به گزارش خبرگزاری ایمنا، در روزگاری که سینما نهتنها بهعنوان هنری پرقدرت در بازتاب واقعیت، که بهمنزله آیینهای از درون و ذهن جمعی جامعه شناخته میشود، برگزاری نشستهایی برای تحلیل فیلم میتواند راهی مؤثر برای تعمیق نگاه هنری و ارتقای سواد بصری مخاطبان باشد. «نشست تحلیل فیلم» که با حضور جمعی از هنرمندان، دانشجویان، علاقهمندان و فعالان عرصهی هنرهای نمایشی در اصفهان برگزار شد، فرصتی برای تأمل در لایههای درونی سینما، واکاوی ساختار روایی آثار و گفتوگو دربارهی معناهای پنهان پشت قابهای تصویر بود. این نشست در قالبی صمیمی اما اندیشهمحور برگزار شد و با تحلیلی دقیق و ظریف و متفاوت همراه بود.
در میان اعضای تیم برگزارکننده، ایمان آیینهدار بهعنوان چهرهای آشنا و پرانرژی در حوزهی ارتباطات هنری و مدیریت فرهنگی، نقشی برجسته داشت. او که مدتی است در زمینه روابط عمومی هنری و برگزاری رویدادهای فرهنگی فعالیت میکند، این بار نیز با نگاهی دقیق و مسئولانه، تلاش کرد تا نشست «تحلیل فیلم» به محفل گفتوگویی سازنده میان هنرمند و مخاطب تبدیل شود؛ محفلی که در آن، واژهها چون نوری نرم بر پردهی ذهن تماشاگر میتابند و نگاهها را از سطح تصویر به عمق معنا میکشانند.
در چنین نشستهایی تحلیل فیلم میتواند به پالایش نگاه هنری و تقویت گفتوگوی میان هنرمندان جوان و مخاطبان منجر شود. سینما نهفقط محلی برای نمایش و سرگرمی، بلکه بستری برای تفکر، اندیشیدن و درک بهتر جهان است. نشستهایی از این دست، با گرد هم آوردن صاحبان اندیشه و هنر، گامی در مسیر رشد فرهنگی جامعه و گسترش فهم هنری در میان مردم به شمار میرود.
ایمان آیینهدار عضو تیم برگزار کننده نشستهای تحلیل فیلم و تحلیلگر این نشستها در گفتوگو با خبرگزاری ایمنا اظهار کرد: یکی از دغدغههای همیشگی من در مواجهه با سینما، بازپسجستنِ منظر زیباییشناسی است؛ این پرسش که چگونه میتوانیم لنز دوربین جهان را ببینیم و سپس آنچه را که میبینیم، بازتولید کنیم. در دل این پرسش، یک مقوله تعیینکننده به نام «فرم» وجود دارد که ضرورت دارد پیش از هر چیز، مفهومِ شکلگیریِ فرم را بشناسیم و راههای دسترسی به آن را بازشناسیم.
وی با تأکید بر سه سوال کلیدی برای تحلیل افزود: در تحلیل فیلم ما باید به سه سوال پاسخ دهیم؛ اول اینکه چگونه میگوید، دوم اینکه چه میگوید و سوم اینکه چرا میگوید. آنچه ساختارِ روایت و سینماتوگرافی را تعیین میکند؛ اینکه فیلم چه میگوید، مخاطب را با درونمایه و جهانبینیِ نویسنده و کارگردان آشنا میکند و چرایی، انگیزه و نگرشِ سازنده را روشن میسازد، چگونگی بیان نیز، بیانگر طرز تفکر و نگاه کارگردان است و در مجموع این سه پرسشاند که میتوانند فرم را پدید آورند.
این تحلیلگر درباره شیوه برگزاری نشستها توضیح داد: نکته مثبت این نشستها این است که در قالب ورکشاپهای سهساعته، هر هفته و جمعهها زیر نظر فنی و حرفهای برگزار میشود که پیشتر نمایش فیلم در همین جلسات انجام میشد اما بهخاطر طولانی شدن برنامه، تماشا فیلم به عهده شرکتکنندگان پیش از شروع جلسه واگذار شد تا زمان نشستِ حضوری، صرفِ گفتوگو و تحلیل شود.
آیینهدار در خصوص ساختار جلسه خاطرنشان کرد: این نشستها، زمانی است برای تمرکز بر جنبههای بصری، روایی و مضمونی فیلم؛ در خلال نمایش صحنهها یا بازپخش بخشهایی از فیلم، گروه مکث میکند، گفتوگو صورت میگیرد، کشف میکند و تلاش میکند بفهمد، چه چیزی روایت میشود و این روایت چه نسبتهایی با زیباییشناسی دارد. از دلِ همین دریچه زیباییشناسانه میتوان به مضامین، روانشناسی شخصیت و پیوندهای میان سینما و علوم انسانی رسید؛ البته به شرطی که ساختار فیلم از پیش شکلیافته و روایتِ آن درست و استاندارد باشد.
وی تشریح کرد: هدف از برگزاری این نشستها نه سرگرمی محض و نه مصرف بیتفکرِ فیلم، بلکه ایجاد فضایی است برای تأمل، یادگیری و همنشینی با تاریخ و تجربه سینما؛ سینما عمر طولانی دارد و این هنر طی ۱۲۰ سال گذشته دگرگونیهای فراوانی را تجربه کرده است و این نشستها تلاش دارند این تاریخ را یادآوری و پیوندهای تاریخی را بازخوانی کنند تا مخاطب بداند سینما فقط اکنون نیست بلکه مجموعهای از مناسبات و تأثیرات تاریخی است.
این هنرمند در پاسخ به پرسش درباره میزان استقبال از چنین نشستهایی گفت: تلاش شده با هر نشست، شمار مخاطبان گسترش یابد اما به دلیل تغییر اولویتهای مخاطب عمومی و کاهش رشد استقبال به کندی پیش میرود، اما امیدواریم چنین نشستهایی فراگیر شود.
آئینه دار با اشاره به اهمیت حساسیت بر کیفیتِ مخاطب و ویژگیهای محتوایی افزود: برای جذب مخاطب تخصصیتر، سعی شده اقداماتی انجام شود تا کسانی که در فضای آموزشی یا حرفهای سینما هستند، علاقه بیشتری نشان دهند؛ این رویکرد موجب شده مخاطبانی که پیگیر مبحث تحلیل فیلماند، بیشتر جذب شوند و فضای گفتوگو صمیمی اما تخصصی باقی بماند.
وی در خصوص بازخورد عمومی نسبت به این نشستها افزود: در سطح گسترده، هنوز در سبد فرهنگی مردم، جای نقد فیلم و تحلیلِ عمیقِ سینما خالی است؛ بیشتر تماشاگران به فیلم بهعنوان تصویر نگاه میکنند و در بهترین حالت درباره اجرا یا محتوا و بازیگری بحث میکنند؛ اگر مخاطب بهشکل عمیقتری با سینما مواجه شود، پرسشهای بیشتری مطرح خواهد شد و این امر نیازمند تربیت نگاه و ایجاد اولویت فرهنگی است.
این کارشناس درباره بزرگترین چالشِ مسیر برگزاری نشستها خاطرنشان کرد: پایداری برنامه با مخاطب کم از دشواریهای اصلی است؛ حتی در مواردی فقط با دو یا سه مخاطب نشست برگزار شده تا پیوستگیِ آموزشی حفظ شود. بخش بزرگی از این مسئله به شیوه جذب مخاطب و فرهنگسازی بازمیگردد؛ گاهی برای جلب مخاطب باید از نامهای مشهور استفاده کرد، اما به نظر من این رویکرد در تقابل با خلوص و اصالتِ فرهنگ و هنر است.
آیینهدار در بسطِ این ایده گفت: استفاده از چهرههای مشهور برای جذب مخاطب ممکن است نتیجهای سریع دهد اما برای تکوینِ یک فرهنگِ گفتوگوی سینمایی اصیل مؤثر نیس؛ فرهنگِ اصیل هنر، نیازمند شکلگیریِ گفتمانِ مستقل و تربیتِ مخاطبِ اهلِ فکر است، نه جمعآوریِ تماشاگران فقط بهواسطه اسم یا شهرت.
وی از وضعیت تحلیل فیلم در اصفهان سخن گفت و تأکید کرد: گرچه فعالانی در اصفهان حضور دارند، اما از منظرِ زیباییشناسی تحلیلها در اصفهان اندک و در بیشتر موارد موضوعمحور یا سوژهمحور است؛ تمرکز اغلبِ تحلیلها بر قصه و مضمون است و خیلی کمتر به فرم و ساختار که مبنای اصلیِ بحثِ زیباییشناسی در سینما است، پرداختهاند. علاوه بر این در اصفهان منابع و مراجعِ تخصصی کمیابی وجود دارد و کسانی که میتوان به عنوان مراجعِ تحلیلی نام برد، اندکاند. اگرچه میتوان از برخی چهرهها یا نوشتهها استناد کرد، اما اینها بهاندازه نیازِ امروزِ فضای تحلیلیِ شهر کافی نیستند.
کارشناس سینما در توضیحِ راهحلها تصریح کرد: لازم است سینما بهمثابه یک علم مطالعه شود؛ نه فقط بهعنوان تولید و نمایشِ یک اثر؛ پیوند سینما با علوم انسانی و دیگر شاخههای نمایشی باید بازشناسی شود تا تحلیلِ فیلم از سطحِ تماشای ساده فراتر رود و به فهم ریشهها و ساختارها برسد.
آئینه دار در باب آموزش تصریح کرد: در اصفهان حتی در ساختارِ رسمیِ برخی نهادها مانند انجمن سینمای جوان، درسی مشخص بهنامِ «درک فیلم» یا «فیلم دیدنِ دقیق» وجود ندارد؛ گرچه رشتههای فیلمنامه و کارگردانی آموزش داده میشوند، اما اینها برای تربیتِ یک تحلیلگرِ سینما کفایت نمیکنند. بهتر است ورکشاپهای مستقل و دورههای تخصصی با محورِ درک و تحلیلِ فیلم سازماندهی شوند.
وی به ضرورتِ دعوت از اساتیدی که بر فرم تسلط دارند اشاره کرد و افزود: این اساتید میتوانند درک فرمی را در میان مخاطبان و علاقهمندان بسط دهند. هدف جلسات ما این است که از فهمِ فیلم بهعنوان تصویر به مرحلهای برسیم که اگر کسی قصد ساختِ فیلم دارد، با تکیه بر تحلیل دقیق وارد تجربه عملی پشت دوربین شود؛ یعنی ایجاد تحلیل ورودی آگاهانه برای تولید بهتر.
کارشناس سینما درباره برنامههای بلندمدت برای چنین نشستهایی افزود: برای عمق بخشیدن به روشِ تحلیل، از الگوهای جلسهای چند هفتهای بهره بردهایم و هر بار یک فیلمساز یا یک مجموعه آثار را برای چند هفته بررسی کردهایم؛ «وودی آلن» و «میکل آنجلو آنتونیونی» و در حال حاضر «میشاییل هانکه» از جمله نامهایی بودهاند که طی ۵ الی ۶ هفته متمرکز بررسی شدهاند.«وودی آلن»
آئینه دار گفت: این رویکرد کمک کرده تا خوانشهای تاریخی و تأثیرگذار کارگردانان بر یکدیگر شناسایی شود و شرکتکنندگان دریابند که سینما پدیدهای پیوسته و در حال تکوین است؛ شناخت این زنجیره تأثیر و تأثر، از شگفتزدگی سطحی نسبت به آثار جدید میکاهد و مخاطب را به خوانشی نقّادانهتر و آگاهانهتر هدایت میکند.
وی تصریح کرد: سعی کردهایم در انتخاب سبد فیلمها، متنوع انتخاب کنیم؛ آثار کلاسیک، مدرن و پستمدرن را در نشستها گنجاندهایم تا چیزی از قلم نیفتد و ساختاری همهجانبه برای جلسات فراهم شود. این تنوع مدرن-کلاسیک به تثبیت امضاهای سینمایی مشخص کمک میکند و امکان رصد جریانهای تاریخی و نسبتهای متقابل میان فیلمسازان را فراهم میسازد.
عضو تیم برگزارکننده نشستهای تحلیل فیلم خاطرنشان کرد: اگر چه نشستها در حال حاضر محفلی خصوصی و محدودند، اما با استمرار و تعهدِ آموزشی، زمینه رشد و گسترشِ این گفتوگوها فراهم خواهد شد؛ من نیز امیدوارم که از دل این جلسات بتوان نسلی تربیت کرد که سینما را نه فقط ببیند، بلکه بفهمد و از فهم به تولید و خلق آگاهانه منتقل شود.
به گزارش ایمنا، نشست تحلیل فیلم در اصفهان، تنها رویدادی گذرا در تقویم فرهنگی شهر نیست؛ بلکه پژواکی از ضرورت گفتوگو و اندیشیدن در میان نسل جوان هنر بود. تجربه این گردهمایی نشان داد که اگرچه اصفهان همواره خاستگاه ذوق، هنر و اندیشه بوده است، اما در زمینهی تحلیل و نقد سینما هنوز راهی طولانی در پیش دارد. تحلیل فیلم، دانشی است که فراتر از تماشای ساده تصویر میرود و به درک لایههای پنهان روایت، ساختار، رنگ، میزانسن و مفهوم میپردازد؛ دانشی که جز با تربیت هنرجویانی عمیقتر و آموزشهایی اصولیتر به بار نخواهد نشست.
اکنون زمان آن رسیده است که نهادهای فرهنگی، دانشگاهها و مراکز آموزشی، بیش از پیش به پرورش نگاه تحلیلی در میان هنرمندان جوان توجه کنند. آموزش سینما نباید تنها در قالب فنون تولید یا بازیگری خلاصه شود؛ بلکه باید بر پایه فهم فلسفهی تصویر و پرورش تفکر انتقادی شکل گیرد. حمایت از نشستهایی چون این، میتواند زمینهساز ظهور نسلی تازه از منتقدان، فیلمسازان و هنرمندانی شود که با چشمی ژرفتر به جهان مینگرند و سینما را نه ابزار، بلکه زبان تفکر میدانند.
اصفهان، با پیشینه درخشان خود در هنر و فرهنگ، شایسته آن است که به مرکزی پویا برای گفتوگوهای هنری و تحلیلهای سینمایی بدل شود. استمرار چنین نشستهایی، همراه با حمایت مادی و معنوی مسئولان و اهتمام هنرمندان، میتواند چراغ اندیشه را در مسیر هنر روشن نگاه دارد.


نظر شما