به گزارش خبرگزاری ایمنا، رسانههای آزاد، روزنامهها و مطبوعات در هر جامعهای از ارکان توسعه و دموکراسی بهشمار میآید، بر این اساس خبرگزاری ایمنا، مرور عناوین مطبوعات کشور را بهصورت روزانه در دستور کار خود دارد.
روزنامه ایران در صفحه نخست امروز خود با تیتر «کار مشترک روی میز مشترک» نوشت: «در نشست مشترک سران سه قوه که تقریباً هر هفته برگزار میشود، چه اتفاقی میافتد؟ این سوال را میتوان جور دیگری هم پرسید: «سران قوا وقتی هر هفته دور هم جمع میشوند چه میگویند؟» دلیل طرح این سوالات روشن است. عموماً از محتوای جلسات خبری منتشر نمیشود. خبر برگزاری نشست مشترک سران قوا معمولاً یک خطی است. مثلاً شنبه گذشته که خبر برگزاری این جلسه در پایگاه اطلاعرسانی ریاست جمهوری اینطور منتشر شد: «نشست مشترک سران قوای مجریه، مقننه و قضائیه ظهر امروز شنبه به میزبانی رئیسجمهوری در نهاد ریاست جمهوری برگزار شد.» غیر از این و غیر از عکسهای این نشست که روایتی تصویری از استقبال جداگانه رئیسجمهوری از سران قوای مقننه و قضائیه و برگزاری نشست ارائه میکند، معمولاً چیز دیگری منتشر نمیشود. البته به رغم این مسأله، تصاویر برخی واقعیتها را برملا میکنند، اما نمیتوانند از محتوای گفتوگوهای سران چیزی بگویند. این وضعیت اطلاعرسانی شاید این تصور را ایجاد کند که این نشستها تشریفاتی است و چون تشریفاتی است، خروجی ملموسی هم ندارد. حتی ممکن است این ذهنیت ایجاد شود که کل این فرآیند بیحاصل است و برگزار میشود تا صرفاً تصویری از همدلی و همراهی سران قوا را نمایش دهد.
اما قصه کاملاً برعکس است. نهتنها این نشستها تشریفاتی و نمایشی نیست، بلکه محتواهایی جدی دارد و به اندازه جدیت محتواها، خروجیهای عینی و ملموسی هم دارد. برای روایت داستان این جلسات باید از گذشته شروع کرد، یعنی دولتهای قبل که این جلسات باب شد.
رسم برگزاری نشست مشترک سران قوا در آبان ۱۳۸۸ آغاز شد. در آن سال، از یکسو مسائل داخلی و از سوی دیگر چالشهای خارجی ناشی از تصویب قطعنامهها و تحریمها همکاری نزدیکتر سران قوا را ضروری ساخت. اولین جلسه به میزبانی رئیس وقت قوه قضائیه برگزار شد و تقریباً به صورت ماهانه ادامه یافت. سال ۱۳۸۹ فقط یک نشست در مرداد برگزار شد. ۱۹ شهریور ۱۳۹۰ به میزبانی قوه قضائیه و ۱۸ مهر ۱۳۹۰ به میزبانی رئیس مجلس برگزار شد. در ادامه، این جلسات از صورت یک «رویه» خارج و هرازگاهی شد. موضوعات جلسات متنوع بود. غیر از جلسه ۱۳ دیماه ۱۳۸۸ که با موضوع «ابعاد لایحه هدفمندی یارانهها» برگزار شد، موضوعات جلسات دیگر عموماً «بحث و تبادلنظر درباره مسائل روز کشور» عنوان میشد. اما درباره کیفیت و نتایج این جلسات، میتوان به برخی اظهارنظرها یا واکنشهای سران قوا در آن زمان اشاره کرد. ۲۰ شهریور ۱۳۹۰ محمود احمدینژاد رئیسجمهوری وقت، هنگام ورود و خروج به ساختمان قوه قضائیه که از سوی آیتالله آملی لاریجانی همراهی میشد، علامت پیروزی (V) را به خبرنگاران نشان میداد. در این روز خبر این نشست هم در پایگاه اطلاعرسانی دولت یا پایگاه اطلاعرسانی نهاد ریاست جمهوری منتشر نشد.
در دولتهای یازدهم و دوازدهم به ریاست حسن روحانی جلسات سران قوا به صورت غیرمتناوب برگزار میشد، تا جایی که میشود آنها را «جلسات گاه به گاه» توصیف کرد. سران قوا در پایان این نشستها از ادبیات رسمی برای توصیف مباحث استفاده میکردند. در مواردی که مسائل جدیتر میشد، جلسات هم روی آن مسائل متمرکز میشد. مثلاً وقتی مؤسسات پولی و مالی مشکلاتی ایجاد کردند، آبان ماه ۱۳۹۶ روحانی در پایان جلسه سران قوا، «بررسی موضوع مالباختگان مؤسسات اعتباری» را یکی از موضوعات جلسه برشمرد و گفت: «پیش از این مجوز چنین مؤسساتی را دستگاههای مختلف میدادند، لذا اگر از این به بعد این مؤسسات صرفاً از بانک مرکزی مجوز بگیرند و کاملاً مراقبت و نظارت شوند، بخش بزرگ مشکلات حل خواهد شد.» روحانی درباره اینکه اصلاً چرا این جلسات برگزار میشود هم توضیحاتی داد، مانند اینکه «بسیاری از مسائل در دستگاه اجرایی یا قضائی یا مقننه مورد بررسی قرار میگیرد که بههم مرتبط هستند و چنانچه به طور عادی رسیدگی شوند، چه بسا نیازمند زمان طولانی است و به نفع کشور نیست. از این رو در جلسه رؤسای قوا چنین مسائل مهمی بررسی و تصمیماتی اتخاذ میشود که سرعت عمل را بیشتر کند.»
«ایران» در پیگیریهای خود به شواهدی از شکل و محتوای جلسات سران قوا در دولت وفاق ملی دست یافت که در نوع خود جالب توجه است و میتواند تفاوتهای معنادار با گذشته را نشان دهد. یکی از تفاوتها که شاید ساده به نظر بیاید اما تأثیرات عمیقی داشته است، این است که در هر بار برگزاری جلسات، رئیس جمهوری برای استقبال از همتایان خود تا دم در دفتر ریاست جمهوری یا همان ساختمان سفید میرود. پس از استقبال مسعود پزشکیان از میهمانش در حیاط دفتر، میهمان را تا اتاق محل جلسه همراهی میکند. سپس هنگام ورود رئیس قوه دیگر، بار دیگر پزشکیان به حیاط رفته و همراه همتای خود پلهها را تا اتاق جلسات طی میکند. در پایان جلسات هم رئیس جمهوری، قالیباف و حجتالاسلام اژهای را تا همان نقطه اول بدرقه میکند. این استقبال و بدرقه به نوبه خود فضای جلسات و ارتباط میان سران را صمیمیتر و غیررسمیتر میسازد. جلسات معمولاً فقط با حضور سران سه قوه برگزار میشود، مگر اینکه برحسب موضوع جلسه لازم باشد مسئولی دعوت شده و گزارش خود را به سران ارائه کند. به عنوان مثال پس از جنگ تحمیلی اخیر، یک بار رئیس سازمان برنامه و بودجه به این جلسه دعوت شد و گزارشی از وضع شاخصهای کلان اقتصادی به سران قوا ارائه داد.»

روزنامه کیهان در صفحه نخست امروز خود با تیتر «نظم جهانی دگرگون و عیارسنجی دو پارادایم» نوشت: «۱) غرب مسلط، طی چند دهه گذشته، چند صد میلیارد دلار برای معتبرنمایی گزارههای خود و زیر سوال بردن قطبهای مستقلی مانند ایران هزینه کرده است. این هزینه، به علاوه تهدیدهای نظامی و امنیتی و اقتصادی، میتواند هر کشور قدرتمندی را از پا درآورد. با این حال، کم نیستند صاحبنظرانی در غرب و دیگر مناطق، که میگویند ایران نه تنها به زانو درنیامده، بلکه کشوری مؤثر و الهامبخش، در نظم جهانیِ در حال تکوین است.
۲) ایران، چه آنجا که مقاومت و ایستادگی کرده، و چه زمانی که به مذاکره و تعامل با غرب پرداخته (و این دو را معارض هم نمیدانسته)، چند حقیقت غیر قابل انکار را اثبات کرده است: میتوان با مقاومت، تولید قدرت کرد و در جهان، معتبر شد / طرف غربی ذاتاً عهدنشناس است و به هیچ تعهدی پایبند نمیماند / مذاکره و توافق، تهدیدات شرارتآمیز غرب را دفع نمیکند / اسرائیل و آمریکا، تهدید علیه بشریت هستند، نه فقط تهدید علیه ملت ایران / تولید قدرت است که امنیت و بازدارندگی میآورد، نه مذاکره و توافق محض، که هیچ اعتباری برای آمریکا یا اروپاییها ندارد.
۳) سیمای نظم و سیاست جهانی، با سرعتی بالا در حال دگرگونی است. نیروی قدرتمندی که رویکرد دولت آمریکا در متن بلوک غرب، برایگریز از مرکز و از هم گسیختگی آزاد کرده، بیسابقه است. راندن متحدانی مانند هند و عربستان (و احتمالاً برخی دولتهای اروپایی) به سمت چین و روسیه، خبطی راهبردی است که تأثیرات جبران ناپذیری در عقب افتادن آمریکا از رقبا بر جا خواهد گذاشت. در حالی که آمریکا سرگرم تحقیر و خیانت به نزدیکترین متحدان خود (از اوکراین و اروپا تا کانادا و سوریه و لبنان و قطر) است، کشورهای خارج از مدار غرب، در اثر فشارهای آمریکا، در قالب پیمانهایی مانند بریکس و شانگهای، به هم نزدیکتر میشوند. در حالی که در تعاملات جهان فرا غرب، احترام نسبی و توافقات سودمند برای طرفین در جریان است، آمریکا در حال نابودی قدرت نرم خود است. ایستادن کنار جنایتکاری مثل نتانیاهو (تحت تعقیب محاکم جهانی)، موجب راهاندازی موجی از برانگیختگی عمومی حتی در آمریکا و اروپا شده است. چه کسی فکر میکرد نیویورک و واشنگتن یا پاریس و لندن و برلین و سیدنی و…، شاهد بسیج چند صد هزار نفری شهروندان علیه رژیم صهیونیستی باشند؟
۴) تعرض افسارگسیخته رژیم صهیونیستی به سوریه، لبنان و قطر، از سوی دولتهای مستقر بیپاسخ مانده است. فقط ایران بود که جواب دندانشکن، به تجاوز نظامی و اقدام تروریستی اسرائیل داد. در این زمینه، دیوید پاین افسر سابق وزارت دفاع آمریکا گفته است: «ایران نشان داد میتواند تلآویو را در ۶۰۰ ثانیه با موشکباران ویران کند و کسی هم نمیتواند از آن محافظت کند. اسرائیل دیگر بازدارندگی ندارد. این، دلیل کلیدی است که نتانیاهو با طرح آتشبس ترامپ موافقت کرد. واقعیت این است که ایران در وارد آوردن آسیبهای سنگین به بندر حیفا، تلآویو و ساختمانهای دولتی و نظامی، به طور فزایندهای موفق بود. آیتالله [خامنهای] به درستی باور دارد که ایران در جنگ پیروز شد. از دید من این ارزیابی عمدتاً درست است؛ چراکه ایران در برابر توانمندی ترکیبی آمریکا و اسرائیل ایستاد تا آنها تن به آتشبس دادند». همچنین جان مرشایمر نظریهپرداز آمریکایی میگوید: «اسرائیل ممکن است برنامهای برای حمله داشته باشد، اما تجربه جنگ اخیر نشان داد که پاسخ ایران میتواند بسیار شدیدتر باشد. ایرانیها واقعاً اسرائیل را ترکاندند».
۵) آسمان کشورهای عربی، برای تجاوز اسرائیل به کشورهای منطقه استفاده میشود، اما برای دفاع از آنها، نه! اسرائیل در حمله به قطر، از آسمان اردن و عربستان استفاده کرد، بیآنکه پدافند این کشورها فعال شود. اما هنگامی که ایران میخواست رژیم صهیونیستی را مجازات بکند، پدافند این کشورها به دستور آمریکا ملزم بود با موشکها و پهپادهای ایران مقابله کند. با این وصف، باید پرسید اتحادیه عرب و شورای همکاری خلیجفارس به چه کاری میآیند؟ یا مثلاً واگذاری پایگاه نظامی و قرارداد (رشوه) های صدها میلیارد دلاری به آمریکا، چه تأثیری در حفظ امنیت و تمامیت ارضی این کشورها داشته است؟ آیا همراهی با پروژههای فتنهانگیزانه و ضدامنیتی واشنگتن، موجب شد آمریکا و اسرائیل، مرتکب خیانت و تعرض علیه دولت خودگردان فلسطین (عرفات)، لیبی (قذافی)، ترکیه (اردوغان / کودتای چند سال قبل)، مصر (محمد مُرسی)، لبنان (عون و نواف سلام)، سوریه (جولانی)، و قطر نشوند؟ الی کوهن، وزیر انرژی رژیم صهیونیستی اخیراً گفت: «احتمال حمله به رهبران حماس در ترکیه بعید نیست».
۱۰) آمریکا و غرب پس از شکست بزرگ در حمله نظامی، دنبال اجرای عملیات فریب چند لایه در قالب مذاکره از طریق اروپا و آژانس، و فتنهانگیزی رسانهای، اقتصادی و سیاسی در داخل ایران از مسیر ناامید کردن مردم هستند. معطل مذاکرات ماندن و دست روی دست گذاشتن، افتادن در تله دشمن است. جواب سوال «مذاکره نکنیم، چه کنیم؟»، این است که اولاً مذاکره، بدیل تدابیر دیگر از جمله تدابیر درونزا نیست. میشود مذاکره کرد یا نکرد و تدابیر متنوع دیگر را هم طراحی کرد و به اجرا گذاشت برای بهبود وضعیت اقتصاد کشور یا تقویت دیپلماسی انجام داد. ثانیاً عبرت دولت روحانی و دولت شهید رئیسی پیش روی ماست: اولی، شمایل دولت ناتوان و فلج را به خود گرفت، برنامه هستهای را از رونق انداخت، چرخ سانتریفیوژها و هشت هزار کارخانه را با هم از حرکت بازداشت، تحریمها را دو برابر کرد، رشد اقصادی را با معدل نزدیک به صفر تحویل داد و به رئیس دولت بعدی گزارش داد که نمیتواند حقوق سر ماه کارکنان خود را بدهد؛ اما دومی، همه تخممرغها را در سبد مذاکره نگذاشت و توانست بدون برجام و FATF، واکسیناسیون کرونا را با موفقیت انجام دهد، صادرات نفت را از ۳۰۰ هزار بشکه به یک و نیم میلیون بشکه برساند، هشت هزار کارخانه تعطیل و نیمه تعطیل را به چرخه تولید برگرداند، رشد اقتصادی را تا ۵ درصد افزایش دهد، تورم را از ۴۵ درصد به ۳۳ درصد کاهش دهد، و امید را در میان مردم نسبت به اینکه دولت بدون اتکا به مذاکرات و وعدههای دشمن، در حال کوشش و حل تدریجی مشکلات است، احیا
کند .۱۱) چاره کار همان است که رهبر انقلاب در دیدار اخیر دولت توجه دادند: «[برای حل مشکلات اقتصادی] منتظر تحوّلات بیرونی نباشیم. در دنیا، در عالم سیاست، در عالم دیپلماسی، حوادثی اتّفاق میافتد؛ منتظر آنها نمانیم، کار خودمان را انجام بدهیم. آن کسانی که وظیفهشان آن کارهاست، آنها را انجام میدهند. ما کار موظّف خودمان را انجام بدهیم. روحیه کار و تلاش را غلبه بدهیم بر حالت نه جنگ، نه صلح که دشمن میخواهد بر ما تحمیل کند. یعنی یکی از ضررها و خطرهای کشور، همین حالت نه جنگ، نه صلح است. روحیه کار، تلاش، همّت و انگیزه را، با گفتن، با عمل کردن، با نشان دادن نتایج، بر این حالت غلبه بدهیم».

روزنامه جوان در صفحه نخست امروز خود با تیتر «چرخش به سمت ایران» نوشت: «دوحه میزبان نشست وزرای خارجه و سران سازمان همکاری اسلامی است تا تجاوز نظامی اسرائیل به قطر را مورد بررسی قرار دهد؛ نشستی که مقامات قطری آن را نشانهای از همبستگی واقعی کشورهای عربی و اسلامی با این کشور در مقابل تلآویو توصیف میکنند. انتظار میرود طرحهایی برای گسترش همکاری منطقهای و حتی اعمال تحریمها و اقدامات تنبیهی اقتصادی علیه اسرائیل در دستور کار قرار گیرد. دعوت ویژه از عراقچی نیز گویای توجه جدی کشورهای عرب به هشدارهای تهران است که تأکید کرده بود محکومیتهای صرف، کارآمدی لازم برای مقابله با تهدیدات اسرائیل را ندارد. حمله اخیر به قطر، مهر تأییدی بر این هشدار است که پس از ایران، دیگر کشورهای اسلامی نیز در معرض تهدیدات تلآویو قرار خواهند گرفت.
به گزارش «جوان»، حمله اخیر رژیم صهیونیستی به قطر با هدف ترور فرماندهان جنبش حماس که نقض قوانین بینالمللی بود، کشورهای اسلامی را بار دیگر دورهم جمع کرده تا مواضع خود را علیه این رژیم هماهنگتر و متحدتر کنند. از این رو، نشست وزیران خارجه کشورهای عربی و اسلامی عصر یکشنبه در دوحه، پایتخت قطر در پشت درهای بسته برگزار شد. بنابر گزارش العالم، پیشنویسی که از سوی وزرای خارجه در خصوص حمله رژیم اسرائیل علیه قطر ارائه شده، امروز (دوشنبه) در نشست فوقالعاده سران اسلامی - عربی در دوحه مورد بررسی قرار خواهد گرفت. ماجد الانصاری، سخنگوی وزارت خارجه قطر گفت که در نشست دوشنبه دوحه، بیانیه درباره حمله اخیر رژیم صهیونیستی به قطر صادر خواهد کرد. محمد بن عبدالرحمن آل ثانی، وزیر خارجه قطر دیروز در سخنرانی خود در نشست دوحه حمله اخیر رژیم صهیونیستی به دوحه را تروریسم دولتی خواند و تأکید کرد که این اقدام وحشیانه نقض آشکار قانون بینالملل و حاکمیت قطر است. به گزارش الجزیره، آل ثانی افزود که تجاوز اسرائیل درحالی صورت گرفت که دوحه میزبان مذاکرات مربوط به توقف جنگ و آتشبس در غزه بوده و این حمله تنها به یک مکان نبوده، بلکه اصل میانجیگری و تلاشهای صلح را هدف قرار داده است.
این مقام قطری با انتقاد از جامعه بینالمللی، تأکید کرد که ناتوانی در بازخواست «اسرائیل» باعث تشویق آن به ادامه سیاستهای تجاوزکارانه شده و اقدامات این رژیم تنها مسیر مذاکرات را به شکست میکشاند. وی همچنین از لزوم توقف رفتار دوگانه جهانی و عدم سکوت در برابر این تجاوز وحشیانه سخن گفت و تأکید کرد که بدون تحقق حقوق مشروع مردم فلسطین، منطقه هرگز شاهد امنیت و صلح نخواهد بود. نخستوزیر قطر تصریح کرد که کشورش به همکاری با مصر و ایالات متحده برای توقف جنگ ادامه خواهد داد و از اجماع بینالمللی در شورای امنیت برای محکومیت اسرائیل و حمایت از قطر قدردانی کرد.
به گزارش روزنامه العربیالجدید، تجاوز به قطر تحولی خطرناک در ماهیت منازعات در منطقه توصیف میشود و انتظار میرود تصمیمات قاطعی در این نشست گرفته شود که احتمالاً منجر به قطع روابط با رژیم صهیونیستی به ویژه در زمینه اقتصادی تا توقف تجاوزات به غزه شود. تحلیلگران منطقهای به سیانان گفتهاند که کشورهای عربی خلیج فارس احتمالاً بیشتر روی گزینههایی متمرکز خواهند شد که وحدت منطقهای را نشان میدهد و مانع حملات بیشتر اسرائیل میشود، اما ممکن است با گزینههای محدود و قابل اجرا محدود شوند. «عزت الرشق»، از رهبران جنبش حماس نیز روز یکشنبه همزمان با ورود مقامات عربی و اسلامی به دوحه طی بیانیهای گفت: «بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر رژیم صهیونیستی به دنبال انتقال جنگ به منطقه، باز ترسیم خاورمیانه و تسلط بر آن است و این اقدامات نتانیاهو منطقه را بر لبه انفجار قرار داده است. بنابراین، اجلاس سران باید آغازگر بازدارندگی اشغالگران و انزوای موجودیت سرکش آنها که تحت حاکمیت گروهی از جنایتکاران فاشیست است، باشد».
به نظر میرسد اعراب که پیشتر به تحقق امت واحد اسلامی اعتقادی نداشتند و بر این باور بودند شکافهای موجود میان مسلمانان مانع ایجاد چنین وحدتی است اکنون به درک مشترکی رسیدهاند که همگرایی اسلامی تنها مسیر مؤثر برای خنثی کردن تهدیدات رژیم صهیونیستی و حفاظت از امنیت جهان اسلام به شمار میرود.
اگرچه حمایت گسترده نظامی و سیاسی غربیها یکی از دلایل ادامه حملات دوساله اسرائیل به غزه بود، اما سکوت مرگبار کشورهای عربی نیز نقشی تعیینکننده در تشویق این رژیم به ادامه نسلکشی ایفا کرد. این کشورها نهتنها کمکی به فلسطینیان نکردند بلکه برخی حکام سازشکار در خفا با ارائه کمکهای نظامی و مالی به تل آویو، به آن در نابودی گروههای مقاومت فلسطین یاری رساندند. اکنون که تهدیدات اسرائیل به عمق کشورهای عربی رسیده، این کشورها به این واقعیت پی بردهاند که هرگونه مماشات، رژیم صهیونیستی را جسورتر میکند و طرح «اسرائیل بزرگ» که بنیامین نتانیاهو آن را مطرح کرده، در صورت ادامه سکوت اعراب ممکن است روزی به واقعیت تبدیل شود.
اسرائیل در سالهای اخیر تلاش میکرد بین ایران و اعراب منطقه شکاف ایجاد کرده و برنامههای شوم خود را محقق کند، اما با جنایتهایی که در غزه و حملات به ایران و قطر مرتکب شد، اکنون تهران و شیوخ را در یک جبهه واحد قرار داده است. روزنامه هاآرتص دیروز در یادداشتی در این زمینه نوشت که حمله اسرائیل به رهبران حماس در دوحه میتواند نقطه عطفی در معادلات خاورمیانه باشد و حتی ائتلافهای موجود را دگرگون کند. این روزنامه یادآور شد که واکنش سریع کشورهای عربی به این حمله، از جمله حمایت عربستان سعودی و امارات از قطر، نشانهای از تغییر رویکرد آنهاست. این کشورها در کنار دفاع از دوحه، در حال نزدیک شدن به ایران نیز هستند که سالها به عنوان رقیب اصلی در محور ضدایران شناخته میشدند. این روزنامه عبری تأکید کرد که اگر کشورهای منطقه به این جمعبندی برسند که آمریکا توان یا اراده کافی را برای تأمین منافع آنها ندارد، محور ضد ایران میتواند جای خود را به محوری ضداسرائیل بدهد.

روزنامه وطن امروز در صفحه نخست امروز خود با تیتر «ناوگان مقاومت» نوشت: «کشتیهای کاروان صمود، روزهای شنبه و یکشنبه عازم غزه شدهاند. روز شنبه ۲۳ کشتی از مراکش به سمت غزه حرکت کردند. دیروز یکشنبه نیز ۱۸ کشتی از ایتالیا به سمت غزه حرکت کردند.
به گزارش «وطن امروز»، ناوگان صمود مراکش شامل ۲۳ کشتی روز شنبه به سمت بندر بنزرت در شمال مراکش رفت و از آنجا عازم غزه شد. ناوگان صمود ایتالیا نیز که شامل ۱۸ کشتی است، روز یکشنبه از بندر کاتانیا واقع در جنوب ایتالیا به سمت نوار غزه حرکت کرد. قرار بود کشتیهایی از سمت تونس و یونان نیز طی روز یکشنبه به سمت نوار غزه حرکت کنند و به کشتیهای مذکور در آبهای بینالمللی بپیوندند.
ناوگان صمود بزرگترین تلاش دریایی جهانی برای شکستن محاصره نوار غزه به شمار میرود و سرنشینان این کشتیها برای بیاثر کردن اقدام غیرقانونی رژیم صهیونیستی در محاصره نوار غزه تلاش میکنند. بر اساس برخی گزارشها این کاروان شامل ۱۰۰ کشتی از ۴۴ کشور دنیاست و به همین دلیل نسبت به کاروانهایی مانند حنظله و مادلین بسیار بزرگتر است.
یکی از اتفاقات رخ داده درباره حرکت این کاروان بزرگ، ممانعت از حضور شهروندان ایرانی در این کاروان است، به گونهای که برخی ایرانیان حاضر در کاروان مراکش با انتشار فیلمهایی اعلام کردند برای جلوگیری از برخی سوءاستفادههای رژیم صهیونیستی، ایرانیان حاضر در کاروان صمود در مراکش، از ادامه سفر به سمت غزه بازماندند.
به گفته سیاح طاهری، فعال حوزه بینالملل، سیستم امنیتی رژیم صهیونیستی گفته بود اگر یک ایرانی در کاروان وجود داشته باشد، آن کشتی را مستقیم هدف قرار میدهد. این البته در حالی است که رژیم صهیونیستی به صورت غیررسمی، حملاتی به یک کشتی کاروان صمود در بندر تونس انجام داد. اگرچه دولت تونس ابتدا مدعی شد آتشسوزی در این کشتی ناشی از بیاحتیاطی بوده است اما انتشار فیلمهای مربوط نشان داد آتشسوزی این کشتی ناشی از برخورد یک پرتابه به این کشتی بوده است. این اقدام باعث شد ایتالیا درباره هر گونه حمله مجدد به این ناوگان هشدار دهد.
«آنتونیو تاجانی» وزیر خارجه ایتالیا طی نطقی در پارلمان این کشور اعلام کرد: «دولت، ناوگان صمود را با دقت دنبال میکند و از ۵۸ شهروند ایتالیایی حاضر در آنکه برخی از آنان نمایندگان پارلمان هستند، حمایت دیپلماتیک به عمل میآورد».
وی افزود: «سفارت ایتالیا در تلآویو به دستور من با مقامات اسرائیلی درباره لزوم رعایت حقوق همه هموطنانم که در این کاروان حضور دارند گفتوگو کرده است. علاوه بر این شخصاً با وزیر خارجه اسرائیل - گدعون سعر - تماس گرفتم تا او را از این موضوع آگاه کنم». تاجانی این سخنان را ساعاتی پیش از حرکت فوجی از قایقهای صمود از بندر سیراکوزا در سیسیل بیان کرد. در مجموع حدود ۶۰۰ نفر از کشورهای ایتالیا، یونان و اسپانیا عازم این مأموریت شجاعانه برای شکستن حصر غزه هستند.
وزیر خارجه ایتالیا تاکید کرد به صورت مستمر با سخنگوی ایتالیایی ناوگان صمود در تماس است.
«بندتا اسکودری» نماینده پارلمان اروپا و عضو ائتلاف سبزها و چپهای ایتالیا که در این کاروان حضور دارد، گفت: «ما شهروندان غیرنظامی هستیم که جان خود را به خاطر حس انساندوستی به خطر انداختهایم اما اسرائیل ما را به عنوان مجرم معرفی میکند و این غیرقابلقبول است. ما خواستار حمایت دیپلماتیک دولت جورجیا ملونی و نهادهای اروپایی هستیم».
۲ کشتی فمیلی و آلما از ناوگان صمود با پرچم کشورهای پرتغال و انگلیس، طی ۲ شب پیاپی هدف حمله پهپادی و بمبهای آتشزا قرار گرفتند که البته هیچ قربانیای نداشته است.
۲ کشتی فمیلی و آلما از ناوگان صمود با پرچم کشورهای پرتغال و انگلیس، طی ۲ شب پیاپی هدف حمله پهپادی و بمبهای آتشزا قرار گرفتند که البته هیچ قربانیای نداشته است.
آلما و فمیلی به عنوان کشتیهای مادر مسؤولیت پشتیبانی از قایقهای کوچکتر را بر عهده دارند و چهرههای شاخصی چون «گرتا تونبرگ» فعال سوئدی و «آدا کولائو» شهردار پیشین بارسلونا در آنها اقامت دارند.
به هر حال رژیم صهیونیستی نشان داده است از هر تلاشی برای اخلال در حرکت این کاروان استفاده میکند، چرا که اکنون کاروان صمود به اندازهای بزرگ و دارای اهمیت است که نمیتواند همانند کاروانهای حنظله و مادلین با برخورد نظامی با آن مقابله کرد.
باید دید صهیونیستها در مقابل این حرکت مردمی دنیا چگونه واکنش نشان خواهند داد.»

روزنامه شرق در صفحه نخست امروز خود با تیتر «از توافق مبهم تا مذاکرات مخفی» نوشت: «با نزدیکشدن به زمان اجرای مکانیسم ماشه در پرونده هستهای ایران، فضای سیاسی و دیپلماتیک پیرامون این موضوع بیش از پیش ملتهب شده است. یکی از شروط مهم اروپا برای جلوگیری از فعالسازی این مکانیسم، توافق ایران با آژانس بینالمللی انرژی اتمی بود که بهتازگی به دست آمده است. این توافق، هرچند از نگاه دولت و شورای عالی امنیت ملی در چارچوب مصالح کلان کشور و مصوبات قانونی ارزیابی میشود، اما با واکنشهای شدید و انتقادهای تند برخی چهرههای جریان اصولگرایی و نمایندگان رادیکال مجلس مواجه شده است. درحالیکه شرط مهم بعدی اروپا، یعنی دستیابی به توافق با آمریکا، همچنان در هالهای از ابهام باقی مانده و خبری از مذاکرات رسمی یا پیشرفت ملموس دراینباره نیست، بنابراین پرونده هستهای ایران در پیچیدهترین شرایط خود قرار دارد.
هرچند خبرگزاری روسی تاس مدعی شده گفتوگوهای غیرمستقیم میان تهران و واشنگتن از طریق واسطهها ادامه دارد، اما ایران بهوضوح اعلام کرده است که فقط در صورت آمادهسازی آمریکا برای مذاکره براساس احترام متقابل، خود را برای دیپلماسی آماده خواهد کرد. ایران تأکید دارد که باید حقوق و منافعش رعایت و مورد احترام قرار گیرد. این موضع، نمایانگر میزان عمیق بیاعتمادی و حساسیتهای متقابل میان دو طرف است. در این میان، اظهارات وندی شرمن، معاون سابق وزارت خارجه آمریکا نیز جالب است. او ضمن اشاره به اینکه برنامه هستهای ایران هنوز پابرجاست و آسیبهایی که به آن وارد شده کامل نیست، امیدوار است بتوان به دیپلماسی بازگشت.
اما در داخل ایران، تفاهم با آژانس به موضوعی پیچیده و حساس بدل شده است. در پی اعلام این توافق، کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس با برگزاری جلسهای اضطراری با حضور عباس عراقچی، وزیر امور خارجه، به بررسی ابعاد این تفاهم پرداخت. عراقچی ضمن تشریح روند مذاکرات که از چندین دور کارشناسی آغاز و نهایتاً در دیدار مستقیم با مدیر کل آژانس در قاهره به تفاهم انجامید، بر این نکته تأکید کرد که اروپا هیچ حق قانونی برای فعالسازی مکانیسم اسنپبک ندارد و هرگونه اقدام در این مسیر غیرقانونی محسوب میشود. او همچنین گفت همکاری ایران با آژانس پس از مصوبات مجلس و با توجه به شرایط امنیتی جدید باید در قالب چارچوب و مدالیتهای تازه صورت گیرد و هرگونه بازرسی صرفاً در چارچوب قانون و مصوبات شورای عالی امنیت ملی انجام خواهد شد.
با وجود این، نمایندگان مجلس با پذیرش گزارش وزیر خارجه، بهشدت بر ضرورت اجرای کامل قانون تعلیق همکاریهای داوطلبانه با آژانس و رعایت دقیق حقوق ایران تأکید کردند. ابراهیم رضایی، نماینده دشتستان، خواستار شفافسازی جزئیات توافق و حفاظت از امنیت دانشمندان هستهای شد، اما برخی چهرههای تندروتر، همچون کامران غضنفری و حمید رسایی، از توافق انتقاد کرده و خواستار انتشار کامل متن توافقنامه و شفافیت بیشتر شدند؛ غضنفری تهدید به استیضاح وزیر خارجه کرد و رسایی هشدار داد که روند فعلی ممکن است به تکرار تجربه برجام منجر شود. در همین باره، دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی بیانیهای منتشر کرد که متن تفاهم را دقیقاً منطبق با مصوبات کمیته هستهای این شورا دانست. این کمیته متشکل از مسئولان ارشد نهادهای ذیربط است و اختیار تصمیمگیری در این زمینه را داشته است.
این مواضع، گویای آن است که در سطح کلان امنیتی، ایران تمایل به تعامل مشروط و هوشمندانه با آژانس دارد و همزمان خطوط قرمزی قاطع در برابر اقدامات خصمانه غرب ترسیم کرده است. با این حال، ماهیت این توافق نه یک گشایش استراتژیک بلندمدت و نه عقبنشینی مطلق، بلکه میتوان آن را یک «اسلوب امنیتی-سیاسی» دانست که برای خرید زمان و کاهش تنش طراحی شده است.
اما موانع و تهدیدهای پیشروی این تفاهم متعدد و پیچیدهاند. در داخل، مخالفت بخشی از مجلس و فشارهای سیاسی میتواند روند همکاری را با چالشهای جدی مواجه کند. همچنین حملات اسرائیل به مراکز هستهای ایران که اخیراً افزایش یافته است، بیاعتمادی به آژانس را تشدید کرده و هر اقدام نظامی جدید میتواند این توافق را بیاثر کند. از سوی دیگر، خطر فعالسازی مکانیسم اسنپبک توسط اروپا یا آمریکا، با وجود ابهامات حقوقی، تهدیدی سیاسی است که میتواند برجام را به حالت تعلیق یا بیمعنایی برساند. افزون بر این، افزایش فشارهای سیاسی و تحریمها، تأثیر مستقیمی بر بازار ارز و سرمایهگذاری و ثبات اقتصادی کشور خواهد داشت؛ موضوعی که حتی وزیر امور خارجه نیز آن را با وجود کاهش اغراقشده عنوان کرده، نادیده نگرفته است.»

روزنامه دنیای اقتصاد در صفحه نخست امروز خود با تیتر «فرونشست نصفجهان» نوشت: «نرخ «فرونشست زمین» در بخشهایی از مناطق شهری استان اصفهان تا ۳ برابر آنچه در تهران رخ میدهد، شدت گرفته و اصفهان اکنون به لحاظ «تعداد شهرهای درگیر فرونشست»، خطرناکترین استان کشور است؛ بهطوریکه ۳۱ شهر آن از جمله شهر اصفهان در معرض «عوارض ثانویه فرونشست» قرار دارد. ابعاد جمعیت در خطر، سهم بالای این استان در فعالیتهای اقتصادی و همچنین کلکسیونی از آثار و بناهای تاریخی، فرهنگی و هنری در «نصفجهان» ایجاب میکند، دولت برخلاف رویه یکی دو دهه اخیر -که همواره برابر پیشروی فرونشست، تسلیم بود- این بار «اقداماتی اضطراری» برای مهار «مرگ زمین» انجام دهد. استاندار اصفهان میگوید فرونشست از زلزله خاموش به آتشفشان در حال فوران جهش کرده است. با این حال، برخی مسؤولان نسبت به «شیوه مهار» این پدیده ناشی از سیاستهای نادرست، در تله ذهنی گیرافتادهاند. در این زمینه، ۴صاحبنظر علوم زمین و شهری در گفتوگو با «دنیایاقتصاد»، ۸ راهکار فوری برای کاهش فرونشست معرفی کردند که مهمترین آن، «تعیین تکلیف آب بالادست زایندهرود» است.
خطرناکترین نوع فرونشست زمین در استانی جریان دارد که دومین سهم را در تولید ناخالص داخلی به قیمت پایه روز بدون احتساب نفت کشور داشته، یکی از مقاصد اصلی گردشگری داخلی و خارجی که جمعیت بیش از ۵میلیون نفری را در خود جای داده است. در این شرایط باور به عدم وجود راهکار اضطراری برای حل چالش فرونشست زمین در اصفهان در عین حال که عدم انجام اقدام ضروری از سوی مسؤولان کشوری را توجیهپذیر میکند؛ امید به مهار فرونشست در سایر شهرهای کشور و بهخصوص پایتخت را که در سالهای اخیر با فرونشست خزنده مواجه هستند را از میان میبرد. این در حالی است که مهار فرونشست اصفهان با تکیه بر راهکارهای ارائه شده از سوی کارشناسان قابلیت تبدیل شدن به الگوی کشوری را دارد.
در این گزارش در گفتوگو با ۴ صاحبنظر علوم زمین و ۲ مقام مسؤول راهکارهای مهار فرونشست زمین در اصفهان و در واقع برونرفت از تله ذهنی غیرقابل حل بودن فرونشست بررسی شد. درحالی مساله فرونشست تبدیل به یکی از دغدغههای اصلی این روزهای کشور شده است که کارشناسان تاکید دارند بحران فرونشست نوک کوه یخ ابر بحرانی بزرگتر یعنی مردن حوضههای آبخیزی در کشور است، موضوعی که تحقق آن تهدیدی برای تمدنی چند هزار ساله به شمار میرود.
وضعیت فرونشست در استان اصفهان و بهخصوص شهر اصفهان به مرز بحران رسیده است. به گفته استاندار، دیگر از فرونشست نمیتوان بهعنوان زلزله خاموش اصفهان یاد کرد؛ چرا که این پدیده تبدیل به آتشفشانی فعال برای این شهر شده است. در حال حاضر حداقل ۱۴ استان کشور با پدیده فرونشست بحرانی مواجه هستند که در این میان اصفهان به لحاظ نرخ فرونشست سالانه در رتبه دوازدهم قرار دارد. با این وجود این استان به دلیل تعدد شهرهای درگیر، نزدیکی محلهای فرونشست با محلهای تمرکز جمعیتی، اماکن تاریخی و زیرساختها، درگیرترین استان کشور با پدیده فرونشست است.
مهدی جمالینژاد استاندار اصفهان در گفتوگو با «دنیای اقتصاد» در خصوص وضعیت فرونشست در این استان گفت: در حال حاضر نرخ فرونشست سالانه در این استان به ۱۵ تا ۱۸ سانتیمتر رسیده است، ۳۱ شهر این استان با پدیده فرونشست مواجه هستند و این بحران از زلزلهای در کمین تبدیل به آتشفشانی فعال شده که در حال بلعیدن مناطق شهری است. در حال حاضر حدود یکمیلیون نفر در اصفهان در خطر مواجه به آسیب فرونشست مواجه هستند. با این وجود استاندار اصفهان معتقد است که جلوگیری از فرونشست زمین در این استان به سادگی میسر نیست.
علی بیتاللهی، زمینشناس ایرانی و صاحبنظر مخاطرات زمین در گفتوگو با «دنیای اقتصاد» در خصوص راهکارهای حل فرونشست زمین در استان اصفهان گفت: احیای زایندهرود ضرورتی غیرقابل حذف برای حل چالش فرونشست زمین در اصفهان است. در حال حاضر بخش قابلتوجهی از آب زایندهرود از طریق ۱۲۰۰ آببند صرف آبیاری باغات و اراضی اطراف این رود میشود. این در حالی است که کشاورزی در کشور راندمان پایینی دارد. در این شرایط اگر جریان آب در رودخانه زایندهرود احیا شود؛ بخشی از این آب از بستر رودخانه جذب خاک شده و از تبخیر آبهای سطح جلوگیری کرده و از فرونشست بیشتر زمین ممانعت میشود.
حامد صادقی عضو هیأت علمی دانشگاه صنعتی شریف معتقد است که مدیریت منابع آبی در تمامی بخشها راهکار اصلی توقف فرونشست زمین در کشور است. این مدیریت منابع آبی باید در تمامی حوزهها از جمله بخش خانگی، صنعتی و کشاورزی انجام شود. وی در گفتوگو با «دنیای اقتصاد» تاکید کرد که تغییر الگوی کشت انواع محصولات و تطبیق آن با استاندارد جهانی برای پایان بحران فرونشست زمین در کشور ضروری است، بخش کشاورزی بیشترین سهم را از مصرف آب در کشور به خود اختصاص داده؛ بنابراین بدون تغییر الگوی کشت از غرقابی به شیوههای نوین، مرگ آبخوانها رقم خواهد خورد و تبعات آن گریبانگیر مردم خواهد شد. صادقی گفت: در چارچوب مهندسی میتوان راهکارهای موقتی را برای مقاومسازی ساختمانها یا پلها انجام داد؛ اما این دست اقدامات جلوی این پدیده را نمیگیرد، این در حالی است که خشک شدن آبخوانها زیست بوم را تهدید میکند.
بهرام نادی متخصص ژئوتکنیک و عضو کارگروه فرونشست اصفهان در گفتوگو با «دنیای اقتصاد» تاکید کرد که فرونشست زمین در اصفهان و دیگر شهرها را میتوان به عنوان تب یک بیمار یاد کرد؛ تب اگرچه برای بیمار دردسرساز است، اما این تب بیماری نیست، تب نشانهای از بیماری مزمن است. اگرچه فرونشست زمین چالشهای متعددی را ایجاد میکنداما این فرونشست اصل مشکل نیست، اصل مشکل کاهش سطح آبهای زیرزمینی است که استمرار حیات را در بسیاری از مناطق دچار چالش کرده است.
وی ادامه داد: طی ۵ دهه اخیر بیش از ۳۰۰ کیلومتر مادی (نهرهای بزرگ) در استان اصفهان خشک شد؛ در دهه ۵۰، هر نقطهای از استان اصفهان که حفاری میشد در عمق ۸ متری به آب جوشان میرسیدید. در شرایط کنونی کار به جایی رسیده که برای رسیدن به آب در نزدیکی بستر رودخانه باید چاه با عمق بیش از ۱۵۰ متر حفر کرد؛ در واقع سطح آب زیرزمینی در این استان افتی بیش از ۱۰۰ متر داشته است. این در حالی است که زندگی بدون آب امکانپذیر نیست؛ در واقع بحران کنونی شهرهای کشور، نبود آب است.»



نظر شما