به گزارش خبرگزاری ایمنا، مدرنیسم بهعنوان یک جنبش فکری، هنری، فلسفی و اجتماعی اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم میلادی ظهور کرد و به سرعت تمام عرصههای زندگی انسان از جمله معماری، شهرسازی، طراحی شهری و ساختار کالبدی شهرها را تحت تأثیر قرار داد.
این جنبش که با شعارهایی همچون «پیشرفت»، «عقلانیت»، «علمگرایی» و «انکار سنت» به میدان آمد، در جستوجوی نظم، کارآمدی و سادگی در فرم بود و شهر بهعنوان تجلیگاه تمدن مدرن، بستر پیادهسازی اندیشههای نوین مدرنیستی شد.
تأثیر این جریان بر بافت، ساختار و سازمان فضایی شهرها، چنان ژرف و گسترده بود که نهتنها سیمای شهرها را دگرگون ساخت، بلکه شیوه زندگی شهروندان را نیز به گونهای بنیادین تغییر داد.
مدرنیسم بر پایه ایدههای فلسفی عصر روشنگری، عقلگرایی دکارتی، پیشرفتگرایی صنعتی و نفی سنتهای گذشته شکل گرفت و در حوزه شهرسازی، این ایدهها به مفهوم «طراحی علمی و منطقی شهر» ترجمه شد.
طراحان مدرنیست بهویژه کسانی همچون لوسین کر، لودویگ میس فان در روهه، والتر گروپیوس و بهویژه لوکوربوزیه، معتقد بودند که شهر باید همچون یک ماشین عمل کند؛ ماشینی برای زندگی، کار و حرکت و در این نگاه، نظم هندسی، عملکردگرایی، تفکیک دقیق فضاها و حذف پیچیدگیهای تاریخی، جوهره طراحی شهری مدرن را تشکیل میداد.
یکی از مهمترین اصول مدرنیسم، تفکیک کاربریهای شهری است، در این دیدگاه، سکونت، کار، تفریح و حملونقل به عنوان چهار عملکرد اساسی شهر باید در فضاهای مجزا و با نظم خاصی قرار گیرند و این تفکیک منجر به پیدایش نواحی کاملاً همگن از نظر عملکردی در شهرها شد.
طرحهای مدرنیستی بر پایه نظم شبکهای، خیابانهای مستقیم و قطعهبندی منظم زمینها استوار بودند و چنین ساختاری، نظم، کنترل و قابلیت توسعهیافتگی شهر را افزایش میداد.
مدرنیسم با الگوبرداری از فناوریهای جدید و بهرهگیری از مصالح مدرن نظیر بتن، شیشه و فولاد، ساخت برجهای بلندمرتبه را تشویق میکرد و این بناها عمدتاً فاقد تزئینات، ساده و بر اساس فرمهای هندسی و کاربردی طراحی میشدند.
در طرحهای مدرنیستی، خیابانهای عریض، بزرگراهها و فضاهای پارکینگ نقش محوری یافتند. اولویت با سرعت، دسترسی سریع و کارایی حملونقل بود؛ حتی اگر به قیمت حذف پیادهراهها، فضاهای عمومی یا بافتهای انسانی تمام شود.
در بسیاری از شهرها، بافتهای تاریخی و قدیمی که نماد هویت فرهنگی و اجتماعی جامعه بودند، تخریب شده است و جای خود را به ساختوسازهای جدید و بدون هویت دادند.
شکلگیری شهرهای جدید مفاهیمی همچون «شهر خطی»، «شهر شعاعی» و «شهر عمودی» از دل مدرنیسم بیرون آمدند و نمونههایی همچون برازیلیا در برزیل یا چندین شهر جدید در اروپا و آسیا حاصل همین نگاه بودند.
پروژههای بزرگ مسکن انبوه که با هدف تأمین سرپناه ارزانقیمت ساخته میشدند، در بیشتر موارد فاقد روح انسانی، فضاهای تعامل اجتماعی و ویژگیهای زیباییشناختی بودند و بهرهگیری از مصالح جدید و تکنولوژیهای نوین موجب شد مقیاس ساختمانها بزرگتر، سرعت ساخت بیشتر و انعطافپذیری کالبدی بیشتر شود.
اگرچه مدرنیسم به عنوان یک جریان پیشرو، بسیاری از مسائل زمان خود را پاسخ گفت، اما بسیاری از فضاهای ساختهشده با رویکرد مدرنیستی، بهدلیل نادیدهگرفتن جنبههای فرهنگی، تاریخی و اجتماعی، تبدیل به فضاهایی سرد، بیهویت و ناپایدار شدند، ساختارهایی که بر تفکیک عملکردی و فاصلهگذاری فضایی استوار بودند، فرصتهای تعامل، همسایگی و اجتماعپذیری را کاهش دادند و با افزایش فاصله میان مناطق مسکونی، کاری و تفریحی، و نیاز به استفاده روزمره از خودرو، شکاف میان طبقات اجتماعی بیشتر شد و عدالت فضایی کاهش یافت.
در دهههای پایانی قرن بیستم، ظهور جریانهای پسامدرن و نوشهرگرایی (New Urbanism) پاسخی به کاستیهای مدل مدرنیستی بود. این جریانها بار دیگر به مفهوم فضاهای عمومی، پیادهمداری، هویت محلی، و بازآفرینی بافتهای تاریخی توجه کردند و آنها خواستار شهری انسانیتر، قابل سکونتتر و متنوعتر بودند که در آن فرهنگ، طبیعت و فناوری در کنار هم زیست کنند.

محدودیتهای ساختوساز در حفظ میراث فرهنگی و هویت شهر
رسول میرباقری، رئیس کمیسیون عمران، معماری، شهرسازی و بافت تاریخی شورای اسلامی شهر اصفهان به خبرنگار ایمنا اظهار میکند: رعایت ضوابط و مقررات شهرسازی لازمه توسعه پایدار شهری است.
وی ادامه میدهد: شهر اصفهان بهدلیل پیشینه تاریخی و فرهنگی خود، نیازمند حفظ هویت شهری است و نمیتوان به راحتی مدرنیته را در آن گسترش داد.
رئیس کمیسیون عمران، معماری، شهرسازی و بافت تاریخی شورای اسلامی شهر اصفهان تاکید میکند: شهر اصفهان بهعنوان یکی از مراکز تاریخی، مذهبی و سیاسی در دورههای مختلف، دارای بافتهای محلی قدیمی و آثار تاریخی ارزشمندی است که باید مورد حفاظت قرار گیرد.
میرباقری میگوید: در طرحهای تفصیلی شهر اصفهان، ساختوسازهای بلندمرتبه بهدلیل حفاظت از ابنیههای تاریخی و فرهنگی محدود شده است.
وی با اشاره به ضرورت سنخیت نمای ساختمانها با هویت شهری اصفهان اضافه میکند: دستورالعملهای شهرسازی این شهر به دقت طراحی شده است تا بافت تاریخی و فرهنگی آن حفظ شود.
رئیس کمیسیون عمران، معماری، شهرسازی و بافت تاریخی شورای اسلامی شهر اصفهان با اشاره به تأثیرات مثبت محدودیتهای ساختوساز در حفظ میراث فرهنگی و هویت شهر خاطرنشان میکند: شهرهای مدرن همیشه محاسن خوبی ندارند و حفظ شهرهایی همچون اصفهان که دارای ارزشهای تاریخی و فرهنگی هستند، از اهمیت ویژهای برخوردار است.
میرباقری میگوید: حفظ آثار و ابنیه تاریخی اصفهان نهتنها برای جذب گردشگر داخلی و خارجی ضروری است، بلکه به تقویت هویت شهری نیز کمک میکند.

چارچوب خاصی باید برای طراحان و معماران تعیین شود
علیمحمد ظهرابی، دکترای برنامهریزی شهری به خبرنگار ایمنا میگوید: در معماری بهویژه در طراحی نما، عوامل متعددی نظیر عوامل اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، همچنین خواستههای کارفرماها تأثیرگذار هستند، با این حال، آنچه اهمیت ویژه دارد، وجود ضوابط و مقررات کلان در حوزه شهرسازی و معماری و انطباق آنها با طرحهای توسعه شهری است.
وی اضافه میکند: برای تحقق معماری ایرانی-اسلامی، ابتدا باید شهر و شهرسازی ایرانی-اسلامی را بهدرستی بشناسیم و اصول آن را در محیط شهری پیاده کنیم.
دکترای برنامهریزی شهری تاکید میکند: این موضوع در مولفههایی همچون چگونگی تفکیک زمین، چیدمان جرمها در قطعات، توزیع تراکم ساختمانی، سطح اشغال و تعداد طبقات بهوضوح تأثیرگذار است، زیرا امروزه ضوابط و مقررات طرحهای توسعه شهری نقش مهمی در حجم، فرم و نمای ساختمانها دارند، با این حال در بسیاری از موارد ضوابط و مقررات با تفکرات مدرنیسمی شکل گرفته است و بهکار برده میشود.
ظهرابی میگوید: ظهور شهرسازی و معماری اسلامی-ایرانی در سیمای شهری کلانشهر اصفهان نیازمند تدوین ضوابط و مقررات ویژه و اجرایی در طرحهای توسعه شهری است.
وی ادامه میدهد: لازم است چارچوب و ضوابط مشخصی بر بدنهها و جدارههای شهری اعمال شود، زیرا تجربه جهانی شهرها نشان داده است که اعمال ضوابط و معیارها، موجب دستیابی به یکپارچگی و هماهنگی در نماهای شهری میشود.
دکترای برنامهریزی شهری خاطرنشان میکند: برای دستیابی به یک زیباییشناسی همگون و متناسب با معماری ایرانی-اسلامی در منظر شهری، باید چارچوب خاصی برای طراحان و معماران تعیین شود؛ این چارچوب همزمان باید فضایی برای بروز خلاقیتها فراهم کند؛ با این حال اعمال ضوابط مشخص بر بدنهها و جدارههای شهری ضروری است.
ظهرابی میگوید: عواملی همچون نحوه تفکیک زمین، جرمگذاری در قطعات، توزیع تراکم در بافتهای شهری و تعداد طبقات، تأثیر زیادی بر فرم ساختمانها دارد، با این حال در بسیاری از موارد این عوامل بهصورت کلیشهای و یکنواخت در تمام مناطق جغرافیایی، اقلیمی و فرهنگی اعمال میشود که این امر مانع از بروز مولفهها و معیارهای شهرسازی ایرانی-اسلامی میشود.
وی با بیان اینکه برای تحقق نماهای با معماری ایرانی-اسلامی، ابتدا باید زمینههای لازم در تمام طرحهای توسعه شهری فراهم شود، ادامه میدهد: اگر بخواهیم اصول معماری ایرانی-اسلامی همچون وحدت، تعادل، درونگرایی، محرمیت، نبود اشراف بصری، سادگی و تواضع در فضای شهری نمود پیدا کند، ابتدا باید این اصول بهعنوان ضوابط و راهنمای طراحی شهری در طرحهای توسعه شهری گنجانده شود.
به گزارش ایمنا، مدرنیسم بهعنوان یک جنبش پرنفوذ، نقشی تعیینکننده در شکلگیری ساختار کالبدی شهرهای معاصر ایفا کرده است و با تکیه بر عقلانیت، فناوری و عملکردگرایی، چهرهای نوین از شهر خلق شد؛ اما در عین حال، نادیدهگرفتن جنبههای انسانی، فرهنگی و تاریخی، به بروز بحرانهایی چون بیهویتی، ناپایداری اجتماعی و زوال بافتهای شهری انجامید.
امروز با بهرهگیری از تجربیات مدرنیسم و با نگاه تلفیقی به سنت و نوگرایی، میتوان راهحلهایی متوازن برای آینده شهرها جستوجو کرد؛ شهرهایی که در عین بهرهمندی از تکنولوژی، ریشه در فرهنگ و نیازهای انسانی دارند.


نظر شما