به گزارش خبرگزاری ایمنا، رسانههای آزاد، روزنامهها و مطبوعات در هر جامعهای از ارکان توسعه و دموکراسی بهشمار میآید، بر این اساس خبرگزاری ایمنا، مرور عناوین مطبوعات کشور را بهصورت روزانه در دستور کار خود دارد.
روزنامه ایران در صفحه نخست امروز خود با تیتر «مکرون در برزخ» نوشت: «در هفتم اکتبر تنها چند متر دورتر از محل اقامت و دفتر رسمی نخستوزیر فرانسه، صدای انفجار، سراسر پاریس را در وحشت فرو برد. روز گذشته در خیابان وارن صدای چندین انفجار به گوش رسید که به گفته شاهدان عینی لحظاتی قبل از شعلهور شدن، صدای انفجارهای مهیبی شنیده شد. این حادثه در زمانی رخ داد که رهبران سیاسی فرانسه در بحبوحه بحران جاری دولت، در همان نزدیکی جلسه داشتند. به گفته مقامات آتشنشانی که روزنامه لو پاریزین به نقل از آنها نوشته است، آتشسوزی بهسرعت مهار شد و به ساختمانهای مجاور سرایت نکرد. نیروهای امدادی منطقه را محاصره کردند و پلیس تحقیقات در مورد علت انفجارها را آغاز کرد که هنوز نتیجه مشخص نیست. مقامات هنوز تأیید نکردهاند که آیا انفجار تصادفی بوده یا عمدی، اما تدابیر امنیتی در اطراف ساختمانهای دولتی در پاریس به عنوان یک اقدام احتیاطی تشدید شده است.
این اتفاق درست در زمانی افتاد که لکورنو، نخستوزیر فرانسه اعلام کرد با کنارهگیری کردن از کابینه درتلاش برای پایان دادن به بحران است. سباستین لکورنو، نخستوزیر فرانسه، تنها چند هفته پس از تصدی سمت خود و ساعاتی پس از معرفی کابینه، استعفا داد و بحران سیاسی طولانی مدت این کشور را عمیقتر کرد.
لکورنو که ۲۷ روز پیش منصوب شده بود، روز دوشنبه، تنها ۱۲ ساعت پس از اعلام اعضای کلیدی کابینهاش، استعفای خود و دولتش را تقدیم کرد. او به کوتاهترین نخستوزیر در تاریخ مدرن فرانسه تبدیل شد.
این وزیر دفاع سابق ۳۹ ساله، متحد نزدیک امانوئل مکرون، پنجمین نخستوزیر فرانسه از زمان انتخاب مجدد رئیسجمهوری در سال ۲۰۲۲ و سومین نخستوزیر از زمان انحلال پارلمان توسط مکرون و اعلام انتخابات زودهنگام قانونگذاری در تابستان گذشته بود. لکورنو در هفتههای اخیر تحت فشار فزایندهای قرار گرفته بود، زیرا در بحبوحه بحران بدهی برای تصویب بودجه در پارلمان از هم پاشیده فرانسه تلاش میکرد.
قرار بود کابینه جدید بعدازظهر دوشنبه اولین جلسه خود را برگزار کند، اما علیرغم وعدههای لکورنو برای «قطع ارتباط» با استراتژی سلف نامحبوب خود، فرانسوا بایرو، ترکیب وزرای جدید، مخالفان و متحدان را به طور یکسان خشمگین کرد. بسیاری از چهرههای کابینه لکورنو در دولت قبلی خدمت کرده بودند. لکورنو در بیرون دفتر نخستوزیر گفت: «من آماده سازش بودم، اما هر حزب سیاسی میخواست حزب سیاسی دیگر کل برنامه آن را اتخاذ کند.»
تصمیم او برای بازگرداندن برونو لو مایر، وزیر دارایی سابق، به عنوان وزیر دفاع، بویژه نامحبوب بود زیرا منتقدان میگفتند کسری بودجه عمومی فرانسه در زمان تصدی لو مایر افزایش یافته است. لو مایر روز دوشنبه از انتصاب برنامهریزیشده انصراف داد و در مصاحبه با ایکس گفت که انتصاب او «واکنشهای غیرقابل درک، نادرست و نامتناسبی را در برخی محافل برانگیخته است.»
خروج او بازارها را نگران کرد، به طوری که شاخص سهام CAC 40، ۲ درصد و یورو ۰.۷ درصد کاهش یافت. نسبت بدهی به تولید ناخالص داخلی فرانسه پس از یونان و ایتالیا، سومین رتبه بالا در اتحادیه اروپا است، تقریباً دو برابر ۶۰ درصد مجاز تحت قوانین اتحادیه اروپا؛ همانطور که کسری بودجه پیشبینیشده آن نزدیک به ۶ درصد است.
چرا این اتفاق افتاد؟
اختلافات ریشهدار در سیاست فرانسه، کسب حمایت لازم برای تصویب هرگونه لایحهای را برای هر نخستوزیری دشوار کرده است. میشل بارنیه سپتامبر گذشته به عنوان نخستوزیر منصوب شد، اما ظرف سه ماه با رأی عدم اعتماد سرنگون شد.
دولت جانشین او، فرانسوا بایرو، نیز پس از نه ماه و بعد از آنکه پارلمان از حمایت از بودجه ریاضتی او که هدف آن کاهش ۴۴ میلیارد یورویی (۵۱ میلیارد دلاری معادل ۳۸ میلیارد پوندی) بود، خودداری کرد با رأی منفی روبهرو شد.
ریشههای بحران در انتخابات عمومی زودهنگام ۲۰۲۴ نهفته است که منجر به تشکیل پارلمانی انجامید که بین سه بلوک کم و بیش مساوی: چپ، راست افراطی و اتحاد راست میانه خود مکرون، تقسیم شد؛ بدون اینکه هیچ گروهی به اکثریت قاطع نزدیک شود.
بحران مالی فرانسه، همانطور که انتخابات ریاست جمهوری در سال ۲۰۲۷ برگزار خواهد شد، تنها به این بیثباتی دامن زده است. مکرون دیگر نمیتواند نامزد شود و با توجه به اینکه هر حزب مشتاق است قبل از رأیگیری جایگاه خود را تثبیت کند، یافتن زمینه مشترک در پارلمان حتی دشوارتر شده است. لکورنو با کار دشوار تصویب بودجه ریاضتی از طریق مجلسی که با هدف مهار کسری بودجه فزاینده تشکیل شده بود، روبهرو بود؛ وظیفهای که دو سلف بلافصل او- فرانسوا بایرو و میشل بارنیه - را که توسط نمایندگان مجلس به دلیل این طرح برکنار شدند، شکست داد.
به نظر میرسد محرک فوری استعفای او واکنش حزب راست میانه جمهوریخواهان (LR) به کابینه جدید بوده است. این حزب اعلام کرد که ترکیب عمدتاً بدون تغییر، منعکسکننده «گسست عمیق» از سیاستهای گذشته که لکورنو وعده داده بود، نیست.
اما اعلام پستهای اصلی کابینه در عصر یکشنبه، انتقادات شدیدی را از سراسر طیف سیاسی برانگیخت، متحدان و مخالفان آن را یا بیش از حد راستگرا یا به اندازه کافی راستگرا نکوهش کردند و تهدید به سرنگونی دولت جدید کردند. بازگشت برونو لو مایر، وزیر اقتصاد مکرون به مدت هفت سال، به عنوان وزیر دفاع به دولت، سیاستمداران اکثر احزاب را خشمگین کرد زیرا آن را تأییدی بر این دیدند که سیاستهای اقتصادی طرفدار تجارت مکرون قابل بحث نیست. با این حال، بازگشت او به همان اندازه که بحثبرانگیز بود، کوتاه مدت نیز بود: عصر دوشنبه، لو مایر گفت که در تلاش برای پایان دادن به بحران، از دولت خارج میشود.»

روزنامه کیهان در صفحه نخست امروز خود با تیتر «ادعای سرزمینی یا دیکته زیرزمینی؟» نوشت: «۱- وزرای خارجه شورای همکاری خلیجفارس و اتحادیه اروپا با صدور بیانیه مشترکی، ادعاهای بیپایه و اساس و دیکتهشده آمریکا درباره حاکمیت امارات بر جزایر سهگانه ایران را مطرح کرده و اینبار برنامه هستهای ایران را هم به آن افزودهاند! این درحالی است که تمامی اسناد موجود به وضوح و با صراحت از حاکمیت ایران بر جزایر سهگانه تنب بزرگ و تنب کوچک و ابوموسی حکایت میکنند و حاکمان دستنشانده عضو شورای همکاری خلیجفارس -عربستان، امارات، بحرین، کویت، عمان و قطر- در این واقعیت کمترین تردیدی ندارند. از این روی با قاطعیت میتوان گفت، ادعای آنها یک دستور «زیرزمینی» است که آمریکا از جایگاه صاحب اختیارشان به آنها دیکته کرده است و نه یک ادعای «سرزمینی»!
۲- در حقوق بینالملل و قوانین مربوط به مرزها و سرزمینها، حاکمیت یک کشور بر یک منطقه از چند راه به اثبات میرسد. از جمله «مالکیت تاریخی»، حاکمیت موثر -یعنی افراشته بودن پرچم، نصب حکام، حضور نیروی نظامی و...- که تمامی این ملاکها و معیارهای حقوقی از حاکمیت قطعی ایران بر جزایر سهگانه حکایت دارند. بیشترین شمار این اسناد که ثبت بینالمللی نیز شدهاند مربوط به دورانی است که برخی از کشورهای عربی جنوب خلیج فارس، وجود خارجی نداشتند و تعدادی از آنها «بلوکهای تحت حاکمیت ایران» بودند. تمامی این اسناد و شواهد حکایت از آن دارند که ادعای حاکمیت امارات بر سه جزیره ایرانی یادشده، نمیتواند در حوزه اختیارات و اراده کشورهای عربی عضو شورای همکاری خلیج فارس باشد و اساساً این کشورها، بارها نشان دادهاند نقش و جایگاهی فراتر از «حیاط خلوت» کشورهای غربی ندارند.
۳- در این یادداشت، ابتدا به چند نمونه از اسنادی که نشاندهنده حاکمیت بلامنازع ایران بر جزایر سهگانه است اشاره میکنیم. اسنادی که پیش از این هم به مناسبتی از آن یاد کرده بودیم. بخوانید!
* در سال ۱۸۳۰ کاپیتان جی.بی.بروکس G.B.BRUCKS از سوی کمپانی هند شرقی - وابسته به دولت استعماری انگلیس- نقشهای رنگی از خلیجفارس تهیه میکند. در این نقشه رنگی که نسخههایی از آن در وزارت خارجه انگلیس و مخزن اسناد سازمان ملل متحد نگهداری میشود، ۳ جزیره تنب بزرگ و کوچک و ابوموسی به رنگ خاک ایران ترسیم شده است. کاپیتان بروکس نزدیک به ۱۲ سال برای تهیه این نقشه در منطقه خلیجفارس بود.
* در سال ۱۸۳۵ «ساموئل هنل» از سوی دولت انگلیس مامور تعیین حدود کشورها در خلیجفارس میشود. هنل در نقشه خود یک خط فرضی در آبهای خلیجفارس ترسیم میکند که جزایر سهگانه در قسمت فوقانی- شمالی- این خط فرضی قرار داشته و متعلق به ایران دانسته شده است.
* در ژانویه سال بعد -۱۸۳۶- سرگرد «موریسن» جانشین ساموئل هنل، ماموریت او را پی میگیرد و پس از مذاکره با شیوخ خلیجفارس نقشهای که به تایید آنها رسیده بود را تهیه میکند. در این نقشه، جزایر سهگانه در عمق بیشتری از قلمرو ایران قرار گرفته است.
* در سال ۱۸۸۱ نیروی دریایی انگلیس بار دیگر نقشهای از منطقه خلیجفارس تهیه میکند که در آن جزایر سهگانه و خاک ایران، رنگ مشترکی دارند.
* در سال ۱۸۸۶ دایره اطلاعات دولت انگلیس نقشه ایران را با رنگ یکسان جزایر و خاک ایران تهیه کرده و در ۱۲ ژوئن همان سال این نقشه از سوی وزیر مختار انگلیس در تهران به ناصرالدین شاه تحویل میشود.
* در سال ۱۹۰۸، دولت ایران امتیاز استخراج خاک سرخ -سنگ آهن- ابوموسی را به ونگهاوس آلمانی میدهد که دولت انگلیس به دلیل تیرگی روابط خود با آلمان، به ایران اعتراض میکند، دولت انگلیس در اعتراض خود خواهان کسب امتیاز استخراج خاک سرخ برای شرکتهای انگلیسی است یعنی تاکید بر حاکمیت ایران...
* برای پیشگیری از اطاله کلام از دهها سند دیگر، از جمله احکام دولتهای وقت ایران برای انتصاب حکام و استانداران خود در بندر لنگه و جزایر یاد شده که بخشی از آن بوده است صرف نظر میکنیم.
۴- حالا به موقعیت و شرایط زمانی که شورای همکاری خلیجفارس، این ادعای دیکته شده را مطرح کرده است، نیمنگاهی بیندازید. تمامی موارد بدون استثناء، هنگامی بوده است که آمریکا و اسرائیل و اتحادیه اروپا (به عنوان دنباله زائد آمریکا و رژیم صهیونیستی) از مقاومت ایران اسلامی و نیروهای مقاومت به وحشت افتادهاند و یا از پیشرفتهای جمهوری اسلامی ایران در عرصههای علمی و نظامی به شدت نگران شدهاند و دقیقاً در اینگونه موارد بوده است که حاکمان «کشورنماهای» جنوب خلیجفارس (بخوانید پادوهای گوش به فرمان خود را) به برپائی نشست(!) و صدور بیانیهای با تاکید بر حاکمیت جزایر سهگانه فرمان دادهاند!
۵- با توجه به موارد فوق، به آسانی و بدون کمترین تردیدی میتوان درک کرد که بیانیه اخیر و مشترک کشورهای عضو شورای همکاری خلیجفارس و اتحادیه اروپا نمیتواند با درگیری نظامی ۱۲ روزه اخیر ایران و آمریکا و رژیم صهیونیستی بیارتباط باشد و با جرأت میتوان گفت که این بیانیه را آمریکا و اسرائیل به دولتهای پادوی خود در منطقه دیکته کردهاند. تا از این رهگذر، شکست سختی را که در جریان جنگ ۱۲ روزه متحمل شدهاند، تحتالشعاع قرار بدهند.
۶- و اما، در این میان اشاره به این نکته نیز عبرتانگیز است. بیانیه کشورهای عضو شورای همکاری خلیجفارس در حالی صادر شده است که بیش از ۶۰۰ هزار نفر (رقم رسماً اعلامشده ۷۰هزار نفر) از مردم مسلمان و مظلوم غزه به دست آمریکا و رژیم صهیونیستی و با حمایت کشورهای اروپایی قتلعام شدهاند و این جنایت وحشیانه کماکان ادامه دارد. برخلاف سران دستنشانده کشورهای صادرکننده بیانیه، تودههای عظیم مردم در سراسر جهان و مخصوصاً در آمریکا و اروپا به حمایت از مسلمانان غزه بهپاخاستهاند. رژیم صهیونیستی از تلاش برای عملیاتی کردن طرح «اسرائیل بزرگ»! سخن میگوید که تصرف بخشهای مهمی از خاک همین کشورهای عربی را شامل میشود. رژیم صهیونیستی با حمایت آمریکا و همین کشورهای اروپایی امضاکننده بیانیه به قطر حمله نظامی کرده و اعلام میکند که سایر کشورهای عربی نیز از حمله احتمالی این رژیم مستثنا نیستند و... در این میان ایران اسلامی تنها کشوری است که در مقابل جنایات مشترک رژیم صهیونیستی و آمریکا و اروپا ایستاده است. با وجود این همه اسناد و شواهد آیا میتوان در این واقعیت که بیانیه مورد اشاره از سوی آمریکا و رژیم صهیونیستی به شورای همکاری دیکته شده است کمترین تردیدی داشت؟!
۷- چاره کار چیست؟! نسخه کارساز را از قول امام راحلمان (رضوانالله تعالی علیه) بخوانید!
«هر چه ضعف در مسلمین و فساد در ممالک اسلامی است، از حکومتهاست... ملتها باید دولتهایی که بر خلاف مصالح اسلامی و مصالح ملتها عمل میکنند با آنها همان معامله کنند که ملت ایران با شاه مخلوع کرد. و اگر این مطلب در آن جاهایی که دولتها بر خلاف مسیر ملتها عمل میکنند عمل بشود، حل مشکلات میشود و دست اجانب از ممالک اسلامی کوتاه میشود. و من از خدای تبارک و تعالی مسئلت میکنم که یا حکومتها را به هوش بیاورد که موافق اسلام و مصالح مسلمین عمل کنند، یا ملتها را بر آنها غلبه بدهد که آنها را قلع و قمع کند».
مردم در کشورهای اسلامی تنها با بهکارگیری نسخه یاد شده میتوانند ننگ حاکمیت دولتهای دستنشانده را از دامان خود پاک کنند.»

روزنامه جوان در صفحه نخست امروز خود با تیتر «اختلاف در روز دوم مذاکرات قاهره بهرغم خوشبینی دیپلماتها» نوشت: «با پایان دور نخست گفتوگوها میان حماس و اسرائیل، منابع قطری و مصری اعلام کردند این مذاکرات با وجود تداوم درگیریها در غزه، در فضایی مثبت برگزار شد و دو طرف در بیشتر مفاد مرحله ابتدایی توافق، بهویژه در خصوص آتشبس و تبادل اسرا به تفاهم رسیدهاند. با این حال، نشانههایی از بروز موانع جدی در مسیر گفتوگوها دیده میشود از جمله اصرار حماس بر آزادی چهرههایی، چون مروان البرغوثی که با مخالفت شدید کابینه افراطی نتانیاهو روبهرو شده است. یک مقام فلسطینی نیز تأکید کرد احتمال امضای فوری توافق درباره غزه اندک است و نگرانیهایی وجود دارد مبنی بر اینکه رژیم صهیونیستی پس از بازگرداندن اسرای خود، روند مذاکرات را متوقف کند. خلع سلاح حماس و خروج کامل ارتش اسرائیل از غزه از دیگر موارد اختلافی است که میتواند مسیر توافق احتمالی را مسدود کند.
با موافقت حماس و رژیم صهیونیستی با کلیت طرح دونالد ترامپ، رئیسجمهور امریکا نخستین دور گفتوگوها دوشنبه شب میان دو طرف در مصر برگزار شد تا شاید زمینه رسیدن به توافقاتی برای پایان درگیریها فراهم شود. شبکه الجزیره روز سهشنبه به نقل از منابع خود گزارش داد که نخستین دور مذاکرات میان نمایندگان حماس و اسرائیل در شهر شرمالشیخ به پایان رسید. براساس این گزارش، این مذاکرات با وجود تداوم درگیریها در فضایی مثبت برگزار شد. در دیدار نخست نقشه راه و سازوکارهای دور فعلی مذاکرات مشخص و تعیین شد. هیئت حماس در این نشست به میانجیها تأکید کرد که ادامه بمباران در غزه، چالشی جدی در مسیر آزادی اسرا ایجاد میکند. به گزارش آسوشیتدپرس، یک مقام مصری گفت که مذاکرهکنندگان در مورد اکثر مفاد مرحله اول توافق آتشبس غزه، از جمله آتشبس موقت و آزادی اسرا به توافق رسیدهاند.
دونالد ترامپ، رئیسجمهور امریکا نیز دیروز گفت: بهنظر من، حماس در حال حاضر رویکرد مثبتی در تعاملات خود دارد و گمان میکنم پیشرفت چشمگیری در مسیر دستیابی به توافق در غزه حاصل شده است. او تأکید کرد: «همه طرفها از جمله بنیامین نتانیاهو با طرح پیشنهادی توافق در غزه رویکردی مثبت داشتهاند. من فکر میکنم حماس با موضوعات بسیار مهمی موافقت کرده است.» با این حال ترامپ باز هم با لحن تهدیدآمیزی خطاب به حماس مدعی شد: «من در مورد غزه خطوط قرمزی دارم. اگر موارد خاصی رعایت نشود، معامله را انجام نخواهم داد.»
با وجود نگاه نسبتاً مثبت میانجیگران به دور اول گفتوگوها، حماس خطوط قرمز خود را دارد که به هر قیمتی تن به سازش نخواهد داد. فوزی برهوم، سخنگوی حماس در این باره تأکید کرد که هیئت جنبش در قاهره در تلاش است تمام موانع را در مسیر دستیابی به توافقی که خواستههای ملت را برآورده کند برطرف سازد. برهوم گفت: «ما بهدنبال توافقی هستیم که آتشبس، عقبنشینی کامل ارتش اشغالگر از غزه و ورود کمکهای انسانی و بازگشت آوارگان به خانههایشان را تضمین کند.» این مقام حماس گفت: «ما خواستار توافقی هستیم که آغاز فوری بازسازی تحت نظارت نهاد فلسطینی متشکل از تکنوکراتها و انجام یک مبادله عادلانه اسرا را تضمین کند.»
اگرچه دور اول گفتوگوهای غیرمستقیم حماس و تلآویو نسبتاً سازنده گزارش شده، اما مثل همیشه موانع جدی بر سر راه مذاکرات بین دو طرف وجود دارد که میتواند هرگونه توافق را به بیراهه بکشاند.
شبکه سیانان به نقل از برخی مقامهای امریکایی گزارش داد که جزئیات و جدول زمانی خروج اسرائیل از غزه طبق طرح ترامپ هنوز مورد توافق قرار نگرفته است. یکی از رهبران حماس در پایان روز دوم مذاکرات گفت که حماس خواستار همزمان شدن مراحل آزادسازی اسرا با عقبنشینی کامل اسرائیلیها شده است و همچنین خواستار تضمینهای بینالمللی درباره توقف کامل جنگ است.
«ماجد الانصاری» سخنگوی وزارت خارجه قطر نیز گفت: «مذاکرات درباره غزه در شرمالشیخ دقیق بود و برای رسیدن به توافق نیاز به زمان دارد. نمیتوان درباره مذاکرات غزه با خوشبینی یا بدبینی صحبت کرد، اما تعهدی درباره لزوم رسیدن به آتشبس وجود دارد. ممکن است نکات غیرقابلقبولی از سوی دو طرف وجود داشته باشد.» طبق گزارش العربیالجدید، این مقام قطری افزود: «موانعی درباره موافقت با ۲۰ بند طرح ترامپ وجود ندارد، اما در اجرای سریع آن موانع هست. صحبت درباره ایجاد جایگزینهایی در صورت شکست طرح ترامپ برای آتشبس در غزه هنوز زود است.»
همزمان با شروع مذاکرات در مصر، شهروندان اسرائیلی خواستار توافق بار دیگر اعتراضات خود را تشدید کرده و با حضور مقابل سکونتگاه مقامات تندرو، خواستار توقف جنگ و بازگرداندن اسرایشان شدند. شبکه ۱۳ تلویزیون رژیم صهیونیستی گزارش داد، نمایندگان خانوادههای اسیران اسرائیلی در اعتراض به کارشکنی نتانیاهو در مذاکرات آتشبس و بیتوجهی به جان اسیران از دوشنبهشب مقابل محل اقامت او در بیتالمقدس اشغالی چادر اعتراضی برپا کردند. آنها با تحت فشار گذاشتن نتانیاهو، قصد دارند تا زمان دستیابی به توافق با حماس برای آزادی اسیران اسرائیلی، به صورت شبانهروزی در چادر تجمع کنند. همچنین، موج گستردهای از تظاهرات نیز مقابل خانههای وزرای کابینه نتانیاهو و اعضای کنست (پارلمان) به راه افتاده است. منابع صهیونیستی در ارزیابی خود تجمع معترضان را مقابل منزل ۲۶ نفر از وزرا و اعضای کنست اعلام کردند. روزنامه «یدیعوت آحارانوت» گزارش داد که معترضان با تجمع مقابل منزل مقامات صهیونیستی خواستار پاسخگویی کابینه و اقدام برای تضمین توافق با حماس و آزادی اسیران شدند. در همین حال، دهها معترض نیز در بیرون خانه «گیدعون ساعر»، وزیر خارجه صهیونیستی در تلآویو تظاهرات کردند و نام ۴۸ اسیر را با صدای بلند خواندند و پلاکاردهایی در دست داشتند که روی آنها نوشته شده بود: «ما این بیتوجهی را فراموش نکردهایم.» برخی معترضان در مقابل محل اقامت «یولی ادلشتاین»، عضو کنست، به زبان انگلیسی خطاب به رئیس جمهور امریکا گفتند: «ما از دولت خود میخواهیم که طرح شما را بپذیرد و صلح را به منطقه ما بازگرداند. همه را همین حالا به خانه بازگردانید.»

روزنامه وطن امروز در صفحه نخست امروز خود با تیتر «سریع و متفاوت» نوشت: «نیروی هوافضای سپاه آماده واکنش سریع به هر نوع حمله رژیم صهیونیستی و آمریکا علیه ایران است؛ این را سردار سرتیپ سیدمجید موسوی، فرمانده نیروی هوافضای سپاه اعلام کرد. سردار موسوی در دیدار حجتالاسلاموالمسلمین احمدرضا پورخاقان، رئیس سازمان قضایی نیروهای مسلح ضمن ارائه گزارشی از نقش این نیرو در ۱۲ روز جنگ تحمیلی رژیم صهیونی و وضعیت و اقدامات اساسی انجام شده پس از جنگ، اعلام کرد: بحمدالله با ترمیم خسارات وارده، آمادگی کامل جهت مقابله قاطع و سریع با هرگونه تهدید و ماجراجویی دشمن را داریم. اظهارات سردار موسوی نشان میدهد این نیرو اقدامات لازم برای واکنش سریع به حمله مجدد رژیم صهیونیستی را انجام داده و اکنون آماده انجام حملات قاطع علیه رژیم صهیونیستی است.
به گزارش «وطن امروز»، آمادگی کامل نیروی هوافضای سپاه، تاثیر بسیار زیادی بر توان آفندی و پدافندی ایران در مقابله با تهدیدات رژیم صهیونیستی و آمریکا دارد. بر همین اساس، آمادگی کامل این نیرو میتواند تاثیر زیادی بر سرنوشت جنگ احتمالی آینده داشته باشد. بررسی جنگ 12 روزه نیز همین را نشان میدهد؛ نیروی هوافضای سپاه در جنگ 12 روزه توانست به مرور با خروج از شوک ناشی از حمله غافلگیرکننده دشمن، ضربات سنگینی به رژیم صهیونیستی وارد کند.
البته رژیم در جنگ تحمیلی ۱۲ روزه بر شوک ناشی از غافلگیری حمله در ایران حساب ویژهای باز کرده بود.
به اعتقاد کارشناسان، غافلگیری به صورت مشخص در 2 حوزه نمود داشت.
۱- ایران از دی ۱۴۰۳ به این جمعبندی رسیده بود حمله نظامی رژیم صهیونیستی قطعی است. در برآوردهای ایران، حمله رژیم، به هدف قرار گرفتن تاسیسات هستهای و برخی مراکز موشکی محدود میشد، یعنی در اصل جنگ تردید وجود نداشت اما آنچه پیشبینی نمیشد، شیوه حمله بود.
۲- ایران در حال مذاکره با دولت آمریکا بر سر برنامه هستهای خود بود. بنابراین ایران با وجود اطلاع از قطعی بودن حمله رژیم صهیونیستی، درباره میزان همراهی و همکاری دولت آمریکا با رژیم صهیونیستی در حمله به ایران، محاسبات دیگری داشت. بر اساس این محاسبات، تا زمانی که مذاکرات میان ایران و آمریکا در جریان بود، اگر رژیم صهیونیستی دست به حمله نظامی علیه ایران میزد، این حمله با همکاری همهجانبه دولت آمریکا همراه نبود اما در صورت پایان مذاکرات، پیشبینی میشد دولت آمریکا در سطحی مشخص و محدود، با رژیم صهیونیستی برای حمله به ایران همکاری کند. در زمان حمله رژیم صهیونیستی، ایران در میانه مذاکرات با دولت آمریکا قرار داشت؛ از همین رو کمتر کارشناسی پیشبینی میکرد دولت آمریکا در میانه مذاکرات با ایران، به رژیم صهیونیستی برای حمله به ایران چراغ سبز نشان دهد. کما اینکه استیو ویتکاف، نماینده ویژه ترامپ در مذاکرات هستهای، بارها به سیدعباس عراقچی گفته بود تا زمانی که مذاکرات ادامه دارد، ترامپ مانع نتانیاهو برای حمله به ایران میشود. این محاسبات درباره میزان همکاری آمریکا با رژیم صهیونیستی در جنگ احتمالی علیه ایران انجام شد و بر اساس قواعد و شواهد مربوط، این برآوردها کاملا منطقی بود. با این حال اقدام ترامپ که حقیقتا پیشبینیناپذیر بود، باعث شد ایران در این حوزه غافلگیر شود. کما اینکه همکاری بیسابقه دولت آمریکا با رژیم صهیونیستی در این جنگ نیز غیرقابل پیشبینی بود. همکاری، خدمات و حمایتهای بیسابقه دولت آمریکا از رژیم صهیونیستی به گونهای بود که پس از توقف جنگ، تقریبا همه کارشناسان تاکید کردند در حقیقت این آمریکا بود که مقابل ایران قرار داشت و جنگ در اصل، بین ایران و آمریکا حادث شد.
بنابراین ایران هم درباره شیوه حمله و هم درباره میزان مشارکت آمریکا در جنگ، غافلگیر شد.
این غافلگیری در ۱۲ روز جنگ، تاثیر مستقیمی بر عملکرد ایران داشت. بر همین اساس، کارشناسان نظامی معتقدند تکیهگاه رژیم صهیونیستی و آمریکا در جنگ ۱۲ روزه علیه ایران، همین غافلگیری و تاثیر آن بر واکنش ایران بود. به عبارتی رژیم صهیونیستی و آمریکا این غافلگیری را یک پنجره فرصت برای وارد آوردن خسارتهای بزرگ و جبرانناپذیر به ایران میدانستند. البته برخلاف پیشبینیهای آنها، مدت زمانی که ایران توانست از شوک غافلگیری خارج شده و توان آفندی خود را بازیابی کرده و بر جنگ مسلط شود، کمتر از زمانی بود که در محاسبات رژیم صهیونیستی و آمریکا برآورد شده بود. به صورت مشخص، از روز ششم جنگ، نشانههای تغییر در میدان آشکار شد و در نهایت در ۳ روز پایانی جنگ، به صورت مشخص، ایران توانست به صورت کامل بر آسمان سرزمین اشغالی مسلط شود و عملکرد پدافند چندلایه موشکی رژیم صهیونیستی نیز عملا مختل شد. به اعتقاد کارشناسان نظامی، توقف جنگ تناسب مشخصی با خروج ایران از شوک غافلگیری و تسلط بر معادله جنگ داشت. به عبارتی، پس از خروج ایران از غافلگیری بود که واقعیات مربوط به معادله و موازنه قدرت نظامی میان ایران و رژیم صهیونیستی آشکار شد. با در نظر گرفتن این گزارهها، میتوان گفت آنچه ایران در ۱۲ روز جنگ تحمیلی رژیم صهیونیستی و آمریکا نشان داد، نسبتی با قدرت واقعی ایران نداشت و به صورت مشخص، تنها در روزهای پایانی جنگ بود که رگههایی از قدرت موشکی و پهپادی ایران آشکار شد.
بر همین اساس کارشناسان معتقدند در صورت حمله مجدد رژیم صهیونیستی به ایران، این بار این رژیم ضربات دردناکتری از ایران دریافت خواهد کرد. در ایران نیز فرماندهان نظامی معتقدند جنگ جدید به معنای پایان جنگ و ایجاد یک بازدارندگی همیشگی برای ایران خواهد بود. این شواهد نشان میدهد نیروهای مسلح ایران برای جنگ احتمالی جدید طراحیهای ویژهای انجام دادهاند. از همین رو، بسیاری معتقدند از نظر فرماندهان نظامی ایران، جنگ آینده، یک فرصت مغتنم در راستای تثبیت هژمونی مقاومت بر منطقه غرب آسیا است.»

روزنامه شرق در صفحه نخست امروز خود با تیتر «جمهوری در بنبست» نوشت: «نام سباستین لکورنو، نخستوزیری که حتی یک روز هم دوام نیاورد، در فهرست رکوردهای تلخ جمهوری پنجم فرانسه ثبت شد. لکورنو، فقط ساعاتی پس از معرفی دولتش در شامگاه یکشنبه، تحت فشار سنگین انتقادها استعفا داد و صبح دوشنبه پایان کار خود را اعلام کرد. این فروپاشی برقآسا، تازهترین نشانه از بحران عمیق سیاسی در فرانسه است؛ بحرانی که مستقیما به ریاستجمهوری امانوئل مکرون بازمیگردد. حدود یک ماه از زمانی میگذشت که لکورنو، پس از سقوط دولت فرانسوا بایرو در پی رأی عدم اعتماد پارلمان در هشتم سپتامبر، به نخستوزیری منصوب شد. اما فرانسه در تمام این مدت بدون دولت مانده بود. مذاکرات فرسایشی، فشارهای حزبی و اختلافهای پنهان باعث تأخیر در معرفی کابینه شدند تا اینکه سرانجام شامگاه پنجم اکتبر، لکورنو فهرست اعضای دولت را اعلام کرد. همان شب، واکنشها چنان گسترده و منفی بود که عمر دولت تازه کمتر از ۲۴ ساعت دوام آورد. با انتشار اسامی اعضای کابینه، توفان انتقادها شروع شد. رسانهها ترکیب کابینه را «تحریکآمیز» و «اسفبار» خواندند. لکورنو که از نزدیکترین متحدان مکرون به شمار میرفت، در نخستین نظرسنجیها یکی از کممحبوبترین نخستوزیران تاریخ معاصر لقب گرفت.
او وعده داده بود که با روند گذشته و دولتمردان ناموفق و بدنام قطع رابطه کند، اما برخلاف ادعاهایش، ۱۲ نفر از ۱۸ وزیر معرفیشده از دولت پیشین بودند. برخی از «چهرههای تازه» نیز عملا همان سیاستمداران قدیمی با کارنامههای بحثبرانگیز بودند. ازجمله بازگشت برونو لومر، وزیر دارایی برکنارشده در ۲۰۲۴، خشم بسیاری را برانگیخت؛ کسی که بخش بزرگی از افکار عمومی او را مسئول تشدید بحران کسری بودجه و بدهی عمومی میداند. نخستین واکنش سازمانیافته از سوی متحدان راستگرای لکورنو در بلوک مرکزی، حزب جمهوریخواهان (Les Républicains)، ظاهر شد. برونو رِتایو، وزیر کشور و رئیس حزب، در همان شب اعلام فهرست وزرا، خواستار تشکیل جلسه فوری هیئت اجرائی حزب شد تا درباره ادامه حمایت از دولت تصمیمگیری کند. این هشدار آشکار بود: اکثریت متحدان مکرون دیگر قصد همراهی نداشتند. لکورنو، که بهخوبی متوجه لغزش زمین زیر پای خود شده بود، همان شب استعفا را برگزید و گفت: «نمیتوان نخستوزیر بود، وقتی شرایط لازم وجود ندارد». مکرون بیدرنگ با استعفای او موافقت کرد، اما با این تصمیم، کاخ الیزه در موقعیتی بیسابقه از خلأ اجرائی قرار گرفت.
تحلیلگران فرانسوی میگویند چنین سطحی از بنبست سیاسی را باید در واپسین سالهای جمهوری سوم و چهارم جستوجو کرد؛ دورانی که دولتها یکی پس از دیگری سقوط میکردند. اما این بار تقصیر از نهادها نیست، بلکه از دولتمردانی است که بر رأس قدرت نشستهاند. منتقدان میگویند مکرون عمدا آشوب را پرورانده تا کنترل اوضاع را حفظ کند، درحالیکه از اجرای تنها راهحل ممکن -انحلال مجلس ملی یا حتی استعفا از ریاستجمهوری- سر باز میزند. فشار برای انحلال پارلمان رو به افزایش است. ژوردان باردلا، رئیس حزب راستگرای «اجتماع ملی»، بارها تأکید کرده تنها راه خروج از بحران، بازگشت به صندوق رأی است. او هنگام اعلام استعفای لکورنو گفت: «هیچ بازگشتی به ثبات ممکن نیست، مگر با انحلال مجلس ملی و انتخابات جدید». در جناح چپ نیز همین دیدگاه شنیده میشود. سخنگوی حزب سوسیالیست، سیاست مکرونی را بهتندی محکوم کرد و آن را عامل «غرقشدن کشور در آشوب» دانست. ژانلوک ملانشون، رهبر حزب چپگرای «فرانسه تسلیمناپذیر»، خواستار بررسی فوری طرح استیضاح مکرون شد؛ طرحی که نخستین بار در سپتامبر ۲۰۲۲ و پس از سقوط دولت بایرو ارائه شده بود.
با فروپاشی دولت، مکرون در موقعیتی بیسابقه از انزوا قرار گرفته است. بلوک مرکزی که زمانی نقطه اتکای او بود، دیگر انسجام ندارد. جناح راست از طریق رتایو، وزیر کشور، پیام روشنی فرستاد: سهم و احترام بیشتری برای راستگرایان در مرکز باید قائل شد. در مقابل، آگنس پانیه-روناشر، وزیر تحول زیستمحیطی و از چهرههای کلیدی اردوگاه مکرون، هشدار داد «بدون حمایت چپ» اداره کشور ناممکن است. این شکافها نشان میدهد مرکزگرایی مکرون دیگر توان نگهداشتن تعادل را ندارد. لکورنو با استعفای سریع خود، درواقع پرده از بنبستی برداشت که سالهاست در سیاست فرانسه تکرار میشود: تشکیل دولتهای میانهرو بیهدف و بیچشمانداز، با وزیرانی فاقد مشروعیت مردمی. بسیاری از ناظران امیدوارند کاخ الیزه این بار واقعیت را بپذیرد و از تکرار ساختارهایی که مانند «خانهای پوشالی» فرو میریزند، خودداری کند. در همین حال، یک مسئله نسبتا کوچک اما معنادار خشم افکار عمومی را دوچندان کرد: با امضای حکم رسمی انتصاب وزیران در شامگاه پنجم اکتبر، اعضای دولت لکورنو حتی با چند ساعت حضور در قدرت به صورت خودکار مشمول مزایای مقام خود شدند. طبق قانون، هر وزیر مستعفی از حقوق و امتیازات سهماهه بهرهمند میشود. این شوخی تلخ برای مالیاتدهندگان فرانسوی حدود 500 هزار یورو هزینه دارد؛ در شرایطی که دولت مردم را به ریاضت اقتصادی فرامیخواند.»

روزنامه دنیای اقتصاد در صفحه نخست امروز خود با تیتر «مرد تنهای کاخ الیزه» نوشت: «داستان کوتاه و تلخ آخرین دولت فرانسه، که تنها دستاوردش ثبت رکوردی برای کوتاهی دوران تصدیاش بود، به مثابه شرح وقایع یک فاجعه از پیش اعلام شده است. استعفای سباستین لوکورنو که وعده «گسست» از سیاستهای گذشته را داده بود، خود تجسم اصرار لجوجانه رئیسجمهور امانوئل مکرون بر حفظ حلقه درونی راستمیانه خود بود.
به نوشته نیویورکتایمز، این رویکرد زمانی کارساز است که رئیسجمهور کنترل پارلمان را در دست داشته باشد، اما مکرون فاقد این کنترل است. مجلس ملی فرانسه میان سه جناح متخاصم تقسیم شده است: راست افراطی ناسیونالیست به رهبری مارین لوپن، ائتلاف چپ و چپ افراطی به نمایندگی ژان-لوک ملانشون و یک جناح میانه تضعیفشده با وفاداری رو به افول به مکرون که دوره ریاستجمهوریاش رو به پایان است.
نتیجه این بنبست، روی کار آمدن پنج دولت در ۲۱ماه گذشته و هرجومرجی بوده که ایتالیای باثبات تحت رهبری جورجیا ملونی را به ابراز خرسندی واداشته است. نقطه اوج این بحران، رونمایی از کابینه لوکورنو بود که چیزی جز تکرار ناشیانه چهرههای قدیمی نبود. حضور مجدد برونو لومر بهعنوان وزیر دارایی که مسوول اصلی افزایش بدهی ۴تریلیون دلاری فرانسه شناخته میشود، اقدامی تحریکآمیز تلقی شد و این دولتِ مرده بهدنیاآمده، تنها ۸۳۶دقیقه دوام آورد. اکنون مکرون به وضعیتی تنزل یافته که باید بدترین گزینه را از میان گزینههای ناخوشایند انتخاب کند.
آلن دوهامل، تحلیلگر برجسته، هشدار میدهد: «ما در حال رقصیدن بر روی ویرانههای نهادهایمان هستیم. اگر مکرون استعفا دهد، این به معنای مرگ جمهوری پنجم خواهد بود.» وضعیت کنونی شباهت زیادی به احتضار جمهوری چهارم در سال ۱۹۵۸ دارد؛ زمانی که بیثباتی مزمن پارلمانی، شارل دوگل را به طراحی قانون اساسی جدید با تمرکز قدرت در دستان رئیسجمهور واداشت. مکرون هنوز آن اختیارات را دارد؛ اما کاملا به گوشه رینگ رانده شده است. گزینههای پیش روی او محدود و هر یک پرمخاطره است:
۱. انحلال پارلمان: این اقدام که خواسته راست و چپ افراطی است، به احتمال زیاد به افزایش چشمگیر کرسیهای حزب راست افراطی مارین لوپن در انتخابات آتی منجر خواهد شد.
۲. تشکیل دولت توسط چپمیانه: کاری که مکرون تاکنون در برابر آن مقاومت کرده است.
۳. تکرار مسیر فعلی: انتصاب یک چهره دیگر از حلقه خودی و امید به معجزهای برای کسب رای اعتماد.
الجزیره در گزارشی نوشت، لوکورنو، در آخرین تلاش خود کوششی را برای جلب حمایت فراحزبی و پایان دادن به بحران سیاسی عمیق این کشور آغاز کرد. او اکنون، به درخواست مکرون، گفتوگوهایی را با چهرههای پارلمانی از جمله احزاب محافظهکار و راست-میانه آغاز کرده تا راهی برای خروج از بنبست بیابد. این ماموریت که از سوی کاخ الیزه «مذاکرات نهایی برای تعریف یک پلتفرم اقدام و ثبات» توصیف شده، باعث سردرگمی سیاستمداران و مردم شده است. این بحران ریشه در پارلمان معلق فرانسه دارد که پس از انتخابات سال گذشته شکل گرفت. لوکورنو پس از سقوط دولت قبلی بر سر بودجه ریاضتی، مامور تشکیل کابینه شد، اما کابینهاش بهدلیل حضور چهرههای تکراری و ترکیب جناحی مورد انتقاد قرار گرفت. درحالیکه درخواستها برای کنارهگیری مکرون افزایش یافته، او همچنان تاکید دارد که دوره ریاستجمهوری خود را تا سال۲۰۲۷ به پایان خواهد رساند.»



نظر شما