگی حضرت زهرا (س) ببینیم، کاملاً روشن است. حضرت در خانه، نقش اصلی خود بهعنوان همسر و مادر را به بهترین شکل ایفا کردند و همزمان در جامعه هم نقش فعال اجتماعی داشتند.
مثلاً حضرت زهرا (س) شبکه گستردهای از زنان مؤمن مدینه را سامان دادند و درباره مهمترین مسئله سیاسی روز یعنی جانشینی پیامبر برایشان سخنرانی میکردند. این کار آنقدر اثرگذار بود که حکومت وقت مجبور شد جلسات را تعطیل کند و اجازه ندهد حضرت در خانه خود گردهمایی داشته باشد. وقتی خانه بسته شد، حضرت گفتند: «پس به بقیع میروم.» و همانجا بیتالاحزان را برپا کردند. زنان باز هم به ایشان پیوستند و این بار فعالیت سیاسی حضرت حتی گستردهتر و نمادینتر شد.
اما ما در روایتهای امروز، گاهی این حرکت بزرگ سیاسی را به شکل احساسات صرف پدر و دختری تقلیل میدهیم و میگوئیم حضرت فقط از دلتنگی برای پدر میگریست. دلیلش آن است که هنوز نتوانستهایم از الگوی «گوشهنشینی» عبور کنیم.
در حالیکه واقعیت این است که حضرت زهرا (س) هم در خانه کامل بود و هم در اجتماع فعال. مثلاً روایت شده که ایشان با فرزندانشان بازی میکردند، مسابقه خطابه میگذاشتند و حتی شعرهای لطیف و شوخطبعانه برایشان میخواندند. در عین حال، همان زن لطیف و مادر مهربان، در اجتماع سخنوری توانا و کنشگری سیاسی بود.
اگر میان «پردهنشینی» و «گوشهنشینی» تفکیک قائل شویم، دیگر دچار افراط و تفریط نمیشویم؛ یعنی نمیگوییم زن اگر وارد عرصه اجتماعی شود، حتماً از نقش خانوادگیاش بازمیماند. در چنین نگاهی، الگوی سوم زن متولد میشود؛ الگویی که رهبر انقلاب هم از آن سخن گفتهاند. این همان الگویی است که میتواند برای جهان امروز دستاوردی الهامبخش باشد.
ایمنا: از ماجرای فدک و نقش حضرت در این جریان بگویید. بسیاری میپرسند در ماجرای خطبه فدکیه، چرا اینقدر تأکید بر حضور حضرت در صحنه وجود دارد؟ آیا خطبه فدکیه فقط درباره فدک است یا فراتر از آن معنا دارد؟
نخعی: سوال خوبی است، ممکن است درس حضرت زهرا (س) بدون این قضیه ناتمام بماند؛ ببینید، کاری که احدی نمیتوانست انجام دهد، حضرت زهرا در همان عرصه کنشگری اجتماعی انجام داد. من در جای دیگری مفصل توضیح دادهام که در مقاطع حساس تاریخ، همیشه زمانی که جریان مؤمنان به بنبست میرسد، یک زن میآید و آن جریان را نجات میدهد؛ از زنان انبیا گرفته تا حضرت زهرا در عصر رسولالله (ص)؛ این یک قاعده تاریخی است.
اینجا سوال این است که «حکومت دینی» یعنی چه؟ آیا حکومت دینی یعنی اینکه مردم بروند و فردی را انتخاب کنند تا بر اساس فهم خود از عدل و انصاف حکومت کند؟ این مفاهیم را حتی امیرالمؤمنین (ع) هم نمیتوانست بهصراحت بیان کند، چون خودش یکی از طرفهای ماجرا بود و اگر چنین سخنانی میگفت، مردم تصور میکردند که برای رسیدن به قدرت چنین استدلال میکند.
پس چه کسی میتوانست این معنا را بیان کند؟ فقط حضرت زهرا. حتی سلمان فارسی هم نمیتوانست چنین کاری انجام دهد. نگاهی به خطبه فدکیه بیندازید؛ بسیاری گمان میکنند این خطبه درباره دفاع از حق فدک است، اما اگر متن عربی آن را بخوانید، میبینید شاید تنها یک خط درباره فدک باشد. بیش از نود درصد محتوای این خطبه دربارهی تبیین ماهیت حکومت الهی و ولایی است، اینکه حاکم جامعه باید ولیّ خدا باشد، و چرا هر نظامی غیر از این، از مسیر الهی منحرف است.
چرا حضرت زهرا توانست چنین سخنانی بگوید؟ او در این ماجرا ذینفع نبود؛ اگر از علی (ع) دفاع نمیکرد و در صحنه حاضر نمیشد، امروز همچون یک قدیسه محترم و بیحاشیه در میان همهی فرق اسلامی تقدیس میشد. اما او خود را فدای حقیقت کرد و همه شخصیت خویش را در راه دفاع از علی (ع) گذاشت. به همین خاطر است که امروز او را سانسور میکنند؛ چون در آن زمان تمام وجودش را وقف حق کرد.
او تنها زنی است که با تمام لطافت زنانهاش، با استدلالی محکم و بیانی قاطع در میدان سیاست و دین ایستاد و کاری کرد که هیچکس جز او نمیتوانست. واقعیت این است که فارغ از زن یا مرد بودن، شیعه یا سنی بودن، همه ما در این مسیر به نوعی مدیون حضرت زهرا (س) هستیم.
گفتوگو از عارفه معینی خبرنگار فرهنگی ایمنا


نظر شما