وفاق در سیره پیامبر؛ از امت واحده تا چالش‌های امروز

در روزگاری که اختلاف‌های جناحی و شکاف‌های اجتماعی گاه بر منافع ملی سایه می‌اندازد، بازخوانی سیره پیامبر اسلام (ص) بیش از پیش ضرورت دارد. آیا امروز نیز می‌توانیم همان الگوی وفاق را در ایران بازآفرینی کنیم؟

به گزارش خبرگزاری ایمنا، در هر جامعه‌ای، وقتی سخن از همبستگی و اتحاد به میان می‌آید، پرسش‌های بنیادینی نیز شکل می‌گیرد؛ همبستگی حول چه چیزی باید باشد؟ چه عاملی می‌تواند اختلاف‌های طبیعی و گاه عمیق میان گروه‌ها، جریان‌ها و افراد را به یک انسجام پایدار تبدیل کند؟ و از همه مهم‌تر، چگونه می‌توان وفاق را از سطح یک شعار سیاسی و انتخاباتی فراتر برد و آن را به یک اصل پایدار در حیات اجتماعی و سیاسی تبدیل کرد؟

این پرسش‌ها تنها مربوط به امروز ما نیستند؛ بلکه تاریخ اسلام نیز با همین دغدغه آغاز شد. جامعه‌ای که پیامبر اکرم (ص) در آن ظهور کرد، جامعه‌ای بود پر از شکاف‌های قبیله‌ای، جنگ‌های طولانی، تعصبات کور و نزاع‌های گاه خونین؛ اما همین جامعه پراکنده و گسسته، در سایه الگوی پیامبر به «امت واحده» تبدیل شد و تمدنی را پایه‌گذاری کرد که قرن‌ها الهام‌بخش جهان اسلام و حتی فراتر از آن بود.

با این حال، وقتی امروز به ادبیات سیاسی و رسانه‌ای کشور نگاه می‌کنیم، واژه «وفاق» اغلب به‌عنوان یک شعار مصرف می‌شود؛ شعاری که در موسم انتخابات یا بحران‌های اجتماعی تکرار می‌شود اما کمتر به بنیان‌های نظری، دینی و تاریخی آن پرداخته می‌شود. همین امر باعث می‌شود که بسیاری از جریان‌های سیاسی، وفاق را تنها در چارچوب منافع جناحی خود تعریف کنند و آن را به معنای کوتاه‌آمدن رقیب از مواضعش یا تقسیم قدرت میان گروه‌ها بدانند. در حالی که تجربه پیامبر اسلام نشان داد وفاق، صرفاً یک توافق موقت یا معامله سیاسی نیست، بلکه یک بنیان عمیق اعتقادی و اجتماعی است که حول محور ولایت و اطاعت‌پذیری شکل می‌گیرد و از رهگذر آن، امنیت، عمران، تمدن و هویت جمعی تضمین می‌شود.

امروز که جامعه ایران نیز با مسائل پیچیده‌ای همچون فشارهای خارجی، تحریم‌ها، جنگ روایت‌ها در فضای رسانه‌ای و شکاف‌های داخلی روبه‌روست، بازخوانی سیره پیامبر در زمینه وفاق بیش از همیشه ضرورت دارد. پرسش اصلی این است که آیا ما توانسته‌ایم الگوی پیامبر را در جامعه خود بازتولید کنیم؟ آیا وفاق در کشور ما صرفاً به‌معنای هم‌نشینی ظاهری گروه‌های سیاسی است یا آن‌طور که در صدر اسلام اتفاق افتاد، وفاق باید همه ظرفیت‌های جامعه را حول یک آرمان مشترک بسیج کند؟ پاسخ به این پرسش‌ها، می‌تواند نه تنها در سیاست داخلی، بلکه در مواجهه با تهدیدات خارجی و در مسیر تحقق تمدن نوین اسلامی تعیین‌کننده باشد.

معنای وفاق در ادبیات قرآن و سیره پیامبر

در همین راستا حجت‌الاسلام محمد جواد یاوری، کارشناس مسائل دینی در گفت‌وگو با خبرنگار ایمنا اظهار کرد: وفاق، پدیده‌ای بسیار ارزشمند و حیاتی برای شکل‌گیری تمدن است. در تاریخ اسلام نیز پیامبر اکرم (ص) برای تحقق جامعه اسلامی و رسیدن به آرمان‌های الهی، بر ضرورت وفاق و اتحاد تأکید داشتند. در ادبیات قرآنی و سیره نبوی، از این اتحاد با عنوان «امت واحده» یاد می‌شود؛ یعنی جامعه‌ای که با وجود تفاوت‌های قبیله‌ای، نژادی و فکری، در مسائل اساسی و کلان به هم پیوسته و هم‌صداست.

وی افزود: وفاق بدین معناست که افراد با وجود وابستگی به گروه‌ها یا جریان‌های مختلف، در موضوعات حیاتی و سرنوشت‌ساز، کنار یکدیگر قرار بگیرند. نخستین و مهم‌ترین شرط تحقق چنین وفاقی، پذیرش ولایت و اطاعت‌پذیری از ولی و حاکم مشروعی است که از جانب خداوند مأذون باشد. بدون این محور، وفاق معنا و کارکرد واقعی خود را از دست می‌دهد.

وفاق حقیقی باید حول یک اندیشه بنیادین و یک حاکم مقتدر الهی شکل بگیرد

کارشناس مسائل دینی تاکید کرد: وفاق حقیقی باید حول یک اندیشه بنیادین و یک حاکم مقتدر الهی شکل بگیرد. افزون بر اطاعت‌پذیری، شرط دیگر آن ایجاد همبستگی اجتماعی برای تحقق آرمان‌های دینی است. پیامبر اسلام (ص) در مدینه نمونه بارزی از این وفاق را رقم زدند؛ ایشان پیمان‌نامه‌ای میان مسلمانان، یهودیان و حتی مشرکان بستند تا همه در قالب «امت واحده» به همکاری بپردازند. این پیمان به آنان آموخت که در برابر دشمن مشترک، باید متحد باشند، زیرا دشمن به هیچ قبیله و آئینی رحم نمی‌کند.

یاوری ادامه داد: جالب آنکه حتی مشرکان نیز در مقاطعی پیامبر را یاری دادند، چون به این اصل مشترک پایبند بودند. نتیجه چنین وفاقی، شکل‌گیری امنیت داخلی و خارجی، توسعه عمرانی و اجتماعی، و پیشرفت تمدن اسلامی بود. پیامبر (ص) با بهره‌گیری از همه ظرفیت‌ها، هشدار می‌دادند که خودرأیی و اختلاف کنار گذاشته شود و جامعه با اطاعت‌پذیری، دشمن‌شناسی و موقعیت‌شناسی به سوی آرمان‌ها حرکت کند. به همین دلیل حکومت صدر اسلام الگویی موفق و ماندگار شد که به سرعت به مناطق دیگر نیز گسترش یافت.

این کارشناس دینی با بیان اینکه جمهوری اسلامی ایران نیز بر پایه همین اصل وفاق بنا شد، گفت: ملت با کنار گذاشتن اختلافات، دست در دست هم رژیم شاهنشاهی را سرنگون کردند و پیرامون امام خمینی (ره) گرد آمدند. اندیشه ولایت فقیه که ریشه در قرن‌ها تفکر اسلامی داشت، در پرتو همین وفاق به صورت نظام سیاسی جدیدی تجلی یافت. امام خمینی همه مردم را به اتحاد فراخواند و تأکید کرد که خودرأیی و اختلاف باید کنار گذاشته شود.

وفاق به معنای تقسیم قدرت میان جناح‌های سیاسی نیست، بلکه به معنی این است که همه جریان‌ها، صرف‌نظر از گرایش، باید پیرامون آرمان‌های کلان انقلاب و ولایت فقیه جمع شوند

وی تاکید کرد: امروز نیز، حفظ همان وفاق برای ادامه راه انقلاب حیاتی است. در تجربه هشت سال دفاع مقدس، این وفاق و همبستگی بود که ایران را در برابر تهاجم دشمنان پیروز کرد. در جنگ ۱۲ روزه با رژیم صهیونیستی و حامیانش نیز همین حضور متحدانه مردم و مسئولان موجب پیروزی شد. بنابراین جامعه امروز باید وفاق را بازتعریف کند؛ وفاق به معنای تقسیم قدرت میان جناح‌های سیاسی نیست، بلکه به معنی این است که همه جریان‌ها، صرف‌نظر از گرایش، باید پیرامون آرمان‌های کلان انقلاب و ولایت فقیه جمع شوند. اطاعت‌پذیری از رهبری، توجه به آرمان‌های نظام و تمرکز بر دشمن‌شناسی، اساس وفاق واقعی است.

شیوه برخورد با منافقان

یاوری مطرح کرد: پیامبر اسلام (ص) در مواجهه با منافقان، شیوه‌های متنوعی داشتند. در برخی مواقع با قاطعیت و صلابت با آنان برخورد می‌کردند، اما تا جایی که ممکن بود دست به شمشیر نمی‌بردند. گاهی نیز با مدارا رفتار می‌کردند، به‌ویژه با کسانی که سطح فهم و درکشان پایین‌تر بود. در مواردی دیگر، با روشنگری و نصیحت تلاش می‌کردند منافقان را به مسیر حق بازگردانند.

کارشناس مسائل دینی ادامه داد: در جمهوری اسلامی نیز منافقان واقعی همان کسانی‌اند که با اسلحه و خشونت در برابر نظام ایستادند و باید قاطعانه با آنان مقابله کرد. اما گروهی دیگر، که به‌خاطر ضعف ایمان یا سردرگمی دچار رفتار دوگانه شده‌اند، نیازمند نصیحت، مدارا و هدایت‌اند؛ زیرا اگر این افراد رها شوند، ممکن است به جریان منافقان مسلح بپیوندند. بنابراین باید با مشورت و راهنمایی معقول، آنان را به جبهه مقاومت و حق بازگرداند.

وی در ادامه خاطرنشان کرد: یکی دیگر از ویژگی‌های پیامبر (ص) که در قرآن نیز مورد اشاره قرار گرفته، دلسوزی بی‌پایان ایشان برای مردم بود. این دلسوزی هم از جایگاه حاکمیتی پیامبر سرچشمه می‌گرفت و هم از مقام معنوی ایشان. در واقع، این دو جایگاه از هم جدایی‌ناپذیر بودند و همانند تار و پود بافته‌ای به هم پیوسته عمل می‌کردند.

به گزارش ایمنا، بر اساس سیره پیامبر اسلام (ص) و تجربه انقلاب اسلامی، می‌توان گفت وفاق تنها یک شعار یا تاکتیک مقطعی نیست، بلکه راهبردی دائمی برای حیات امت اسلامی است.

وفاق یعنی گردآمدن حول محور ولایت و کنار گذاشتن خودرأیی و اختلافات خرد. جامعه‌ای که بر پایه دلسوزی متقابل مردم و حاکمان و با شناخت دشمن مشترک پیش رود، می‌تواند از بزرگ‌ترین تهدیدها عبور کند و راه پیشرفت را هموار سازد. امروز نیز، همان‌گونه که در دفاع مقدس و روزهای نخست انقلاب تجربه شد، وفاق ضامن بقای جمهوری اسلامی و زمینه‌ساز تحقق تمدن اسلامی است؛ تمدنی که آرزوی دیرینه پیامبر اکرم (ص) و خواست همه عدالت‌خواهان تاریخ بوده است.

کد خبر 897346

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.