به گزارش سرویس ترجمه خبرگزاری ایمنا، هشتم تیرماه به یاد بمباران شیمیایی شهر سردشت با عنوان «روز مبارزه با سلاحهای شیمیایی و میکروبی» نامگذاری شده است و با هدف افزایش آگاهی عمومی درباره خطرات این سلاحها و ترویج تلاشهای بینالمللی برای منع استفاده از آنها گرامی داشته میشود. این مناسبت فرصتی برای تأکید بر اهمیت معاهدات بینالمللی همچون کنوانسیون سلاحهای شیمیایی و بیولوژیکی است که هدف آنها حذف این سلاحهای مرگبار از زرادخانههای جهانی و ارتقای صلح و امنیت جهانی است.
در تاریخ هفتم و هشتم تیر ۱۳۶۶، هواپیماهای ارتش بعث عراق چهار نقطه پر ازدحام شهر مرزی سردشت و چند روستای اطراف آن را با بمبهای شیمیایی هدف قرار دادند. این حمله به شهادت دستکم ۱۱۰ تا ۱۱۳ نفر و مجروحیت و مسمومیت بیش از هشت هزار نفر از جمعیت ۱۲ هزار نفری شهر انجامید. بسیاری از قربانیان زنان، کودکان و غیرنظامیان بودند و آثار و پیامدهای این حمله تا سالها بعد نیز ادامه پیدا کرد.

سردشت نخستین شهر جهان پس از بمباران اتمی هیروشیما بود که بهطور گسترده هدف حمله سلاحهای کشتار جمعی قرار گرفت و به نماد جنایات جنگی و نقض حقوق بشر تبدیل شد. هنوز هم بسیاری از بازماندگان این حادثه با عوارض شدید ریوی، پوستی و روانی دستوپنجه نرم میکنند.
پیامدهای انسانی و اجتماعی بمباران شیمیایی بسیار گسترده و عمیق است و موجب آلودگی شدید محیط زیست، محصولات کشاورزی و منابع غذایی منطقه میشود که تأثیرات زیانباری بر سلامت و معیشت مردم به جای میگذارد. زیرساختهای درمانی و خدماتی شهر بهشدت آسیب میبیند تا جایی که ممکن است توان ارائه خدمات پزشکی و امدادی به مصدومان به صفر برسد. روز مبارزه با سلاحهای شیمیایی و میکروبی یادآور ضرورت همکاریهای جهانی برای پیشگیری از استفاده و گسترش این نوع سلاحها و حمایت از قربانیان آنهاست.
شهرهای قربانی حملات شیمیایی
در شانزدهم مارس ۱۹۸۸، ارتش عراق با استفاده از گاز خردل و سارین شهر حلبچه را هدف حمله شیمیایی قرار داد که به کشته شدن حدود پنج هزار غیرنظامی و جراحت بیش از ۱۰ هزار نفر انجامید. این حمله بزرگترین حمله شیمیایی تاریخ علیه غیرنظامیان بود و آثار آن تا سالها بعد در قالب افزایش بیماریهای ژنتیکی، سرطان، ناهنجاریهای مادرزادی و مشکلات زیستمحیطی ادامه پیدا کرد.
حملات شیمیایی تنها به سردشت و ایران محدود نبوده است و در دهههای اخیر، شهرها و جوامع غیرنظامی متعددی در جهان قربانی استفاده از سلاحهای شیمیایی شدهاند. در بیستم مارس ۱۹۹۵، اعضای فرقه آئوم شینریکیو با رهاسازی گاز اعصاب سارین در متروی توکیو، بزرگترین حمله تروریستی شیمیایی تاریخ ژاپن را رقم زدند. این حمله موجب مرگ ۱۳ نفر و مصدومیت بیش از پنج هزار و ۸۰۰ نفر شد. قربانیان بهطور عمده شهروندان عادی بودند که در ساعات اوج تردد در مترو حضور داشتند.

در کنار این حملات تروریستی، تاریخ ژاپن شاهد استفاده گسترده و نظاممند از سلاحهای شیمیایی و بیولوژیک توسط ارتش امپراتوری ژاپن در جریان جنگ دوم چین و ژاپن (۱۹۳۷–۱۹۴۵) بود. اسناد جدید نشان میدهد که ارتش ژاپن در بیش از دو هزار مورد از عوامل شیمیایی همچون گاز خردل برای سرکوب نیروهای چینی و غیرنظامیان استفاده کرده است. این مواد موجب التهاب شدید پوست و غشاهای مخاطی و درد شدید تنفسی میشدند.
علاوهبر این، واحد ۷۳۱ ارتش ژاپن بهطور مخفیانه آزمایشهای انسانی و تولید سلاحهای بیولوژیک همچون طاعون، وبا، سیاهزخم و تیفوس را انجام داد و این عوامل را از طریق بمب، آذوقه آلوده و حشرات آلوده در چین منتشر کرد که به مرگ صدها هزار غیرنظامی منجر شد. استفاده ژاپن از سلاحهای شیمیایی و بیولوژیک در جنگ دوم چین و ژاپن، یکی از بارزترین نمونههای جنایات جنگی قرن بیستم بود که طی آن، ارتش امپراتوری ژاپن بهطور سیستماتیک غیرنظامیان و نظامیان چینی را با گلولههای شیمیایی و عوامل بیولوژیک هدف قرار داد. این اقدامات نهتنها موجب تلفات گسترده انسانی شد، بلکه آثار زیستمحیطی و روانی عمیقی بر جوامع آسیبدیده بر جای گذاشت.
در هشتم مارس ۲۰۱۶، گروه داعش با شلیک بیش از ۴۰ راکت حاوی گاز خردل و کلر به شهر تازه در نزدیکی کرکوک عراق، دستکم سه کودک را کشت و بیش از ۶۰۰ نفر را مجروح کرد. بسیاری از مصدومان دچار سوختگیهای شدید، مشکلات تنفسی و عوارض مزمن شدند. این حمله نخستین استفاده تأییدشده داعش از سلاحهای شیمیایی در عراق بود و سازمان ملل آن را بخشی از جنایت علیه جمعیت شیعه منطقه دانسته است.
حملات شیمیایی در سردشت، حلبچه، تازا، متروی توکیو و ماتسوموتو نمونههایی از رنج و فاجعه انسانی ناشی از استفاده از سلاحهای ممنوعه هستند. در حالی که حمله به سردشت یک بمباران نظامی توسط دولت عراق علیه شهروندان بود، حملات ژاپن توسط یک فرقه تروریستی داخلی و حملات عراق بهطور عمده در بستر جنگ رخ دادهاند، اما در همه این موارد، هدف قرار گرفتن جمعیت غیرنظامی و پیامدهای فاجعهبار انسانی و زیستمحیطی مشترک است. این وقایع یادآور ضرورت تلاش جهانی برای منع کامل تولید، انبار و استفاده از سلاحهای شیمیایی و حمایت از قربانیان این جنایات است.

در شب دوم تا سوم دسامبر ۱۹۸۴، نشت گسترده گاز متیل ایزوسیانات و سایر مواد سمی از کارخانه تولید سموم دفع آفات شرکت یونیون کارباید در شهر بوپال هند رخ داد. این رویداد بهعنوان بزرگترین فاجعه شیمیایی صنعتی جهان شناخته میشود. بر اثر این حادثه، طبق آمار رسمی دستکم دو هزار و ۲۵۹ نفر به سرعت جان باختند و تخمینهای دیگر تعداد قربانیان را طی روزهای نخست تا بیش از ۱۰ هزار نفر و در مجموع تا ۲۵ هزار نفر طی سالهای بعد برآورد میکنند. بیش از ۵۰۰ هزار نفر در معرض گاز قرار گرفتند و هزاران نفر دچار آسیبهای شدید و ناتوانکننده شدند.
بازماندگان این فاجعه با مشکلات مزمن تنفسی، نابینایی، اختلالات عصبی و نقصهای مادرزادی روبهرو شدند. علل اصلی حادثه، ضعف جدی در ایمنی صنعتی، نقص تجهیزات، غیرفعال بودن سامانههای اضطراری و ورود آب به مخزن گاز اعلام شد. آلودگی خاک و آبهای زیرزمینی تا دههها ادامه یافت و هنوز هم آثار زیانبار آن باقی است. شرکت یونیون کارباید در سال ۱۹۸۹ مبلغ ۴۷۰ میلیون دلار غرامت پرداخت کرد، اما بسیاری از قربانیان هنوز عدالت و جبران خسارت کافی را دریافت نکردهاند.
نمونههایی همچون فاجعه بوپال در هند، در کنار حملات جنگی و تروریستی با سلاحهای شیمیایی، نشاندهنده گستره و تنوع تهدیدات شیمیایی علیه جوامع انسانی چه در قالب جنایت جنگی، چه تروریسم و چه سهلانگاری صنعتی است. این رویدادها اهمیت نظارت، پیشگیری و پاسخگویی مؤثر به فجایع شیمیایی را در سطح بینالمللی برجسته میکنند


نظر شما