به گزارش خبرگزاری ایمنا، گفتند خیال باطل است، شایعهای بیش نیست و حتی با لحنی پرطمأنینه نوشتند: «ایراناینترنشنال تأکید میکند این خبر بهطور کامل جعلی و بیپایه است…»، اما بهظاهر خودِ واقعیت هم علاقهای به سانسور نداشت، از آن پیام مطمئن تا آن پیامهای لو رفته، یک هفته بیشتر نگذشت؛ هفت روزی که برای اینترنشنال به اندازه هفت سال خجالت، کش آمد.
پروندهای که با تکذیب شروع شد، با تصویر کارت ملی مجتبی پورمحسن، مجری سایهروشنهای لندن، ختم به رسوایی شد.
گروه «حنظله» بازی را برگرداند؛ و این بار نه در صحنه جنگ سایبری، بلکه در ذهن مخاطبی که دیگر به جای واژه «امن»، واژه «احمق» را به یاد میآورد، ایراناینترنشنال بعد از چند ساعت سکوتی شبیه پوزخند، مجبور شد بپذیرد: بله، کامپیوترهای دوستانمان، دوستداشتنی نیستند. هک شدند. حرفها دزدیده شد. اعتبار ریخت.
این نخستین بار نیست که قفلِ رمزهای عبری، با کلید مقاومت باز میشود و البته، نه آخرین باریست که دم روباه، از زیر عبای رسانه بیرون میزند.
سقوط از آنجا دردناکتر است که نامش را «رسانه» گذاشته باشی، اما در کارنامهات، تنها «مختصات» باشد و «مزد».
ایران اینترنشنال، از همان روز نخست، نه صدا بود نه سیما، بلکه سایهبان بیلبخند پهپادهایی بود که قرار است بر فراز تهران بنشینند، جنگ را هنوز آغاز نکردهاند، اما اتاق فرمانِ آن، مدتهاست در استودیوهای لندن چیده شده. ویدئویی که برایش میفرستی، شاید فردا نقشه عملیات بشود، نه گزارش خبری.
پل ارتباطی این شبکه حالا زیر پای خودشان فروریخته؛ فایلها یکییکی بیرون میزند و آنچه افشا شده، تنها شماره تماس نیست… بلکه عمق اتصال است، اتصال میان خبرنگار و جاسوس، میان ادیتور و اپراتور پهپاد، میان موبایلهای به ظاهر خاموش و میدانی که هنوز بوی خون میدهد.
حنظله این بار نه با کُدهای مخفی، که با رمزهای افشاگری آمد و نشان داد این رسانه، پیش از آنکه امنیت مخاطب را حفظ کند، امنیت رژیم اشغالگر را تأمین میکند.
ادعای حفاظت از کارمندان، آنهم پس از افشای آیدیها و شمارههایشان، همچون پوشاندن گلوله با چسب زخم است.
پیام روشن است؛ همکاری با اینترنشنال یعنی ورود به میدان دشمن و در میدان دشمن، دیگر نامی از بیطرفی نمیماند… تنها ننگی است که تا همیشه باقیست.
فهرست کامل هکها؛ گنجینه بیکران جبهه مقاومت
در دنیایی که جنگها به میدانهای سایبری کشیده شده، جبهه مقاومت نهتنها به حمله فکر میکند، بلکه نقشههای دشمن را یکی پس از دیگری میشکند.
حملههایی که تنها به رسانههای معاند ختم نمیشود، بلکه با ضربه به زیرساختهای کلیدی و حساس، سامانههای امنیتی و پدافندی دشمن را از کار میاندازد؛ سامانههایی که حتی در جنگ ۱۲ روزه، در مقابل موشکهای ایران سکوت کردند و راه را به روی آتش باز کردند.
۱- عدل علی؛ افشاگر پروژه ۹۰ میلیارد دلاری
گروه هکری «عدل علی» با نفوذی دقیق و عمیق، پرده از پشتپردههای خاندان پهلوی برداشت؛ اسنادی که نهتنها زندگی اقتصادی که شرافتشان را هم بر باد داد.
در میان این افشاگریها، سندی از وزارت دارایی عربستان لو رفت که رقم ۹۰ میلیون دلار را نشان میداد؛ بودجهای که قرار بود به آشوب در داخل ایران دامن بزند.
این حمایت مالی، پیش از آنکه سعودیها در پکن توافق را امضا کنند، راهی ایران اینترنشنال میشد؛ رسانهای که با قطع آن دلارها، همچون مرغی بیسر به سوی اسرائیل پناه برد.
دیدارهای پشتپرده با نتانیاهو، نه فقط گفتوگو که سندی بود برای تبدیل رسانه به تریبون رسمی تلآویو.
۲- حنظله؛ شکاف در دیوار آهنین امنیت صهیونیستی
اگر فکر میکنید هک کردن حسابهای رسانهای کار بزرگی است، حنظله از آن هم فراتر رفت، این گروه یکی از پیچیدهترین عملیاتهای هکری تاریخ اسرائیل را در آبان ۱۴۰۳ رقم زد؛ جایی که اسناد مهمی از دانشمندان هستهای رژیم، مدارک امنیتی و حتی زندگی شخصی ارشدترین فرماندهان آن منتشر شد.
از عکسهای گذرنامه دانشمندان تا اطلاعات مخفیترین پروژهها، از تصاویر رسواییهای اخلاقی گرفته تا نفوذ به حساب مدیرکل سابق امنیت داخلی، حنظله نشان داد که دیوار امنیتی دشمن، همچون کاغذی نازک در برابر مقاومت فرو ریخته است، رسانههای جهانی همچون «تایمز» نیز ناچار شدند، این شکست بزرگ را بازتاب دهند.
۳- عصای موسی؛ کلید باز کردن درهای بسته
گروه هکری «عصای موسی» که بهعنوان یکی از ستونهای مقاومت سایبری شناخته میشود، در سالهای اخیر حملات گستردهای را سازماندهی کرد، آنها با نفوذ به زیرساختهای سایبری و ارتش رژیم صهیونیستی، ۲۲ ترابایت تصاویر سهبعدی دقیق از سراسر سرزمینهای اشغالی را به دست آوردند؛ تصاویر با دقتی که حتی تا ۵ سانتیمتر جزئیات را نشان میدهد، همچنین اطلاعات مهمی از صدها سرباز، شرکتهای مهندسی و پروژههای کلان زیربنایی از جمله بزرگراهها، آبرسانی و ساختوسازهای کلیدی منتشر شد؛ هر کدام میتواند همچون تیری به قلب امنیت رژیم اصابت کند.
شرکتهای مهم نظامی همچون «اپسیلور» که باتریهای نظامی تأمین میکند، نیز هدف قرار گرفت؛ قراردادها، آزمایشها و اسناد داخلیشان دستبهدست چرخید.
۴- سایه سیاه؛ هک و نفوذ به قلب پدافند دشمن
گروه «سایه سیاه» که همچون سایهای سیاه و مرموز بر سر فضای سایبری اسرائیل افتاده است، توانست سرورهای شرکت اینترنتی «سایبرسرو» را در آبان ۱۴۰۰ هک کرده و از دسترس خارج کند، این اقدام لرزه به اندام تلآویو انداخت و موجب شد حتی روزنامه «جروزالمپست» اعتراف کند که آسیبپذیریهای جدی در زیرساختهای سایبریشان وجود دارد چهار سال بعد، در جنگ ۱۲ روزه، این نفوذ به اوج خود رسید؛ جایی که سامانههای پدافندی اسرائیل در برابر موشکهای ایرانی از کار افتاد و آسمان دشمن به روی مقاومت گشوده شد.
پس از این وقایع، وزیر دفاع آلمان با نگرانی از لزوم ساخت «گنبد آهنین سایبری» سخن گفت؛ چرا که سامانههای پدافندی به تنهایی نمیتوانند پاسخگوی تهدیدات پیشرفته ایران باشند.
رسانه یا اتاق فرمان دشمن؟
خیانت، همیشه با دروغ شروع میشود؛ با نقاب با لبخند، با کلماتی شبیه آزادی، وطن، حقیقت، اما وقتی دیوارها ترک برمیدارد و تارهای تاریکِ پشت صحنه نمایان میشود، آنچه باقی میماند، نه روایت است، نه خبر، بلکه پیکر عریان حقیقتی است که سالها پشت گریم امنیتی مخفی مانده بود.
ایران اینترنشنال، نه نخستین و نه آخرین رسانهایست که خیال کرد با چند قاب فریب و چند تیتر شلوغ میتواند نقش بازوی رسانهای تلآویو را ایفا کند، اما در روزگار افشا، پروندهها با رمز باز نمیشوند، با اراده باز میشوند و امروز این اراده، نامش مقاومت است.
از حنظله تا عدل علی، از عصای موسی تا سایه سیاه، دستهایی در کارند که بیسروصدا، ستونهای پوسیده امپراتوری دروغ را میلرزانند. آنسوی کابلها و کدها، چشمهایی بیدارند که میدانند کدام تصویر قرار است نقشه حمله شود و کدام مصاحبه، نشانی یک عملیات میدانی باشد.
وقتی آرشیو اینترنشنال همچون خزانهای بیقفل در میدان افشا رها شد، نهتنها نقشهها که ماهیتها روشن شد، روشن شد کدام صدا از اتاق فکر صهیونیست تغذیه میشود و کدام دست، با دلار سعودی به لرزه میافتد. آنها که سالها بهنام آزادی، نشانی دادهاند، حالا خود نشانیشان لو رفته و چه رسوایی تلختری از این؟
رسانهای که مدعی امنیت مخاطب است، حالا امنیت کارمندانش را هم در دالانهای تاریک تلگرام گم کرده است، پشت هر پیام، یک نفوذ، پشت هر تماس، یک ردیابی. خیانت این بار نه در اتاق بازجویی که در حافظه لپتاپها به ثبت رسید.
این نکته روشنتر از همیشه است: در میدان نبرد حق و باطل، خاکستری بودن یعنی سقوط و آنان که پشت رسانه دشمن پنهان شدهاند، دیر یا زود، در آینههای افشا، با چهره واقعی خود روبهرو خواهند شد؛ نه در لباس خبرنگار که در قامت خیانتکاری برهنه.


نظر شما