به گزارش خبرگزاری ایمنا، از میدان شهدا تا میدان امام حسین (ع) تجمعی با قلبتپندهای به نام «ایران، ذوالفقار علی (ع)» شکل گرفته است؛ ساعت هنوز به ۱۰:۰۰ نرسیده بود، اما خیابانهای منتهی به میدان شهدا، جریان یافته بود از انسانهایی با دلی سرشار از ارادت مردان و زنان، جوانان پرنشاط و پیران خمیدهقامت، اما استوار در ایمان؛ کودکان بر دوش پدران با پرچمهای کوچک سبز و سفید در دست، همه و همه، حلقههای یک زنجیره عظیم انسانی را تشکیل میدادند که گویی میخواست عهد غدیر را با قدمهای استوارش بر سنگفرشهای تاریخی اصفهان، دوباره ثبت کند.
هوای صبحگاهی، خنکای امید داشت و بوی عطر یاس و نرگس، با بوی نانهای گرم نذری و شربتهای خنک درهم آمیخته بود.
حرکت کاروان شادی، با تکبیرهای رعدآسا آغاز شد. موج جمعیت، آرام اما پرصلابت، مانند رودی خروشان، به سمت چهارباغ سرازیر شد. شعار «ایران، ذوالفقار علی (ع)» نه فقط بر زبانها، که از عمق جانها فریاد زده میشد. اینجا دیگر فقط یک راهپیمایی نبود؛ نمایشی زنده از وحدت کلمه، عشق به ولایت و پاسداشت میراث امیرالمؤمنین (ع) بود.
جوانان با پرچمهای بزرگ سبز – نماد اسلام و ولایت – و سرخ – نماد شهادت و ایثار – بر دوش، جلو میآوردند و صدای هماهنگ «اللهم صل علی محمد و آل محمد» فضا را پر کرده بود. جنب و جوش کودکان، شادی بی آلایششان در میان این شکوه معنوی، یادآور این بود که غدیر، نه یک خاطره که زنده و جاری در نسلهاست.
موکبهای مهر: نگینهایی در مسیر ولایت
در طول مسیر پربرکت، از میدان شهدا تا چهارباغ عباسی، بیش از ۳۰ موکب همچون نگینهایی درخشان، استقبال گرم و خدمات بیمنت خود را به زائران این برنامه عرضه میکردند. هر موکب، دنیایی از مهر و خلاقیت بود؛ بوی نانهای تازه تنوری، آش، شلهزرد زعفرانی و خرما، مشام را نوازش میداد.
مهمانان ولایت، با چهرههایی خندان و سپاسگزار، پذیرای این نثارهای عاشقانه میشدند؛ موکبهای شربت، با ظروف بزرگ و یخزده، جرعههای گوارای شربتهای سرد گلابزعفران، آلبالو و زنجبیل را نثار رهگذران تشنه میکردند. این توزیع نذری، فراتر از رفع عطش و گرسنگی، نماد اشتراک برکتهای غدیر و پیوند دلها بود.
موکبهای ویژه کودکان، قطب شادی و نشاط بود؛ نقاشی چهره با طرح ذوالفقار و پرچم ایران، رنگ شادی بر چهره کوچکها میپاشید. غرفههای قصهگویی و نقالی، داستان غدیر و دلاوریهای حضرت علی (ع) را با زبانی کودکانه روایت میکرد. مسابقات و بازیهای فکری با محوریت معارف دینی، همراه با اهدای جوایز، لحظات به یاد ماندنی برای فرزندان غدیر خلق میکرد.
برای بزرگسالان، غرفههای متعددی برپا بود. کتابفروشیهای سیار با عرضه کتب متنوع درباره غدیر، امامت، خطبه غدیر و سیره اهل بیت (ع)، فرصتی برای تعمیق معرفت فراهم میکردند. نمایشگاههای عکس و نقاشی با موضوعات ولایت، وحدت و حماسه غدیر، چشمها را مینواخت. اجرای گروههای تواشیح و مداحی با صدایی گیرا و اشعاری پرمحتوا، فضایی روحانی و حماسی میآفرید. کارگاههای خوشنویسی با خط زیبای نامهای مقدس، یادگاریهای معنوی به مردم هدیه میداد و آتشنشانان نیز در میادین و چهارراههای اصلی شهر برای حفظ ایمنی شهر و شهروندان پامادهباش بودند.
گذر فرهنگی چهارباغ: تاجی بر سر این مهمانی
ورود کاروان عظیم مردمی به گذر فرهنگی چهارباغ عباسی، اوج این شکوه بود. معماری چشمنواز و تاریخی چهارباغ، گویی با پرچمها، پلاکاردهای هنرمندانه با مضامین غدیر و شعارهای ولایی، زیر سایه درختان آراستهتر و باابهتتر شده بود؛ اینجا، تلاقی تاریخ و معنویت، هنر و اعتقاد، به یک تصویر زنده از افتخار ایرانی-اسلامی تبدیل شده بود.
برنامه کیلومتری غدیر با شعار «ایران؛ ذوالفقار علی (ع)» تنها یک برنامه مردمی نبود، بلکه نمادی از حضور پررنگ ایمان در زندگی روزمره، یادآوری عهدی که در غدیر جم بین خدا و مردم بسته شد. غدیر، در قلب این مردم زنده است، در حرکت آنها جاری است، در نظر کودکانشان میدرخشد و در مهر و همدلی موکبدارانش ظاهر میشود.
گزارش از: راضیه کشاورز
نظر شما