۵ مهر ۱۴۰۴ - ۰۸:۰۶
دیپلماسی زیر آوار

شورای امنیت بار دیگر صحنه جدال روایت‌ها شد، قطعنامه مشترک روسیه و چین برای تعویق شش‌ماهه مکانیسم ماشه سقوط کرد و بار تحریم‌ها دوباره بر دوش ایران گذاشته شد، اما پشت این رأی منفی، چیزی فراتر از تحریم نهفته است: دفن امید به دیپلماسی در زیر آوار بی‌اعتمادی و وابستگی اروپا به اراده واشنگتن.

به گزارش خبرگزاری ایمنا، شب گذشته به وقت تهران، صحن شورای امنیت بار دیگر صحنه کشاکشی بود میان شرق و غرب؛ جدالی بر سر ایران و سرنوشت توافقی که سال‌هاست از آن چیزی جز سایه و خاطره باقی نمانده. پیش‌نویس قطعنامه مشترک روسیه و چین که تعویق شش‌ماهه مکانیسم ماشه را هدف گرفته بود، با ۹ رأی منفی، چهار رأی مثبت و دو رأی ممتنع به تصویب نرسید. سقوط این پیش‌نویس، نه‌تنها تداوم تنش‌ها را رقم زد، بلکه پرده‌ای تازه از رویه‌های چندلایه بازی قدرت در سازمان ملل برداشت.

آغاز ماجرا، صحنه‌ای از تناقض و تفسیر

رد این قطعنامه به معنای بازگشت تحریم‌های شورای امنیت علیه ایران از بیست‌وهشتم سپتامبر است؛ تحریم‌هایی که بر کاغذ، بار سنگینی را یادآور می‌شوند، اما در عمل، به‌دلیل وجود تحریم‌های ثانویه آمریکا، بیشتر بُعد روانی دارند تا اقتصادی، با این حال همین بُعد روانی کافی است تا بازارها بلرزند و دیپلماسی در مدار اضطراب بچرخد.

نماینده چین با لحنی آمیخته به تأسف از سرنوشت پیش‌نویس مشترک سخن گفت، او نه‌تنها از شکست قطعنامه ابراز ناخرسندی کرد، بلکه مستقیم انگشت اتهام را به سوی سه کشور اروپایی فرانسه، انگلیس و آلمان نشانه رفت و آنان را به گفت‌وگوی صادقانه و «با حسن نیت» با ایران فراخواند. در کلام او، یک پیام ضمنی نهفته بود: اگر غرب در حقیقت به‌دنبال راه‌حل دیپلماتیک است، چرا در برابر کمترین تلاش برای توقف چرخه تهدید و تحریم سرسختانه مقاومت می‌کند؟

روایت‌های متناقض غرب

نماینده انگلیس اما داستان را جور دیگری روایت کرد. او مدعی شد که سه کشور اروپایی بی‌وقفه در تلاش بوده‌اند ایران را به پایبندی به برجام بازگردانند و از راهکار دیپلماتیک حمایت کرده‌اند. واژه‌هایی چون «بی‌وقفه» و «حمایت» در زبان او معنایی دوگانه داشت: از یک سو تلاشی برای القای مسئولیت‌پذیری اروپا، و از سوی دیگر نادیده گرفتن پرسش اصلی که چرا هیچ‌یک از وعده‌های اقتصادی داده‌شده به ایران پس از خروج آمریکا عملی نشد؟

نماینده آمریکا نیز با رضایتی آشکار، رد شدن قطعنامه روسیه و چین را نشانه شکست تلاشی دانست که باوجود او هدفش «سلب مسئولیت از ایران» بوده است. در لحن او، همان منطق قدیمی به گوش می‌رسید: ایران متهم اصلی است و هر تلاشی برای کاستن از فشارها نوعی انکار واقعیت. گویی تاریخ سال ۲۰۱۸ دوباره تکرار می‌شد، خروج آمریکا از برجام، فروپاشی اینستکس و بازگشت به نقطه صفر.

صدای تند مسکو

نماینده روسیه اما در برابر این روایت‌ها سکوت نکرد. او با لحنی گزنده گفت: «کسانی که به قطعنامه ما رأی منفی دادند، در واقع به همکاری بیشتر ایران و آژانس رأی منفی دادند.» سپس افزود: «همکاران غربی ما به نظر می‌رسد حتی قطعنامه ما را نخوانده‌اند.» این جمله بیش از آنکه گلایه باشد، طعنه‌ای بود به روندی که بارها در سازمان ملل تکرار شده است: تصمیم‌گیری بر اساس سیاست، نه متن.

در ادامه، پاسخی تند به اتهامات نماینده فرانسه شکل گرفت. فرانسه ایران را به بی‌عملی در مذاکرات متهم کرد، اما معاون نماینده روسیه گفت: «توضیحات شما اکنون حتی از قبل هم کمتر قانع‌کننده به نظر می‌رسد. پیشنهاد می‌کنم دیگر صحبت نکنید؛ شما فقط خودتان را بیشتر در مخمصه می‌اندازید.» این جمله، ضربه‌ای مستقیم به ادعای استقلال فرانسه بود؛ کشوری که در سایه «برادر بزرگ‌تر» آمریکایی حرکت می‌کند و توان پیشبرد توافق‌های مستقل ندارد.

پاسخ ایران؛ میان واقعیت و روایت

در این میان، سید عباس عراقچی، وزیر خارجه ایران، نیز سکوت را جایز ندانست. او گفت: «در تاریخ نهم سپتامبر در قاهره، من یادداشت تفاهمی با مدیرکل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی امضا کردم. این اقدام مورد استقبال آژانس و جامعه بین‌المللی قرار گرفت، با این حال، بی‌درنگ با رویکردهای غیرسازنده از سوی ایالات متحده و کشورهای اروپایی روبه‌رو شد.»

عراقچی ادامه داد: «نماینده فرانسه گفت که ایران هیچ طرحی ارائه نداده است. این هم به‌طور کامل برعکس است. من در چهار، پنج روز گذشته چندین طرح ارائه دادم، اما هیچ‌کدام از آن‌ها مورد پذیرش قرار نگرفت.» سپس یادآور شد که حتی یکی از طرح‌ها با هیئت فرانسه به توافق رسیده بود، اما در نهایت این هیئت نتوانست آن را بپذیرد. بدین ترتیب، روایت فرانسه وارونه جلوه داده شد: ایران پیشنهاد داده بود، اما اروپا جرئت پذیرش نداشت.

معنای برجام؛ صلح یا سایه صلح

عراقچی بار دیگر تاکید کرد که برنامه هسته‌ای ایران صلح‌آمیز است و همیشه صلح‌آمیز خواهد ماند. او گفت: «برجام در سال ۲۰۱۵ سندی بود بر تمایل ایران برای اثبات صلح‌آمیز بودن برنامه هسته‌ای‌اش، اما این آمریکا بود که از آن خارج شد.» این جمله، یادآور تناقض بنیادین است: توافقی که قرار بود ضامن صلح باشد، خود به ابزار تهدید بدل شد.

پرسش از معنای شکست قطعنامه

رد پیش‌نویس روسیه و چین معنایی روشن داشت: آخرین تلاش برای جلوگیری از بازگشت تحریم‌های شورای امنیت ناکام ماند. این یعنی از بیست‌وهشتم سپتامبر، ایران دوباره زیر بار همان تحریم‌هایی می‌رود که برجام برای رفع آن‌ها طراحی شده بود. تناقضی تلخ‌تر از این وجود دارد؟ توافقی که برای خروج ایران از ذیل فصل هفتم منشور سازمان ملل امضا شد، اکنون راه را برای بازگشت همان تهدیدها هموار کرده است.

اروپا و میراث اینستکس

این بحران اما ریشه‌ای عمیق‌تر دارد. پس از خروج آمریکا در سال ۲۰۱۸، ایران یک سال به اروپا فرصت داد تا تعهدات اقتصادی خود را عملی کند. اروپایی‌ها اینستکس را طراحی کردند، اما این سازوکار بدون آنکه حتی یک مبادله واقعی انجام دهد، تعطیل شد. شکست اینستکس نماد شکست اروپا در ایفای نقش مستقل بود؛ همان زخمی که امروز در صحن شورای امنیت سر باز کرده است.

ایهام سیاست؛ از دیپلماسی تا بازدارندگی

اکنون پرسش اصلی این است: آیا رد قطعنامه به معنای پایان دیپلماسی است یا آغاز مرحله‌ای تازه؟ برخی معتقدند فشارهای غرب تنها جنبه روانی دارند و اثر واقعی بر اقتصاد ایران محدود است. برخی دیگر بر این باورند که سایه تهدید جنگ از نو سنگین‌تر شده است. در این میان، ایران با تأکید بر اقتصاد مقاومتی، کاهش وابستگی به دلار و تقویت توان دفاعی می‌کوشد فشارها را به فرصت بدل کند.

مقابله با ماشه؛ دیپلماسی فعال، اقتصاد مقاومتی و بازدارندگی چندوجهی

مهرداد نجفی کارشناس مسائل بین المللی در گفت‌وگو با خبرنگار ایمنا اظهار کرد: گام نخست در رویارویی با این شرایط، ریشه‌یابی ماجراست تا برای آینده درس بگیریم. دولت‌های گذشته که پای برجام را امضا کردند، نگاهشان این بود که پس از توافق بتوانند با طرف مقابل سازش کنند و این سازش به روابطی پایدار و نرمال در عرصه بین‌المللی تبدیل شود. بر همین اساس، مکانیزم ماشه را پذیرفتند، چراکه خوش‌بینی نسبت به رفتار غرب در میان دیپلمات‌های آن زمان رایج بود. تصور می‌کردند این سازوکار به‌طور عملی هیچ‌گاه فعال نخواهد شد و ایران پس از یک دهه می‌تواند در حوزه‌های دیگر هم مذاکره کرده و به کشور عادی در نظام بین‌الملل بدل شود.

وی افزود: نوع ادبیات و تفکر ظریف نیز نشان می‌داد که احتمال فعال شدن مکانیزم ماشه در ذهن تیم مذاکره‌کننده وجود نداشت، امروز اما به جای اصلاح آن نگاه خوش‌بینانه و درس گرفتن از تجربه، کشور متهم می‌شود که لابد مشکلی دارد.

نجفی با تأکید بر اینکه این موضوع آموزه مهمی برای سیاست خارجی کشور دارد، تصریح کرد: ایران برجام را امضا کرد، یک دهه از آن گذشت و امتیازاتی داد، اما امروز شرایط به نقطه ابتدایی بازگشته است؛ با این تفاوت که در حوزه تحقیق، توسعه و فعالیت‌های هسته‌ای با محدودیت‌هایی روبه‌رو هستیم و حتی تهدید جنگ هم مطرح شده است. جالب آنکه برجام به‌طور دقیق برای جلوگیری از جنگ و خروج ایران از ذیل فصل هفتم منشور سازمان ملل امضا شد، اما اکنون بدترین سناریو می‌تواند صدور مشروعیت برای حمله به کشور از سوی همان سازمان باشد.

وی ادامه داد: آمریکا بدون هیچ مشروعیت حقوقی و بی‌اعتنا به قواعد بین‌المللی حمله می‌کند، آخرین مرحله تحریم‌ها هم می‌توانست مقدمه جنگ باشد و ما این تجربه را پشت سر گذاشته‌ایم. درست است که تحریم‌های سازمان ملل بی‌تأثیر نیست، اما چون سازوکار ضمانت اجرایی ندارد، اثر واقعی‌اش محدود است. در واقع این آمریکا است که با قرار دادن کشورها در دوگانه ایران یا من، ضمانت اجرایی تحریم‌ها را رقم می‌زند و اغلب کشورها هم آمریکا را انتخاب می‌کنند.

این کارشناس مسائل بین‌الملل خاطرنشان کرد: سازمان ملل سازوکاری برای اجرای تحریم‌ها ندارد، بیشتر فشار روانی ایجاد می‌شود که می‌تواند بر اقتصاد اثرگذار باشد، اما عامل اصلی مشکلات اقتصادی ما کسری بودجه است، در پایان سال، همین کسری بودجه به نام بازگشت تحریم‌های سازمان ملل ثبت می‌شود، حتی اگر آن تحریم‌ها در عمل اجرا نشوند.

نجفی افزود: واقعیت این است که تحریم‌های آمریکا بسیار اثرگذارتر از تحریم‌های بین‌المللی‌اند، چون ابزار فشار دارند و کشورهای دیگر را مجبور به انتخاب می‌کنند.

نجفی تأکید کرد: مطالبات اروپا به‌طور کامل روشن است؛ توقف غنی‌سازی، ورود به مذاکرات موشکی و پرداختن به مسائل منطقه‌ای. این همان خط‌مشی است که از سال ۲۰۱۸ و خروج آمریکا از برجام توسط پمپئو آغاز شد و همچنان ادامه دارد.

نجفی در توضیح راهکار مقابله با فشارهای بین‌المللی می‌گوید: مقابله با مکانیسم ماشه محدود به مذاکره یا موضع منفعلانه نیست. ایران باید هم‌زمان دیپلماسی فعال را دنبال کند، ظرفیت‌های حقوقی بین‌المللی را به کار گیرد و با مدیریت شکاف‌های میان اروپا و آمریکا، مشروعیت فشارها را کاهش دهد، تنها در این صورت است که کشور می‌تواند از اجماع منفی جهانی بر علیه خود عبور کند.

وی افزود: تقویت اقتصاد داخلی و حرکت به سمت اقتصاد مقاومتی، کاهش وابستگی به دلار و توسعه پیمان‌های پولی دوجانبه ضروری است. افزایش توان بازدارندگی و دفاعی کشور نیز پیام روشنی به طرف مقابل ارسال می‌کند: فشار بیشتر، هزینه سنگین‌تری خواهد داشت. این رویکرد چندوجهی، تنها راه عبور از سایه تهدید ماشه و تبدیل فشار به فرصت است.

‏‬اروپا دنبال بهانه جویی است / ‏‬ایران واقعیت فعال شدن مکانیسم ماشه را بپذیرد

محمدعلی شفیعی کارشناس مسائل بین المللی در گفت‌وگو با خبرنگار ایمنا با اشاره به گفت‌وگوی عراقچی با تروئیکای اروپایی اظهار کرد: ایران باید واقعیت فعال شدن مکانیسم ماشه را بپذیرد و بداند که هیچ توافقی با اروپا نمی‌تواند رضایت کامل این طرف‌ها را به همراه داشته باشد.

وی افزود: هر توافقی، حتی اگر همه خواسته‌های آژانس را برآورده کند، باز هم با ایرادهای جزئی اروپا روبه‌رو می‌شود؛ نکاتی همچون زمان‌بندی‌ها و جزئیات حقوقی بهانه‌ای برای مخالفت فراهم می‌کنند.

کارشناس مسائل بین‌الملل خاطرنشان کرد: ایران نمی‌تواند اروپا را راضی کند و تنها می‌تواند اجرای مکانیسم ماشه را به تأخیر بیندازد و اجازه دهد روند حقوقی و دیپلماتیک خودش پیش برود.

وی تصریح کرد: همراهی کشورهایی همچون روسیه و چین و استفاده از مسیرهای حقوقی می‌تواند جلوی فعال‌سازی ماشه را بگیرد و ایران را در موقعیت بهتری قرار دهد.

کارشناس مسائل بین‌الملل خاطرنشان کرد: تمرکز روی تلاش برای راضی کردن اروپا، تلاشی شکست‌خورده و ناممکن است، اما تمرکز روی قانع کردن کشورهای مؤثر در شورای امنیت و زیر سوال بردن ارزش حقوقی اقدام اروپا، می‌تواند نتایجی واقعی و ملموس داشته باشد.

شفیعی ادامه داد: تجربه گذشته، از جمله خروج آمریکا از برجام و تلاش برای فعال‌سازی ماشه، نشان می‌دهد وقتی ایران و متحدانش روایت حقوقی خود را پیش ببرند، امکان خنثی کردن اقدامات یک‌جانبه وجود دارد.

وی گفت: در شرایط فعلی ایران باید انرژی خود را بر این محور متمرکز کند که کشورهای دیگر، به‌ویژه اعضای دارای حق رأی شورای امنیت، باور کنند که فعال کردن مکانیسم ماشه ارزش حقوقی ندارد و به همین روایت تکیه کند.

شفیعی خاطرنشان کرد: این مسیر سخت است، اما شدنی است و در نهایت می‌تواند حداقل تلاشی مؤثر برای حفظ منافع ملی باشد.

بازی بی‌پایان یا نقطه عطف؟

آنچه شب گذشته در شورای امنیت رخ داد، بیش از یک رأی‌گیری بود؛ آینه‌ای بود از تناقض‌ها، از روایت‌های متضاد و از جهانی که در آن حقیقت قربانی سیاست می‌شود. چین از حسن نیت گفت، انگلیس از دیپلماسی بی‌وقفه، آمریکا از سلب مسئولیت، روسیه از استقلال ازدست‌رفته فرانسه و ایران از صلح‌آمیز بودن برنامه هسته‌ای‌اش. هر یک کلمه‌ای گفتند، اما آنچه شنیده شد پژواکی از بی‌اعتمادی متقابل بود.

رد این قطعنامه شاید در ظاهر به معنای بازگشت تحریم‌ها باشد، اما در باطن، نشانه‌ای است از جدالی عمیق‌تر؛ جدالی بر سر استقلال، حقیقت و آینده نظمی که هر روز بیش‌ازپیش در آستانه فروپاشی می‌ایستد. ایران در این میانه نه‌تنها موضوع دعواست، بلکه آیینه‌ای است که انفعال و تضاد غرب را عیان می‌کند. شاید همین ایهام، معنای واقعی ماجرای شب گذشته باشد؛ تصویری از جهانی که در آن هیچ قطعنامه‌ای واقعاً پایان‌بخش نیست، بلکه آغازی است بر فصل تازه‌ای از کشمکش بی‌پایان.

کد خبر 909563

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.