به گزارش خبرگزاری ایمنا، مدرسه تابستانه «فلسفه و زندگی» با تمرکز بر نسبت میان فلسفه و جنبههای مهم و متنوع زندگی روزمره از بیست و پنجم تا بیست و هفتم تیر، به همت خانه حکمت اصفهان برگزار شد؛ رویدادی که تلاش داشت با عبور از چارچوبهای نظری و انتزاعی، تصویر ملموستری از فلسفه در بستر زیست انسان امروز ارائه دهد؛ هدف اصلی این مدرسه، ایجاد بستری برای تأمل جمعی و گفتوگو درباره ارتباط زنده و فعال میان اندیشه فلسفی و مسائل واقعی زندگی بود.
این مدرسه تلاش کرد نشان دهد فلسفه فقط مجموعهای از نظریهها و مفاهیم ذهنی نیست، بلکه نتیجه یک تلاش جدی برای فکر کردن درباره مسائل مختلف است؛ خانه حکمت در این مدرسه سعی کرد فلسفهورزی را به عنوان روشی خاص برای اندیشیدن معرفی کند؛ روشی که بسته به موضوع، میتواند به زندگی واقعی انسانها مربوط شود و حتی نتایجی ملموس و قابل لمس در پی داشته باشد.
بخوانید: خانهای برای حکمت در قلب اصفهان
برنامههای مدرسه با سخنرانی افتتاحیه توسط حمید علایینژاد، معاون پژوهشی خانه حکمت آغاز شد. او در این سخنرانی، با تبیین برخی ویژگیهای بنیادین فلسفهورزی، کوشید جایگاه فلسفه را به عنوان نتیجه این نوع از اندیشیدن، از سایر شاخههای علوم و دانشهای بشری متمایز کند. سخنرانی او آغازگر مجموعهای از جلسات بود که در آنها، هر یک از اساتید برجسته شرکتکننده به بررسی نسبت میان فلسفه و یک حوزه مشخص از زندگی پرداختند.
مجموعه این سخنرانیها، فرصتی فراهم آورد تا شرکتکنندگان با نحوه ورود فلسفه به عرصههای زندگی آشنا شوند و امکان گفتوگو میان اندیشه و عمل را تجربه کنند؛ این مدرسه، افزون بر برنامههای رسمی، با فراهمکردن فضای صمیمانه و در عین حال عمیق بحث و تعامل میان مخاطبان و اساتید، بستری برای تأمل مشترک، شنیدن دیدگاههای متنوع و شبکهسازی فکری فراهم کرد.
به گفته معاون پژوهشی خانه حکمت، مدرسه تابستانی «فلسفه و زندگی» قرار است در آینده نیز با رویکردی مشابه و با تمرکز بر نسبت فلسفه با دیگر جنبههای مهم زندگی روزمره، دوباره برگزار شود. هدف این استمرار، تقویت نگاه مسئلهمحور به فلسفه و تثبیت جایگاه آن در متن زیست معاصر است.

در همین راستا با دو نفر از شرکتکنندگان این رویداد گفتوگو کردهایم.
تجربهای برای گشودن افقهای فکری؛ مدرسه تابستانه فلسفه و زندگی از زبان شرکتکنندگان
مهشاد ارزانی، دانشجوی رشته فیزیک مدرسه تابستانه فلسفه و زندگی را تجربهای ارزشمند توصیف میکند و به خبرنگار ایمنا میگوید: شرکت در این مدرسه برای من بسیار پربار بود. فضای صمیمی و گرم شرکتکنندگان و محیط خانه حکمت باعث میشد احساس کنم در مکان مناسبی حضور دارم؛ جایی که افراد دغدغهمند و علاقهمند به تفکر، در بستری مناسب گرد هم آمدهاند. آشنایی با اساتیدی مانند استاد نساج برایم بسیار خوشحالکننده بود و حضور شرکتکنندگانی از گروهها و رشتههای مختلف با دیدگاههای گوناگون، تجربهای جذاب و پربار برای من رقم زد. این تنوع فکری فرصتی فراهم کرد تا با زاویهدیدهای متفاوت آشنا شوم، ایدههای متعددی به ذهنم خطور کند و افقهای فکریام گسترش پیدا کند، در واقع، این سه روز برای من منبعی سرشار از انگیزه و الهام برای تفکر بود.
وی در ادامه با اشاره به پیوند میان فلسفه و زندگی روزمره در این مدرسه میافزاید: مدرسه فلسفه و زندگی در ایجاد این ارتباط توفیق قابل توجهی داشت؛ البته نوع پرداختن به این پیوند در کلاس هر استاد متفاوت بود. برخی از اساتید بیشتر به جنبههای نظری پرداختند، در حالی که برخی دیگر بر جنبههای کاربردی و زیسته تأکید بیشتری داشتند. با این حال، بیشتر آنان توجه ویژهای به ترکیب نظر و عمل داشتند. گفتوگوهایی که در حاشیه کلاسها یا پس از آن شکل میگرفت، پیوند میان مباحث نظری و تجربه زیسته را تقویت میکرد. همچنین، کارگروههای مختلفی که در خانه حکمت فعالاند، این ارتباط را عمیقتر و ملموستر میکنند.
این دانشجوی فیزیک در بخش دیگری از گفتوگوی خود با اشاره به اثرات فردی این تجربه میگوید: مدتها بود درگیر نوعی رکود فکری شده بودم؛ اما این مدرسه باعث شد از این وضعیت خارج شوم. انگیزه بیشتری برای مطالعه پیدا کردم و برای مواجهه با مسائل شخصیام، انرژی و دیدگاه تازهای پیدا کردم، مواجهه با نگاههای مختلف باعث شد افق نگاهم بازتر شود و به مسائل با نگاهی نو بنگرم. از این جهت، این مدرسه پلی میان دانشگاه و جامعه برای من بود. در رشته من، یعنی فیزیک، شرکت در این رویداد مرا به یافتن مسیرهایی برای ایجاد پیوند میان علم و جامعه ترغیب کرد.

زهرا سادات طباطبایی، دانشجوی پزشکی نیز درباره تجربه خود از حضور در مدرسه تابستانه فلسفه و زندگی به خبرنگار ایمنا میگوید: این سه روز، تجربهای فوقالعاده برای من بود. دوستیهای خوبی شکل گرفت؛ افرادی را دیدم که از نظر سنی و دغدغههای فکری به من نزدیک بودند. همچنین، آشنایی با اساتیدی که تجربه تعامل با آنها برایم ارزشمند بود، این تجربه را غنیتر کرد. در مجموع، این مدرسه از نظر ارتباطسازی و شبکهسازی، تجربهای بسیار مفید برای من به همراه داشت.
وی با اشاره به نگاه تازهای که از رهگذر این تجربه به دست آورده، میافزاید: یکی از دستاوردهای مهم این رویداد برای من، آشنایی با نگاهی فلسفی به مسائل مختلف بود. پیش از این، هیچگاه به ادبیات، هنر یا رشتههای انسانی از منظر فلسفی نگاه نکرده بودیم، اما این مدرسه نگاه ما را به این عرصهها دگرگون کرد.
طباطبایی در پایان علت حضور خود در این مدرسه را چنین توضیح میدهد: میخواستم با فلسفه آشناتر شوم و نسبت به این حوزه و سایر رشتهها نگاهی عمیقتر و وسیعتر پیدا کنم. در کنار آن، این مدرسه کمک کرد تا بیشتر از پیش به درستی انتخاب رشتهام پی ببرم و نسبت به مسیر تحصیلیام اطمینان خاطر پیدا کنم.
به گزارش ایمنا، مدرسه تابستانه فلسفه و زندگی اگرچه تنها سه روز به طول انجامید، اما در ذهن و دل شرکتکنندگان، جرقههایی از اندیشیدن، گفتوگو و معناجویی را روشن کرد که میتواند در ادامه مسیر علمی و زیستی آنها تأثیری ماندگار داشته باشد. این رویداد نشان داد فلسفه نه فقط در ساحت دانشگاهی و آکادمیک، بلکه در متن زندگی، در میان دغدغههای شخصی، علمی و اجتماعی جوانان نیز جایگاهی زنده و پویا دارد.
آنچه در خانه حکمت اصفهان شکل گرفت، تنها یک گردهمایی علمی نبود، بلکه مجالی بود برای زیستن فلسفه، برای یافتن زبان مشترک میان اندیشه و تجربه، و برای خلق نگاهی تازه به زندگی. تداوم چنین مدرسههایی میتواند بذرهای این رویکرد را در دل نسل تازهای از متفکران، دانشجویان و کنجکاوان زمانه ما بکارد؛ نسلی که بهجای دوری از پرسش، با شهامت در آغوشش میکشد.




نظر شما