به گزارش خبرگزاری ایمنا، عید قربان تنها یک مناسبت مذهبی نیست، بلکه نماد یکی از عمیقترین لحظات در مسیر ایمان است؛ جایی که عقل، احساس و اراده در برابر انتخابی دشوار قرار میگیرند؛ این واقعه نهفقط در سنتهای دینی، بلکه در حوزه فلسفه نیز الهامبخش بوده است و بازخوانی این ماجرا از نگاه تجربه وجودی میتواند معنایی عمیقتر به این عید ببخشد.
قربانی؛ روایتی فراتر از مناسک
عید قربان، یادآور یکی از پرتلاطمترین روایتهای تاریخی در ادیان ابراهیمی است؛ روایتی که در آن حضرت ابراهیم (ع) مأمور میشود تا فرزند خویش را قربانی کند؛ این ماجرا در نگاه نخست روایتی دینی است که به اطاعت و تسلیم در برابر فرمان الهی اشاره دارد، اما در لایهای عمیقتر نمایانگر کشاکش درونی یک انسان است که میان عاطفه و تعهد و عشق پدرانه و وظیفه دینی باید دست به انتخاب بزند.
در متون اسلامی، این رویداد با تأکید بر اطاعت حضرت ابراهیم (ع) و رضایت حضرت اسماعیل (ع) روایت میشود؛ لحظهای که تیغ بر گلوی فرزند مینشیند اما نمیبرد؛ زیرا خواست الهی تحقق یافته و قربانی بزرگتری به جای او فرستاده میشود اما این ماجرا فراتر از یک معجزه، فرصتی برای بازخوانی مفاهیمی چون اعتماد، مسئولیت، ایثار و مرزهای اختیار انسان است.
ترس و لرز؛ بازخوانی فلسفی یک ایمان
سورن کییرکگور، فیلسوف دانمارکی، در کتاب ترس و لرز، ماجرای ابراهیم را از دریچهای تازه مینگرد؛ او حضرت ابراهیم (ع) را نه صرفاً پیامبری مطیع، بلکه انسانی درگیر با اضطرابی عمیق میداند؛ انسانی که بهتنهایی بار فرمانی را بر دوش میکشد که با منطق اخلاقی و عقل عرفی ناسازگار است، کییرکگور این وضعیت را «پرش ایمانی» مینامد؛ لحظهای که فرد بدون تضمین یا توجیه به امر الهی اعتماد و از مرزهای عقل عبور میکند.
در نگاه کییرکگور، ابراهیم «شوالیه ایمان» است؛ نه بهدلیل انجام مأموریت بلکه بهخاطر تحمل بار تنهایی، اضطراب و سکوتی که آن را همراهی میکند؛ ایمان در اینجا نه آسایش بلکه انتخابی دردناک و پرمخاطره است؛ انتخابی که انسان را از سطح عمل اخلاقی به سطح رابطه مطلق با خدا میبرد. این تحلیل فلسفی، عید قربان را به نمادی از مبارزه درونی، مسئولیت شخصی و جسارت ایمانی تبدیل میکند.
عید قربان؛ تمرینی برای ایمان در زمانه تردید
در جهان مدرن، که اغلب با تردید، نسبیگرایی و عقلانیت ابزاری تعریف میشود، بازگشت به روایت عید قربان میتواند نوعی تأمل در باب «ایمان» باشد؛ ایمانی که صرفاً تقلید از سنت یا انجام مناسک نیست، بلکه مواجههای درونی، مسئولانه و آگاهانه با خود، دیگری و امر متعالی است.
قربانی کردن، در معنای عمیق آن نه از بین بردن چیزی عزیز، بلکه توانِ دل کندن از وابستگیها و آمادگی برای زیست اخلاقی و ایمانی است؛ این عید در سطحی دیگر ما را با این پرسش روبهرو میکند: در لحظات دشوار، کدام ارزش را قربانی میکنیم و به کدام وفادار میمانیم؟


نظر شما