جنگی بی‌صدا زیر پوست رسانه‌ها

دشمن این‌بار نه با توپ و تانک که با خبر و هراس به میدان آمده است؛ جنگی روانی که می‌کوشد امید را از دل‌ها بگیرد و سایه‌ ترس را بر سر مردم بیفکند، اما ایرانِ آگاه، با تکیه بر امید، عقلانیت و انسجام ملی در برابر این هجوم خاموش ایستاده است.

به گزارش خبرگزاری ایمنا، در سال‌های اخیر دشمنان ایران جبهه تازه‌ای از نبرد را گشوده‌اند؛ این بار نه با موشک و تانک، بلکه با واژه و تصویر، رسانه‌هایی که به‌طور عمده در آن‌سوی مرزها فعالیت می‌کنند، هر شب با صدایی بلند، شیپور جنگ روانی را به صدا درمی‌آورند تا ذهن و روان جامعه ایرانی را هدف بگیرند. واژه‌هایی همچون «سایه جنگ»، «حمله قریب‌الوقوع» و «شب حمله» به تکرار در تیترها می‌نشیند تا اضطراب و تردید را جای آرامش و امید بنشانند.

در این میان، کارشناسانِ نمایشی و مهمانانِ همیشگی این شبکه‌ها، هر شب پیش‌بینی‌هایی می‌کنند که بیش از آن‌که برپایه واقعیت باشند، بازتابی از آرزوهای دشمنان این ملت‌اند. تحلیل‌هایی که از واقعیات می‌گریزند و بر ترس تکیه می‌کنند، نه بر داده. هدف روشن است: تزریق یأس و فرسودگی به جامعه‌ای که با امید زنده است، زیرا نخستین گام برای تضعیف یک ملت، گرفتن امید از مردم آن است. وقتی امید از میان می‌رود، چرخ تولید کند و سرمایه‌گذار محتاط می‌شود و جامعه از حرکت بازمی‌ماند.

یکی از شگردهای قدیمی دشمن، استفاده از اخبار ناقص و روایت‌های جهت‌دار است. مثلاً سفر یک مقام امنیتی آمریکایی به منطقه، به‌سرعت به «نشانه‌ای از آغاز جنگ» تعبیر می‌شود، بی‌آنکه کسی بداند در پشت درهای بسته چه گذشته است. حتی نقل‌قول‌های بی منبع و تحلیل‌های بی‌اعتبار دستمایهٔ ساختن ترس می‌شوند. در واقع، دشمنان می‌دانند اگر نتوانند در میدان نظامی کاری از پیش ببرند، باید ذهن مردم را تسخیر کنند.

تجربه نشان داده که هرگاه پای واقعیت به میان آمده، جبهه ایران پیروز میدان بوده است، اسرائیل و متحدانش در صحنه واقعی نه‌تنها به هدف نرسیده‌اند، بلکه با هر نبردی، ضعف خود را آشکارتر کرده‌اند. اما در میدان رسانه، هنوز در تلاش‌اند تا با بزک کردن شکست‌های خود و تحریف واقعیت‌ها، صحنه را وارونه جلوه دهند و جنگ شناختی را ادامه دهند، آنان این جنگ را زیر نقاب‌هایی چون «آزادی بیان» یا «تحلیل بی‌طرفانه» پنهان می‌کنند، اما هدف نهاییشان روشن است: ایجاد ترس، تردید و بی‌اعتمادی در دل ایرانیان.

در این میان، اقتصاد ملی نیز هدف اصلی این حمله است. دشمن می‌داند جامعه‌ای که از امید تهی شود، کمتر تولید می‌کند، کمتر سرمایه‌گذاری می‌کند و در نهایت ضعیف‌تر می‌شود. پس در روایت‌های خود، بیش از هر چیز به کمبودها، فشارها و تحریم‌ها می‌پردازد تا ذهن مردم را از مسیر کار و سازندگی منحرف سازد.

این همان جنگ ترکیبی است؛ جنگی بی‌سروصدا اما همه‌جانبه که در آن مهمات دشمن، واژه‌ها و تصاویرند. تکرارِ مداوم واژه‌هایی همچون «تحریم»، «حمله نظامی» و «سایه جنگ»، سلاحی روانی است برای تحمیل ناامنی ذهنی. دشمن می‌خواهد آنچه در میدان واقعی نتوانسته به دست آورد، در میدان رسانه جبران کند.

اما در برابر این جنگِ شناختی، گفتمان ایران بر محور دیگری استوار است: بر امید، بر اعتماد به نفس ملی، بر توان داخلی. رهبر انقلاب بارها تأکید کرده‌اند که کلید عبور از بحران‌ها در درون ملت نهفته است؛ در امید، در تصمیم‌گیری هوشمندانه، در کار و تولید. چنین نگاهی نه‌تنها جامعه را مقاوم می‌کند، بلکه موتور توسعه و سرمایه‌گذاری را نیز به حرکت درمی‌آورد و قدرت ملی را چند برابر می‌سازد.

وقتی ترس را به جای گلوله می‌کارند

علیرضا خجسته‌پور، قائم‌مقام حزب جامعه اسلامی مهندسین، در گفت‌وگو با خبرنگار ایمنا اظهار کرد: دشمن در ادامه همان «جنگ ترکیبی» که علیه جمهوری اسلامی و مردم شریف ایران به راه انداخته، این بار صحنه را از میدان نبرد به عرصه روان و تبلیغات منتقل کرده است؛ به بیان دیگر، سایه جنگ را بر سر کشور انداخته تا آرامش ذهنی جامعه را هدف بگیرد.

به گفته وی، این حجم گسترده از تبلیغات و فضاسازی رسانه‌ای با هدفی مشخص دنبال می‌شود: برهم زدن آرامش روانی مردم. انتشار مداوم اخبار نگران‌کننده درباره احتمال درگیری یا جنگ، جامعه را دچار ترس و اضطراب می‌کند و جامعه‌ای مضطرب، نمی‌تواند تفکر منطقی و تصمیم‌گیری درست داشته باشد.

وی افزود: دشمن در بلندمدت نیز برنامه‌ریزی کرده است. هدف او تضعیف روحیه امید و فروبردن مردم در روزمرگی و «ترس از فردا» است؛ می‌خواهد نشاط اجتماعی را کاهش دهد و یأس و ناامیدی را جایگزین امید به پیشرفت کند. از سوی دیگر یکی از اهداف آشکار این عملیات روانی، ایجاد احساس بی‌ثباتی در فضای اقتصادی کشور است. در چنین شرایطی، سرمایه‌گذار و فعال اقتصادی تمایلی به سرمایه‌گذاری بلندمدت و بزرگ نخواهد داشت، و این امر به‌طور مستقیم بر تولید، اشتغال و رشد اقتصادی تأثیر منفی می‌گذارد. حتی دستگاه‌های اجرایی و حاکمیتی نیز به‌جای تمرکز بر رفع موانع داخلی، ناچار می‌شوند بخش عمده‌ای از انرژی خود را صرف پاسخ‌گویی به تهدیدات تبلیغاتی کنند.

خجسته‌پور ادامه داد: یکی از اهداف دیگر دشمن، ایجاد شکاف در اراده ملی است؛ همان اراده‌ای که در جریان جنگ دوازده‌روزه جلوه‌ای از انسجام و هم‌بستگی ملت ایران را به جهانیان نشان داد. در برابر این تهدید باید نقشه‌راهی دقیق ترسیم کرد. نخستین گام به باور من «بی‌اعتنایی فعالانه» است؛ یعنی در برابر تبلیغات دشمن سکوت منفعلانه نداشته باشیم، بلکه با تحلیل درست و روایت صادقانه، تأثیر آن را خنثی کنیم. رسانه‌های داخلی، از صداوسیما گرفته تا فعالان شبکه‌های اجتماعی و صاحبان منبر، باید با انتشار اخبار واقعی از ثبات و امنیت کشور، پادزهری مؤثر برای جنگ روانی دشمن بسازند.

وی تأکید کرد: باید تهدید را به فرصت تبدیل کرد. اگر دشمن در پی دور کردن ما از عرصه کار و تولید است، پاسخ ما باید تمرکز بر تقویت اقتصاد ملی و حمایت از کالای ایرانی باشد. حمایت از تولیدکننده، سرمایه‌گذار و کارآفرین داخلی، نه‌تنها موجب پویایی اقتصاد می‌شود، بلکه پیامی روشن از استقلال و اقتدار ملت ایران به جهان مخابره می‌کند.

خجسته‌پور افزود: در این میان، ارتقای «سواد رسانه‌ای» جامعه بسیار مهم است. امروز سواد، تنها به خواندن و نوشتن محدود نمی‌شود؛ سواد رسانه‌ای یعنی توانایی تشخیص خبر درست از دروغ و درک اهداف پشت هر موج رسانه‌ای. جامعه‌ای که از این مهارت برخوردار باشد، کمتر می‌ترسد، کمتر دچار انحراف ذهنی می‌شود و تمرکزش بر نقاط قوت و ظرفیت‌های درونی خود باقی می‌ماند.

وی با اشاره به نقش مردم گفت: در جنگ دوازده‌روزه، یکی از مؤثرترین پاسخ‌ها به دشمن، تداوم زندگی عادی و امیدوارانه بود. همین رفتار، خود پیام قدرت و ثبات است، البته مسئولان نیز وظیفه سنگین‌تری دارند؛ با کاهش تورم، ارتقای رفاه اجتماعی و حل مشکلات معیشتی مردم، می‌توانند حس آرامش و اطمینان را در جامعه تقویت کنند. این، پاسخ عملی و مؤثر به جنگ روانی دشمن است.

خجسته‌پور خاطرنشان کرد: نیروهای نظامی کشور همواره آماده مقابله با هرگونه تهدید هستند. در دنیای امروز، زبان قدرت همچنان تعیین‌کننده است؛ اگر قدرتمند نباشیم، ناگزیر به ضعف کشیده می‌شویم، بنابراین تقویت توان دفاعی و بازدارندگی در کنار اقدامات اقتصادی، اجتماعی و رسانه‌ای، ضرورتی انکارناپذیر است. ترکیب هوشمندانه این سه محور قدرت نظامی، اقتصاد مقاوم و اطلاع‌رسانی درست می‌تواند ما را در این نبرد روانی، به پیروزی برساند.

به گزارش ایمنا، دشمن شاید بتواند با شایعه، چند ساعت آرامش جامعه را بر هم بزند، اما نمی‌تواند ریشه‌های امید را از دل این مردم برکند. ملت ایران آموخته است که هر تهدیدی را می‌توان به فرصتی برای انسجام و بیداری تبدیل کرد. تجربه نشان داده است که در برابر سیل شایعه و هجوم رسانه‌ای، آنچه ایران را زنده و سربلند نگه می‌دارد، سه چیز است: امید، آگاهی و همدلی. این سه، همان سپر مستحکمی است که هیچ جنگ روانی و تبلیغاتی تابِ درهم شکستن آن را ندارد.

کد خبر 918180

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.