به گزارش خبرگزاری ایمنا، تجاوز آشکار رژیم صهیونیستی به خاک کشورمان نهتنها یک حمله نظامی بلکه تلاشی برای تضعیف عزت ملی و شکستن اراده مردم ایران بود. این واقعه، با وجود تلخی و خساراتش، صحنهای از ایستادگی و بروز عمیقترین لایههای غیرت و میهندوستی در میان آحاد جامعه را رقم زد.
واکنش مردم به این تهاجم، در قالب موجی از همبستگی و همدلی نمود پیدا کرد؛ همبستگیای که مرزهای قومیت، مذهب و طبقه اجتماعی را درنوردید و به یکپارچگی کمنظیری انجامید. این اتحاد، نه بر اساس مصلحت لحظهای، بلکه ریشهدار در تاریخ مقاومت و فرهنگ مشترک این سرزمین است.
در کنار جبهه نظامی، دشمن عرصه تازهای را تحت عنوان جنگ رسانهای نیز گشوده است؛ این نبرد خاموش اما عمیق، با هدف ایجاد تردید، تفرقه و ناامیدی در میان مردم طراحی شده و از بسترهای مختلف رسانهای و فضای مجازی بهره میگیرد تا انسجام جامعه را هدف قرار دهد.
نادیده گرفتن این جبهه پنهان میتواند به تدریج سرمایه اجتماعی ملت را فرسوده کند و بیتوجهی به جنگ رسانهای، راه را برای نفوذ روایتهای جعلی، تحریف واقعیتها و گسترش شکافهای اجتماعی هموار خواهد ساخت و در نهایت توان مقاومت ملی را تضعیف میکند.
برای مقابله موفق با این کارزار، لازم است اتحاد شکلگرفته نهتنها حفظ، بلکه تقویت شود. ارتقای سواد رسانهای، تقویت روایتهای مستند و امیدبخش و تکیه بر همدلی ملی میتواند ما را از این نبرد چندوجهی سربلند بیرون آورد، ازاینرو گفتوگویی داشتیم با مریم خانمحمدی، دکترای تخصصی جامعه شناسی، عضو انجمن جامعهشناسی ایران، مدرس دانشگاه، مؤلف و پژوهشگر اجتماعی که مشروح آن را در ادامه میخوانید:

ایمنا: از منظر جامعهشناسی، به چه دلایلی پس از تجاوز رژیم صهیونیستی به خاک کشور، شاهد شکلگیری اتحاد و همبستگی ویژهای در میان مردم بودهایم؟
خانمحمدی: به تازگی شاهد تشدید اختلاف سیاسی، فعالیت گروههای تروریستی و تجاوز رژیم صهیونیستی به خاک کشورمان بودهایم؛ این بحرانهای گوناگون تأثیر مستقیمی بر رابطه میان قومیتها و گروههای گوناگون در جامعه با هدف افزایش قابلیت دفاع و توانمند سازی جامعه در مقابل با این تهدیدات داشته است، به گونهای که شاهد بودیم انسجام ملی و همبستگی اجتماعی به میزان چشمگیری در این بازه زمانی افزایش پیدا کرده است و همانطور که میدانیم ایران کشوری متشکل از اقوام گوناگون و جوامع متنوع فرهنگی، زبانی، مذهبی و نژادی است. همگرایی این اقوام و گروهها با خود و با دولت مرکزی به ویژه در مواقع بحرانی همچون جنگ موجبات وفاق و انسجام ملی و استحکام دولت و جامعه برای حفظ تمامیت ارضی و ممانعت از تجزیه کشور و سو استفاده بیگانگان میشود.
اگر به بررسی تاریخ ایران در ادوار مختلف بپردازیم خواهیم دید اقوام گوناگون ایرانی همواره همگرایی و همدلی و همبستگی خود را در دورههای حساس تاریخی مثل سالهای دفاع مقدس به خوبی حفظ کردهاند؛ در این سرزمین از نخستین روزگاران تعامل، همبستگی و وحدت در عین کثرت نهادینه شده است.
افزایش اتحاد و انسجام ملی، زمینهساز امنیت و افزایش قابلیتهای دفاعی کشور
این همبستگی و احساس تعلقخاطر اقوام و گروههای ایرانی به هویت ملی و به دنبال آن دستیابی به وفاق و انسجام ملی در جامعه از جهات گوناگون بسیار ارزشمند است. همان طور که میدانیم انسجام ملی به معنای روابط مستحکم، احساس مسئولیت متقابل و پیوند بین اعضای جامعه است که از طریق توافق بر سر مجموعهای از اصول و قواعد اجتماعی و درونی کردن آنها به دست میآید و حاصل آن نظم اجتماعی است و آنچه مسلم است این است که افزایش انسجام ملی در کالبد جامعه در مواقع بحرانی به ویژه جنگها بر ارتقا ایمنی جامعه میافزاید و نظم خاصی به جامعه القا میکند.
اتحاد و انسجام آحاد مردم اعم از اشخاص، جناحها، احزاب، گروههای روشنفکری، سیاست مداران و مسئولان که از هرگونه کشمکش و ایجاد تفرقه داخلی و نفاق دور باشد مانع نفوذ و سو استفاده دشمن به مرزهای کشور میشود و یک ضرورت اجتناب ناپذیر است؛ هر چند ممکن است این گروههای مختلف اجتماعی از نظر اعتقادی و مذهبی و گرایشهای فکری با یکدیگر متفاوت باشند، اما در نهایت اتحاد آنها و مقدم دانستن منافع ملی بر رقابتهای فکری و سیاسی به انسجام ملی منجر میشود و افزایش اتحاد و انسجام ملی زمینهساز امنیت و تأمین اطمینان جهت هماهنگی و همکاری برای افزایش قابلیتهای دفاعی کشور است.
ایمنا: چگونه میتوان همبستگی و وحدت ایجاد شده را حفظ کرد و تداوم بخشید؟
خانمحمدی: تحلیل اجتماعی و مقایسهای مناسبتهای اجتماعی حاکی از توسعه همبستگی اجتماعی و انسجام ملی در روزهای پس از تجاوز رژیم جعلی صهیونیستی به خاک کشورمان بوده است، اما برای استمرار این وضعیت باید بعضی از شکافهای اجتماعی کاهش پیدا کند. برای گذار از این شکافها، نیازمند سامان دادن به یکپارچگی سیستمی و اجتماعی به صورت همزمان و متناسب هستیم، یعنی باید قواعد حاکم بر یکپارچگی سیستمی و اجتماعی متناسب و ناظر بر دیگری ساخته شوند. در این وضعیت در سطح یکپارچگی اجتماعی اصولی همچون دفاع از کثرت گرایی و پذیرش تفاوتها، اصل اساسی برای ساخت یکپارچگی است.
در مقابل در سطح سیستمی فراتر رفتن از کثرت و خلق یک نظم هنجاری عام که توانایی جذب همه تفاوتها را در خود داشته باشد مبنای مناسبی برای ساخت یکپارچگی سیستمی محسوب میشود، علاوه بر آن توسعه همبستگی اجتماعی و انسجام ملی نیاز به حفظ سرمایه اجتماعی و عدالت اجتماعی، عقلانیت سیاسی و اولویت بخشی به منافع عمومی افراد جامعه دارد.

ایمنا: با توجه به اقدام دشمن در راهاندازی جنگ رسانهای علیه مردم، نادیده گرفتن این جنبه از جنگ چه پیامدها و عواقبی به دنبال خواهد داشت؟
خانمحمدی: در دوران پس از جنگ به دلیل پیچیدگیهای اجتماعی و اهمیت پیدا کردن نقش رسانههای جمعی در ایجاد روابط افقی و عمودی در جوامع کاربرد این وسایل در زمینههای فرهنگی اقتصادی و نظامی بیش از پیش آشکار میشود. کارکرد رسانهها در تصمیم گیریهای روزمره زندگی برای مردم هم سودمند و هم زیانآور است، زیرا رسانههای گروهی به ویژه در این دوران حساس همچون تیغ دو لبه هستند که از یک سو میتوانند پیوستگی و انسجام اجتماعی پدید آورند و از سوی دیگر قادر به وسعت بخشیدن و ژرفتر ساختن شکافهای اجتماعی هستند.
رسانهها میتوانند احساس امنیت کاذبی القا کنند تا ذهن افراد جامعه را از مسائل عینی دور سازند ضمن اینکه میتوانند به ایجاد شور و شوق، حیات و بالندگی در یکایک اعضای جامعه که یکی از کارکردهای مثبت رسانههای جمعی است با انتقال و بیان واقعیتهای جامعه و روشنگری در عرصه تهدیدات منافع ملی و نه گروهی و شخصی تحقق بخشند.
این آگاهی بود که مک لوهان صاحب نظر علم ارتباطات چندین سال گذشته، اوضاع امروز جامعه را چنین پیشبینی کرده بود: «جنگهایی که در آینده رخ خواهد داد، به وسیله تسلیحات جنگی و در میدانها نبرد نخواهند بود، بلکه این جنگها به دلیل تصوراتی رخ خواهند داد که رسانههای جمعی در ذهن مردم القا میکنند.»
ایمنا: چگونه میتوان در عرصه جنگ رسانهای عملکرد مؤثری داشت و از آن سربلند خارج شد؟
خانمحمدی: جنگهای نوین نیازمند تأیید افکار عمومی هستند و به همین دلیل در طراحی عملیات روانی، رسانهها کارکرد ویژهای پیدا کردهاند. در جنگهای نوین راهبردهای رسانهای کم اهمیتتر از راهبردهای نظامی نیستند.
راهبردهای رسانهای همچون افزایش اعتماد مخاطبان به رسانههای ملی از راه پاسخگویی جامع و کامل به همه نیازهای خبری، اطلاعاتی، سیاسی و اجتماعی، تهیه و تولید اخبار و گزارشهای داخلی و خارجی بیطرفانه و غیرجانبدارانه و ارائه اطلاعات و اخبار شفاف و روشن و دقیق به مخاطبان، کاهش اعتماد مخاطبان به شبکههای ماهوارهای و رسانههای خارجی از راه زیر سوال بردن شفافیت، صداقت و صراحت پیامهایی که این شبکهها مدعی آنها هستند، افزایش احساس مشارکت افراد جامعه در تهیه و تولید برنامههای رسانههای داخلی و شبکه ملی از راه پخش مستقیم دیدگاهها و نظریههای مردم در حوزه مسائل مختلف سیاسی و اجتماعی و فرهنگی میتواند راهبردهای مناسبی باشد.
افزایش سواد رسانهای عموم افراد جامعه نیز اهمیت بسزایی دارد و باید تلاش شود سواد رسانهای در جامعه را متناسب با تکنیکهای پیچیدهای که شبکههای خارجی به کار میبرند، افزایش دهیم، همچنین اهالی رسانه و کارگزاران خبری باید شناخت جامعی از ساختار نظام اطلاعرسانی و معادلات بینالمللی در حوزه جنگ رسانه داشته باشند و با درک کارکردهای پنهان و آشکار نظام خبری سلطه، توان مقابله هوشمندانه با جریان خبری سلطه را کسب کنند تا بتوانند روایتی صحیح و متفاوت از رویدادها و تحولات جهانی را ارائه دهند.


نظر شما