به گزارش خبرگزاری ایمنا، رسانههای آزاد، روزنامهها و مطبوعات در هر جامعهای از ارکان توسعه و دموکراسی بهشمار میآید، بر این اساس خبرگزاری ایمنا، مرور عناوین مطبوعات کشور را بهصورت روزانه در دستور کار خود دارد.
روزنامه ایران در صفحه نخست امروز خود با تیتر «دعوت از هنرمندان مقیم خارج برای بازگشت به میهن» نوشت: «لایحه دولت برای حمایت از ایرانیان خارج کشور در روند تقنین با ایراد ابهام از سوی کمیسیون حقوقی و قضائی مجمع تشخیص مصلحت نظام مواجه شد. اما در همین زمان، اظهارات معاون اول رئیسجمهور در جلسه شورای عالی سینما نشان داد دولت چهاردهم فراتر از سرنوشت آن لایحه، بنا دارد تا از ابزارهای قانونی موجود برای اجرای اراده خود در راستای حمایت از ایرانیان مقیم در کشورهای دیگر و فراهم ساختن امکان تعامل بیشتر آنان با وطن استفاده کند. به این ترتیب، اگر چه روز گذشته کمیسیون حقوقی و قضائی مجمع تشخیص مصلحت نظام برخی مواد لایحه حمایت از ایرانیان خارج کشور را واجد ابهام و بعضی دیگر از مواد را مغایر با سیاستهای کلی نظام قانونگذاری اعلام کرد اما در همین حال محمدرضا عارف با اشاره به راهبرد دولت برای بازگشت ایرانیان، گفت: «از هنرمندان خارج از کشور دعوت میکنیم به کشور برگردند.» عارف در عین حال از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامیخواست فراهم ساختن زمینههای ورود آنانی که علاقهمند به بازگشت به کشور هستند و حل مسائل و مشکلاتشان را در دستورکار قرار دهد.
معاون اول رئیسجمهور پیش از این نیز در جلسه مشترک معاونین اول سران قوا که ۴ شهریور برگزار شد، موضوع تسهیل و رفع موانع تردد ایرانیان خارج از کشور به میهن، بهویژه «نخبگان و چهرههای مشهور» را مطرح و مورد بحث و تبادل نظر قرار داده بود. چه اینکه در عمل هم راهبرد دولت برای تقویت حمایت حقوقی، قضائی و سیاسی از ایرانیان خارج از کشور و جلب مشارکت آنان در زمینههای اقتصادی، فرهنگی و علمینیازمند تعامل و همکاری سه قوه است. همچنان که تصویب لایحه حمایت از ایرانیان خارج از کشور به عنوان اولین لایحهای که دولت چهاردهم به مجلس فرستاد تا از قبال آن تسهیل تردد به داخل کشور، امکان سرمایهگذاری اقتصادی و جذب در مراکز آموزشی و پژوهشی و نیز ایجاد دسترسی ایرانیان مقیم خارج به خدمات دولت الکترونیک محقق شود؛ جز از طریق همراهی هیأترئیسه مجلس برای در دستورکار قرار گرفتن لایحه و جلب رأی نمایندگان ممکن نبود.
با این حال اظهارات معاون اول رئیسجمهور در جمع هنرمندان و اهالی سینما آنجا که گفت «برخی گزارشها از وضعیت زندگی ایرانیان در خارج از کشور نگرانکننده است تا جایی که زندگی یک هنرمند عزیز ایرانی در لسآنجلس آمریکا نمیچرخد و برای امرار معاش در آثار دست چندمیبازی میکند، در حالی که در ایران با افتخار و عزت زندگی و کار میکرد و برخی اختلافات و دعواها در داخل کشور خودش و با برادران خودش بود و نه در یک کشور بیگانه» حکایت از آن داشت که نگاه دولت به ایرانیانی که دور از وطن زندگی میکنند و راهبرد حمایت از آنها به صرف انتفاع کشور از سرمایه اقتصادی و نخبگانی آنها نیست؛ بلکه توأمان این نگاه وجود دارد که همه اتباع ایران حق دارند از فرصتهایی که ممکن است در داخل کشور برایشان وجود داشته باشد و حمایتهای حقوقی و قانونی برخوردار شوند.
صحبت جناب عارف قابل احترام و ستایش است اما من نگاه وسیعتری نسبت به این مسأله دارم و معتقدم نظام باید تکلیف خود را با مجموعه ایرانیها چه خارج از کشور و چه در داخل کشور معلوم کند و یک نگاه یکدست داشته باشند که هر ایرانی با هر ویژگی که دارد بتواند در چهارچوب قانون بیاید و وطن خود را ببیند. معضلاتی که طی این سالها بهوجود آمده نگرانی ایجاد کرده است بخصوص برای ایرانیهای خارج از کشور. ما حتی، اگر دعوت هم کنیم چندان نتیجه مطلوبی نخواهد داشت مگر اینکه از سوی بالا دستیها بهدرستی تعیین تکلیف شود و اعلام رسمی شود تا این مسیر رفت و برگشت برای ایرانیها باز شود.
قلباً دلمان میخواهد امثال بهروز وثوقی و دیگر هنرمندانی که خارج از کشور هستند بازگردند، منتهی باید این بازگشت با تضمین همراه باشد. البته امثال بهروز وثوقی سالهاست که فعالیت ندارند اما همچنان عاشق کشورشان هستند و دوست دارند به وطن خود بازگردند و در سرزمین خود بمیرند. من بارها گفتهام و خواهش کردهام این شرایط را برای هنرمندان فراهم کنید نه آنکه یک مسئولی بگوید حرفی ندارم مسئولی دیگر این موضوع را رد کند و این به هنرمندان لطمه میزند. بنابراین قوای سه گانه از مجلس تا دولت و قوه قضائیه حرفشان یکی شود تا فردای روزگار برای این هنرمندان اتفاقی نیفتد کما اینکه داشتهایم. در هرصورت آرزو دارم شرایط به گونهای شود که هنرمندان به کشورشان بازگردند.»

روزنامه کیهان در صفحه نخست امروز خود با تیتر «اجلاس دوحه پاسخ موشک را با حرف داد» نوشت: «پس از تجاوز اخیر رژیم صهیونیستی به دوحه که آکسیوس اعلام کرد، با اطلاع و هماهنگی کامل آمریکا صورت گرفت، کشورهای عربی و اسلامی در دوحه جمع شدند. اما خروجی این نشست پرسروصدا، محکومیتهای زبانی بود، امری که به نظر میرسد صهیونیستها با آگاهی نسبت به آن، تصمیم به این تجاوز گرفتند.
رژیم صهیونیستی پس از تجاوز به فلسطین، لبنان، سوریه، یمن، ایران (که از ایران و یمن سیلی سختی خورد) سراغ یکی از متحدین اصلی آمریکا و کشوری رفت که، روابط پیدا و پنهان عمیقی با آن دارد: قطر. قطر از جمله آن «ریزکشور» هایی است که امنیت خود را از آمریکا خریده و آسمانش را هم در اختیار این کشور قرار داده است. با صهیونیستها ارتباط دارد و مدرنترین و بهروزترین پدافندهای دنیا را نیز در اختیار دارد و طی جنگ ۱۲ روزه ایران و رژیم صهیونیستی، به کمک صهیونیستها رفت و تا توانست، موشکهای ایرانی را رهگیری کرد. اما حدود ۳ ماه بعد، از سوی همین رژیم صهیونیستی و آمریکا مورد تجاوز قرار گرفت، بدون اینکه اجازه یابد، از پدافندهایش استفاده کند! آکسیوس نیز دیروز از نقش آمریکا در این تجاوز گفت و اعلام کرد، ۵۱ دقیقه قبل از تجاوز رژیم صهیونیستی به دوحه، نتانیاهو آمریکا را از این تجاوز مطلع کرده بود و ترامپ فرصت کافی برای اعلام این خبر به امیر قطر را داشت اما به دروغ گفت، چند دقیقه قبل از حمله مطلع شده و..!
خلاصه این چند خط بالا این است که، آمریکا و رژیم صهیونیستی به خاک یکی از متحدین خود تجاوز کردند در حالی که این متحد، خدمات بسیار زیادی به این دو رژیم کرده بود! بلافاصله سایر کشورهای اسلامی و عربی ضمن محکومیت این تجاوز، در دوحه تشکیل جلسه دادند. انتظار این بود که برخی از این کشورها، برای متوقف ساختن، منفورترین رژیم حال حاضر جهان، حداقل یک اقدام عملی مثل تحریم انجام دهند اما خروجی این نشست پرسروصدا، صرفاً سخنرانیها و بیانیهای بود که جز محکومیت، چیزی نداشت. در این بین فقط این جمهوری اسلامی ایران است که، برای مهار این سگ هار، اقدام عملی کرده و خواهد کرد. بدین ترتیب، کشورهای عربی پاسخ موشک رژیم صهیونیستی را با بیانیه دادند. امری که با خشم بسیاری از کارشناسان مواجه شده است.
عطوان: شرمآور است
عبدالباری عطوان، کارشناس برجسته جهان اسلام در واکنش به نشست دوحه گفت: «چطور انتظار داریم اسرائیل از ما بترسد؟! برگزاری چنین نشستهایی با بیانیهها و محکومکردنهای بیخاصیت نتیجه معکوس دارد؛ باعث میشود نتانیاهو با جسارت بیشتری به پایتختهای عربی تجاور کند… به آن رهبران عربی که در این نشست حاضر نشدند، درود میفرستم زیرا واقعاً وقت تلف کردن است؛ این موضعی شرمآور بود، موضعی عربی اسلامی که مایه ننگ است. آنها حتی از آمریکا انتقاد هم نکردند.
دوحه درس نگرفت
دیروز دوحه اعلام کرد: «ترامپ به ما اطمینان داده است اسرائیل دوباره به قطر حمله نمیکند.» این یکی از تازهترین واکنشهای قطر به تجاوز مشترک آمریکا و رژیم صهیونیستی به کشورش است! سخنگوی وزارت خارجه قطر با اشاره به گفتوگوی امیر این کشور و وزیرخارجه آمریکا درباره اقدامات دیپلماتیک مشترک برای برقراری آتشبس در غزه و نیز حمله اخیر رژیم صهیونیستی به قطر، گفت که رئیسجمهور آمریکا به دوحه اطمینان داده که حمله دیگری به قطر انجام نخواهد شد. این اظهارت یعنی، قطر هنوز بیدار نشده و امنیت خود را دوباره به آمریکا سپرده است، به کشوری که از سوی آن و رژیم صهیونیستی مورد تجاوز قرار گرفته است!
اما وزارت خارجه کشورمان دیشب در پی صدور بیانیه نشست سران در دوحه، ضمن تشریح ملاحظات و نقطهنظرات ایران با بیان اینکه راهحل بهاصطلاح «دودولتی»، مسئله فلسطین را حل نخواهد کرد، اعلام کرد: پیوستن به اجماع درباره این بیانیه نباید، بهطور صریح یا ضمنی، به هیچ وجه بهمنزله شناسایی رژیم اسرائیل تلقی شود. به گزارش فارس، دیروز (دوشنبه) ۲۴ شهریورماه نشست سران کشورهای عربی و اسلامی در پی تجاوز رژیم صهیونیستی به قطر در دوحه برگزار شد و هیئت ایران به ریاست مسعود پزشکیان در این نشست حضور یافت. در همین رابطه وزارت امورخارجه ملاحظات و نقطهنظرات جمهوری اسلامی ایران درخصوص بیانیه پایانی اجلاس فوقالعاده اسلامی- عربی درباره تجاوز نظامی رژیم صهیونیستی علیه قطر را تشریح کرد.
حمایت ایران از تحقق حق ذاتی ملت فلسطین
این بیانیه عنوان کرده است: درخصوص بیانیه نهایی اجلاس فوقالعاده عربی- اسلامی درباره تجاوز اسرائیل علیه دولت قطر، هیئت جمهوری اسلامی ایران مایل است موضع خود را نسبت به تعدادی از مسائل مندرج در آن روشن سازد. در این بیانیه آمده است: جمهوری اسلامی ایران بار دیگر حمایت تزلزلناپذیر خود را از تحقق حق ذاتی ملت فلسطین برای تعیین سرنوشت اعلام کرده و بهشدت جنایات وحشیانهای را که رژیم اشغالگر اسرائیل علیه مردم فلسطین مرتکب میشود، محکوم میکند. در بیانیه مذکور عنوان شده است: حمایت استوار دولت و ملت جمهوری اسلامی ایران از آرمان فلسطین غیرقابل انکار است و تعهد ما تحت هیچ شرایطی کاهش نخواهد یافت. بدون خدشه به موارد فوق، جمهوری اسلامی ایران مایل است ملاحظات زیر را درخصوص بیانیه نهایی اجلاس فوقالعاده عربی- اسلامی درباره تجاوز اسرائیل علیه دولت قطر که در تاریخ ۱۵ سپتامبر ۲۰۲۵ در دوحه برگزار شد، به ثبت برساند.
در بیانیه مذکور آمده است: درخصوص تلاشهای میانجیگرانه و نقش ایالاتمتحده، در حالی که جمهوری اسلامی ایران تلاشهای خستگیناپذیر دولت قطر و جمهوری عربی مصر را برای دستیابی به آتشبس فوری و فراگیر و کاهش رنجهای عظیم مردم فلسطین ارج مینهد، تأکید دارد که سیاستها و اقدامات ایالاتمتحده آمریکا در عمل موجب استمرار و پشتیبانی از تجاوزات رژیم اسرائیل علیه ملت فلسطین شده است. با توجه به این واقعیت، جمهوری اسلامی ایران بر این باور است که ایالاتمتحده نمیتواند بهعنوان طرفی معتبر یا بیطرف در پیشبرد صلحی عادلانه و پایدار در این مناقشه شناخته یا قلمداد شود. از دبیرخانه میخواهیم تا تحفظات هیئت جمهوری اسلامی ایران را در گزارش نهایی اجلاس درج کند.»

روزنامه جوان در صفحه نخست امروز خود با تیتر «نتانیاهو جنگ با اسیران اسرائیلی را شروع کرد!» نوشت: «ارتش اسرائیل رسماً حمله زمینی برای اشغال شهر غزه را با پشتیبانی گسترده هوایی و توپخانهای آغاز کرد، عملیاتی که کاتس وعده داده تا نابودی کامل حماس و آزادی اسرا ادامه خواهد یافت. با این حال، مقامات سابق صهیونیست هشدار داده و میدهند که این اقدام در عمل اعلان جنگ به اسرائیل محسوب میشود و جان اسرای حاضر در غزه را به خطر میاندازد. کشورهای غربی نیز با محکومیت این عملیات، خواستار توقف فوری درگیریها شدهاند. ورود زمینی اسرائیل به شهر غزه میتواند سناریویی مشابه ویتنام برای این رژیم رقم بزند، جایی که مقاومت منسجم و تاکتیکهای چریکی هر پیشروی نیروهای متجاوز را پرهزینه و پیچیده کرده و هزینه انسانی، سیاسی و امنیتی دشمن را به شدت بالا میبرد.
با وجود هشدارهای بینالمللی برای توقف فوری درگیریها در غزه و موضع بیسابقه سازمان ملل که آن را نسلکشی خوانده است، مقامات تندرو اسرائیل بدون توجه به این هشدارها، همچنان به دنبال اجرای طرحهای جدید اشغالگری خود هستند.
بنیامین نتانیاهو و یسرائیل کاتس، نخستوزیر و وزیر جنگ رژیم صهیونیستی روز دوشنبه آغاز حمله بزرگ به شهر غزه را اعلام کردند. نتانیاهو گفت: «ما عملیات شدیدی را در غزه آغاز کردیم». کاتس نیز با انتشار پستی در پلتفرم «ایکس» در اظهاراتی نفرتانگیز نوشت: «غزه در آتش میسوزد و ارتش ما با مشت آهنین زیرساختهای تروریسم را هدف قرار داده است. سربازان ما میجنگند تا شرایط را برای آزادی گروگانها و شکست حماس مهیا کنند». بر اساس گزارش وبگاه «ارمنیوز»، وزیر جنگ رژیم صهیونیستی در ادامه افزود: تا پایان مأموریت خود عقبنشینی نخواهیم کرد.
به گزارش الجزیره، نیروهای ارتش صهیونیستی در حال حاضر در سه محور اصلی در داخل شهر غزه متمرکز هستند. محله شیخ رضوان در شمال غربی غزه که ارتش اسرائیل از مناطق جبالیا النزله و الزرقا به این سمت پیشروی کردهاند. آنها به سیاست «جابهجایی با آتش» پناه بردهاند و در مانور زمینی نیز به حرکت محدود با تانکها و خودروهای زرهی اکتفا کردهاند که هدف اصلی آنها فشار بر ساکنان برای مجبور کردن آنها به آوارگی است. نوار ساحلی شمال غربی غزه که ارتش صهیونیستی پس از بستن گذرگاه زیکیم به صورت محدود وارد مناطق ساحلی شد و عملیات بمباران شدید و مداوم را در محلههای الکرامه، السودانیه و المخابرات انجام داد. همچنین، جنوب تل الهوا در جنوب شهر غزه که از چند روز پیش، تانکهای اشغالگر صهیونیستی به اطراف پمپ بنزین النعیم در انتهای خیابان الدحدوح، نزدیک محور نتساریم پیشروی کردهاند.
ارتش رژیم صهیونیستی نیز با بیان اینکه دو لشکر نظامی در غزه در حال فعالیت هستند، اعلام کرد دو لشکر که مانور را در غرب شهر غزه رهبری میکنند، لشکرهای ۱۶۲ و ۹۸ هستند و به زودی لشکرهای ۳۶، ۹۹ و غزه به آنها ملحق خواهند شد. یک منبع امنیتی اسرائیل دوشنبه اعلام کرد تعداد ساکنان شهر غزه که این شهر را ترک کردهاند حدود ۳۲۰ هزار نفر هستند و این مسئله اجازه آغاز عملیات زمینی را میدهد.
ساکنان غزه به رسانهها گفتند که شهر هدف بمباران گسترده و انفجارهای مهیب قرار گرفته است. یکی از ساکنان گزارش داد: «ارتش اسرائیل یک مجتمع مسکونی را که شامل خانههای چندین خانواده بود، هدف قرار داد. سه خانه بهطور کامل تخریب شد». به گفته منابع فلسطینی ارتش رژیم صهیونیستی با حملات گسترده هوایی مرتکب کشتارهای هولناکی در شهر غزه شد که این کشتارها منجر به شهادت و زخمی شدن دهها نفر شده است. این تشدید حملات پس از دیدار مارکو روبیو، وزیر خارجه آمریکا از اراضی اشغالی صورت گرفت که در آن وی بر حمایت راسخ و تمامقد آمریکا از رژیم صهیونیستی برای نابودی حماس در غزه تأکید کرد.
کابینه نتانیاهو هدف از این اقدام متجاوزانه را «ریشهکنکردن حماس» اعلام کرده، مأموریتی که تاکنون نتیجهای جز شکست در پی نداشته است. حمله زمینی اسرائیل برای اشغال غزه، مرحلهای حساس و پرریسک در درگیریهای طولانی میان این رژیم و گروههای مقاومت فلسطینی است. هرچند تلآویو این عملیات را با هدف نابودی حماس و آزادسازی اسرای خود توجیه میکند، اما تحلیلگران هشدار میدهند که این گام میتواند پیامدهای سنگین سیاسی، انسانی و نظامی به همراه داشته باشد.
حمله زمینی به غزه که هدفش آزادسازی اسرا اعلام شده نه تنها مسیر هرگونه مذاکرات آتشبس را بهشدت تهدید میکند بلکه جان خود اسرا را نیز در معرض خطر قرار میدهد، زیرا طی دو سال گذشته رژیم اشغالگر با وجود پیشرفتهترین فناوریهای اطلاعاتی، پهپادهای شناسایی و تجهیزات نظامی نوین، هیچیک از مخفیگاههای اسرا را نتوانسته کشف کند و اکنون نیز موفقیتی کسب نخواهد کرد.
تجربه جنگ اخیر نشان داد که گروههای مقاومت توانستهاند شبکهای پیچیده از تونلها، مواضع مخفی و عملیات چریکی ایجاد کنند که هر نیروی زمینی مهاجم را با چالشهای عظیمی مواجه میکند. مقایسه این سناریو با تجربه آمریکا در ویتنام محتمل به نظر میرسد و اسرائیل ممکن است وارد یک باتلاق نظامی شود که هر پیشروی آن با تلفات بالا و شکستهای پیدرپی همراه باشد. این وضعیت میتواند باعث افزایش فشار داخلی بر کابینه نتانیاهو و ارتش اسرائیل، آسیب به اعتبار سیاسی و کاهش حمایت بینالمللی آن شود.»

روزنامه وطن امروز در صفحه نخست امروز خود با تیتر «معادله آتشبس» نوشت: «پس از توقف جنگ ۱۲ روزه، برخلاف پیشبینی اکثر کارشناسان مبنی بر قریبالوقوع بودن حمله مجدد رژیم صهیونیستی و آمریکا به ایران اما ۸۵ روز از توقف جنگ میگذرد.
این موضوع میتواند ۳ دلیل داشته باشد:
۱- ماهیت حمله نظامی مستقیم به ایران، آنگونه که کارشناسان سیاسی و نظامی فکر میکردند، نبوده است.
۲- برخلاف مواضع اعلامی و ادعاهای مقامات رژیم صهیونیستی و آمریکا، هدف یا اهداف آنها از حمله به ایران، موارد دیگری بوده است.
۳- نتایج جنگ، برخلاف پیشبینی دستگاههای امنیتی و نظامی رژیم صهیونیستی و آمریکا رقم خورد و آنگونه که آنها تصور میکردند منجر به تحقق اهداف تعیینشده نشد.
در این بین، گزاره سوم از همه محتملتر است.
در ظاهر، ۳ عامل باعث شکست پیشبینیها و عدم تحقق اهداف تعیینشده رژیم صهیونیستی و آمریکا بوده است:
الف- واکنش مردم ایران به جنگ تحمیلی و ایجاد یک انسجام و همبستگی ملی کمسابقه در ایران
ب- قدرت دفاعی ایران؛ موفقیت عملیاتهای موشکی و شکست پدافند چندلایه موشکی رژیم صهیونیستی
پ- استحکام نظام سیاسی ایران؛ قابلیت ترمیم ساختار و همینطور اراده نظام در نحوه مواجهه با مقوله جنگ
در مورد گزاره اول، واقعیت این است که دستگاههای اطلاعاتی - امنیتی رژیم دچار یک خطای محاسباتی بزرگ درباره نوع واکنش مردم ایران نسبت به جنگ شدند. شاید بتوان گفت مبنای این محاسبه اشتباه، برآورد آنها از حوادث پاییز ۱۴۰۱ و نسبت مردم با حکومت بود. به هر حال با وجود تلاش نتانیاهو و ترامپ برای متقاعد کردن مردم ایران به ابراز اعتراض نسبت به نظام سیاسی مستقر، مردم به صورت یکپارچه علیه متجاوز و در کنار نیروهای مسلح کشورشان منسجم و همبسته شدند. قطعاً تئوریسینهای امنیتی و نظامی رژیم صهیونیستی و آمریکا این واقعیت را درک کردهاند که هر نوع حمله نظامی به ایران، تا زمانی که از سوی بخش مهمی از جامعه ایرانی همراهی نشود، یک اقدام و تلاش بینتیجه خواهد بود. به همین خاطر، امید اصلی آنها هنگام به راه انداختن جنگ علیه ایران، ایجاد اعتراضات اجتماعی و احیاناً بروز و ظهور این اعتراضات در خیابانها بوده است؛ امیدی که همان روزهای ابتدایی جنگ بر باد رفت.
از سوی دیگر، قطعاً برآوردهای نظامی رژیم صهیونیستی و آمریکا این بود که ایران توانایی پاسخهای موشکی مداوم و مؤثر به حملات رژیم صهیونیستی را نخواهد داشت. یکی از دلایل این محاسبات، اتکای آنها به سناریوی از کار انداختن یا تحدید و تضعیف توان آفندی در درون خاک ایران بود. از سوی دیگر جنگ ۱۲ روزه نشان داد هم رژیم صهیونیستی و هم آمریکا اطلاعات دقیقی درباره میزان قدرت موشکی و پهپادی ایران ندارند اما در خلال جنگ تازه متوجه میزان قدرت موشکهای ایرانی و قدرت تخریب، همچنین میزان دقت آنها شدند. شکست پدافند چندلایه موشکی رژیم صهیونیستی در رهگیری موشکهای ایران نیز یکی دیگر از واقعیتهای جنگ ۱۲ روزه و از مصادیق اشتباهات محاسباتی آنها بود.
شکست رژیم صهیونیستی و آمریکا در همه این موارد، قطعاً از جمله دلایل شکست آنها در رسیدن به اهداف تعیینشده برای جنگ بود.
در کنار این ۲ گزاره، جنگ ۱۲ روزه نشان داد اگرچه جمهوری اسلامی ایران ۳۷ سال از جنگ به دور بوده و تجربه یک جنگ بزرگ و مدرن را در این مدت نداشته است اما ساختار سیاسی و تصمیمگیری ایران از چنان قدرت و استحکامی برخوردار است که میتواند یک جنگ مدرن را که به واسطه بدعهدی آمریکا، با یک غافلگیری بزرگ آغاز شده بود، به سرعت کنترل کرده و بر آن مسلط شود. ایران به فاصله چند ساعت توانست ساختار تصمیمگیری نظامی خود را ترمیم و به همان سرعت طرحهای مقابله با رژیم صهیونیستی را اجرایی کند. از همه مهمتر، تنظیم فرآیند پاسخگویی به حملات رژیم صهیونیستی و تسلط روحی - روانی مقامات و فرماندهان ایرانی بر این فرآیند، نشان داد مقامات ایران به دور از هرگونه هیجانزدگی یا افراط و تفریط در مقابله با رژیم صهیونیستی، کاملاً کنترل اوضاع را در دست دارند. برخی کارشناسان غربی، پس از توقف جنگ به این نکته مهم اشاره کردند که ایرانیان با وجود توانایی و قابلیت وارد کردن ضربات مهلک به رژیم صهیونیستی اما به گونهای جنگیدند که به همه دنیا ثابت شد با وجود تحمیل جنگ به ایران اما مقامات تهران نوعی بازدارندگی و خویشتنداری منطقی و معنادار را در مواجهه با رژیم صهیونیستی ارائه کردند. به معنای سادهتر، ایران در جنگ تحمیلی ۱۲ روزه، با ابتکارات جدید، به همه مقامات و تئوریسینهای نظامی دنیا ثابت کرد قابلیت آن را دارد که حملات فلجکنندهای علیه رژیم صهیونیستی انجام دهد. در کنار حملات دقیق و مؤثر، این رفتار ایران نشان داد نظام جمهوری اسلامی از یک استحکام کمنظیر برخوردار است. بویژه حمله ایران به پایگاه العدید قطر و هدف قرار دادن تجهیزات آمریکا نشان داد ایران هم توان و هم انگیزه و اراده رویارویی با آمریکاییها را دارد. نحوه عملیات حمله به العدید نیز کاملاً حسابشده بود. از یک سو ایران نشان داد به سیاست اعلامی خود مبنی بر هدف قرار دادن پایگاههای آمریکایی در منطقه پایبند است و اراده انجام این اقدام را دارد و از سوی دیگر این حمله را به گونهای انجام داد تا کاخ سفید نسبت به تداوم و گسترش جنگ مردد شود.
بنابراین با درنظر گرفتن این موارد، میتوان گفت رژیم صهیونیستی و آمریکا درباره وضعیت اجتماعی ایران و قدرت دفاعی ایران، همچنین استحکام نظام جمهوری اسلامی، دچار خطاهای محاسباتی پرهزینه شدند. به همین خاطر نخستینبار این نتانیاهو بود که به ترامپ درخواست آتشبس داد. یعنی درخواست آتشبس از سوی همان طرفی مطرح شد که شروعکننده جنگ بود. آن هم درحالی که هیچکدام از اهداف اعلامشده جنگ محقق نشده بود.
تغییر راهبرد؛ جنگ شاید وقتی دیگر
طولانی شدن آتشبس، به وضوح نشان میدهد رژیم صهیونیستی و آمریکا راهبردهای جدیدی را برای جنگ مجدد علیه ایران در پیش گرفتهاند. بلافاصله پس از توقف جنگ، محمولههای بزرگ سلاح، بویژه موشکهای پدافندی از آمریکا و اروپا برای رژیم صهیونیستی ارسال شد اما طولانی شدن آتشبس نشان داد تلآویو و واشنگتن نمیخواهند همانند جنگ ۱۲ روزه، با ایران بجنگند.
اما راهبرد یا راهبردهای جدید آنها برای حمله مجدد نظامی به ایران چیست؟
قابل پیشبینی است رژیم صهیونیستی و آمریکا برای هر جنگ نظامی علیه ایران، روی افکار عمومی و فضای اجتماعی ایران حساب ویژه باز کردهاند. آنها میخواهند از ظرفیت اجتماعی درون ایران سوءاستفاده کنند. در این راستا به دنبال افزایش فشار اقتصادی و سیاسی بر مردم ایران بویژه از طریق تشدید تحریمها هستند. از سوی دیگر سرمایهگذاری روی شکافهای اجتماعی مانند گسلهای قومی و مذهبی و بویژه موضوع زنان، همچنین اقدامات ضدامنیتی مانند ترور، خرابکاری و ناامنی در دستورکار آنها قرار دارد. تلاش برای تعمیق اختلافات سیاسی بویژه در سطوح تصمیمگیری نیز دنبال میشود. بر همین اساس قطعاً نخستین راهبرد رژیم صهیونیستی و آمریکا برای حمله مجدد نظامی به ایران، از بین بردن انسجام و همبستگی ملی موجود و ایجاد افتراق، شکاف و چنددستگی میان جناحهای سیاسی و همچنین بین مردم و نظام سیاسی است. بر این اساس میتوان گفت زمان حمله احتمالی بعد رژیم صهیونیستی و احیاناً آمریکا به ایران، وابسته به میزان تحقق این اهداف اجتماعی آنها در ایران است.
برخی تئوریسینهای دفاعی ایران این موضوع را به شکل دیگری مطرح کرده و گفتهاند جنگ دوم رژیم صهیونیستی علیه ایران، به سرعت تبدیل به آخرین جنگ این رژیم علیه ایران خواهد شد.
این اظهارات نشان میدهد ایران به دنبال بازسازی بازدارندگی خود یا به عبارت دقیقتر، ایجاد یک بازدارندگی کامل و دائم در برابر رژیم صهیونیستی است. میتوان روی حماقت رژیم صهیونیستی حساب باز کرد.
حمله رژیم صهیونیستی به قطر به وضوح نشان داد نتانیاهو و کابینه جنگ او در یک سردرگمی استراتژیک یا حتی راهبردی گرفتار شدهاند. اینکه این گیجی استراتژیک، تا چه اندازه برای ایران فرصتهای استراتژیک خلق خواهد کرد، طی روزها، هفتهها و ماههای آینده مشخص خواهد شد.»

روزنامه شرق در صفحه نخست امروز خود با تیتر «فرار زیر آتش» نوشت: «شهر غزه در دل شبی تاریک، با انفجارهای پیاپی و نور منورها لرزید. صبح سهشنبه تانکهای ارتش اسرائیل با عملیات «ارابههای جیدئون ۲» وارد قلب شهر شدند و مرحله تازهای از جنگ را رقم زدند. صدای شلیک توپخانه و پرواز جنگندهها، آسمان غزه را پر کرد.
ستونهای زرهی از چند محور وارد شهر شدند و همزمان حملات هوایی شدت گرفت. بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، در جریان محاکمه بر سر پرونده فساد مالی خود تأیید کرد که عملیات ادامه دارد و آن را «اقدامی قدرتمند» برای انهدام حماس خواند. او گفت: «ما هیچ توقفی نخواهیم داشت و این نبرد تا تحقق اهداف کامل ادامه خواهد یافت». اسرائیل کاتص، وزیر دفاع اسرائیل نیز همزمان نوشت: «غزه در حال سوختن است و ارتش با مشت آهنین به زیرساختهای حماس حمله میکند. سربازان ما برای آزادی گروگانها و شکست دشمن میجنگند».
در آن سو، شهروندان غزه در محلههای الشیخ رضوان، الکرامه و تلالهوا از بمباران سنگین خبر دادند. بسیاری از خانهها ویران شد و خیابانها به میدان نبرد تبدیل شدند. شاهدان عینی گفتند در فاصله ۲۰ دقیقه، ۳۷ حمله هوایی و شلیک بالگردهای تهاجمی ثبت شد. دود غلیظ آسمان را پوشاند و صدای انفجارها تا کیلومترها دورتر شنیده میشد. منابع محلی گزارش دادند که صدها هزار نفر در همان ساعات اولیه خانههای خود را ترک کردند و به سوی مناطق جنوبی رفتند. ارتش اسرائیل اعلام کرد بیش از ۳۷۰ هزار نفر تاکنون از غزه خارج شدهاند و هشدار داد ماندن در شهر، جان غیرنظامیان را به خطر میاندازد.
ارتش اسرائیل بارها پیامهای متنی و اعلامیههای صوتی برای ساکنان ارسال کرد و از آنان خواست بهسرعت از مسیر ساحلی الرشید به جنوب بروند. سخنگوی ارتش اعلام کرد: «به جمع صدها هزار نفری بپیوندید که برای حفظ جان خود و خانوادههایشان شهر را ترک کردهاند». او هشدار داد که حماس با انتشار شبنامههای جعلی و شایعات در شبکههای اجتماعی تلاش میکند مردم را سردرگم کند.
به گفته او، «برخی حسابهای وابسته به حماس تصاویر ساختگی منتشر میکنند تا نفرت و دروغپراکنی کنند. این تصاویر جعلی است و فقط اطلاعیههای رسمی ارتش معتبر هستند». ارتش تأکید کرد حماس با نگهداشتن مردم در شهر، آنان را به سپر انسانی تبدیل کرده است. همزمان جنگ روانی در دو سوی مرز شدت گرفت. رسانههای اسرائیلی تصاویری از تخلیه گسترده مردم منتشر کردند و آن را نشانه «فروریختن قدرت حماس» دانستند. در مقابل، رسانههای وابسته به حماس، فیلمهایی از مقاومت نیروهایش در محلههای جنوبی شهر پخش کردند و گفتند چندین تانک اسرائیلی هدف قرار گرفته است. فضای رسانهای پر از ادعاهای متناقض شد و حقیقت میدان نبرد برای ناظران خارجی دشوارتر از همیشه به نظر میرسد.
یک مقام نظامی اسرائیل گفت: «مرحله اصلی عملیات آغاز شده و نیروها از حاشیه به مرکز پیشروی میکنند». او افزود حدود دو تا سه هزار جنگجوی حماس در شهر باقی ماندهاند که به تاکتیکهای چریکی، تونلها و بمبهای کارگذاریشده تکیه دارند. گزارشهای میدانی نشان میدهد مقاومت پراکنده ادامه دارد، اما توان رزمی حماس پس از دو سال جنگ بهشدت کاهش یافته است.
در این میان، خانوادههای گروگانها بار دیگر به خیابانهای اورشلیم (قدس) آمدند. آنان مقابل اقامتگاه نخستوزیر اسرائیل تجمع کردند و شعار دادند: «فرزندان ما را قربانی نکنید». معترضان معتقدند ورود ارتش به غزه، احتمال زندهماندن گروگانها را بهشدت کاهش میدهد. ژنرال ایال زمیر، رئیس ستاد کل ارتش اسرائیل، پیشتر هشدار داده بود گروگانها در تونلهای زیرزمینی نگهداری میشوند و هر حملهای میتواند به مرگ آنان بینجامد. آمار رسمی نشان میدهد از مجموع ۲۵۱ گروگان اولیه، تنها ۴۸ نفر هنوز در غزه هستند و کمتر از نیمی از آنها زندهاند. خانوادهها بارها از دولت خواستهاند اولویت را آزادی گروگانها قرار دهد، اما مقامهای اسرائیلی میگویند تنها راه بازگرداندن آنان، شکست کامل حماس است. این جدال میان خواست خانوادهها و سیاست نتانیاهو، به شکافی آشکار در جامعه اسرائیل دامن زده است. معترضان تأکید میکنند نتانیاهو برای بقای سیاسی خود حاضر است جان گروگانها را فدا کند.»

روزنامه دنیای اقتصاد در صفحه نخست امروز خود با تیتر «هنر مذاکره در نیویورک» نوشت: «تهران با امضای معاهده قاهره بار دیگر نشان داد که آمادگی بازگشت به مسیر دیپلماسی، بهرغم کارشکنیهای طرفهای مقابل را دارد. گرچه درک نادرست واشنگتن از معادلات ژئوپلیتیک و بهانهتراشی برای رسیدن به راهکار چندجانبه برای حل پرونده هستهای ایران مانعی مهم در مسیر دیپلماسی است، اما نشست آتی مجمع عمومی سازمان ملل میتواند شانسی دیگر باشد در جهت یافتن راهکاری مسالمتآمیز برای حل تنشهای موجود.
کریس وُس، مذاکرهکننده سابق افبیآی که به مدت ۲۴ سال در واحد مبارزه با گروگانگیری اداره تحقیقات فدرال ایالات متحده فعالیت داشته، زمانی در کتاب «چنان مذاکره کن که انگار زندگیات به آن وابسته است» عنوان کرد که گفتوگو در موقعیتهای سخت باید مبتنی بر ساختاردهی و آمادگی برای توافق و انجام مانورهای استراتژیک است. تا جایی که به گفتوگوها با واشنگتن بر سر برنامه هستهای ایران مربوط میشود، رویکرد دستگاه دیپلماسی تهران بر مدار رویکردی مشابه میچرخد.
طی مذاکرات با قدرتهای غربی که به امضای توافق برجام انجامید و همچنین دور اخیر گفتوگوهای سهجانبه با آمریکا درباره برنامه هستهای ایران، تهران بر آمادگی برای اعتمادسازی و نشان دادن حسن نیت تاکید داشته است. این در حالی است که پس از تجاوز ۱۲ روزه آمریکا و اسرائیل به ایران، تهران با امضای معاهده قاهره بار دیگر نشان داد که آمادگی بازگشت به مسیر دیپلماسی، بهرغم کارشکنیهای طرفهای مقابل را دارد.
سیدعباس عراقچی، وزیر امور خارجه ایران، سهشنبه ۲۵ شهریور بار دیگر تاکید کرد که آنچه در روند مذاکرات احتمالی با آمریکا اهمیت دارد، اراده طرف مقابل است. به گزارش ایسنا، وزیر امور خارجه در حاشیه دومین نشست ایران و اکو در جمع خبرنگاران درباره میانجیگران مذاکرات احتمالی ایران و آمریکا گفت: کشورهای زیادی در تلاش هستند که نقش مثبتی ایفا کنند و این موضوع فقط به قطر محدود نمیشود، بلکه کشورهای مختلف منطقه انگیزه دارند که برای حل بهتر این مشکل کمک کنند. وی در ادامه افزود: بااینحال، آنچه برای ما در آغاز مذاکرات اهمیت دارد بحث میانجی یا واسطه نیست، بلکه اراده طرف مقابل برای پذیرش توافق بدون تهدید و براساس منافع متقابل است.
عراقچی همچنین با اشاره به سفر مسعود پزشکیان، رئیسجمهوری ایران، به نیویورک برای شرکت در مجمع عمومی سازمان ملل تاکید کرد: ما در سازمان ملل همواره حضور بسیار قوی داشتیم. در درجه اول، به خاطر استفاده از این تریبون بینالمللی برای رساندن صدای مردم ایران به جامعه جهانی و دفاع از حقوق مردم ایران و تشریح مواضع جمهوری اسلامی ایران در خصوص منطقه و در خصوص نظام بینالملل است.
عراقچی افزود که مجمع عمومی سازمان ملل فرصت خوبی است برای ملاقاتهای دوجانبهای که در حاشیه این مجمع میتواند بهسرعت و بهراحتی انجام شود. در همین رابطه، الی گرانمایه، معاون مدیر برنامه خاورمیانه و شمال آفریقا در شورای روابط خارجی اروپا، روز دوشنبه ۱۵ سپتامبر به فارن پالیسی گفت: بهترین راه برای بازگشت به مسیر دیپلماتیک، از آنجا که همهچیز شخصی است، مجمع عمومی است، آخرین باری که در سال جاری هر دو طرف با هم تلاقی دارند. مگر اینکه ایرانیها معجزهای کنند. یک دینامیک تشدید پیش روی آنهاست.
تحلیلگران و کارشناسان حوزه دیپلماسی معتقدند که رویکرد کارشناسانه ایالات متحده در مسائل جهانی برآمده از کمرنگ شدن نفوذ و دایره تسلط این کشور در سپهر سیاست جهانی است. رابرت مالی، نماینده ویژه در امور ایران در دولت پیشین آمریکا و حسین آقا، عضو وابسته کالج سنت آنتونی، روز سهشنبه ۱۶ سپتامبر طی یادداشتی در مجله فارن افرز عنوان کردند که رویکرد مقامات ارشد آمریکا در قبال پروندههایی چون ایران مبتنی بر اطلاعاتی بوده که غالباً اشتباه از آب درمیآیند. نویسندگان این مقاله همچنین تاکید کردند که نتیجه این امر در نهایت غافلگیری از تحولات آینده بوده و سبب میشود که دینامیک فریبکارانه و کمابیش بیهدفی بر سیاست خارجه آمریکا حاکم شود.»



نظر شما