به گزارش خبرگزاری ایمنا، رسانههای آزاد، روزنامهها و مطبوعات در هر جامعهای از ارکان توسعه و دموکراسی بهشمار میآید، بر این اساس خبرگزاری ایمنا، مرور عناوین مطبوعات کشور را بهصورت روزانه در دستور کار خود دارد.
روزنامه ایران در صفحه نخست امروز خود با تیتر «تأکید دوباره بر وفاق در بهارستان» نوشت: «روز گذشته برخی نمایندگان مجلس، سؤالی با محوریت انتصابات مطرح کردند که دلیل کارت زرد مجلس به وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی شد. البته ۱۱۹ رأی موافق در مقابل ۱۱۹ رأی مخالف و ۸ رأی ممتنع از ۲۴۶ رأی مأخوذه حکایت از آن داشت که این کارت زرد و اعلام موضع قانع نشدن از پاسخهای وزیر، اکثریتی در قضاوت کلی مجلس از توضیحات وزیر به سوالات نماینده سوال کننده نداشت.
روز گذشته صحن علنی مجلس شاهد رسیدگی به سؤالی بود که فتحالله توسلی نماینده کبودرآهنگ از سید عباس صالحی وزیر ارشاد پرسیده بود. سؤالی که هر چند در مورد وظایف اصلی وزارتخانه و ادعای توزیع ناعادلانه اعتبارات در کشور بود اما مصداقهای قابل بحثی داشت اما علاوه بر آن درباره انتصابات در این وزارتخانه هم با طرح اتهامات متعددی علیه مدیران منصوب در این وزارتخانه همراه بود. رویکردی که پیش از این در سوالات از احمد میدری وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی هم وجود داشت و این در حالی است که اصولاً انتصاب مدیران بدون استعلام از نهادهای ذی صلاح ممکن نیست.
اتهامات مطرح شده علیه برخی معاونان وزارت ارشاد، در ساحت ارزیابی، نیاز به راستی آزمایی داشت. کما اینکه ادعای «عکس یادگاری گرفتن یکی از معاونان وزیر ارشاد با مسئول برنامههای فرح پهلوی» احتمالاً اشارهای بود به دیدار نادره رضایی معاون هنری وزارت با خانم گلی امامی، مترجم ۸۳ ساله.
توسلی، نماینده کبودرآهنگ البته در سیبل قرار دادن معاون هنری وزارت فرهنگ، ادعایی را مطرح کرد. او در نطق خود خطاب به صالحی گفت: «آیا میدانید معاون شما ۳ میلیارد و ۸۰۰ میلیون تومان برای دفتر کارش هزینه کرده است؟» همین شد که ساعتی بعد از خبرنگاران رسانههای مختلف دعوت شد تا از اتاق ادعایی این نماینده بازدید و درستی و نادرستی ادعای میلیاردی بودن هزینههای آن را ارزیابی کنند. اتاقی معمولی در ساختمان قدیمی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی که مختصری تعمیر شده بود، اما خبری از دکوراسیون یا تجهیزات خاص و گران قیمت، در آن دیده نمیشد. با این حال مشاور اجرایی معاونت هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی که خبرنگاران را برای بازدید از اتاق کار نادره رضایی به این اتاق و این معاونت دعوت کرده بود، تأکید داشت که «سوال حق قانونی نمایندگان محترم مجلس است و ما نیز برای این حق احترام قائلیم و خود را موظف به پاسخگویی میدانیم. در عین حال، اتهامات مطرحشده از سوی نماینده محترم مجلس را از طریق مجاری قانونی پیگیری خواهیم کرد.»
نماینده کبودرآهنگ، در عین حال در حالی ساخت یک فیلم سینمایی پرفروش در ژانر اجتماعی و برگزاری یک جشنواری موسیقی مردمی در جنوب را به عنوان موارد انتقادی علیه وزیر مطرح کرد که نگاهی به نظرات عموم مردم درباره این دو رویداد فرهنگی، بویژه درباره نامهنگاری و پیگیری وزیر با نهادهای متولی برای گره گشایی از برگزاری جشنواره کوچه در بوشهر، از توجه و رضایت عمومی از اقدامات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی حکایت داشت. کما اینکه خاطره آن جشنواره در بزنگاه وقوع جنگ تحمیلی و تجاوز اسرائیل، به نمادی بیبدیل از تجلی همبستگی ملی و دفاع میهنی تبدیل شد. چه آنکه پس از وقوع انفجار در بندرعباس، این اهالی جشنواره کوچه بودند که به جای موسیقی محلی و نواحی، سوگواری با موسیقی را پیشه کردند که بازتابهای بسیاری هم داشت.
به رغم همه اینها، پاسخ وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی تأکید بر همگرایی ملی و رعایت عدالت استانی در حوزه فرهنگ بود. به گزارش ایرنا، سید عباس صالحی با این توضیح که «در سال ۱۴۰۳ برای بهبود فضای مطبوعات کشور مبلغ ۳ هزار میلیارد تومان هزینه شد که این عدد در سال ۱۴۰۴ به ۴.۵ هزار میلیارد تومان افزایش یافت که نشاندهنده افزایش ۵۰ درصدی است»، گفت: «بهرغم امکانات محدودی که وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی دارد، نگاه ما این است که مانند دولت دوازدهم، منابع استانی کمتر از منابع کل نباشد و عدالت استانی را رعایت کنیم.»
صالحی با بیان اینکه در جریان جنگ تحمیلی اخیر، اصحاب فرهنگ، هنر و رسانه، جایگاه قابلتوجهی در فضای دفاع از کشور داشتند، از اقدامات معاون هنری خود که آماج اتهامات قرار گرفته بود، با یادآوری کارنامه موفق این معاونت در شکل دادن و فراهم کردن فضای همراهی اهالی فرهنگ و هنر با این حماسه ملی و میهنی دفاع کرد و گفت: «حضور و اعلام مواضع اهالی فرهنگ و هنر در قالبهای مختلفی انجام شد. کنسرتهای مختلف خیابانی، پویشهای مختلف در حوزههای گوناگون هنرهای تجسمی و نمایشی، بخشی از این حضور ملی و میهنی در جریان جنگ و بعد از آن بود.»
پاسخهای روشن وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی درنهایت به کارت زرد مجلس به او منتهی شد. اما تعدد سوالات نمایندگان، یا به عبارت دقیقتر افزایش قابلتوجه سوالات آنان از وزرا که باعث میشود وزرا یا در کمیسیونها باشند یا در صحن، و در عین حال اصرار این نمایندگان که حتماً باید وزیر برای پاسخگویی به آنان در صحن علنی حضور یابد، با انتقاد ضمنی نایبرئیس مجلس شورای اسلامی همراه شد. حمیدرضا حاجیبابایی که با توجه به سفر محمدباقر قالیباف به ژنو ریاست جلسه دیروز را بر عهده داشت، در پاسخ به تذکر تعدادی از نمایندگان درباره در دستورکار قرار نگرفتن سؤالاتشان از وزرا، گفت: «تا حالا تعداد ۲ هزار و ۲۳۸ سوال نمایندگان از وزرا ثبت شده، از این تعداد، با احتساب سؤالی که در جلسه امروز (سهشنبه) از وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی مطرح شد، طی ۱۴ ماه گذشته ۷ مورد از سوالات نمایندگان در صحن مطرح شده و ترافیک سوالات بسیار بالاست.» و ی افزود: «با توجه به اینکه قرارمان این است که هر هفته یک سوال را مطرح کنیم، اگر هم هر هفته یک سوال مطرح کنیم، تا پایان دوره مجلس حدود ۱۰۰ سوال از وزرا مطرح خواهد شد. بنابراین کمیسیونها و نمایندگان در تعیین اهمیت و نوع سوالات دقت داشته باشند تا سؤالاتی مطرح شود که در کشور و مجلس تأثیرگذار باشد و بتواند نقش نظارتی را به خوبی ایفا کند.»

روزنامه کیهان در صفحه نخست امروز خود با تیتر «چشمان موساد و سیا را کور کنید» نوشت: «۱ در شرایطی که جمهوری اسلامی ایران بارها بر صلحآمیز بودن برنامه هستهای خود تأکید کرده و حتی فتوای رهبر معظم انقلاب را بهعنوان سندی شرعی و رسمی برای حرام بودن تولید سلاح هستهای پیش چشم جهانیان گذاشته است، باز هم آژانس بینالمللی انرژی اتمی به تکرار سناریوهای نخنمای قدیمی ادامه میدهد. گزارشهای بیپایه و جنجالآفرینیهای سیاسی که همواره خوراک تبلیغاتی آمریکا، رژیم صهیونیستی و تروئیکای اروپا را فراهم کرده است.
۲- جناب آقای «اسماعیل بقایی» سخنگوی محترم وزارت امور خارجه روز گذشته در بخشی از نشست خبری هفتگی با خبرنگاران اظهار داشت: «ما کماکان طرف موافقتنامههای پادمان هستیم و قرار است شیوهنامه جدید با آژانس تعریف کنیم، با توجه به مصوبه مجلس ببینیم که چگونه میتوانیم همکاریها را ادامه دهیم و ظرف دو هفته آینده یکی از مقامات آژانس به ایران سفر میکند.»
قطعاً وزارت امور خارجه و مجموعه دولت، درخصوص همکاری با آژانس بینالمللی انرژی اتمی بنابر قانون مصوب مجلس عمل خواهند کرد و درباره آن تردیدی نیست. اما مسئله اصلی و البته نگرانکننده، کارنامه سیاه آژانس در موضوع هستهای ایران است. این کارنامه فضاحتبار میطلبد که روند تعاملات با آژانس همراه با بیشترین احتیاط و نگاهی کاملاً بدبینانه انجام شود.
در حقیقت، آنچه در این میان نگرانکننده است، نه تصمیم دولت برای همکاری با آژانس، بلکه سابقه سیاه و غیرقابل اعتماد این نهاد است؛ نهادی که بهجای ایفای نقش بیطرفانه و فنی، بارها به ابزار جاسوسی و عملیات روانی علیه کشورمان تبدیل شده است.
تردیدی نیست که آژانس بینالمللی انرژی اتمی بر اساس اساسنامهاش موظف به پایش فعالیتهای هستهای کشورها در چارچوب توافقات پادمانی است. اما تجربه ایران در دو دهه اخیر، نشان میدهد که این پایشها از مسیر اصلی خود منحرف شده و به بستری برای جمعآوری اطلاعات امنیتی و علمی بدل شدهاند.
۳- «جی کارنی» سخنگوی وقت کاخ سفید در سال ۲۰۱۲ در یک کنفرانس خبری آشکارا گفت: «ما چشم داریم و میتوانیم برنامه ایران را زیر نظر بگیریم.» و وقتی از او پرسیده شد که منظورش از «چشم» چیست؟ پاسخ داد: «بازرسان آژانس». بهعبارتی، کاخ سفید خود اذعان دارد که بازرسان آژانس، بازوی اطلاعاتی غرب در داخل خاک ایران هستند.
۴- در یک نمونه دیگر «جاشوا رونر» استاد دانشگاه و نویسنده وابسته به اندیشکده بروکینگز، با خرسندی از حضور بازرسان آژانس در ایران یاد کرده و گفته بود: «این حضور فرصتی طلایی برای کسب اطلاعات از دیگر حوزههای علمی و صنعتی ایران نیز هست.» چنین اظهارنظرهایی بهوضوح نشان میدهد که هدف، نظارت بر غنیسازی اورانیوم نیست، بلکه تفتیش علمی، صنعتی و حتی دفاعی است.
۵- «رافائل گروسی» مدیرکل فعلی آژانس، از ابتدای تصدیاش مسیر یکطرفه و کاملاً سیاسی را در قبال ایران در پیش گرفته است. او بارها بدون اشاره به زرادخانههای هستهای رژیم صهیونیستی و تهدیدات واقعی موجود، تمام تمرکز خود را بر روی برنامه هستهای ایران قرار داده است.
تحلیلگران دیپلماتیک معتقدند که گروسی چشم به دبیرکلی سازمان ملل دوخته است و میداند که برای رسیدن به این هدف، باید نظر مساعد آمریکا، فرانسه، انگلیس و رژیم صهیونیستی را جلب کند. از همین روست که در اظهارنظرها و گزارشهایش، کوچکترین انتقادی از اسرائیل دیده نمیشود، در حالی که حتی شایعات بیپایه درباره ایران، فوراً وارد گزارشها و رسانهها میشود و نفوذ سرویسهای جاسوسی در آژانس را اثبات میکند.
۱۲- آنچه بیش از همه مشهود است، این است که آژانس از یک نهاد نظارتی فنی، به نهادی امنیتی-تبلیغاتی علیه ایران تبدیل شده است. گروسی نه تنها چشم بر زرادخانه اتمی اسرائیل بسته، بلکه با ارائه گزارشهای ناقص، جهتدار و بدون مدرک مستدل، همدست غرب در فشار بر ایران شده است. به عنوان نمونه، گزارش اخیر آژانس در خرداد ماه، که ایران را بدون سند متهم به «فعالیت هستهای مشکوک در دهه ۲۰۰۰» کرد، مستقیماً بهانه حمله آمریکا و رژیم صهیونیستی به ایران را فراهم کرد.
در سایه تجربههای تلخ دو دهه اخیر، اکنون دیگر برای هیچکس تردیدی باقی نمانده که آژانس بینالمللی انرژی اتمی، بهجای ایفای نقش بیطرفانه و تخصصی، به ابزاری در خدمت پروژههای اطلاعاتی و فشار سیاسی غرب بدل شده است. نفوذ عناصر امنیتی، گزارشهای مغرضانه، جاسوسی در پوشش بازرسی و انتقال اطلاعات حساس به دشمنان ملت ایران، تنها بخشی از واقعیت تاریک این نهاد است.
به موجب قانون «الزام دولت به تعلیق همکاری با آژانس بینالمللی انرژی اتمی» که مصوب مجلس شورای اسلامی در سال ۱۴۰۴ است، دولت مکلف است هرگونه همکاری با آژانس بینالمللی انرژی اتمی را بر اساس معاهده منع گسترش سلاحهای هستهای و پادمان مبتنی بر آن، تا حصول تضمین امنیت تأسیسات هستهای ایران به حالت تعلیق درآورد. وقتی آژانس عملاً نقش چشمان آمریکا و رژیم صهیونیستی را ایفا میکند، ایران هم باید عزم خود را جزم کرده و چشمان موساد و سیا را کور کند.»

روزنامه جوان در صفحه نخست امروز خود با تیتر «به کوری دشمن، ایران را به اوج ترقی و افتخار میرسانیم» نوشت: «به مناسبت چهلمین روز شهدای جنگ تحمیلی ۱۲ روزه رژیم صهیونیستی برضد ملت ایران، روز گذشته مراسم بزرگداشت این شهدا از طرف رهبر انقلاب اسلامی در حسینیه امام خمینی (ره) و با حضور خانوادههای شهدا و قشرهای مختلف مردم و همچنین با حضور جمعی از مسئولان برگزار شد.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری، رهبر انقلاب اسلامی در این مراسم در سخنانی، این جنگ را موجب بروز اراده و قدرت جمهوری اسلامی و به رخ کشیدن استحکام بینظیر پایههای آن خواندند و با تأکید بر اینکه علت اصلی دشمنیها، مخالفت بدخواهان با ایمان، دانش و اتحاد ملت ایران است، گفتند: ملت ما به توفیق الهی راه تقویت ایمان و گسترش دانشهای گوناگون را رها نخواهد کرد و به کوری دشمن خواهیم توانست ایران را به اوج ترقی و افتخار برسانیم.
متن کامل بیانات رهبر معظم انقلاب به این شرح است: «این جلسه تشکیل شد برای تکریم خانوادههای عزیز شهیدان، و برای عرض تسلیت به همه داغداران این حوادثی که در جنگ تحمیلی اخیر رخ داد. من لازم دانستم به همه بازماندگان عزیزان عزیز، سرداران نظامی، دانشمندان عزیز، مردم عزیزمان که در این حادثه به شهادت رسیدند، تسلیت عرض بکنم. به همه بازماندگان تسلیت عرض میکنم؛ بهخصوص پدران، مادران، همسران، فرزندان؛ اجرشان با خدای متعال، و افتخارشان جزو برترین افتخارات بشری و الهی و اسلامی. آنچه در این دوازده روز برای جمهوری اسلامی اتفاق افتاد، علاوه بر افتخارات بزرگی که ملت ایران کسب کرد که امروز مردم دنیا هم دارند به آن اعتراف میکنند [این بود که] جمهوری اسلامی و ملت عزیز ایران قدرت خود، عزم و اراده خود، استقامت خود، دست پر خود را به دنیا نشان داد.
اگر دیگران از دور چیزی شنیده بودند، از نزدیک قدرت جمهوری اسلامی را احساس کردند. علاوه بر اینها، این نکته مهم است که جمهوری اسلامی استحکام بینظیر پایههای نظام و کشور خود را به دنیا نشان داد. این حوادث برای جمهوری اسلامی بیسابقه نبود؛ از اول انقلاب بارها از این حوادث برای کشور رخ داده؛ علاوه بر جنگ تحمیلی هشتساله، فتنهانگیزیها، کشاندن افراد سست عنصر در مقابل ملت، فتنههای گوناگون نظامی، سیاسی، امنیتی و غیره، کودتا و امثال اینها [رخ داده؛ اما] جمهوری اسلامی بر همه اینها فائق آمد؛ جمهوری اسلامی توانست در طول این [بیش از ]۴۵ سال همه توطئههای دشمن را با تحمل سختیهایش خنثی کند، و توانست بر همه دشمنان در این زمینهها فائق بیاید. آنچه مهم است، این است که توجه داشته باشیم که ایران اسلامی بر اساس «دین» و «دانش» بنا شده و به وجود آمده. در بنای جمهوری اسلامی دو عنصر «دین» و «دانش» عمدهترین عناصر تشکیلدهنده هستند؛ به همین دلیل هم، دین مردم و دانش جوانان ما، توانستهاند در بسیاری از میدانهای مختلف دشمن را وادار به عقبنشینی کنند. بعد از این هم همینجور خواهد بود. آنچه استکبار جهانی و در رأس آن، امریکای جنایتکار با آن مخالف است، همین دین شما و دانش شما است؛ با دین شما مخالفاند، با این ایمان گسترده مردم مخالفاند، با این اتحاد در زیر سایه اسلام و قرآن مخالفاند؛ و با دانش شما مخالفاند. اینکه بعد از پیروزی انقلاب تا امروز، جمعیت ایران دو برابر بشود لکن تعداد دانشجو شاید حدود ده برابر یا بیشتر بشود، اینها را میرنجاند؛ اینکه جمهوری اسلامی در عرصههای گوناگون علم و دانش چه دانشهای انسانی، چه دانشهای فنی، چه دانشهای دینی بتواند سخن نو به میان بیاورد، اینها را ناراحت میکند؛ اینها با این مخالفاند. آنچه به عنوان [قضیه] هستهای و غنیسازی و حقوق بشر و امثال این چیزها میگویند بهانه است؛ اصل قضیه آن است؛ و ملت ایران به توفیق الهی دین خود را و دانش خود را رها نخواهد کرد.
ما در راه تقویت ایمان دینیمان و در راه گسترش و عمق دانشهای متنوع و گوناگون خودمان، قدمهای بلندی برخواهیم داشت؛ و به فضل الهی و به کوری دشمن خواهیم توانست ایران را به اوج ترقی و اوج افتخار برسانیم؛ ملت ایران این توانایی را دارد و انشاءالله به توفیق الهی این توانایی را اعمال خواهد کرد و به نتیجه خواهد رساند.»
در این مراسم، چند تن از قاریان قرآن به تلاوت آیاتی از کلامالله مجید پرداختند و حجت الاسلام رفیعی نیز در سخنانی با استناد به خطبه ۱۸۲ نهجالبلاغه به ویژگیهای شهدای جنگ صفین اشاره کرد و این ویژگیها را منطبق با شهدای جنگ تحمیلی ۱۲ روزه اخیر دانست. استوار بودن در مسیر، حرکت در راه حق، تلاوت قرآن و عمل به آن، اقامه واجبات، احیای سنتهای الهی، مقابله با بدعتها، حضور در جهاد و تبعیت از رهبری، هشت ویژگی بود که حجت الاسلام رفیعی به آنها اشاره کرد و گفت: بر اساس تصریح قرآن، ایمان و توکل، دو عامل اصلی نصرت الهی است که این دو عنصر در جنگ تحمیلی ۱۲ روزه کاملاً مشهود و زمینهساز ایستادگی و پیروزی ملت ایران بود. در این مراسم همچنین آقای محمدرضا بذری اشعاری در تجلیل از حماسهآفرینی شهدای جنگ با دشمن صهیونیستی قرائت کرد و به مرثیهسرایی در مصائب آلالله پرداخت.
سخنرانی رهبر معظم انقلاب در مراسم روز گذشته آنهم به صورت ایستاده، اگرچه کوتاه، اما دارای پیامهای مهمی بود. پیامهایی که از یک سو مخابره اقتدار ایران اسلامی به دشمن بود و از سوی دیگر نهایت احترام و افتخار به شهدای جنگ اخیر و خانوادههای آنها.
در فضایی که منطقه با تحولات امنیتی و نظامی دستبهگریبان است، ایستادن رهبری معظم انقلاب در این مراسم را میتوان نوعی پیام غیرکلامی اقتدار و استقامت دانست. چنین حرکتی از سوی بالاترین مقام کشور، آن هم بدون استفاده از کرسی یا تکیهگاه، میتواند به منزله پیام ایستادگی ملت ایران در برابر دشمنان ارزیابی کرد. این نوع از زبان بدن، بهویژه از رهبر معظم انقلاب که معمولاً نشسته سخن میگویند، یک استثنا محسوب میشود و حامل بار نمادین بالایی است. از سوی دیگر، این اقدام میتواند نشاندهنده نهایت احترام و تکریم نسبت به جایگاه شهید و خانوادهاش باشد. در فرهنگ دینی و ایرانی، ایستادن در برابر بزرگان و صاحبان منزلت، نشانهای از تعظیم و ارجنهادن است.
رهبر انقلاب با این کار، پیام روشنی به جامعه مخابره کرد: شهدا، نهتنها قهرمانان میدان جنگ، که چراغهای مسیر عزت ملیاند و خانوادههای آنان صاحبان اصلی این افتخارند. این ترکیب از احترام عمیق به خانواده شهدا و ارسال پیام اقتدار، یک روایت منسجم از «مقاومت عزتمند» میسازد. رهبر معظم انقلاب در این حرکت نمادین، هم اراده قاطع نظام در برابر دشمن را به رخ کشید و هم بر سرمایه معنوی و اجتماعی ملت ایران یعنی فرهنگ شهادت تأکید ورزیدند.»

روزنامه وطن امروز در صفحه نخست امروز خود تیتر «جنگ علیه پیشرفت ایران» را برگزید و نوشت: «جنگ بر سر چیست؟ این سوال را رهبر انقلاب در بیانات آخرشان چنین پاسخ دادند: «آنچه مهم است، این است که توجه داشته باشیم ایران اسلامی بر اساس «دین» و «دانش» بنا شده و به وجود آمده. در بنای جمهوری اسلامی ۲ عنصر «دین» و «دانش» عمدهترین عناصر تشکیلدهنده هستند؛ به همین دلیل هم، دین مردم و دانش جوانان ما، توانسته است در بسیاری از میدانهای مختلف، دشمن را وادار به عقبنشینی کند. بعد از این هم همینجور خواهد بود. آنچه استکبار جهانی و در رأس آن، آمریکای جنایتکار با آن مخالف است، همین دین شما و دانش شماست». این بیان راهبردی و گفتارهای پیش و پس از آن، جوهر و ماهیت چالشهای جمهوری اسلامی ایران در عرصه بینالمللی را به دقت ترسیم میکند. تضاد اصلی نه بر سر مسائل تاکتیکی و مقطعی، بلکه بر سر رویکرد ایران در پیشرفتخواهی است؛ رویکردی که با ۲ عنصر بنیادین دین و دانش در تمنای آفرینش «ایران قوی» است. برای فهم عمیق این تقابل، باید آن را در چارچوب یک نظریه کلان در روابط بینالملل تحلیل کرد: تقابل میان دولتهای «پیشرفتخواه» (Revisionist) و دولتهای «بقاطلب» (Status-Quo).پیشرفتخواهی یا بقاطلبی؛ مسأله این است در ادبیات نظری سیاستگذاری و توسعه، یکی از چهرههای برجستهای که تمایز میان ۲ رویکرد پیشرفتخواهی و بقاطلبی را با وضوح بیان کرده، «مایکل مان» جامعهشناس و نظریهپرداز قدرت است. از دیدگاه او، دولتها در مواجهه با چالشهای ساختاری، یا در پی بقای صرف هستند، بدان معنا که نوعی رفتار تدافعی برای حفظ موجودیت نظام را در دستور کار قرار میدهند یا به سمت پیشرفتخواهی فعالانه گام برمیدارند که مستلزم ریسک، نوآوری، استقلال و توسعه پایدار است. در رویکرد بقاطلبانه، اولویت اصلی، حفظ وضع موجود، اجتناب از درگیری مستقیم با قدرتهای جهانی و جلب رضایت نظم بینالمللی حاکم است. برعکس، رویکرد پیشرفتخواهی تلاش میکند از وابستگی به ساختار جهانی کاسته، بر توان درونی متکی شود و از طریق توسعه علمی، اقتصادی و فناورانه، موقعیت جدیدی را برای خود خلق کند.
جمهوری اسلامی ایران، برخلاف برخی دولتهای منطقه که اغلب دچار بقاطلبی هستند، از صبح ۲۳ بهمن ۱۳۵۷ پا در مسیر پیشرفتخواهی گذاشت، پس از جنگ ۸ ساله ایران و رژیم بعث صدام این رویکرد با جدیت بیشتری پیگیری شد و با رشد نهادهای علمی، پژوهشی، دفاعی و فناورانه، به شکل عملیاتی و عینی راهبرد پیشرفتخواهی را دنبال کرد. یکی از مهمترین نمادهای این جهتگیری، تأکید بر توسعه دانشبنیان، انرژی هستهای، هوافضا و زیرساختهای فناوری نوین در جمهوری اسلامی است.
یکی از مصادیق بارز پیشرفتخواهی ایران، تأکید بر فناوری صلحآمیز هستهای است؛ فناوریای که دهه ۱۳۸۰ خورشیدی به نماد اراده ملی برای استقلال علمی تبدیل شد. برخلاف روایات غیرواقعگرایانه برخی جریانها، ایران از ابتدا بر صلحآمیز بودن برنامه هستهای تأکید داشته و همواره به اصول پادمان آژانس بینالمللی انرژی اتمی پایبند بوده است. با این حال، رژیم صهیونی که خود دارای زرادخانههای غیرقانونی هستهای و خارج از چارچوب NPT است، در موارد متعدد با رفتارهای تهاجمی علیه کشورهای منطقه که در مسیر فناوری هستهای گام برداشتهاند، نشان داده حتی پیشرفت علمی نیز در این منطقه تحملناپذیر است، لذا رژیم صهیونی عملاً به دشمن پیشرفتخواهی ملتهای منطقه تبدیل شده است. نمونههای تاریخی این دشمنی ماجرای حمله به تأسیسات اتمی عراق و سوریه است.
۱۷ خرداد ۱۳۶۰ تأسیسات هستهای عراق توسط جنگندههای رژیم صهیونی بمباران شد. رژیم این حمله را عملیات اُپرا نامگذاری و طی آن تأسیسات هستهای عراق در «اُسیراک» را بمباران کرد. نمونه دیگر آن سوریه است. ۱۰ مهر ۱۳۸۶ رژیم صهیونیستی تأسیسات مشکوک به هستهای در دیرالزور سوریه را هدف حمله هوایی قرار داد. این عملیات مخفیانه که «عملیات باغ میوه» نام گرفت، با سکوت و همراهی آمریکا و غرب همراه بود و باز هم نشان داد رشد فناورانه در منطقه، بویژه در زمینههای راهبردی، با واکنش نظامی رژیم روبهرو میشود. تاریخ منطقه، گواه روشنی بر این مدعاست که رژیم صهیونیستی به صورت سیستماتیک علیه هر تلاشی برای دستیابی به دانش هستهای توسط کشورهای منطقه، اقدام نظامی مستقیم کرده است. بنابراین دشمنی عمیق غرب و رژیم صهیونی با برنامه صلحآمیز هستهای ایران، نه صرفاً به خاطر نگرانیهای ادعایی درباره انحراف به سمت سلاح، بلکه به دلیل ماهیت آن است. این برنامه، نماد و نمود اصرار ایران بر «پیشرفتخواهی» و شکستن انحصار «دانش» است. موفقیت ایران در این عرصه، الگویی الهامبخش برای سایر کشورهای مستقل خواهد بود و بنیانهای نظم مبتنی بر هژمونی غرب را که رژیم صهیونیستی، سگ نگهبان آن در منطقه است، متزلزل خواهد کرد.
با نگاهی به درگیری ۱۲ روزه اخیر رژیم صهیونی با ایران اسلامی در خردادماه ۱۴۰۴، میتوان این جنگ را نه صرفاً یک تقابل امنیتی یا نظامی، بلکه به معنای دقیق کلمه، یک جنگ علیه پیشرفت ایران دانست. جمهوری اسلامی ایران، با استقرار فناوریهای موشکی نقطهزن، سامانههای پدافندی بومی و توان اطلاعاتی و سایبری روزافزون نشان داده نهتنها بر بقای خود تأکید دارد، بلکه در حال ساختن طرح جدیدی از قدرت در منطقه بر اساس عقلانیت علمی و اتکا به ظرفیت داخلی است. پاسخ دفاعی ایران در این نبرد که با دقت عملیاتی بالا، هدفگیری منابع نظامی صهیونیستی و کنترل بحران همراه بود، از همین منطق پیشرفتخواهی نشأت میگیرد. در واقع، ایران در این پاسخ، همان گفتمان بنیادین خود یعنی ترکیب قدرتآفرین «دین و دانش» را به نمایش گذاشت.
مایکل مان در تحلیل خود از دولتهای آینده مینویسد: «تنها دولتهایی در بلندمدت بقا مییابند که بتوانند از ظرفیت بقای صرف، به سمت سازوکارهای پیشرفت پایدار حرکت کنند. دولتهایی که فقط به حفظ خود میاندیشند، نهایتاً یا در نظم جهانی حل میشوند یا فرومیپاشند». بر همین اساس راهی جز پیشرفتخواهی نیست و با همین توضیح لازم به ذکر است جمهوری اسلامی ایران با تأکید بر پیشرفت علمی، سیاست توسعه پایدار و تکیه بر منابع انسانی و دینی خود، نشان داده میخواهد در این منطقه، طرح جدیدی از حیات سیاسی ارائه دهد. از این رو، آینده جمهوری اسلامی ایران در عقبنشینی و مصلحتگرایی منفعلانه نیست، بلکه در عقلانیت توأمان با مقاومت است. عقلانیت مقاومتاندیشی که با ۲ عنصر بنیادین دین و دانش، پیشرفت را در ایران تمهید خواهد کرد؛ راهی که پرچمداران آن، نهتنها سیاستمداران، بلکه دانشمندان، جوانان و نخبگان جامعهاند.»

روزنامه شرق در صفحه نخست امروز خود تیتر «نقشه راه تهران – اسلامآباد» را برگزید و نوشت: «در پی تنشهای کمسابقه در منطقه و تجاوز نظامی رژیم صهیونیستی به خاک جمهوری اسلامی ایران در خردادماه، خاورمیانه و نیز شبهقاره بار دیگر در آستانه تغییرات ژئوپلیتیکی قرار گرفت. در این میان، پاکستان با موضعگیریهای آشکار در حمایت از ایران و محکومیت قاطع حملات اسرائیل، بار دیگر بر نقش خود بهعنوان یک همسایه قابل اتکا برای تهران تأکید کرد.
در پی تنشهای کمسابقه در منطقه و تجاوز نظامی رژیم صهیونیستی به خاک جمهوری اسلامی ایران در خردادماه، خاورمیانه و نیز شبهقاره بار دیگر در آستانه تغییرات ژئوپلیتیکی قرار گرفت. در این میان، پاکستان با موضعگیریهای آشکار در حمایت از ایران و محکومیت قاطع حملات اسرائیل، بار دیگر بر نقش خود بهعنوان یک همسایه قابل اتکا برای تهران تأکید کرد. اکنون در فضایی که از آن میتوان بهعنوان دوران پساجنگ ۱۲ روزه یاد کرد، گمانهزنیها درباره سفر قریبالوقوع مسعود پزشکیان، رئیسجمهور ایران، به اسلامآباد قوت گرفته است؛ سفری که اگر انجام شود، میتواند نقطه عطفی در روابط دو کشور باشد.
در همین گفتوگوی رسانهای، اسحاقدار از سفر قریبالوقوع رئیسجمهور ایران به پاکستان خبر داد. او ابراز امیدواری کرد این سفر پزشکیان در اوایل ماه آگوست (دهه دوم مرداد) انجام شود. به گفته مسئول سیاست خارجی پاکستان، «نخستوزیر شهباز شریف بهزودی میزبان رئیسجمهور ایران خواهد بود». در صورت تحقق این سفر، انتخاب پاکستان در فضای پساجنگ، پیام سیاسی روشنی در خود دارد که روابط تهران و اسلامآباد در حال ورود به مرحلهای تازه است که بر پایه همکاریهای متقابل، امنیت منطقهای و توسعه اقتصادی استوار است. این سفر میتواند فرصتی برای تنظیم نقشه راه همکاریهای آینده دو کشور در حوزههایی چون امنیت مرزها، انرژی، تجارت، آموزش عالی و مبارزه با تروریسم باشد.
یکی از نکات قابل توجه در سخنان وزیر امور خارجه پاکستان، اشاره به تماس مارکو روبیو، وزیر امور خارجه آمریکا، با نخستوزیر پاکستان در بحبوحه حملات اسرائیل بود. اسحاقدار تصریح کرد که «ما طرفها را به مسیر گفتوگو و دیپلماسی ترغیب کردیم و به آن ادامه میدهیم. دیپلماسی تنها راهحل بحران است». پاکستان تلاش کرد از مسیرهای ارتباطی خود با واشنگتن، تهران و حتی تلآویو، پیام کاهش تنش را منتقل کند. همچنین اشاره شد که ایران و ایالات متحده قرار بود دور جدید مذاکرات خود را با میانجیگری عمان در ۱۵ ژوئن آغاز کنند، اما حمله اسرائیل در ۱۳ ژوئن این مسیر را به بنبست کشاند. با این حال، نقش پاکستان در حفظ خط ارتباطی بین بازیگران اصلی این بحران، بهویژه با توجه به روابط نزدیکش با آمریکا و عربستان، میتواند برای ایران فرصتساز باشد. سفر رئیسجمهور ایران به اسلامآباد میتواند این کانال دیپلماتیک را تقویت کند.
بررسی روندهای جاری در روابط ایران و پاکستان نشان میدهد که دو کشور، در مسیر گذار از همکاریهای تاکتیکی به یک شراکت استراتژیک بلندمدت هستند. حمایتهای متقابل ایران و پاکستان در دو جنگ اخیر، ظرفیتسازی دیپلماتیک پاکستان در مسیر حلوفصل تنشها و موضعگیری اخلاقمحور اسلامآباد در قبال تجاوز اسرائیل، همگی نشانههایی از بلوغ در روابط دوجانبهاند. سفر رئیسجمهور ایران به اسلامآباد (در صورت تحقق)، میتواند این روند را تثبیت و تسریع کند. آینده روابط تهران و اسلامآباد، با درک مشترک از تهدیدها و فرصتها، در مسیر تقویت جایگاه منطقهای دو کشور شکل خواهد گرفت؛ روابطی که میتواند به نفع امنیت، ثبات و توسعه کل منطقه جنوبغرب آسیا باشد.»

روزنامه دنیای اقتصاد در صفحه نخست امروز خود تیتر «چرخش راهبردی شیخنشینها نسبت به ایران» را برگزید و نوشت: «کشورهای عربی خلیج فارس که پیشتر از فشار علیه ایران حمایت میکردند، اکنون خواهان خویشتنداری و دیپلماسی هستند. آنها نهتنها دیگر به دولت ترامپ بهعنوان شریک مطمئن نگاه نمیکنند، بلکه از این بیم دارند که سیاستهای آمریکا به جای حمایت، برای آنها تهدیدآفرین باشد.
شورای اروپایی روابط خارجی در تحلیلی از مواضع شورای همکاری خلیج فارس در تنش ایران و اسرائیل نوشت: حمله موشکی ایران به پایگاه العُدید آمریکا در قطر در ۲۳ ژوئن، کشورهای خلیج فارس را با یکی از ترسناکترین سناریوهای ممکن روبهرو کرد: گرفتار شدن در میان آتش درگیری. اگرچه تهران با دقت تنها به اهداف آمریکایی حمله کرد و از آسیب زدن به قطر بهعنوان کشوری «برادر» پرهیز کرد، این واقعه در سراسر منطقه واکنشهای گستردهای برانگیخت. اکنون رهبران خلیج فارس بیم آن دارند که دیپلماسی بهتنهایی دیگر نتواند آنان را از پیامدهای درگیری مصون نگه دارد.
در سالهای اخیر، رویکرد کشورهای شورای همکاری خلیج فارس نسبت به ایران تغییرات اساسی یافته است. در دوران اوباما، آنها از منتقدان سرسخت توافق هستهای (برجام) و بدبین به تلاشهای دیپلماتیک بودند و خواستار برخورد نظامی ایالات متحده با تهران شدند. اما با افزایش تردیدها نسبت به پایبندی آمریکا به دفاع از آنها در صورت بروز درگیری، این کشورها به بازنگری در سیاستهای خود روی آوردند.
یکی از مهمترین محرکهای این تغییر، اهداف اقتصادی این کشورهاست که وابسته به ثبات، پیشبینیپذیری و جذب سرمایهگذاری است؛ عواملی که با تنش دائمی همخوانی ندارد. توافق عادیسازی روابط ایران و عربستان با میانجیگری چین در مارس ۲۰۲۳، نقطهعطفی در این روند بود. پس از آن، کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس بهطور فعال از کانالهای دیپلماتیک برای کاهش تنش پس از حملات ۷ اکتبر و حملات اخیر رژیم صهیونیستی به ایران بهره گرفتهاند.
با وجود این تلاشها، رهبران منطقه نگراناند که دیپلماسی دیگر کافی نباشد. آتشبس شکننده میان ایران و رژیم صهیونیستی که با میانجیگری قطر پس از حمله به العُدید حاصل شد، در هر لحظه ممکن است فروبپاشد. وقوع یک جنگ گسترده میان آمریکا و ایران، میتواند پیامدهای فاجعهباری به همراه داشته باشد. حضور پایگاههای نظامی آمریکا در این کشورها، آنها را در معرض خطرات درگیری قرار داده است.
احتمال بسته شدن تنگه هرمز میتواند موجب اختلال شدید اقتصادی شود. از سوی دیگر، وقوع نشتهای رادیواکتیو ناشی از حملات هستهای بالقوه، تهدیدی برای منابع آبی خلیج فارس است؛ جایی که کشورهای GCC بیش از ۶۰ تا ۹۰ درصد آب شرب خود را از طریق آبشیرینکنهای وابسته به همین آبها تأمین میکنند. در همین حال، تنشهای فزاینده میان ایران و رژیم صهیونیستی، به تقویت مجدد حملات یمنیها در دریای سرخ منجر شده که تهدیدی برای خطوط تجاری حیاتی عربستان به شمار میرود. شاید مهمتر از همه، تصور تثبیتشده خلیج فارس بهعنوان منطقهای امن برای سرمایهگذاری اکنون در خطر است؛ موضوعی که میتواند اعتماد سرمایهگذاران را خدشهدار کرده و چشمانداز توسعه بلندمدت کشورهای منطقه را تضعیف کند.
در این میان، رهبران خلیج فارس بر یک درس راهبردی تاکید دارند: درستی سیاست «دیپلماسی فعال» با ایران. همین سیاست، مانع از هدف قرار گرفتن مستقیم منافع خلیج فارس از سوی ایران و بسته شدن تنگه هرمز شده است. ایران اکنون برای مقابله با فشار آمریکا، بیش از گذشته به روابط منطقهای نیاز دارد و این موضوع به کشورهای خلیج فارس اهرم فشاری تازه بخشیده است.
در چنین شرایطی، مشارکت فعال اروپا میتواند اثرگذار باشد. اگر قدرتهای اروپایی واقعاً خواهان بازگشت به مسیر دیپلماسی و احیای مذاکرات هستهای هستند، اکنون زمان عمل است. همکاری با کشورهای خلیج فارس - که دسترسی به تصمیمگیران ایرانی و اسرائیلی، پیوندهای امنیتی با آمریکا و منافع اقتصادی گسترده در منطقه دارند - میتواند به ابتکار جدیدی برای کاهش تنش بینجامد.
نکته کلیدی آن است که اروپا برای جلب اعتماد کشورهای خلیج فارس، باید موضعی قاطعتر در برابر حملات اسرائیل اتخاذ کند؛ حملاتی که نقض صریح حقوق بینالملل و مانعی در مسیر مذاکره تلقی میشود. تعویق کنفرانس سران سعودی-فرانسوی درباره فلسطین، فرصتی ازدسترفته برای تعمیق همکاری اروپا و خلیج فارس بود. بااینحال، بحران فعلی میتواند فرصتی دوباره برای بازتعریف نقش اروپا بهعنوان شریکی باثبات و قابلاعتماد در منطقه باشد؛ جایی که اعتماد به آمریکا رو به افول گذاشته است.»





نظر شما