به گزارش خبرگزاری ایمنا، رسانههای آزاد، روزنامهها و مطبوعات در هر جامعهای از ارکان توسعه و دموکراسی بهشمار میآید، بر این اساس خبرگزاری ایمنا، مرور عناوین مطبوعات کشور را بهصورت روزانه در دستور کار خود دارد.
روزنامه ایران در صفحه نخست امروز خود با تیتر «به دنبال مذاکره عاقلانه و واقعی هستیم» نوشت: «اگر جلسات عمومی دبیر شورای عالی امنیت ملی همین باشد که منتشر و علنی شده است، نشست با مدیران و فعالان رسانهها، دومین نشست عمومی علی لاریجانی پس از تصدی مسئولیت بود. این نشست روز گذشته برگزار شد.
اولین نشست هم، نشست دبیر شورای عالی امنیت ملی با وعاظ برجسته کشور بود. هدف این نشستها را میتوان نزدیک شدن دیدگاههای دوطرف برای ایفای یک نقش ملی و توأم با وحدت ارزیابی کرد. به این معنی که این نشستها برگزار میشود تا مسئول امنیت کشور (تعبیری که علی لاریجانی برای مسئولیت خود در لبنان بهکار برد) و چهرههای تأثیرگذار حوزههای مختلف، از وعاظ و فعالان رسانه، در مواجهه با شرایط پیش رو حرف و رویکرد و راهبرد مشترک داشته باشند. بنابراین، گفتوگوی دبیر شورای عالی امنیت ملی با گروههای مرجع، وعاظ و دبیران رسانهها را میتوان بخشی از راهبرد امنیت ملی جدید توصیف کرد؛ راهبرد نرمافزاری که بر همافزایی و نزدیکی افکار و اندیشهها مبتنی است.
محتوای منتشر شده عمدتاً مربوط به دبیر شورای عالی امنیت ملی است که در آن راهبردهای جمهوری اسلامی ایران درباره شرایط جدید سیاست خارجی و داخلی را تشریح میکند.
البته که به گفته برخی فعالان رسانهای، احتمالاً آنچه این فعالان در این نشست مطرح کردهاند، چیزی بیش از آن مواردی نیست که در گزارشها و یادداشتهای خود در رسانهها منتشر میکنند. هرچند گزارشی که در «کانال تلگرام» علی لاریجانی منتشر شد، نشان داد که اظهارات مطرح شده صریح، روشن و شفاف بود. مثلاً منتقدان گفته اند چرا دولت به دنبال مذاکره برای حل مشکلات نیست، در مقابل هم کسانی گفته اند چرا دولت به دنبال مذاکره است.
اظهارات لاریجانی دربرگیرنده پاسخ به این دو طیف متفاوت از نگرشهای سیاسی است. کانال تلگرام علی لاریجانی درباره این نشست چنین نوشت: «در دیداری چند ساعته با مدیران و مسئولان رسانهای کشور دو طرف به استماع نظرات و گفتوگو پیرامون وضعیت کشور در دوره قطع آتش پرداختند.»
علی لاریجانی در این نشست، با تشریح وضعیت کنونی کشور، «همبستگی ملی را مسألهای ذاتی» دانست که مطابق آن «حکومت و مردم در مقابل یکدیگر وظایفی دارند و حاکمیت با ارائه مسیرهای معقول در شئون سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، امنیتی-نظامی باید وظیفه خود را انجام دهد و رئیسجمهوری و دولت تلاشهایی شبانهروزی برای حل مشکلات دارند.»
دبیر شورای عالی امنیت ملی با بیان این مسأله که «در کشور هیچکس در این گزاره که «حفظ ایران و جمهوری اسلامی اصل است» تردیدی ندارد، فروعات مهمی از سیاستهای نظام را تشریح کرد، فروعاتی که به باور علی لاریجانی، عدول از آنها ممکن است نظام را به خطر بیندازد. مشاور رهبر معظم انقلاب اسلامی افزود: «عبارت کلی «حفظ ایران و جمهوری اسلامی اصل است»، عبارت درستی است اما دشمن میگوید از توان موشکی خود باید کوتاه بیایید.
کدام ایرانی باغیرتی امروز خواهان این است که سلاح خود را تحویل دشمن دهد؟» وی اضافه کرد: «ما در مسأله هستهای نیز مذاکره را مسیر حل و فصل میدانیم، مذاکرهای عاقلانه و واقعی. اما آنان با طرح مسائلی مثل موشکی نمیخواهند مذاکره شکل بگیرد.» دبیر شورای عالی امنیت ملی تصریح کرد: «اکنون آمریکاییها نمیخواهند مذاکره کنند. کما اینکه جنگ در شرایطی رقم خورد که ما در حال مذاکره بودیم.»
لاریجانی با تشریح فرآیند تصمیمگیری درباره مسائل جاری کشور تصریح کرد: «عدهای در ایران فکر نکنند که مسائل مهمی مانند مذاکرات هستهای و اسنپبک و… جایی در کشور بررسی نمیشود. مسائل کشور ساده نیست و حل تزاحمها نیازمند همهجانبهنگری و بررسی تخصصی است.»

روزنامه کیهان در صفحه نخست امروز خود با تیتر «شانگهای؛ موازنهای در برابر تحریمهای غرب» نوشت: «جمهوری اسلامی ایران بیش از دو دهه است که پرونده توافق با غرب در حوزه هستهای را در دستور کار داشته و تمام تلاش خود برای اثبات حق هستهای و تمکین کشورهای غربی به این حق را به خرج داده است. اما کشورهای اروپایی در بازههای زمانی مختلف با خلف وعده یا عهدشکنی، سعی کردهاند جمهوری اسلامی را در تنگنا قرار دهند. توافق هستهای آمده بود تا مثلاً ایران را از این تنگنا خارج و روابط سیاسی و اقتصادی با اروپا را برقرار کند. ایران تلاش داشت در دوره جدید تعامل با غرب، آنچه در ۸ سال جنگ تحمیلی که شاهد خباثتهای کشورهای غربی در کمک به رژیم بعثی صدام بود را فراموش کند و در حوزه سیاست خارجی با وجود همراهی آنها با عراق در جنگ هشت ساله، سعی بر بازسازی روابط خود با این کشورها داشت تا بتواند با گسترش حوزه سیاست خارجی، منافع ملی خود را بدون چالش به پیش ببرد. این بود که خوشبین به رفتار اروپا در برجام به امید گشایش در روابط با غرب، پای امضای سندی نشست که امروز کشورهای غربی درصددند از آن به عنوان پاشنه آشیل کشور در حوزه سیاسی و اقتصادی استفاده کنند.
با یک بررسی ساده در تاریخ دو دهه و نیم گذشته میتوان مشاهده کرد که همواره دولتهای مختلف در جمهوری اسلامی ایران با وجود تفاوت دیدگاهها و رویکردها و با وجود پایگاههای اجتماعی متفاوت، سعی خود را در بهبود روابط با غرب داشتهاند؛ اما با همه تلاشهای صورتگرفته و قدمهای برداشتهشده از سوی ایران در راستای اعتمادسازی، بدعهدی اروپا همواره در مسیری صورت گرفته تا هیچ منفعت قابل توجهی از این روابط، عاید ایران نشود. از تیرماه ۱۳۹۸ تا اسفند ۱۴۰۱ یعنی نزدیک به ۴ سال تروئیکای اروپایی (فرانسه، آلمان و انگلیس ) با راهاندازی SPV و INSTEX (ابزارهای ویژه مالی برای تسهیل تجارت غیردلاری با ایران) در واقع ما را سرکار گذاشتند. اقدامی که در نتیجه چنین عملی در برجام، آقای ولیالله سیف، رئیس کل بانک مرکزی دولت روحانی را بر آن داشت که رسماً اعلام کند آنچه از برجام نصیب ایران شده «تقریبا هیچ» بوده است. از آن پس بود که رویکرد استراتژیک ایران تغییر کرد و نگاه ایران از امیدواری کاذب به غرب، به شرق معطوف شد و دلیل این رویکرد، اتفاقاتی بود که در طول همکاری ایران با غرب برای توافق هستهای صورت گرفته بود. جدی گرفتن پیوستن ایران به سازمان شانگهای و گسترش همکاری با روسیه و چین و طراحی مناسبات روابط خارجی بر مبنای فاصله گرفتن از کشورهای غربی را باید در همین راستا ارزیابی کرد. بهخصوص اینکه کشورهای همکار ایران یعنی روسیه بعد از جنگ اوکراین و چین پس از تعرفههای ترامپ، کم و بیش تحت فشارهای تحریمی یا تعرفهای آمریکا قرار داشتند.
اتحاد استراتژیک شکلگرفته میان این کشورها بهویژه در یکی دو ماه اخیر که سه کشور اروپایی بحث «اسنپ بک» یا همان «مکانیسم ماشه» و بازگشت ۶ قطعنامه تحریمی شورای امنیت سازمان ملل علیه ایران را با هدف فشار به ایران آنهم در روزهای پایانی رفع برخی محدودیتهای برجامی در پایان ۱۰ سال محدودیت برای جمهوری اسلامی را عَلم کردهاند، قطعاً متأثر از عملکرد منفی غرب، بهویژه بدعهدیهای آنهاست. این درحالی است که اروپا و شریک خبیث آنها آمریکا اکنون به این باور رسیدهاند که جمهوری اسلامی ایران مانند برخی کشورهای دیگر قابل بازی دادن نیست و ایران که ذاتاً یک قدرت منطقهای مستقل از ابرقدرتهاست و تن به هیچگونه مسیری که عایدی آن بردگی، استثمار و یا چیزهایی شبیه به این باشد، نخواهد داد.
نگاه به شرق و توجه ویژه به سازمانهایی همچون شانگهای و رویکرد به قدرتهای جدید اقتصادی جهان که امروز در قالب سازمان بریکس دور هم جمع شدهاند تا توسعه اقتصادی را نه در سایه آمریکا، بلکه با ظرفیت درونی خود دنبال کنند و دنیای جدیدی را شکل دهند، همان مسیری است که اکنون با ناامیدی از غرب بدعهد و آمریکای متجاوز میتوانیم بپیماییم، مشروط بر اینکه از راهی که انتخاب شده، بازنگردیم.
سفر رئیسجمهورکشورمان به چین و شرکت در اجلاس شانگهای و امضای ۲۰ سند و یک بیانیه از سوی سران این سازمان، محکومیت قاطع حملات نظامی رژیم صهیونیستی و آمریکا علیه ایران از سوی اعضای این سازمان، نشان میدهد که ایران جایگاه خود را در این سازمان و بین اعضای آن پیدا کرده است و نگاه به شرق، راهبردی بوده که بهدرستی طراحی و اجرا شده است. اگر امروز میبینیم که سران سازمان شانگهای ۲۰ سند و بیانیه همکاری با رئیسجمهور کشورمان امضا میکنند آنهم در شرایطی که سه کشور اروپایی نامه بازگشت قطعنامههای تحریمی را به شورای امنیت سازمان ملل ارسال کرده و در بازه زمانی ۳۰ روزه خواهان بازگشت تحریمهای سازمان ملل هستند، این اقدام اعضای شانگهای را باید محصول اراده مستحکم شخصیت بزرگی همچون شهید آیتالله رئیسی در دوره ناتمام رئیسجمهوری خود بدانیم که از وعدههای توخالی اروپا فاصله گرفتند و برای عضویت دائم ایران به سازمانهایی همچون شانگهای و بریکس تلاشی خستگیناپذیر به خرج دادند.امروز نیز همان اراده در رئیسجمهور پزشکیان با پشتوانه دیگر قوای کشور دیده میشود. تا جایی که اقدامات و توافقات انجامشده در شانگهای موجب قدردانی رئیس مجلس قرار میگیرد و آقای قالیباف در پیامی به رئیسجمهور اعلام میکند: «مجلس شورای اسلامی معتقد است که همکاریهای ایران و چین در تمام سطوح مورد توافق، باید از سطح حرف به عرصه عمل برسد». این به آن مفهوم است که قرار است در نگاه به شرق کمکاریهای گذشته جبران و از اعتماد کاذب به غرب فاصله گرفته شود.
در صورت اجرای اسنپبک و تلاش غرب به امید واهی انزوای بینالمللی ایران، حضور فعال کشورمان در نشستهای شانگهای و روابط با کشورهای عضو این سازمان به ایران این امکان را میدهد که از طریق دیپلماسی چندجانبه، از مشروعیت بینالمللی خود دفاع کرده و در مقابل هرگونه زیادهخواهی غرب بایستد و خط بطلانی بر این ایده که جامعه جهانی در مقابل جمهوری اسلامی ایستاده، بکشد و تصویری متفاوت از جامعه جهانی در مقابل غرب ترسیم کند.»

روزنامه جوان در صفحه نخست امروز خود با تیتر «شریکان راهبردی» نوشت: «به گزارش پایگاه اطلاعرسانی دفتر ریاست جمهوری، در ادامه نشستهای اجلاس سازمان همکاری شانگهای، روز گذشته رؤسای جمهور ایران و چین در دیداری رسمی در پکن، ضمن تبادل دیدگاهها درباره مناسبات دو کشور، بر توسعه و تعمیق روابط راهبردی تأکید کردند.
دکتر پزشکیان رئیسجمهور کشورمان در این دیدار با ابلاغ سلام گرم مقام معظم رهبری به رئیسجمهور چین، ریاست چین بر سازمان همکاری شانگهای را همراه با توفیقات قابل توجه در عرصههای مختلف توصیف کرد: «ایران نیز از این توفیقات استقبال میکند و ابتکار رئیسجمهور چین در زمینه حکمرانی جهانی، مورد تأیید و توجه جمهوری اسلامی ایران است.»
پزشکیان با بیان اینکه آمادهایم در هر شرایطی همکاریها را تداوم بخشیم، گفت: «چین میتواند روی ایران به عنوان کشوری دوست و متحدی قوی و مصمم حساب کند.» وی تأکید کرد که هدف اصولی جمهوری اسلامی ایران تثبیت و تقویت صلح و امنیت در منطقه است و افزود: «باید مانع ظلم، تجاوز و یکجانبهگرایی شویم. ایران خواهان جهانی است که در آن قانون و ارتباط کشورها از موضع برابر حکمفرما باشد، نه زور، تحمیل و تجاوز.»
رئیسجمهور کشورمان با انتقاد از سیاستهای یکجانبهگرایانه آمریکا، بیان داشت: «امریکا به خود اجازه تهاجم به کشورهای مختلف را میدهد و در این زمینه حد و مرزی نمیشناسد.» وی همچنین آمادگی ایران برای گسترش همهجانبه روابط با چین را اعلام کرد و گفت: «آماده همکاری برای اجرای همه مفاد توافق جامع ۲۵ ساله هستیم و میتوانیم با پیگیری سازوکارهای لازم، عملگرایی هدفمند و هوشمند را در دستور کار خود قرار دهیم.» پزشکیان از علاقهمندی ایران برای همکاری با چین در زمینه احداث خطوط قطار سریعالسیر و بزرگراهها خبر داد و اظهار داشت: «ظرفیت و زمینه بسیار خوبی برای همکاری در این حوزهها میان دو کشور وجود دارد.»
در ادامه، شیء جینپینگ رئیسجمهور چین ضمن تأکید بر تمایل به گسترش روابط با ایران گفت: «مایلیم با نگاه به آینده، روابط خود با ایران را به عنوان شریکی راهبردی توسعه دهیم.» وی با اشاره به توافقات قبلی، از جمله دیدار قازان، افزود: «تسریع در اجرای این توافقات قابل پیگیری است و چین آماده گسترش همکاریها با ایران در عرصههای مختلف است.» رئیسجمهور چین ضمن محکوم کردن حملات به جمهوری اسلامی ایران، گفت: «حمله به ایران نقض آشکار اصول بینالمللی و قواعد حقوقی است و زور هرگز راهی برای حل مشکلات نیست.» وی با اشاره به حقوق ایران در استفاده صلحآمیز از انرژی هستهای، تصریح کرد: «ما به عدالت و انصاف پایبندیم و حقوق مشروع ایران را به رسمیت میشناسیم.» شیء جینپینگ افزود که علیرغم تحریمهای آمریکا و غرب، همکاریها با ایران تداوم یافته و اکنون نیز آمادهایم روابط برد- برد در همه زمینهها، به ویژه در عرصه مواصلاتی را گسترش دهیم. رئیسجمهور چین همچنین بر همکاری دو کشور برای تقویت سازمان همکاری شانگهای در مقابله با یکجانبهگرایی تأکید کرد و بیان داشت: «همه کشورهای جهان باید محترم شمرده شوند و ما از تلاشها برای برقراری صلح و ثبات در منطقه حمایت میکنیم.»
پزشکیان در ارزیابی برنامه اعلامی رئیسجمهور چین تحت عنوان اصلاح حاکمیت جهانی، با بیان اینکه این طرح یک بسته مدون است که موفقیت آن در گرو اجرای همه وجوه و اجزای بسته است، افزود: این برنامه به دنبال جایگزینی چند جانبهگرایی و رویکرد عدالتمحور در جهان با رفع نگاه و استانداردهای دوگانهای است که امروز به رژیم صهیونیستی و حامیانش اجازه داده همه چارچوبهای حقوقی و جهانی را نادیده بگیرند و مدعی دفاع از حقوق بشر هم باشند. رئیسجمهور همچنین تصریح کرد: جلب همراهی کشورهایی که در مقابله با یکجانبهگرایی در کنار چین هستند بسیار مهم است و نباید اجازه داد زیادهخواهیهای کشورهای تمامیتخواه از طریق سیاستهایی نظیر اعمال تحریمهای ظالمانه این کشورها را از این مسیر کنار بگذارد. پزشکیان ابتکار کمربند- راه را محصول نگاه استراتژیک رئیسجمهور چین عنوان کرد که در راستای کمک به گسترش همکاریها برای رسیدن به صلح، امنیت و شکوفایی طراحی شده است. رئیسجمهور در پاسخ به سؤالی درباره فعال شدن مکانیسم ماشه گفت: همین مسئله مصداقی از استانداردهای دوگانهای است که کشورهای حامی یکجانبهگرایی آن را اعمال و دنبال میکنند. همان کسانی که توافق برجام را نقض کردهاند، حالا مدعی عمل نکردن ایران به تعهداتش هستند. پزشکیان همچنین در پاسخ به سؤالی درباره احتمال تکرار تجاوز نظامی رژیم صهیونیستی به ایران خاطرنشان کرد: ایران به دنبال جنگ و ناآرامی نبوده و نیست، اما نشان داده که به خوبی توان دفاع مقتدرانه از خود را دارد.
رئیسجمهور درباره تعامل با آژانس بینالمللی انرژی اتمی نیز اظهار داشت: آژانس رفتار صادقانهای با ایران نداشت، اما با این وصف ما آماده همکاری در چارچوبهای پذیرفته شده بینالمللی و فارغ از استانداردهای دوگانه هستیم.»

روزنامه وطن امروز در صفحه نخست امروز خود با تیتر «سوریه کلید منطقه» نوشت: «در خاورمیانه هیچ چیز به عقب بازنمیگردد اما همه چیز با گذشته و تاریخ پیوند خورده است؛ این «تناقض شگفتانگیز» فقط در غرب آسیا یافت میشود.
چه آیندهای در انتظار است؟ نظم سیاسی خاورمیانه چه شکلی خواهد داشت و بازیگران منطقهای و فرامنطقهای چه میخواهند؟ پاسخ همه این سوالات شاید امروز در سوریه نهفته باشد؛ جایی که اتفاقات جاری و مهیب کنونی در آن شاید بستر تولد مقاومتی جدید در شامات شود.
یک قرن قبل، فاتحان جنگ اول جهانی موسوم به «جنگ بزرگ»، تصمیم به تجزیه «مرد بیمار اروپا» یعنی امپراتوری در حال فروپاشی عثمانی گرفتند. وزرای خارجه انگلستان و فرانسه طی توافق محرمانه «سایکس – پیکو» که ابتدا «توافقنامه آسیای صغیر» نام داشت، ریشههای یک بحران بیپایان را در منطقه کاشتند. مرزهای دستسازی که بین ۲ قدرت استعمارگر اروپایی تقسیم شد، یک منطقه همیشه بیثبات را بنیان گذاشت.
بعد از یکصد سال، غرب آسیا دوباره در یک نقطه عطف تاریخی ژئوپلیتیک قرار گرفته است. صهیونیستها از تغییر مرزهای خاورمیانه و تغییر شکل منطقه صحبت میکنند و بنیامین نتانیاهو از «اسرائیل بزرگ» سخن میگوید؛ تحولاتی که ناظران از آن به عنوان «سایکس-پیکو ۲» یاد میکنند. سرنخ این اتفاق در گفته توماس باراک، فرستاده آمریکا به سوریه و لبنان قابل ردیابی است؛ جایی که چند روز قبل گفت اسرائیل پس از حمله «۷ اکتبر» نگرش تازهای به مرزها دارد و خطوط ترسیمشده در توافقنامه سایکس - پیکو را «بیمعنا» میداند. باراک در گفتوگویی که روز جمعه منتشر شد، تأکید کرد اسرائیلیها معتقدند «هر جا لازم باشد برای حفاظت از خود خواهند رفت» و افزود نگاه تلآویو به مرزها پس از حمله «حماس» در ۷ اکتبر ۲۰۲۳ دگرگون شد.
این اظهارات در روزهایی بیان شد که باراک به همراه صهیونیستها و مقامات حکومت دستنشانده جولانی در پاریس، نشستهای محرمانهای با هدف دستیابی به توافقات امنیتی دمشق با تلآویو ترتیب دادند؛ توافقاتی که میتواند مقدمه تجزیه سوریه باشد.
مارکو روبیو، وزیر خارجه آمریکا اردیبهشتماه همزمان با سفر دونالد ترامپ به خاورمیانه در جلسه استماع کنگره از چیزی صحبت کرد که دورنمای سوریه را در طراحی آمریکایی-اسرائیلی آشکار میکند: احتمال جنگ داخلی و تجزیه این کشور. این مواضع در حالی بود که رئیسجمهور آمریکا در ریاض با ابومحمد جولانی دیدار کرد و خبر از رفع تحریمهای سوریه داد؛ همان تحریمهایی که با نام «سزار» خود در دوره اول ریاست جمهوریاش علیه مردم سوریه وضع کرده بود.
نتانیاهو بارها بر طرح ایجاد منطقه بدون سلاح در جنوب سوریه از جمله استان سویدا تأکید و ارتش اشغالگر از دسامبر ۲۰۲۴ چندینبار در جنوب سوریه پیشروی کرده است. در لبنان نیز صهیونیستها بارها گفتهاند قصد عقبنشینی از «تپههای پنجگانه» در جنوب این کشور را ندارند. اسرائیل کاتس، وزیر جنگ رژیم صهیونیستی آوریل گذشته اعلام کرد رژیم حضور خود را در آنچه «مناطق امنیتی» در غزه، سوریه و لبنان نامید، چه موقت و چه دائم، حفظ خواهد کرد. حال پرسش اساسی این است: با تداوم حملات رژیم صهیونیستی به سوریه که این کشور را چند دهه به عقب رانده و در سایه دولت درمانده احمد الشرع، چه آیندهای در انتظار این کشور مهم عربی است؟
تغییر موازنه و تشدید تحولات سوریه پس از سقوط اسد، پیامدهای ژرفی بر منطقه دارد. از سوی دیگر، ظهور یک دولت سلفی (ولو معتدلشده با حمایت تفکر اخوانی ترکیه و قطر) در دمشق، نگرانیهایی را برای غرب و برخی دولتهای منطقه، از جمله مصر، اردن و عربستان پدید آورده است. از نظر ژئوپلیتیک، سوریه به عرصه تقابل منافع متضاد تبدیل شده است. در حالی که ترکیه به دنبال محدود کردن نفوذ کردها و تثبیت عمق استراتژیک در شمال سوریه است، سعودی تلاش دارد با حمایت مشروط از دولت موقت، سوریه را به نظم عربی بازگرداند.
نشریه فارن پالیسی چند روز بعد از سقوط دولت بشار اسد نوشت: فراتر از مرزهای سوریه اما مرتبط با موضوع ثبات داخلی این کشور، واکنش رهبران منطقه است که اکثر آنها در سالهای اخیر از بازگشت اسد به جامعه دولتهای عرب استقبال کرده بودند. اماراتیها، سعودیها، اردنیها و مصریها عمیقاً با انباشت قدرت سیاسی بنیادگرایان مخالفند. انتظار اینکه این دولتها بیکار بنشینند، آن هم در حالی که هیأت تحریرالشام حکومت خود را در دمشق سازماندهی میکند، نادیده گرفتن بسیار زیاد تاریخ اخیر خاورمیانه است.
این نگرانی همچنان پابرجاست. فتح دمشق توسط هیأت تحریرالشام آن اتفاقی نیست که مطلوب قاهره باشد. حاکمیت اسلام جهادی که از نحله تفکر اخوانی حمایت میشود، برای دولت عبدالفتاح سیسی که دولت اخوانی «مرسی» را سرنگون کرد، نگرانکننده است. از طرف دیگر تصرف بیشتر سرزمینهای سوری در بلندیهای جولان توسط تلآویو، مصریها را متوجه اتفاقی مشابه یعنی حضور اسرائیلیها در محور فیلادلفی در مرز مصر میکند.
اشغالگری اسرائیل با هدف تحمیل واقعیت جدید به بازیگران منطقه میتواند ارزش استراتژیک مصر در غرب آسیا را تهدید کند. توسعهطلبی ارضی جدید اسرائیل در قالب طرح اسرائیل بزرگ سیگنالی به قاهره است که دینامیسم جدیدی در منطقه میتواند شکل بگیرد که کمپدیوید را تحت شعاع قرار دهد.
جنگ تحمیلی ۱۲ روزه رژیم صهیونیستی علیه ایران، این مفهوم را برای دولتهای عرب نظیر سعودی و مصر تولید کرد که هیچیک از کشورهای منطقه در برابر توسعهطلبی اسرائیل مصونیت نخواهند داشت.»

روزنامه شرق در صفحه نخست امروز خود با تیتر «سوگند مادورو به جنگ» نوشت: «رئیسجمهور ونزوئلا در واکنش به افزایش حضور دریایی ایالات متحده در کارائیب هشدار داد که در صورت هرگونه اقدام نظامی، ونزوئلا به «جمهوری اسلحه» تبدیل خواهد شد؛ تهدیدی نمایشی که همزمان با استقرار ناوشکنهای آمریکایی و درخواست او برای بسیج مردمی مطرح شده است.
نیکولاس مادورو در یک نشست خبری گفت: «اگر کشورمان مورد حمله قرار گیرد، به طور قانونی اعلام میکنم ونزوئلا جمهوری اسلحه خواهد بود». سخنان او درست در آستانه افزایش حضور دریایی آمریکا در منطقه بیان شد؛ حضوری که به گفته مقامهای پنتاگون با هدف مقابله با کارتلهای مواد مخدر است.
مادورو اقدام واشنگتن را «تهدیدی گزاف، غیرقابل توجیه، غیراخلاقی و خونین» توصیف کرد و مدعی شد ارتش ونزوئلا در «بالاترین سطح آمادگی دفاعی» قرار دارد. دولت او نیروهایی را در امتداد سواحل و مرز کلمبیا مستقر کرده و از مردم خواسته است به میلیشیای غیرنظامی بپیوندند؛ اقدامی که بیشتر رنگوبوی نمایشی دارد تا توان واقعی دفاعی.
هماکنون نیروی دریایی آمریکا چندین ناوشکن و رزمناو از جمله «یواساس گراولی»، «یواساس جیسون دانام»، «یواساس سمپسون» و «یواساس لیک اری» را در کارائیب مستقر کرده است. به گفته یک مقام پنتاگون که با خبرگزاری آسوشیتدپرس گفتوگو کرد، سه کشتی تهاجمی آبی-خاکی حامل بیش از چهار هزار ملوان و تفنگدار دریایی نیز بهزودی به منطقه خواهند رسید.
این عملیات بخشی از دستور دونالد ترامپ، رئیسجمهور وقت آمریکاست که ارتش را مأمور مقابله با کارتلهای مواد مخدر کرد. به باور او، این کارتلها عامل اصلی انتقال فنتانیل و مواد غیرقانونی به خاک ایالات متحده و تشدید خشونت در برخی شهرها هستند.
یوان گیل وزیر خارجه ونزوئلا نیز در نشست مجازی اتحادیه کشورهای آمریکای لاتین و کارائیب، با استناد به گزارشی از سازمان ملل مدعی شد: «۸۷ درصد کوکائین تولیدی در کلمبیا از مسیر اقیانوس آرام صادر میشود و فقط پنج درصد تلاش میکنند از خاک ونزوئلا عبور کنند». او گفت این روایت ساختگی، «نهتنها ونزوئلا، بلکه کل منطقه را تهدید میکند و هرگونه حمله، بیثباتی کامل به بار خواهد آورد».
با وجود این اظهارات، گزارشهای مستقل بینالمللی بارها نشان دادهاند که ونزوئلا نقشی کلیدی در مسیر ترانزیت مواد مخدر ایفا میکند. ناظران معتقدند استناد به آمار گزینشی سازمان ملل بیشتر تلاشی برای توجیه و انکار واقعیت است.
مادورو بار دیگر ادعا کرد در انتخابات ریاستجمهوری سال گذشته به طور مشروع پیروز شده است؛ انتخاباتی که ناظران مستقل و بسیاری از کشورها آن را غیرشفاف و فاقد اعتبار دانستند. با این حال، او در ژانویه برای سومین دوره ششساله سوگند یاد کرد و مدعی شد همچنان دو کانال ارتباطی با واشنگتن دارد: یکی از طریق وزارت خارجه و دیگری از مسیر ریچارد گرنل، فرستاده ویژه ترامپ.
مادورو در نهایت با حمله لفظی به مارکو روبیو، وزیر خارجه ایالات متحده، او را «جنگطلب» خواند و هشدار داد هرگونه اقدام نظامی آمریکا «دستهای ترامپ را به خون آلوده خواهد کرد». این اظهارات بیشتر از آنکه بازدارنده باشد، نشانهای از انزوای سیاسی و تلاش برای تهییج افکار عمومی در داخل ونزوئلا به شمار میرود.»

روزنامه دنیای اقتصاد در صفحه نخست امروز خود با تیتر «پاشنه آشیل ترامپ» نوشت: «دونالد ترامپ در واکنش به شایعات مربوط به وضعیت سلامتیاش، در شبکه اجتماعی «تروثسوشیال» نوشت: «هرگز در زندگیام چنین احساس بهتری نداشتهام.» این شایعات پس از عدم حضور عمومی او از روز چهارشنبه و خالی بودن برنامهاش در آخر هفته، در فضای مجازی گسترش یافت و عباراتی مانند «دونالد ترامپ کجاست» در شبکههای اجتماعی ترند شد.
به گزارش ایندیپندنت، برخی نظریهپردازان به مصاحبه اخیر جی.دی.ونس، معاون رئیسجمهور استناد کردند که گفته بود در صورت وقوع «تراژدی»، آماده به دست گرفتن قدرت است؛ هرچند ونس در همان مصاحبه بر «سلامتی فوقالعاده خوب» ترامپ تاکید کرده بود. سخنگوی کاخ سفید در ماه ژوئیه اعلام کرده بود که ترامپِ ۷۹ ساله به «نارسایی مزمن وریدی» مبتلاست که عارضهای شایع در افراد مسن است؛ اما سایر آزمایشهای قلبی و خونی او نرمال بودهاند.
به گزارش سیانان، درحالیکه آمریکا به استقبال پاییزی تلخ در عرصه سیاسی میرود، دونالد ترامپ با به نمایش گذاشتن قدرتی کنترلنشده، پایههای قانون اساسی را به چالش میکشد. او با تهدید به اعزام گارد ملی به شهرهای تحت مدیریت دموکراتها، تسریع اخراج مهاجران و پاکسازی بوروکراسی دولتی، از جمله دانشمندان ارشد، نشان میدهد که رئیسجمهوری عجول است. در عرصه بینالمللی نیز، با وجود ناکامی در پایان دادن به جنگهای اوکراین و غزه، خواهان جایزه صلح نوبل است و جنگهای تجاریاش، اعتبار اقتصادی آمریکا را خدشهدار کرده است. در مقابل، دموکراتها پس از ماهها سکوت، نشانههایی از حیات بروز دادهاند. فرماندارانی چون گوین نیوسام در کالیفرنیا و جی. بی. پریتزکر در ایلینوی، با لحنی تند به مقابله با ترامپ برخاستهاند.
با این حال، با نزدیک شدن به بحران تعطیلی دولت، دموکراتها در تلهای سیاسی گرفتار شدهاند: مقاومت در برابر ترامپ میتواند به تعطیلی دولت و سرزنش شدن آنها منجر شود و تسلیم شدن، رایدهندگانشان را دلسرد خواهد کرد.
همزمان، ماجرای جنجالی «جفری اپستین» با انتشار مکالمات «گیلین مکسول» که ترامپ را تبرئه میکند، دوباره داغ شده و میتواند به پاشنه آشیل او بدل شود. در چشمانداز انتخابات، ترامپ با فشار برای بازنگری حوزههای انتخاباتی در تگزاس و تلاش برای ممنوع کردن رأیگیری پستی، به دنبال تضمین پیروزی جمهوریخواهان است. در این میان، دموکراتها به مسیرهای باریکی برای پس گرفتن سنا چشم دوختهاند؛ اما این نبرد بسیار دشوار به نظر میرسد. این تحولات، تصویری از یک دوره پرتنش و مملو از چالشهای داخلی و بینالمللی برای سیاست آمریکا ترسیم میکند. دونالد ترامپ در گفتوگو با سایت خبری محافظهکار دیلیکالر گفت اسرائیل در جنگ غزه «ممکن است در میدان نبرد پیروز باشد اما در افکار عمومی میبازد» و تاکید کرد ادامه جنگ به ضرر تلآویو است. او خواستار پایان سریع جنگ نوار غزه شد. دونالد ترامپ گفت اسرائیل ۱۵ سال پیش دارای یک لابی قدرتمند در واشنگتن و کنگره بود که هیچکسی نظیر این توان را نداشت؛ اما اکنون این وضع به زیان اسرائیل تغییر یافته است.»



نظر شما