مدرسه موش‌ها؛ یمنی‌ها بن‌گورین را رها نمی‌کنند

مهم‌ترین عناوین روزنامه‌های امروز _پنجشنبه دوازدهم تیر_ را در ادامه می‌خوانید.

به گزارش خبرگزاری ایمنا، رسانه‌های آزاد، روزنامه‌ها و مطبوعات در هر جامعه‌ای از ارکان توسعه و دموکراسی به‌شمار می‌آید، بر این اساس خبرگزاری ایمنا، مرور عناوین مطبوعات کشور را به‌صورت روزانه در دستور کار خود دارد.

روزنامه ایران در صفحه نخست امروز خود با تیتر «توهم بالکانیزه شدن» نوشت: «دستگاه سیاست خارجی واشنگتن تمایل خطرناکی به فروپاشی کشورهایی دارد که آنها را خصمانه می‌داند. اکنون اندیشکده‌های نومحافظه‌کار مانند «بنیاد دفاع از دموکراسی‌ها» (FDD) در واشنگتن و همراهان اروپایی‌شان در پارلمان اروپا، به‌صراحت تجزیه ایران را تبلیغ می‌کنند؛ راهبردی بی‌پروا که به بی‌ثباتی بیشتر خاورمیانه و مقاومت شدید از سوی مردم ایران و شرکای ایالات متحده منجر خواهد شد.

در میانه تبادل ضربات میان اسرائیل و ایران در ماه ژوئن، «برندا شیفر» از بنیاد دفاع از دموکراسی‌ها استدلال کرد که ترکیب چندقومیتی ایران، یک نقطه‌ضعف قابل بهره‌برداری است. شیفر که مدافع سرسخت جمهوری آذربایجان در رسانه‌های جریان اصلی آمریکا بوده، در حالی چنین مواضعی اتخاذ می‌کند که پیوسته از افشای روابطش با شرکت نفت دولتی آذربایجان (SOCAR) خودداری کرده است. او سال‌هاست که بر طبل تجزیه ایران بر اساس خطوط قومی کوبیده و از فروپاشی یوگسلاوی سابق به‌عنوان الگویی مناسب یاد کرده است. تمرکز اصلی او بر ترویج جدایی آذربایجان ایران بوده است؛ جایی که آذری‌ها بزرگ‌ترین گروه غیرفارسی‌زبان ایران را تشکیل می‌دهند.

مواضع شیفر با سرمقاله‌ای در روزنامه جروزالم‌پست هم‌راستاست؛ مقاله‌ای که در اوج سرخوشی ناشی از حملات اولیه اسرائیل به ایران در همین ماه، از ترامپ خواسته بود که به‌طور علنی از تجزیه ایران حمایت کند. در آن مقاله به‌صراحت خواسته شده بود «ائتلافی منطقه‌ای برای تقسیم ایران» شکل گیرد و «تضمین‌های امنیتی به مناطق اقلیت‌نشین سنی، کرد و بلوچ که خواهان جدایی‌اند» داده شود. همین رسانه قبلاً نیز خواستار آن شده بود که آمریکا و اسرائیل از جدایی آنچه «آذربایجان جنوبی» (مناطق آذری‌نشین شمال غرب ایران) می‌نامند، حمایت کنند.

در همین حال، سخنگوی امور خارجی یکی از گروه‌های لیبرال در پارلمان اروپا، جلسه‌ای با عنوان «آینده ایران» ترتیب داد؛ جلسه‌ای که ظاهراً هدفش بررسی چشم‌انداز یک «انقلاب موفق» علیه جمهوری اسلامی ایران بود، اما حضور تنها دو سخنران ایرانی که هر دو از جدایی‌طلبان قومی آذربایجان و اهواز بودند، نیت اصلی این نشست را آشکار کرد. از زمانی که پارلمان اروپا در سال ۲۰۲۲ به‌طور یک‌جانبه همه روابط خود با نهادهای رسمی ایران را قطع کرد، به عرصه‌ای برای فعالیت گروه‌های تندرو ضد ایرانی در تبعید- نظیر سلطنت‌طلب‌ها، فرقه مجاهدین خلق (MEK) و جدایی‌طلبان قومی- تبدیل شده است.

اما ایران، پیکره‌ای شکننده و وصله‌پینه‌شده در آستانه فروپاشی نیست. این کشور، با جمعیتی ۹۰ میلیونی، دارای حس عمیق هویت تاریخی و فرهنگی است. در حالی‌که طرفداران تجزیه‌طلبی اغلب بر تنوع قومی ایران- شامل آذری‌ها، کردها، بلوچ‌ها و عرب‌ها- تمرکز می‌کنند، همواره نیروی وحدت‌بخش ملی‌گرایی ایرانی را دست‌کم می‌گیرند. چنان‌که «شروین ملک‌زاده» پژوهشگر ایرانی به‌تازگی در لس‌آنجلس تایمز نوشت: «میان پژوهشگران اجماعی نیرومند وجود دارد مبنی‌بر اینکه سیاست در ایران از ایده ایران به‌مثابه مردمی با تاریخی پیوسته و ناگسستنی آغاز می‌شود؛ ملتی که از گذشته‌ای کهن سر برآورده است.» ملی‌گرایی، صحنه سیاسی گسترده‌ای فراهم کرده که در آن گروه‌ها و ایدئولوژی‌های مختلف برای کسب قدرت و مشروعیت رقابت می‌کنند.

دهه‌ها فشار خارجی- از تحریم گرفته تا عملیات پنهانی و جنگ- فقط این انسجام را تقویت کرده است. این تصور که تحریک احساسات جدایی‌طلبانه می‌تواند ایران را تجزیه کند، فانتزی‌ای خطرناک است که آگاهانه چشم بر این واقعیت می‌بندد که طرح‌هایی مشابه، عمدتاً به‌دست نومحافظه‌کاران طرفدار اسرائیل طراحی شدند و نتیجه‌شان در عراق و سوریه، جز هرج‌ومرج نبود.

چنین راهبردی همچنین نشانگر ناآگاهی عمیق طرفداران این فانتزی از واقعیت‌های میدانی است. برندا شیفر که مروج ایدئولوژی آذری‌گرایی تندرو است، حتی از بمباران تبریز- قلب فرهنگی و اقتصادی آذربایجان ایران- توسط اسرائیل نیز ابراز خوشحالی کرده است. این رویکرد نه‌تنها از منظر اخلاقی مشمئزکننده است، بلکه بر سوءبرداشتی بنیادین از پویش‌های درونی ایران استوار است. شیفر و همفکرانش انتظار دارند که فشار خارجی بر تهران به شورش آذری‌ها (و سایر اقلیت‌ها) منجر شود. در حالی‌که مانند سایر نقاط ایران، حمله اخیر اسرائیل اثر عکس داشت و باعث تقویت حس اتحاد ملی شد؛ چرا که آذری‌های ایران در ساختار ملی کشور عمیقاً ادغام شده‌اند: هم رهبر عالی کشور، آیت‌الله علی خامنه‌ای و هم رئیس‌جمهوری مسعود پزشکیان از قوم آذری هستند.

اگر واشنگتن و حامیان اروپایی‌اش برای تجزیه ایران فشار وارد کنند، پیامدهای آن در اروپا نیز به‌شدت احساس خواهد شد. ایران بی‌ثبات، بحرانی مهاجرتی به‌وجود خواهد آورد. همچنین زمینه‌ای حاصلخیز برای رشد گروه‌های تروریستی-از جمله داعش- فراهم خواهد شد. یکی از شاخه‌های داعش، یعنی «داعش خراسان»، پیش از این نیز در ایران فعال بوده و سال گذشته در کرمان چند عملیات انتحاری انجام داده است. به این موارد باید شوک‌های اجتناب‌ناپذیر در بازار انرژی را نیز افزود؛ اگر ایران تصمیم بگیرد تنگه هرمز را مسدود کند، اروپا با فاجعه‌ای خودساخته روبه‌رو خواهد شد.

معماران این رویکرد-جنگ‌طلبان در بنیاد دفاع از دموکراسی‌ها (FDD) و هم‌پیمانان اروپایی و اسرائیلی‌شان- با آتش بازی می‌کنند. تلاش برای تجزیه ایران، به‌شکلی فاجعه‌بار نتیجه معکوس خواهد داد و آشوبی به‌بار خواهد آورد که از مرزهای ایران فراتر خواهد رفت.

به‌جای غرق‌شدن در خیال‌پردازی‌های تجزیه‌طلبانه، غرب باید به‌دنبال نوعی تعامل عمل‌گرایانه باشد. جایگزین آن، احتمالاً یک جنگ بی‌پایان دیگر خواهد بود؛ جنگی که نه آمریکا و نه اروپا، توان تحمل آن را ندارند.»

مدرسه موش‌ها؛ یمنی‌ها بن‌گورین را رها نمی‌کنند

روزنامه کیهان در صفحه نخست امروز خود با تیتر «یمنی‌ها، بن‌گوریون را رها نمی‌کنند» نوشت: «سخنگوی نیروهای مسلح یمن اعلام کرد: یگان موشکی نیروهای مسلح عملیات نظامی دقیق و پیشرفته‌ای را با شلیک یک فروند موشک بالستیک هایپرسونیک «فلسطین ۲» علیه فرودگاه بن‌گوریون در منطقه اشغالی یافا انجام داده است.

انصارالله یمن (یا به قول غربی‌ها: حوثی‌ها) در طول سال‌های اخیر توانسته‌اند از یک نیروی شبه‌نظامی محلی به بازیگری منطقه‌ای با توانمندی‌های نظامی قابل‌توجه که تبعات فرامنطقه‌ای تبدیل شود. این گروه که حالا حاکمان شمال یمن هستند با تکیه بر تجربه جنگی غنی خود، حمایت‌های تسلیحاتی و فنی از متحدان منطقه‌ای (محور مقاومت) موفق شده است توان موشکی و پهپادی خود را به‌طور چشمگیری ارتقا دهند. توانایی در تولید و پرتاب موشک‌های دوربرد و پهپادهای انتحاری با بُرد بالا، به انصارالله این قدرت را داده که نه‌تنها اهدافی در عمق عربستان و امارات (در جنگ پیشین)، بلکه حتی اهدافی در سرزمین‌های اشغالی را تهدید و مورد حمله قرار دهد.

این توانمندی باعث شده است رژیم اسرائیل نتواند با راهکارهای محدود اطلاعاتی‌اش نسبت به یمن و عملیات‌های مستقیم، تهدید یمن را خنثی کند. به ویژه این‌که یمن موقعیتی ژئوپلیتیکی بسیار مهم در منطقه دارد و تنگه استراتژیک باب‌المندب را در اختیار دارد، مسئله‌ای که باعث شده انصارالله بتواند مسیرهای دریایی رژیم اسرائیل و همپیمانانش در دریای سرخ را نیز تهدید کند. از سوی دیگر، رژیم آپارتاید اسرائیل در مواجهه با یمن با موانع ساختاری و عملیاتی متعددی روبه‌روست. نخست این‌که رژیم صهیونیستی از مرز زمینی با یمن برخوردار نیست و حضور مستقیم نظامی در منطقه ندارد، به همین دلیل برای انجام عملیات‌های محدود، نیازمند هماهنگی‌های چندجانبه با کشورهای ثالث مانند عربستان یا امارات است که خود آنها پیش‌تر درگیر جنگی فرسایشی با انصارالله بودند و در مواردی هم به طور صددرصدی با تل‌آویو همسو نیستند.

دوم، یمن در قالب «محور مقاومت» عمل می‌کند و این یعنی انباشت تجربه‌های گرانبها از شاخه‎‌های مختلف مقاومت، نه یک عملیات منفرد. بنابراین، با وجود حملات پراکنده و برخی عملیات‌های سایبری یا اطلاعاتی، اسرائیل هنوز موفق نشده انصارالله را از میدان خارج کند و همچنان زیر سایه تهدیدهای موشکی و پهپادی این گروه قرار دارد. همچنین باید توجه داشت یکی از دلایل بسیار مهم ناتوانی رژیم در مهار تهدید انصارالله، فقر اطلاعاتی شدید آن درباره ساختار، فرماندهی، تحرکات و پایگاه‌های مهم این گروه در یمن است. برخلاف حزب‌الله لبنان یا گروه‌های مقاومت در غزه که اسرائیل سال‌هاست شبکه‌های اطلاعاتی گسترده‌ای درباره آنها ایجاد کرده، در مورد یمن عملاً فاقد زیرساخت اطلاعاتی مؤثر است. فاصله جغرافیایی، محیط قبیله‌ای پیچیده یمن، بسته بودن فضای امنیتی و نفوذ محدود سرویس‌های جاسوسی غربی در مناطق تحت کنترل انصارالله، همگی باعث شده‌اند اسرائیل دید دقیقی از توانمندی‌ها و اهداف عملیاتی انصارالله نداشته باشد. همین ناآگاهی باعث شده عملیات‌های پیش‌دستانه یا حملات هدفمند علیه این گروه، یا غیرممکن باشد یا با ریسک بالای شکست مواجه گردد.

کاربران یمن روز چهارشنبه به تهدیدهای اشغالگران برای حمله به صنعا، پس از عملیات نظامی نیروهای مسلح یمن که عمق سرزمین‌های اشغالی را هدف قرار داد، پاسخ دادند. «نصرالدین عامر»، رئیس خبرگزاری رسمی سبأ در صنعا، در پاسخ به این اظهارات گفت: «سرنوشت صنعا، تهران، قدس اشغالی و تمام پایتخت‌های اسلام پیروزی است و سرنوشت شما شکست و نابودی.» او پستش در حساب کاربری X خود را با این جمله به پایان رساند: «این وعده خداست که هرگز خلاف وعده خود عمل نمی‌کند. چه کسی از خدا در گفتار راستگوتر است؟»

یمن که یکی از جنگ‌زده‌ترین کشورهای منطقه شناخته می‌شود، اکنون در حال ایفای نقشی فعال و البته بی‌بدیل در بازتعریف توازن بازدارندگی در برابر رژیم اسرائیل است، آن‌هم از مسافتی چندهزار کیلومتری، در شرایطی که بسیاری از به اصلاح قدرت‌های منطقه‌ایِ عربی حتی در مجاورت اسرائیل فاقد چنین جسارتی هستند.»

مدرسه موش‌ها؛ یمنی‌ها بن‌گورین را رها نمی‌کنند

روزنامه جوان در صفحه نخست امروز خود با تیتر «آغاز دوران سکوت و ابهام» نوشت: «رئیس‌جمهور قانون تعلیق همکاری با آژانس بین‌المللی انرژی اتمی مصوبه مجلس شورای اسلامی را برای اجرا ابلاغ کرد.

سرانجام ۱۵ دور نظارت‌های بازرسان آژانس بین‌المللی انرژی اتمی و اذعان بر این نکته که فعالیت‌های صلح‌آمیز هسته‌ای جمهوری اسلامی ایران هیچ گونه انحرافی نداشته است، به این نقطه رسید که رافائل گروسی، مدیرکل آژانس، بدون توجه به صداقت و شفاف‌سازی جمهوری اسلامی ایران، در بیانیه‌ای غیرفنی و کاملاً سیاسی در ۱۰ خرداد ماه گذشته ایران را متهم به انحراف از فعالیت‌های صلح‌آمیز هسته‌ای کرد. براساس بخش‌هایی از گزارش محرمانه مدیرکل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، ادعا شده بود ایران ذخیره اورانیوم غنی‌شده را تا سطح نزدیک به درجه تسلیحات هسته‌ای افزایش فاحشی داده است. همچنین ادعا شده بود این مواد از نظر فنی گامی کوتاه تا رسیدن به سطح غنی‌سازی ۹۰ درصد که برای ساخت تسلیحات هسته‌ای لازم است، فاصله دارد. در بخش‌هایی از گزارش آژانس از ادبیات هشدارآمیز استفاده شده و آمده است: ایران اکنون «تنها کشور غیر دارای سلاح هسته‌ای است که از چنین سطح غنی‌سازی برخوردار است.»

کمتر از دو هفته بعد از این بیانیه سفارشی، آژانس بین‌المللی انرژی اتمی در تاریخ ۲۲ خرداد ماه قطعنامه ضد ایرانی پیشنهادی آمریکا، انگلیس، فرانسه و آلمان را با ۱۹ رأی موافق، سه رأی مخالف و ۱۱ رأی ممتنع تصویب کرد. این در حالی بود که پیشتر کاظم غریب‌آبادی، معاون حقوقی و بین‌المللی وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران در واکنش به قطعنامه احتمالی شورای حکام آژانس بین‌المللی انرژی اتمی هشدار داده بود تصمیمات لازم در این زمینه در ساختار نظام اتخاذ شده و بلافاصله پس از تصویب چنین قطعنامه‌ای، این اقدامات در حوزه فنی به اجرا درخواهند آمد. معاون وزیر خارجه ایران تأکید کرد: برنامه هسته‌ای ایران با گام‌های مؤثر و روبه‌جلو ادامه خواهد یافت.

فردای این قطعنامه غیر فنی و سیاسی، رژیم صهیونیستی به بهانه مقابله با برنامه هسته‌ای ایران، تهاجم نظامی به کشورمان را آغاز کرد تا این گمانه را به یقین تبدیل کند که روند غیر سازنده‌ای علیه ایران در آژانس و حتی در چارچوب مذاکرات غیر مستقیم آمریکا و ایران، مستندسازی برای چنین تهاجمی بوده است؛ و از آنجا بود که بامداد ۲۳ خرداد جنگنده‌های رژیم صهیونیستی، تهاجم گسترده‌ای را علیه مراکز دفاعی، هسته‌ای و حتی مسکونی آغاز کردند و فرماندهان ارشد نظامی، جمعی از دانشمندان هسته‌ای و تعدادی از هموطنان بی‌گناه کشورمان را به شهادت رساندند، جنگی که در روزهای پایانی توقف آن با مشارکت آمریکا هم ادامه یافت و سه نقطه از مراکز هسته‌ای جمهوری اسلامی ایران از جمله فردو، نطنز و سایت هسته‌ای اصفهان مورد تهاجم موشکی آمریکا قرار گرفت.

اگرچه درباره میزان خسارات و آسیب به مراکز هسته‌ای گزارش دقیقی در دست نیست، طرف امریکایی و رژیم صهیونی بر نابودی مکان‌های مورد هدف تأکید دارند. با این حال، این تهاجم نظامی جنایتکارانه که بر خلاف منشور ملل متحد و مفاد NPT است، تردیدی برای مقامات جمهوری اسلامی ایران باقی نگذاشت که باید تجدید نظر اساسی در چگونگی همکاری با این سازمان به اصطلاح بین‌المللی صورت گیرد.

از این رو بود که نمایندگان مجلس شورای اسلامی در نشست علنی روز چهارشنبه، ۴ تیرماه ۱۴۰۴ در جریان رسیدگی به طرح دو فوریتی الزام دولت به تعلیق همکاری با آژانس بین‌المللی انرژی اتمی با ۲۲۱ رأی موافق، بدون رأی مخالف و یک رأی ممتنع از مجموع ۲۲۳ نماینده حاضر در جلسه موافقت و این طرح را تصویب کردند. طرحی که همان روز توسط اعضای شورای نگهبان مورد بررسی قرار گرفت و خلاف موازین شرع و قانون اساسی شناخته نشد.

با تصویب و ابلاغ قانون تعلیق همکاری با آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، اگرچه جمهوری اسلامی ایران همچنان به عنوان عضو در این سازمان باقی خواهد ماند، و حتی فعلاً بنایی برای خارج شدن از پیمان NPT ندارد، اکنون فصل جدیدی در روابط و همکاری میان این دو رقم خورده است؛ رابطه‌ای که با رفتارهای غیر فنی و سیاسی این سازمان و شخص دبیرکل تخریب شد و برای ترمیم آن هیچ چشم‌انداز روشنی دست‌کم در آینده نزدیک متصور نیست. چه آنکه او برخلاف جایگاه حقوقی و فنی خود، عملاً هموارکننده جنگ و تهاجم نظامی علیه ایران شد و جایگاه خود را در حد یک جاسوس برای رژیم صهیونیستی که اتفاقاً عضو NPT هم نیست، تقلیل داد. وی که با نقش‌آفرینی غیرقابل انکار خود از طریق تهیه گزارش‌های نادرست و اظهارنظرهای دوپهلو سبب تصویب قطعنامه ضدایرانی شورای حکام شد، با موضع‌گیری‌ها و ادعاهای تحریک‌آمیز خود نه تنها راه را برای تجاوز جنایت‌کارانه رژیم صهیونیستی به ایران باز کرد، بلکه مسیر تجاوز آمریکا به مراکز هسته‌ای کشور را فراهم کرد. از این رو بود که محمدجواد ظریف وزیر خارجه اسبق ایران چند روز پیش در توییتی نوشت: «در واقع گزارش غیرمسئولانه و مغالطه‌آمیز آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، خسارات جبران‌ناپذیری به این آژانس وارد کرده است. او باید به خاطر همدستی‌اش در مرگ بی‌گناهان در ایران که ناشی از تجاوز اسرائیل با استفاده از گزارشش به عنوان بهانه بوده، محاکمه شود.» ظریف، در توییتی دیگر نوشت: پس از آنکه گروسی با گزارش بی‌اساسش در کشتار بی‌گناهان مشارکت کرد، اکنون با خیال‌بافی بی‌پروایش پیرامون مخفی‌شدن اورانیوم با غنای بالا در اماکن میراث جهانی در اصفهان زمینه‌ساز یک جنایت دیگر شده است. آژانس باید خود را از این ننگ خلاص کند. ظریف همچنین بار دیگر در انتهای پیام خود از برچسب «اخراج گروسی» استفاده کرد.»

مدرسه موش‌ها؛ یمنی‌ها بن‌گورین را رها نمی‌کنند

روزنامه وطن امروز در صفحه نخست امروز خود تیتر «مدرسه موش‌ها» را برگزید و نوشت: «طی روزهای جنگ رژیم صهیونیستی بارها تلاش کرد با مظلوم‌نمایی حملات نیروهای مسلح ایران را بی‌هدف و متمرکز بر مناطق غیرنظامی جلوه دهد؛ عملیاتی که دقیق و محاسبه شده بود و مراکز حساس و حیاتی رژیم اشغالگر را هدف قرار داد؛ عملیات‌هایی با اشراف اطلاعاتی بالا که مراکز مهم و مقرهای وابسته به موساد، آمان و ارتش صهیونیستی را هدف قرار داد و وحشت عمیقی را در مقامات اشغالگر ایجاد کرد؛ مراکزی که در مناطق شهری با پوشش غیرنظامی قرار گرفته بودند و رژیم اشغالگر تمام تلاش خود را برای ایجاد پوشش غیرنظامی در سال‌های متمادی برای آنها انجام داده بود. از پاک کردن اطلاعات موقعیت این مراکز از نقشه‌های آنلاین گرفته تا قرار دادن آنها در نزدیکی بیمارستان‌ها و مراکز پرتردد شهری، همگی از جمله اقدامات بزدلانه رژیم طی سالیان گذشته بوده است؛ اقداماتی که با توجه به اشراف اطلاعاتی بالای نیروهای مسلح و نقطه‌زنی موشک‌ها و پهپادهای ایرانی بر باد رفته و ضربات مهلکی بر بخش‌های مختلف نظامی و امنیتی رژیم وارد شد.

در طول جنگ نیز نیروهای مسلح ایران در موج چهاردهم عملیات «وعده صادق ۳» با هدف قرار دادن قرارگاه بزرگ فرماندهی و اطلاعات ارتش اسرائیل (IDF C4I) و کمپ اطلاعاتی ارتش در پارک فناورانه «گاو-یام» که میزبان هزاران نیروی نظامی، سامانه‌های فرماندهی دیجیتال، عملیات سایبری و سیستم‌های C4ISR ارتش صهیونیستی بود، نشان داد بخوبی از مخفیگاه‌های ارتش متجاوز صهیونیستی در سرزمین اشغالی باخبر است؛ مخفیگاه‌هایی که در کنار بیمارستان نظامی قرار گرفته بودند و برای هدایت عملیات‌های رژیم علیه خاک کشورمان به کار گرفته می‌شدند؛ مکان‌هایی که ارتش اشغالگر حتی اجازه تصویربرداری از آنها پس از اصابت‌های متعدد موشک‌های ایرانی را نداد.

صهیونیست‌ها در طول جنگ تحمیلی‌ای که آغازگر آن بودند، بارها به مناطق غیرنظامی کشورمان حمله کردند. از اسطبل اسب‌ها گرفته تا بیمارستان و درمانگاه، همچنین حمله به ایستگاه‌های آتش‌نشانی، مقر پلیس، ورودی و سالن ملاقات زندان اوین و آمبولانس‌ها جزو اهداف رژیم اشغالگر قدس بود؛ اهدافی که صهیونیست‌ها هر بار با توجیهاتی توسط رسانه‌های فارسی‌زبان‌شان تلاش کردند آنها را نظامی جلوه دهند یا با تکرار دروغ‌هایی که در غزه، لبنان و یمن گفته بودند، جنایات خود در ایران را نیز مخفی کنند؛ اقدامی که با هشیاری ملت ایران ناکام ماند و در عرصه بین‌الملل نیز دیگر کمتر کسی این قبیل دروغ‌های تکراری رژیم اشغالگر را باور دارد. دروغ و سانسور رژیم صهیونیستی البته به همین نقطه ختم نشد.

آنها با سانسور اصابت‌ها به مناطق نظامی حساس رژیم صهیونیستی از یک سو و بزرگنمایی اصابت‌ها به مناطقی با پوشش غیرنظامی تلاش کردند تا خود را قربانی نقض قوانین جنگ معرفی کنند؛ اقدامی که نتیجه معکوس داد و با توجه به آغاز جنگ توسط خود رژیم، این اقدام نیز با شکست مواجه شد. از سوی دیگر با میزان تنفر از اقدامات اشغالگران طی قریب به ۲ سال گذشته علیه مردم غزه، دیگر کمتر کسی مواضع رژیم صهیونیستی را باور دارد؛ مواضعی که بارها توسط دستگاه‌های پروپاگاندای رژیم تکرار شده است.

برخی از این دروغ‌ها نیز مربوط به فعالیت نظامی مقاومت در مناطق غیرنظامی مانند بیمارستان، مدارس و کمپ‌های پناهندگان بود که به مرور زمان حقیقت نداشتن آنها افشا شد؛ اقداماتی که در جنگ ۱۲ روزه توسط خود صهیونیست‌ها انجام شد.

پس از جنگ ۱۲ روزه پستی مربوط به وزارت آموزش رژیم صهیونیستی در شبکه اجتماعی فیسبوک پرده از راز بزرگی برداشت. در این پست پیامی از یک تخته وایت‌برد منتشر شد که نشان می‌داد خلبان‌های نیروی هوایی این رژیم در جریان حملات موشکی ویرانگر ایران، در مدارس ابتدایی اسرائیل مخفی شده بودند. در این پیام آمده است: «دانش‌آموزان عزیز کلاس سوم، از میزبانی شما متشکریم. ما اینجا خیلی خوش گذراندیم. با عشق، خلبان‌های نیروی هوایی». وزارت آموزش رژیم صهیونیستی در توضیح این پست نوشت: «چه استقبال گرمی! دانش‌آموزان کلاس سوم پس از ۲ هفته به مدرسه بازگشتند و این پیام را روی تخته کلاس خود پیدا کردند».

این گاف اکانت وزارت آموزش رژیم صهیونیستی جنجال گسترده‌ای در شبکه‌های اجتماعی به پا کرد و بسیاری از کاربران این اقدام بزدلانه خلبانان و ارتش صهیونیستی را مصداق استفاده از سپر انسانی در جنگی دانستند که خود صهیونیست‌ها شروع‌کننده آن بودند؛ اقدامی که مدارس ابتدایی رژیم صهیونیستی را به هدفی مشروع در جنگ تبدیل می‌کرد اما در صورت هدف قرار گرفتن این مدارس توسط نیروهای مسلح ایران، صهیونیست‌ها به کمک رسانه‌های غرب دست به مظلوم‌نمایی زده و با پنهان کردن تلفات نظامی خود مدعی قصد نیروهای مسلح ایران برای کشتار کودکان در مدارس می‌شدند؛ اقدامی که صهیونیست‌ها بارها آن در نوار غزه انجام داده‌اند.

اقدامات ارتش صهیونیستی در طول جنگ ۱۲ روزه با یک ارتش منظم متعلق به کشوری بزرگ به نام ایران بخوبی نشان داد در شرایط درگیری اشغالگران با نیروی نظامی قدرتمند منطقه، آنها تمام اقداماتی را که پیش از این به گروه‌های مقاومت منتسب می‌کردند تا برای هدف قرار دادن وحشیانه غیرنظامیان توجیه ایجاد کنند، خودشان از مدت‌ها قبل انجام داده‌اند؛ از قرار دادن مراکز نظامی در نزدیکی بیمارستان‌ها تا استفاده از مدارس و اماکن عمومی به عنوان محلی برای استقرار نظامیان و تجهیزات نظامی. در تصاویر متعدد منتشر شده از شهرک‌های اشغالی نیز استقرار سامانه‌های پدافند هوایی ارتش صهیونیستی بویژه گنبد آهنین در مناطق مسکونی بخوبی مشهود است که همین مساله نیز هدف قرار دادن مراکز شهرک‌های صهیونیست‌نشین و مناطق مسکونی توسط نیروهای مسلح ایران را مشروع می‌کرد.»

مدرسه موش‌ها؛ یمنی‌ها بن‌گورین را رها نمی‌کنند

روزنامه شرق در صفحه نخست امروز خود تیتر «نقش سیاه قاره سبز» را برگزید و نوشت: «جنگ ۱۲ روزه رژیم صهیونیستی علیه ایران که با حمایت مستقیم ایالات متحده در بحبوحه مذاکرات غیرمستقیم تهران-واشنگتن در مسقط رخ داد، اعتماد ایران به فرایندهای دیپلماتیک را به‌شدت تضعیف کرده است. این درگیری که در ۲۳ خرداد ۱۴۰۴ با حملات متجاوزانه به تأسیسات هسته‌ای، نظامی و غیرنظامی ایران آغاز شد و با مداخله آمریکا در دوم تیرماه تشدید یافت، نه‌تنها شکنندگی آتش‌بس کنونی را آشکار کرد، بلکه نقش تروئیکای اروپایی (بریتانیا، فرانسه، آلمان) و اتحادیه اروپا را در معادلات منطقه‌ای و جهانی زیر سوال برد.

گفت‌وگوی تلفنی اخیر میان عباس عراقچی، وزیر امور خارجه و کایا کالاس، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا، همراه با مواضع اروپا در قبال پرونده هسته‌ای ایران، نشان‌دهنده تلاش قاره سبز برای بازتعریف نقش خود در دیپلماسی است. بااین‌حال، وابستگی استراتژیک اروپا به آمریکا، استانداردهای دوگانه در قبال حقوق بین‌الملل و انفعال در برابر تجاوزات اسرائیل و آمریکا، جایگاه هنجاری اروپا را تضعیف کرده است.

تروئیکای اروپایی و اتحادیه اروپا که خود را به‌عنوان قدرت‌های هنجاری مبتنی بر ارزش‌هایی مانند حقوق بشر، رعایت حقوق بین‌الملل و دیپلماسی معرفی می‌کنند، در جریان جنگ ۱۲ روزه‌ای که رژیم صهیونیستی و آمریکا علیه ایران به راه انداختند، رویکردی منفعلانه و گاه همسو با منافع واشنگتن و تل‌آویو اتخاذ کردند. عباس عراقچی در گفت‌وگوی تلفنی روز سه‌شنبه هفته جاری با کایا کالاس، ضمن انتقاد از مماشات برخی کشورهای اروپایی با قانون‌شکنی‌های رژیم صهیونیستی، تأکید کرد اظهارنظرهای توجیه‌گر نقض حقوق بین‌الملل، به منزله شراکت در جنایات این رژیم است. او حملات به تأسیسات هسته‌ای صلح‌آمیز ایران و کشتار غیرنظامیان را ضربه‌ای بی‌سابقه به دیپلماسی، رژیم منع اشاعه و قطع‌نامه ۲۲۳۱ شورای امنیت دانست.

مواضع اروپا در این بحران، به‌ویژه عدم محکومیت صریح حملات اسرائیل و آمریکا، نشان‌دهنده استانداردهای دوگانه‌ای است که اعتبار هنجاری این قاره را مخدوش کرده است. بیانیه گروه 7 (G7) در ژوئن ۲۰۲۵ که ایران را «منبع اصلی بی‌ثباتی و تروریسم منطقه‌ای» خواند و از حملات صهیونیست‌ها حمایت کرد، نمونه‌ای از این رویکرد است. این موضع‌گیری، همراه با سکوت تروئیکای اروپا (آلمان، فرانسه و انگلستان) در برابر تجاوزات، نه‌تنها روابط ایران و قاره سبز را تیره‌تر کرد، بلکه جایگاه اروپا به‌عنوان یک بازیگر مستقل در نظام بین‌الملل را تضعیف کرد.

در پیوست این نکته، عراقچی در گفت‌وگو با کالاس هشدار داد که تداوم این رویکرد مخرب، مسیر دیپلماسی را دشوارتر خواهد کرد؛ به‌ویژه در شرایطی که ایران به دلیل نقض مذاکرات مسقط از طرف آمریکا، اعتماد خود به فرایندهای دیپلماتیک را از دست داده است. این انفعال ریشه در وابستگی استراتژیک اروپا به آمریکا، به‌ویژه در چارچوب ناتو و نگرانی‌های داخلی کشورهای اروپایی دارد. به‌عنوان مثال، نفوذ لابی‌های یهودی در فرانسه و حساسیت‌های تاریخی آلمان درباره هولوکاست، اروپا را به سمت مماشات با صهیونیست‌ها سوق داده است. تنها کشورهایی معدودی مانند اسپانیا و ایرلند با محکومیت حملات اسرائیل و درخواست لغو توافق‌نامه تجارت آزاد با این رژیم، رویکردی متفاوت نشان دادند. این تفاوت نشان‌دهنده شکاف درونی در اتحادیه اروپا است، اما به دلیل تسلط تروئیکا، صدای این کشورها کمتر شنیده شده است.

در میانه معادلات پیچیده پرونده هسته‌ای که پس از جنگ اخیر بغرنج‌تر هم شده است، باید به مباحث مهم دیگری هم پرداخت که یقیناً محل اثر جدی خواهد بود. یکی از این موضوعات ناظر بر احتمال فعال‌سازی مکانیسم ماشه است. با نزدیک‌شدن به اکتبر ۲۰۲۵ و پایان برخی محدودیت‌های هسته‌ای ایران تحت بندهای غروب قطع‌نامه ۲۲۳۱ شورای امنیت، تروئیکای اروپایی تلاش می‌کنند تا اهرم‌های فشار خود بر ایران را حفظ کنند. مکانیسم ماشه که امکان بازگرداندن تحریم‌های بین‌المللی علیه ایران را فراهم می‌کند، به‌عنوان اصلی‌ترین ابزار اروپا برای تأثیرگذاری بر مذاکرات هسته‌ای مطرح است. اروپا با پیش‌کشیدن این مکانیسم، نه‌تنها به دنبال فشار بر ایران، بلکه جلب توجه آمریکا و بازتعریف نقش خود در معادلات جهانی است. این اقدام، به گفته تحلیلگران، تلاشی برای جبران انفعال اروپا در برابر کنار گذاشته‌شدن از روندهای دیپلماتیک از سوی دونالد ترامپ است.

گفت‌وگوی تلفنی عراقچی و کالاس، همراه با نشست ژنو میان وزرای خارجه ایران و تروئیکا که در میانه جنگ اخیر برگزار شد، نشان‌دهنده تلاش اروپا برای احیای نقش دیپلماتیک خود است. کالاس با تأکید بر ضرورت راه‌حل دیپلماتیک و حمایت از کاهش تنش، سیگنال‌هایی از آمادگی اروپا برای میانجیگری ارسال کرد. بااین‌حال، تجربه تاریخی مذاکرات هسته‌ای نشان می‌دهد که موفقیت دیپلماسی به چند پیش‌شرط کلیدی وابسته است؛ نخست، اروپا باید از استانداردهای دوگانه فاصله بگیرد و به اصول حقوق بین‌الملل ازجمله محکومیت تجاوزات اسرائیل و آمریکا پایبند باشد. دوم، هماهنگی با دیگر بازیگران جهانی مانند چین و روسیه برای ایجاد اجماع بین‌المللی ضروری است. سوم، ایران نیز باید نشانه‌هایی از انعطاف‌پذیری نشان دهد تا مذاکرات به نتایج ملموس منجر شود.

اروپا، برای خروج از انفعال و بازیابی نقش هنجاری خود، باید از سیاست‌های ابزارمحور آمریکا فاصله بگیرد و به‌عنوان میانجی بی‌طرف عمل کند. در غیر این صورت تهدیدهایی مانند مکانیسم ماشه یا تشدید تحریم‌ها می‌تواند به بن‌بست دیپلماتیک و حتی درگیری‌های بیشتر منجر شود. با نزدیک‌شدن به موعد انقضای قطع‌نامه ۲۲۳۱، اروپا در برابر یک انتخاب تاریخی قرار دارد: «بازسازی جایگاه خود از طریق دیپلماسی سازنده یا ادامه انفعال در سایه سیاست‌های تهاجمی آمریکا». تاریخ نشان داده دیپلماسی تنها راه پایان‌دادن به بحران‌هاست، اما این امر نیازمند عقلانیت، شجاعت و پایبندی به اصول حقوق بین‌الملل از سوی همه طرف‌هاست.»

مدرسه موش‌ها؛ یمنی‌ها بن‌گورین را رها نمی‌کنند

روزنامه دنیای اقتصاد در صفحه نخست امروز خود تیتر «کنگره علیه حمله به ایران» را برگزید و نوشت: «گروه بین‌المللی بحران در گزارشی جامع به تخطی ترامپ از قانون اختیارات جنگی در پیوستن به تهاجم اسرائیل علیه ایران پرداخته و با هشدار به کنگره، وظیفه این نهاد قانون‏گذاری را پافشاری بر ابزار ممنوعیت بودجه هرگونه استفاده از نیروی نظامی ارزیابی کرده است.

در ۲۳ ژوئن، کاخ سفید طبق قطعنامه اختیارات جنگی ۱۹۷۳، اطلاعیه‌ای را به کنگره ارسال کرد که در آن استدلال‌های حقوقی داخلی و بین‌المللی توجیه‌کننده حمله به ایران بیان شده بود. این توجیهات قانع‌کننده نیستند و نگرانی‌های عمیقی را در مورد اینکه آیا قوه مجریه نظریه‌های حقوقی جدید و گسترده‌ای را برای توجیه استفاده از زور اتخاذ کرده است یا خیر، ایجاد می‌کنند و اکنون باید انگیزه بیشتری برای کنگره فراهم کنند تا با این حمله غیرمجاز به ایران مخالفت کند.

گروه بین‌المللی بحران در گزارشی جامع به تخطی ترامپ از قانون اختیارات جنگی پرداخته و با هشدار به کنگره نسبت به دور خوردن توسط کاخ سفید، به وظیفه قانونی این نهاد در مقطع کنونی به‌ویژه از طریق ابزار منبع بودجه جنگی پرداخته است. برایان فینوکان نویسنده گزارش می‌نویسد: در ۲۱ ژوئن ۲۰۲۵، ایالات متحده با انجام حملات هوایی به سه تأسیسات هسته‌ای ایران با عنوان عملیات چکش نیمه‌شب به تهاجم اسرائیل علیه ایران پیوست. این حمله - که شامل بمب‌افکن‌های رادارگریز B-۲ بود که از پایگاه نیروی هوایی وایتمن در میزوری به پرواز درآمدند - اولین حمله نظامی مستقیم ایالات متحده علیه خاک ایران و اولین استفاده از GBU-۵۷، در جنگ بود که بدون مجوز کنگره انجام شد.

نامه دولت ترامپ به کنگره در مورد حمله به ایران، جنبه‌های حقوقی قابل‌توجهی دارد: اول؛ دولت به اختیارات رئیس‌جمهور به عنوان فرمانده کل قوا و رئیس اجرایی و «اختیارات قانون اساسی او برای اجرای سیاست خارجی ایالات متحده» تحت ماده دوم قانون اساسی به عنوان تنها مبنای حقوقی داخلی برای حمله استناد می‌کند. دولت نه به مجوز ۲۰۰۱ برای استفاده از نیروی نظامی و نه به قطعنامه ۲۰۰۲ مجوز استفاده از نیروی نظامی علیه عراق به عنوان مرجع فرضی برای حملات ایالات متحده استناد نمی‌کند.

دوم؛ با استناد به چارچوب دفتر مشاوره حقوقی وزارت دادگستری گزارش بیان می‌کند که «این حملات برای پیشبرد [نامشخص] منافع ملی حیاتی ایالات متحده انجام شده است.» کاخ سفید همچنین تلاش می‌کند تا بر فقدان فرضی عوامل محرک حمله‌ای که به «جنگ» منجر شود، تاکید کند، که طبق طرح OLC نیاز به مجوز کنگره دارد.

سوم؛ نامه کاخ سفید به کنگره همچنین ادعا می‌کند که حمله به ایران «اقدامی ضروری و متناسب با قوانین بین‌المللی» بوده است. توجیه قانونی بین‌المللی ظاهری - که در جای دیگری از نامه به آن اشاره شده است - «دفاع جمعی از متحد ما، اسرائیل» است.

به نظر می‌رسد قطعنامه کین به‌زودی - احتمالاً همین هفته - به رأی‌گیری رویه‌ای خواهد رسید. اینکه چه زمانی و آیا سایر اقدامات رأی خواهند آورد یا خیر، چندان مشخص نیست. اهمیت همه این اقدامات - به‌ویژه قطعنامه مشترک کین - نه در احتمال تبدیل شدن به قانون، بلکه در ارسال یک سیگنال سیاسی به کاخ سفید در مورد مخالفت کنگره با اقدام نظامی یکجانبه آن است. هرچه حمایت بیشتر و این حمایت دوحزبی‌تر باشد، این سیگنال قوی‌تر خواهد بود. این تلاش‌های کنگره پشتوانه مهمی برای بحث ورود مجدد ایالات متحده و ادامه جنگ بین اسرائیل و ایران خواهد بود. برای این دوره و دوره‌های بعدی ریاست‌جمهوری مهم است که توجیهات حقوقی ناقص و خطرناک دولت ترامپ آخرین حرف دولت ایالات متحده در مورد قانونی بودن حمله به ایران یا پارامترهای حقوق داخلی و بین‌المللی نباشد.»

مدرسه موش‌ها؛ یمنی‌ها بن‌گورین را رها نمی‌کنند

کد خبر 881478

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.