به گزارش خبرگزاری ایمنا، شهابالدین یحیی سهروردی، فیلسوف و حکیم ایرانی قرن ششم هجری، یکی از برجستهترین چهرههای تاریخ تفکر اسلامی بهشمار میآید؛ متفکری که در سال ۵۴۹ هجری قمری در شهر سهرورد زاده شد و در جوانی، پس از عمری کوتاه اما پربار در حلب به شهادت رسید.
سهروردی در مدت عمر کوتاه خود با نبوغی کمنظیر، پایهگذار مکتبی فلسفی شد که بعدها به حکمت اشراق شهرت یافت، مکتبی که نهتنها جایگاه ویژهای در سنت فلسفی اسلامی دارد، بلکه در پیوند میان عقل، عرفان و اشراق، دستگاهی نوین از معرفت و هستیشناسی ارائه داد.
بر اساس نظرات فیلسوفان، سهروردی را باید احیاگر حکمت ایرانی پیش از اسلام نیز دانست، او برخلاف جریان غالب فلسفیِ مشایی، معتقد بود که فلسفه تنها از یونان آغاز نشده، بلکه ایران باستان نیز حامل سنتی اصیل از حکمت و تأمل عقلی بوده است، وی این جریان فکری را حکمت خسروانی نامید و تلاش کرد آن را در قالبی نو و با بهرهگیری از آموزههای عرفانی، شهودی و فلسفی بازآفرینی کند.
نظریات سهروردی در زمینههای گوناگون فلسفی بهویژه در حوزه معرفتشناسی و هستیشناسی، عمق و گستره فراوانی دارد، از جمله ابداعات او، نظریه سلسلهمراتب انوار است که در آن، تمام مراتب وجود از منبعی یگانه و مطلق یعنی نورالانوار (خداوند) ناشی میشوند.
او همچنین با معرفی مفهوم خیال منفصل، سطحی نو از هستی را میان عقل و ماده گشود که جایگاه ویژهای برای تجربه شهودی و عالم مثال فراهم میآورد، در منظومه فکری او، عقل صرف برای درک حقیقت کافی نیست و انسان تنها از رهگذر اشراق، یعنی نور درونی و معرفت شهودی، به شهود حقایق متعالی دست پیدا میکند.
امروز با گذشت بیش از هشت قرن از زندگی این فیلسوف شهید، اندیشههای او همچنان زنده هستند و قابلیت تفسیر و بسط در فضای فکری و فرهنگی معاصر را دارند.

سهروردی؛ فیلسوفی که تاریخ فلسفه را از ایران آغاز کرد
در همین راستا، غلامحسین ابراهیمی دینانی، فیلسوف برجسته معاصر ایران با اشاره به زندگی کوتاه اما اثرگذار سهروردی اظهار میکند: سهروردی در سن ۳۲ سالگی به قتل رسید، البته باید گفت که شهید شد؛ در طول ۱۴۰۰ سال گذشته، تنها فیلسوفی که بهصراحت گفته است پیش از یونان، در ایران فلسفه وجود داشته، سهروردی است، او معتقد بود که در ایران باستان، پیش از ظهور فلسفه یونانی، حکمت و اندیشهای عمیق جریان داشته است.
وی با اشاره به نامگذاری مکتب فلسفی سهروردی میافزاید: به همین دلیل، سهروردی نام حکمت خود را حکمت خسروانی گذاشته است. این حکمت دارای حقایق و مضامینی است که با آموزههای دیگر فلاسفه متفاوت است و از سنخ دیگری است.
این فیلسوف ادامه میدهد: کتابهای او کمتر خوانده شدهاند، در حالی که آثار بسیار مهمی دارد. مهمترین کتاب او حکمتالاشراق است که جایگاه ویژهای در فلسفه اسلامی دارد.
دینانی مطرح میکند: نکته قابل توجه این است که بیشتر کتابهای سهروردی به زبان فارسی نوشته شدهاند و تنها کتاب حکمتالاشراق به زبان فارسی نیست؛ این اثر به زبان عربی نگاشته شده است.
وی به یکی از نظریات خاص و بدیع سهروردی اشاره میکند و میگوید: یکی از دیدگاههای متفاوت و تأملبرانگیز سهروردی، باور به خیال منفصل است. ما معمولاً خیال را امری ذهنی و مربوط به تخیل شخصی میدانیم، اما سهروردی معتقد بود که عالم خیال، وجودی مستقل و بیرونی دارد؛ یعنی در خارج از ذهن ما نیز عالم خیال حضور دارد. او این عالم را خیال منفصل مینامد.
این فیلسوف معاصر ادامه میدهد: از سوی دیگر، سهروردی واژه اشراق را برای حکمت خود برمیگزیند که نشاندهنده اهمیت نور در نظام فکری اوست. همه فلاسفه از وجود سخن میگویند، اما سهروردی از نور سخن میگوید. از نگاه او، نور همان وجود است، نور همان خداست.
دینانی با بیان گستردگی و ژرفای نظریات سهروردی میگوید: مسائل بسیار زیادی در اندیشه او مطرح است که من بهطور مفصل در کتابم درباره آنها بحث کردهام؛ اگر سهروردی فرصت مییافت و عمرش به ۷۰ یا ۸۰ سال میرسید، بدون شک دنیا را دگرگون میکرد. اما متأسفانه او را پیش از ۴۰ سالگی به شهادت رساندند.

سهروردی و راه رهایی از عقلانیت ابزاری
در ادامه سید جواد میری، استاد برجسته دانشگاه و پژوهشگر علوم انسانی اظهار میکند: نام سهروردی نه تنها در سپهر فلسفه و حکمت در ایران، بلکه در سطح جهانی همواره با ذوق عرفانی همراه بوده است. سهروردی فیلسوفی نیست که صرفاً بر پایه عقل نظری سخن بگوید، بلکه تلفیقی از عقل، شهود و عرفان را در دستگاه فلسفی خود ارائه میدهد؛ رویکردی که او را از دیگر متفکران متمایز میسازد.
وی با اشاره به اهمیت تاریخی سهروردی میافزاید: اگرچه نزدیک به هشت قرن از زمان زیست سهروردی میگذرد، اما اندیشههای او همچنان تازه و زنده است و برای امروز نیز سخن و پیام دارد؛ سهروردی صرفاً متعلق به گذشته نیست، بلکه میتواند الهامبخش تحولات فکری و معنوی در جهان معاصر باشد.
این استاد دانشگاه با تأکید بر هماهنگی میان عقل و شهود در مکتب اشراق ادامه میدهد: سهروردی توانست عقل، شهود، دین و فرهنگ را در یک منظومه هماهنگ با یکدیگر پیوند دهد؛ او در این مسیر، با ذکاوتی مثالزدنی و مهارتی کمنظیر، به نقد عقلانیت ارسطوییِ حاکم بر فضای فکری دوران خود پرداخت؛ عقلانیتی که بیشتر بر تحلیلهای قیاسی و ساختارهای صلب منطقی استوار بود.
میری به تشریح دستگاه هستیشناختی سهروردی میپردازد و بیان میکند: در رأس سلسلهمراتب نوریای که سهروردی ترسیم میکند، نورالانوار قرار دارد که همان خداوند است. با طرح این منظومه، سهروردی نشان داد که تمام ذرات جهان از یک منبع واحد یعنی خداوند نشئت میگیرند؛ این نگاه نوری و وحدتگرایانه، ما را از نگاههای تقلیلگرا که جهان را تکهتکه و گسسته میبینند، دور میسازد و به سوی نگرشی پیوسته و هماهنگ هدایت میکند.
وی میافزاید: در دنیای امروز که جدایی میان علم و اخلاق و شکاف میان تکنولوژی و معنویت به مسئلهای اساسی تبدیل شده است، اندیشه سهروردی میتواند ما را متوجه این نکته سازد که علم و معرفت، در اصل، باید در خدمت تعالی انسان باشند.
این پژوهشگر ادامه میدهد: برای رسیدن به معنویت اصیل، باید از اشراق برخوردار بود؛ اشراقی که دربردارنده معنویت و معرفت شهودی است؛ این نوع معرفت، برخلاف داناییِ صرفاً عقلگرایانه، ما را به عمق حقیقت و تجربه بیواسطه از هستی راهنمایی میکند.
میری با انتقاد از وضعیت عقلانیت در فضای فکری امروز ایران و جهان تصریح میکند: در زمانهای که عقلانیت ابزاری بر بسیاری از حوزههای زندگی و تصمیمگیریها سایه افکنده، بازگشت به اندیشههای سهروردی میتواند به ما کمک کند تا از این فضای محدود و حسابگر فاصله بگیریم و راههایی نو برای مواجهه با مسائل پیچیده عصر حاضر بیابیم؛ اهمیت معرفت شهودی و ذوق عرفانی را نباید از یاد برد. عقل، اگرچه توانایی درک مفاهیم کلی و انتزاعی را دارد، اما برای دریافت ژرفتر و کاملتر از حقیقت، ما نیازمند شهود هستیم. در ایران امروز نباید از این نوع معرفت غافل شویم.
به گزارش ایمنا، سهروردی با ترکیب خرد و شهود، نور و خیال، فلسفهای پدید آورد که هم به گذشته فلسفه ایران میپردازد و هم پرسشهای امروز ما درباره معنویت و وجود را پاسخ میدهد.
عمر کوتاه این فیلسوف مانع از گسترش کامل اندیشههای او شد، اما امروز بازخوانی حکمت اشراق، فرصتی برای پیوند دوباره علم و معنویت در جهان معاصر است.


نظر شما