به گزارش خبرگزاری ایمنا، رسانههای آزاد، روزنامهها و مطبوعات در هر جامعهای از ارکان توسعه و دموکراسی بهشمار میآید، بر این اساس خبرگزاری ایمنا، مرور عناوین مطبوعات کشور را بهصورت روزانه در دستور کار خود دارد.
روزنامه ایران در صفحه نخست امروز خود با تیتر «نقشهای چند لایه برای آینده تهران و مسکو» نوشت: «با تصویب کلیات معاهده مشارکت راهبردی ایران و روسیه در مجلس شورای اسلامی و دومای روسیه، دو کشور وارد مرحلهای تازه از همکاریهای همهجانبه شدهاند؛ مرحلهای که بر پایه تحولات ژئوپلیتیکی و الزامات نظم در حال تغییر جهانی شکل گرفته و قرار است جایگزینی واقعی برای همکاریهای مقطعی و ناپایدار گذشته باشد. این معاهده که در اولین سفر دوجانبه مسعود پزشکیان به مسکو و با امضای رؤسای جمهوری دو کشور رسمی شد، ثمره تلاشی است که از سالها پیش با شعار «نگاه به شرق» آغاز شد و اکنون در دولت چهاردهم، ذیل سیاست توازن در روابط خارجی به بلوغ رسیده است. این توافق، پس از چندین سال تعویق در سرنوشت سند همکاری جامع ۲۰۲۰ که قرار بود جایگزین توافق سال ۲۰۰۱ شود، بالاخره به سرانجام رسید؛ آن هم در شرایطی که تحولات منطقهای و تحریمهای یکجانبه غرب، تهران و مسکو را به یکدیگر نزدیکتر کرده است. معاهده راهبردی بهطور گسترده سرفصلهای سیاسی، اقتصادی، امنیتی، فناورانه و منطقهای را دربر میگیرد و بر تعهد دو کشور به اجرای مفاد آن حتی در پیچیدهترین مقاطع منطقهای تأکید دارد. این سند همچنین تلاش ایران برای ایجاد اتحاد راهبردی با روسیه را در تعارض با همکاری با دیگر کشورها نمیبیند. در حوزه اقتصادی، دو کشور با توجه به وابستگی مشترک به انرژی و تجربه زیستن زیر سایه تحریمهای غرب، چشماندازی نوین برای همکاری ترسیم کردهاند.
کریدور شمال-جنوب بهعنوان پروژهای کلیدی برای تسهیل تجارت منطقهای و جهانی، بخش مهمی از این همکاری خواهد بود. همچنین، دو کشور در پی گسترش حضور اقتصادی در آسیای مرکزی و اتحادیه اقتصادی اوراسیا هستند تا از وابستگی به بازارهای غربی بکاهند.
در بعد امنیتی و دفاعی، این معاهده فرصتهایی برای هماهنگی نظامی، مقابله با تهدیدهای مشترک از جمله تروریسم و بازتعریف نقش در معادلات امنیتی منطقه فراهم میآورد. همین همکاریها، از نگاه تحلیلگران، پیام روشنی به غرب و بویژه آمریکا دارد؛ اینکه تهران و مسکو بهدنبال تضعیف نظم تک قطبی تحت رهبری واشنگتن هستند. به این ترتیب، معاهده راهبردی ایران و روسیه نه فقط سندی دوجانبه، بلکه مؤلفهای مهم در نظم نوظهور جهانی است؛ نظمی که ممکن است توازنهای موجود را به چالش بکشد و ترکیب جدیدی از قدرتها را در آسیای غربی و فراتر از آن شکل دهد.
معاهده راهبردی ایران و روسیه همانند سایر توافقات بینالمللی پس از طی روندهای قانونی و اداری به مرحله عملیاتی رسیده و اکنون میتوان گفت با تصویب این معاهده در دومای روسیه و مجلس شورای اسلامی ایران، زمینه کافی و لازم برای اقدام در این چهارچوب فراهم آمده است. در این بین باید به این موضوع توجه داشت که محتوای این توافقنامهها و چگونگی عملیاتی شدن آنها تا حدی به متن توافقنامه و دولتهایی که مسئول پیگیری هستند، بستگی دارد. به عنوان مثال، آگاهی از این موضوع که توافق راهبردی ایران و روسیه الزاماً موضوعی را برای اجرا تعیین نمیکند، بلکه چهارچوبها، اهداف و دستورکارهایی را مشخص میکند که باید از طریق توافقات اجرایی مشخصتر عملیاتی شوند، گام ابتدایی در شناخت درست از ماهیت این معاهده است. به عبارت دیگر میتوان گفت، توافق راهبردی ایران و روسیه همچون یک قانون اساسی است که مجموعه روابط دو کشور را شکل میدهد و مهمتر از آن، چشمانداز آینده این روابط را نیز تعریف میکند؛ اینکه ایران و روسیه با چه ویژگیها و دستورالعملهایی به آینده روابط خود نگاه میکنند.
در نتیجه، اتفاقی که اکنون رخ داده است، نقطه آغاز و شروع مجموعهای از همکاریهاست که پیش از این نیز وجود داشته، اما این بار قرار است به شکل سازمانیافتهتر، در ابعاد گستردهتر و هماهنگتر دنبال شود. با توجه به شرایط موجود، از جمله تحریمهای آمریکا، مسائل بینالمللی و همسوییهایی که میان دو کشور در عرصه بینالمللی وجود دارد، ضرورت دارد که ایران و روسیه نگاه جدیتری به همکاری با یکدیگر داشته باشند. گام بعدی، حفاظت از این معاهده و اقداماتی است که میتواند روابط دو کشور را تقویت کند. توجه به این نکته ضروری است که شرایط بینالمللی همواره بر روابط ایران و روسیه تأثیرگذار بوده است. نمیتوان انکار کرد که هر دو کشور تحت تأثیر شرایط خاص خود با یکدیگر تعامل داشتهاند و این شرایط حتی بر ماهیت روابط دو کشور نیز تأثیر گذاشته است؛ چه این تأثیر مثبت باشد و چه منفی، اما نگارش این توافقات راهبردی گام محکمی است که اثرات اقدامات بینالمللی را که میتواند تأثیر منفی بر روابط داشته باشد، کم کند. با توجه به اینکه مصون کردن روابط دو کشور از مخاطرات و تحولات بینالمللی عملاً ممکن نیست، اقداماتی مانند تصویب معاهده راهبردی در مجلس ایران و دومای روسیه نقش مهمی در محافظت از این روابط در فرازونشیب تحولات بینالمللی دارد. آنچه مسلم است، ایران و روسیه گامبهگام در روابط خود به نقطهای رسیدهاند که تلاش میکنند اجازه ندهند عوامل بیرونی تأثیر جدی بر این روابط داشته باشد.
اهمیت شراکت ایران و روسیه را باید در پیامدهای ساختاری آن جستوجو کرد، نه در تفسیرهای تقلیلگرایانه فرار از تحریم. این همکاری، به شکل روزافزونی به الگویی برای سایر کشورهای تحریمشده تبدیل شده و نهادهای جایگزین برای سلطه غربی ایجاد میکند. اشتباه استراتژیک غرب این بود که تصور کرد فشار اقتصادی میتواند به تبعیت منجر شود. اما در عمل، تحریمها خود به زاینده یک نظم بدیل بدل شدند. امروز، روسیه و ایران نه فقط در حال بقا، بلکه در حال معماری سکوی جهانی جدیدی بر پایه استقلال، فناوری، انرژی و تبادل مالی غیرغربی هستند.
پرسش امروز این نیست که آیا نظم جهانی جدید در حال ظهور است یا نه؛ بلکه این است که سیاستگذاران غربی چه زمانی از رؤیای هژمونی تکقطبی بیدار خواهند شد.»
روزنامه کیهان در صفحه نخست امروز خود با تیتر «با اطمینان میگویم، آمریکا را شکست دادیم اسرائیل را هم شکست میدهیم» نوشت: «منابع رسمی از حمله هوایی رژیم آپارتاید اسرائیل به فرودگاه بینالمللی صنعا خبر دادند، در واکنش به این حمله، عضو ارشد شورای سیاسی یمن با اشاره به ناکامی اخیر ارتش آمریکا در مقابله با ارتش یمن و در نهایت تن دادن آمریکاییها به توافق، با اطمینان سرنوشت مشابه برای رژیم صهیونیستی و شکست خوردن این رژیم را پیشبینی کرد.
از منظر دادههای امنیتی، رژیم اسرائیل، در ماه جاری میلادی، بالاترین نرخ فرار به پناهگاهها از زمان جنگ ۲۰۱۴ را ثبت کرد و بیش از ۱۲۰ پرواز از فرودگاه بنگوریون به دلیل تهدیدات موشکی مختل شدند. اینها شاخصهایی است که نشان میدهد تهدید یمن، برخلاف گذشته، دیگر یک مسئله «پیرامونی» نیست، بلکه وارد قلب امنیت اسرائیل شده است. در نتیجه، حملههای رژیم اسرائیل از جمله به فرودگاه صنعا را باید در چارچوبی بزرگتر دید: «تلاش تلآویو برای بازگرداندن کنترل روانی و نظامی در منطقهای که مدتهاست از چنگش خارج شده است.» اگر زمانی قدرت نظامی اسرائیل در قالب «برتری هوایی مطلق» تعریف میشد، امروز با ورود بازیگرانی چون مقاومت یمن، این مزیت استراتژیک بهشدت به چالش کشیده شده است. بهویژه که یمن نهتنها بومیسازی تسلیحات را پیشبرده، بلکه توانایی پاسخ سریع و هدفمند را نیز به نمایش گذاشته است. ما با پدیدهای مواجهیم که نقشه ژئوپلیتیکی قدرت در غرب آسیا را بازترسیم میکند. یمنِ تحت رهبری انصارالله، با ترکیبی از توان بومی، مشروعیت اجتماعی و هدفگذاری استراتژیک، به یک بازیگر نه فقط مقاوم، بلکه بازدارنده تبدیل شده است.
منابع رسمی و رسانههای مختلف دیروز (چهارشنبه) از حمله هوایی رژیم آپارتاید اسرائیل به فرودگاه بینالمللی صنعا خبر دادند. به دنبال آن، ارتش رژیم صهیونیستی در بیانیهای رسمی اعلام کرد که به اهدافی در یمن، از جمله فرودگاه صنعا و هواپیماهای مورد استفاده توسط نیروهای انصارالله، حمله کرده است. شبکه تلویزیونی «المسیره» وابسته به جنبش انصارالله، این حمله را تأیید کرده و آن را تجاوزی آشکار به خاک یمن خواند. «یسرائیل کاتس»، وزیر جنگ رژیم اسرائیل، نیز در اظهاراتی رسمی ضمن تأیید این حملات گفت: «ما به اهدافی در یمن حمله کردیم. این عملیات بخشی از استراتژی مقابله با تهدیداتی است که از جانب حوثیها (جنبش انصارالله) و حامیان آنها متوجه اسرائیل است.» او مدعی شد: «ما تأسیسات استراتژیک متعلق به حوثیها و کسانی که از آنها حمایت میکنند را نابود خواهیم کرد. حوثیها تحت محاصره دریایی و هوایی قرار خواهند گرفت. ما آخرین هواپیمایی که در خدمت آنها بود را نیز نابود کردیم. ما مصمم هستیم که به اقدامات تهاجمی خود ادامه دهیم و هر کسی را که تهدیدی علیه اسرائیل باشد، صرفنظر از فاصله جغرافیایی، مورد هدف قرار دهیم.» از سوی دیگر، شبکه «۱۲» تلویزیون رژیم صهیونیستی گزارش داد که در این حمله بیش از ۱۰ فروند جنگنده مشارکت داشتند. این حمله در شرایطی انجام شد که شبکه «المسیره»، رسانه مقاومت یمن، خبر داد ماه مه با ۲۲ عملیات نظامی ارتش یمن علیه اراضی اشغالی، «دردناکترین» ماه برای تلآویو بود.
«محمد البخیتی»، از اعضای ارشد دفتر سیاسی جنبش انصارالله یمن، در واکنش به حمله تجاوزگرایانه ارتش رژیم به فرودگاه بینالمللی صنعا تأکید کرد که یمن به حمایتهای خود از نوار غزه ادامه خواهد داد و هر اتفاقی بیفتد، ملت فلسطین را رها نخواهد کرد. او در گفتوگو با شبکه تلویزیونی «العربی» در واکنش گفت: «به حمایت از نوار غزه ادامه میدهیم و شکست خورده بزرگ کسی است که پشت مردم فلسطین در نوار غزه را خالی کند؛ نه کسی که به خاطر حمایت از این مردم مورد حمله قرار میگیرد.»
وی با اشاره به ناکامی اخیر ارتش آمریکا در مقابله با ارتش یمن و در نهایت تن دادن آمریکاییها به توافق با یمن برای پایان نبرد و پیشبینی سرنوشت مشابه برای رژیم صهیونیستی و شکست خوردن این رژیم از ارتش یمن گفت: آمریکاییها روی تسلیم کردن یمنیها شرط بستند اما در نهایت شکست خوردند. ما مطمئن هستیم که بر رژیم اشغالگر پیروز میشویم و هر اتفاقی بیفتد نوار غزه را تنها رها نخواهیم کرد. آنطور که «ایرنا» نوشته است، البخیتی گفت: «جنبش انصارالله موفق شد که به حمایتهای آمریکا از رژیم اسرائیل در اقدامات (علیه) یمن پایان دهد.» رژیم صهیونیستی در ادامه تجاوزهای ددمنشانه خود به یمن، ساعاتی پیش فرودگاه بینالمللی صنعا را هدف قرار داد. از طرف دیگر، جنبش حماس تأکید کرد: «تجاوز مکرر رژیم صهیونیستی به فرودگاه صنعا بیانگر گسترش سیاست دشمن جنایتکار در هدف قرار دادن کشورهای عربی برادر ما از طریق حملات آشکار به تأسیسات غیرنظامی است… تجاوزات خائنانه صهیونیستها به فرودگاه صنعا را به شدت محکوم میکنیم.»
روزنامه جوان در صفحه نخست امروز خود با تیتر «چنگودندان امتیازگیری آمریکا پایمیز» نوشت: «پنجمین دور مذاکرات ایران و آمریکا در عمان با انتشار گزارشهای غیر رسمی درباره اختلافات بین ایران و آمریکا بر سر غنیسازی تمام شد. هرچند در پایان این مذاکرات، عباس عراقچی، وزیر خارجه ایران مذاکرات را رو به جلو ارزیابی کرد و تمی بروس، سخنگوی وزارت خارجه آمریکا هم روز سهشنبه به خبرنگاران گفت که دور پنجم مذاکرات با ایران نیز سازنده بود. در حالی که تواتر موضعگیریهای دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا درباره استفاده از قوای نظامی در صورت به نتیجه نرسیدن مذاکرات کمتر شده، انتشار مجدد گزارشهای غیررسمی درباره تدارک نظامی رژیم صهیونیستی برای اقدام نظامی علیه ایران در کنار گزارشهای جستهوگریخته درباره تحرکات مجدد آمریکا در دیهگوگارسیا، حدسها درباره تلاش آمریکا برای امتیازگیری پای میز مذاکره را افزایش داده است.
نیوزویک روز سهشنبه نوشت که تصاویر ماهوارهای تازه نشان میدهد که ایالات متحده در حال افزایش توان هوایی خود در پایگاه دیهگوگارسیا در اقیانوس هند است؛ پایگاهی راهبردی که به نوشته نیوزویک، میتواند بهعنوان سکوی حمله احتمالی به ایران عمل کند. این اطلاعات را یک تحلیلگر اطلاعاتی متنِباز به نامام. تی آندرسون (MT Anderson) منتشر کرده و وزارت دفاع آمریکا (پنتاگون) هم از اظهارنظر در مورد این تحرکات خودداری کرده، اما انتشار این گزارش در بحبوحه مذاکرات هستهای و در شرایطی که دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا تهدید کرده در صورت شکست دیپلماسی، از گزینه نظامی استفاده خواهد کرد، معنا و مفهومی خاص دارد. همزمان، نیویورکتایمز و تایمز اسرائیل فاش کردند که بنیامین نتانیاهو تهدید کرده است که در صورت مهار نشدن چیزی که او آن را جاهطلبیهای هستهای ایران میخواند، مذاکرات را به هم خواهد زد و حملات نظامی علیه اهداف ایرانی را مطرح کرده است. گفته میشود دونالد ترامپ، نتانیاهو را از انجام اقدامات نظامی یکجانبه که ممکن است مذاکرات را به هم بزند، برحذر داشته و گفتوگوی هفته قبل دو طرف با تنش لفظی همراه بوده است. هرچند دفتر نتانیاهو دیروز گزارشهای مربوط به تنش با ترامپ را هم نادرست خواند ولی همزمان شدن انتشار این گزارشها با رسیدن مذاکرات ایران و آمریکا به مرحله پیچیده در دور پنجم، در سیاست خارجی آمریکا چندان غیرمعمول نیست.
تاریخ آمریکا مملو از تزریق اطلاعات جهتدار به رسانهها برای رسیدن به اهداف سیاست خارجی خاص است. سیا در طول جنگ سرد تلاش کرد رسانههای داخلی و بینالمللی را برای انتشار اطلاعات مطابق با اهداف جنگ سرد آمریکا تحت تأثیر قرار دهد، دولت بوش از گزارشهای اطلاعاتی درباره برنامههای فعال تسلیحات کشتار جمعی عراق استفاده کرد تا حمایت برای حمله نظامی ۲۰۰۳ را جلب کند و در سال ۲۰۱۵، بهویژه در دورههای اوباما، مقامات آمریکا از نشستهای خبری محرمانه برای رسانهها استفاده میکردند تا احتمال اقدام نظامی یا خطوط قرمز دیپلماتیک در مورد برنامه هستهای ایران را منتقل کنند از جمله گزارشهای رسانهای مانند نیویورکتایمز که از قول مقامات ناشناس میگفت «همه گزینهها روی میز است.»
در حالی که استیو ویتکاف، نماینده ویژه آمریکا در مذاکرات هستهای با ایران و مارکو روبیو، وزیر خارجه آمریکا طی هفتههای اخیر تأکید کردهاند که غنیسازی ایران را نخواهند پذیرفت و دونالد ترامپ با اشاره به منابع نفت و گاز قابلتوجه ایران، منطق غنیسازی را به پرسش کشیده، ولی مقامهای ایرانی قبل و بعد از دور پنجم مذاکرات بارها گفتهاند که در صورت ادامه اصرار آمریکا بر غنیسازی صفر، مذاکرات به نتیجه نخواهد رسید. تازهترین موضع، مربوط به اسماعیل بقایی، سخنگوی وزارت خارجه ایران است که روز چهارشنبه برای چندمین بار با رد کامل شایعات مرتبط به انعطاف ایران در رابطه با موضوع غنیسازی، گفت: «ادامه غنیسازی در ایران بهعنوان بخش لاینفک صنعت هستهای کشور، یک اصل بنیادین برای جمهوری اسلامی ایران است و هر پیشنهاد یا ابتکاری که مغایر این اصل بوده یا زمینهساز تضییع این حق باشد مورد پذیرش نیست.» تقریباً همزمان با موضع بقایی، محمد اسلامی رئیس سازمان انرژی اتمی ایران در اظهارنظری کمسابقه، گفت که اگر توافق شود احتمال دارد به بازرسان امریکایی هم از طریق آژانس اجازه بازرسی از تأسیسات هستهای را بدهیم، انعطافی کمسابقه که به نظر میرسد مقامهای ایرانی با نشان دادن آن، میزان انعطاف خود را در مذکرات نشان داده و هزینههای هرگونه شکست در مذاکرات برسر غنیسازی را متوجه آمریکا کنند.
تحت چنین شرایطی که به نظر میرسد لفاظیهای مکرر دونالد ترامپ درباره «توافق یا بمباران» کارایی کمتری در مذاکرات پیدا کرده، به نظر میرسد آمریکا میکوشد با یک رویکرد جایگزین، از طریق ایجاد تهدید معتبر غیرمستقیم، روند مذاکرات را تحت تأثیر قرار دهد. مایکل سینگ، مقام سابق وزارت خارجه آمریکا و کارشناس ارشد سیاست آمریکا در امور ایران میگوید: «امریکا به طور تاریخی از تهدیدات نظامی معتبر برای فشار بر ایران جهت گرفتن امتیاز استفاده کرده است.» سینگ تأکید میکند: «این روش یک معضل روانی برای ایران ایجاد میکند تا با ترس از تشدید نظامی، تهران را به پذیرش شرایط واشینگتن وادارد.»
روزنامه وطن امروز در صفحه نخست امروز خود تیتر «درس عبرت یمنی» را برگزید و نوشت: «رژیم صهیونیستی در آخرین تجاوز خود به یمن، دیروز ۷ خرداد فرودگاه صنعا را هدف حملات هوایی قرار داد. این عملیات که از سوی ارتش صهیونیستی «جواهرات طلایی» نامگذاری شده است، نهمین تجاوز جنگندههای رژیم اشغالگر به یمن بود؛ حملاتی که پس از خروج ناگهانی آمریکا از جنگ با یمن تمام بار آن مجدداً بر دوش رژیم صهیونیستی افتاده است و آنها در مقابل انصارالله یمن به تنهایی دست به تجاوزات وحشیانه میزنند؛ شرایطی که پس از ورود نیابتی آمریکاییها به جنگ با یمن کمتر کسی در رژیم اشغالگر قدس تصور آن را داشت. طبق گزارش رسانههای صهیونیستی در این تجاوز ۱۰ فروند جنگنده رژیم صهیونیستی حضور داشتند و فرودگاه صنعا را که پیش از این نیز توسط رژیم اشغالگر و ارتش متجاوز آمریکا بمباران شده بود، بار دیگر بمباران کردند.
همچنین طبق گزارش رسانههای یمنی، تنها هواپیمای فعال خطوط هوایی یمن در فرودگاه صنعا در این تجاوز هدف قرار گرفت و از کار افتاد؛ هواپیمایی که آخرین پرواز خود را نیز در روز حمله انجام داد و نیم ساعت پس از فرود در باند فرودگاه توسط جنگندههای رژیم اشغالگر قدس هدف قرار گرفت. علاوه بر این رژیم اشغالگر در این تجاوز هوایی بنادر غرب یمن و نیروگاههای برق را هدف قرار داد. رژیم اشغالگر قدس هدف خود از این تجاوز را تضعیف توان و قطع ارتباطات هوایی یمن، همچنین پاسخ به شلیک ۲ موشک بالستیک توسط انصارالله یمن به سمت سرزمینهای اشغالی در روز قبل از آن عنوان کرده است. البته با توجه به اهداف تکراری حملات و غیرنظامی بودن آنها به نظر میرسد رژیم اشغالگر قصد دارد با هدف قرار دادن زیرساختهای اقتصادی یمن، حمایت مردمی از فلسطین را در این کشور تضعیف کند؛ اقدامی بزدلانه و غیرانسانی که پیش از این در لبنان تحت عنوان «دکترین ضاحیه» انجام شد.
پس از این تجاوز بود که مقامات صهیونیست که در روزهای گذشته به دلیل عملیاتهای انصارالله یمن در حمایت از مقاومت فلسطین تحت فشار سیاسی شدید قرار داشتند، تلاش کردند با دستاوردسازی از تجاوزهای تکراری و پرهزینه خود اندکی از فشارها بکاهند؛ فشارهایی که در پی عملیاتهای موشکی انصارالله یمن ایجاد شده و شهرکنشینان صهیونیست را در محاصره هوایی و حتی دریایی قرار داده است. ناامنی و لغو پروازهای بینالمللی فرودگاه بنگوریون وضعیتی است که عملیاتهای حمایتی نیروهای مقاوم یمنی برای شهرکنشینان ایجاد کرده و همین مساله نیز به نقطه سیاهی در کارنامه نتانیاهو و وزرای وی تبدیل شده است. پس از این تجاوز یسرائیل کاتس، وزیر جنگ رژیم صهیونیستی مدعی شد: «این حمله ادامه سیاست ما است؛ هرکس به اسرائیل شلیک کند، بهای سنگینی خواهد پرداخت». وی در ادامه لفاظیهای خود افزود: «فرودگاه صنعا و سایر زیرساختهای استراتژیک در منطقه که توسط انصارالله یمن و حامیان آنها مورد استفاده قرار میگیرد، بارها و بارها ویران خواهد شد».
نخستوزیر رژیم صهیونیستی نیز پس از این تجاوز به گزافهگویی پرداخت. وی با کوچکنمایی قدرت نیروهای مسلح یمن گفت: ما طبق یک اصل ساده عمل میکنیم: هر کسی به ما حمله کند، پاسخ خواهیم داد. وی همچنین بار دیگر ادعاهای کذب خود را درباره استقلال مقاومت یمن مطرح کرده و گفت: انصارالله یمن «صرفاً نیروی نیابتی ایران» است. وی در ادامه افزود: «ایران نیروی اصلی پشت آنها و مسؤول تجاوزی است که از یمن انجام میشود». این ادعای نتانیاهو البته بارها پاسخ گرفته است و نیروهای مسلح و ملت یمن بر حمایت خود از غزه و مقاومت فلسطین تا زمان پایان اشغالگری و تجاوز به این باریکه تاکید کردهاند.
در مجموع، این گزارشها نشان میدهد یمنیها اکنون زمان و فرصت کافی را برای برنامهریزی استراتژیک علیه سرزمینهای اشغالی در اختیار دارند. مقاومت مستحکم آنها ثابت کرده شرایط برای استفاده از این فرصت طلایی فراهم است. هر چند انصارالله به تنهایی قادر به تحقق تمام اهداف محور مقاومت در قضیه فلسطین نیست اما نقش کلیدی آن در همکاری با سایر جبههها میتواند تأثیری شگرف بر توقف ماشین جنگی رژیم صهیونیستی داشته باشد.
در نهایت، اعتراف صریح هاآرتص به ضعف سیاستهای جاری صهیونیستها نشاندهنده تغییر فضای محاسباتی رژیم صهیونیستی در برابر یمن است؛ مسیری که بدون شک آیندهای متفاوت را برای منطقه رقم خواهد زد.»
روزنامه شرق در صفحه نخست امروز خود تیتر «کسی برای غزه سمفونی نمیسازد» را برگزید و نوشت: «شواهد برای اعلام اینکه نوعی قحطی دستساز در غزه جریان دارد، کم نیست. این شواهد فقط به ممانعت اخیر اسرائیل از ارسال مواد غذایی و بستن راه بر کامیونهای حامل مواد ضروری برای جمعیت بیش از دو میلیون نفری غزه برنمیگردد. دستکم از ماه مارس ۲۰۲۴، یعنی بیش از یک سال قبل، زنگ خطر درباره ایجاد قحطی دستساز در باریکه غزه به صدا درآمد. یکی از نخستین واکنشها را روزنامه گاردین داشت. این روزنامه بهار سال گذشته نوشت شواهد زیادی وجود دارد که اتهام ایجاد قحطی به دست اسرائیل را پشتیبانی میکند.
در همان زمان که شمال باریکه در خطر قحطی گسترده قرار گرفت و جان هزاران نفر در خطر بود، سازمان ملل با لکنت فراوان اعلام کرد محدودیتهای اسرائیل بر کمکهای غذایی به غزه «ممکن» است جنایت جنگی محسوب شود. یک سال بعد از به صدا درآمدن این زنگ خطر، دیگر موضوع فقط ۳۰۰ هزار نفر در شمال غزه نبود، بلکه کل جمعیت در این ناحیه به دلیل ممانعت سیستماتیک اسرائیل از ارسال مواد غذایی و کمکها و محاصره تمام و کمال باریکه در خطر هستند. اما این اولین بار نیست که جهان با یک قحطی دستساز بشر روبهرو میشود. ایجاد قحطی دستساز قدمتی به اندازه تاریخ دارد و فقط در قرن بیستم جهان شاهد برخی از بیرحمانهترین آنها بوده است.
از هفتم اکتبر ۲۰۲۳ تا امروز حدود ۵۴ هزار نفر در غزه جان خود را بر اثر حملات اسرائیل از دست دادهاند. اسرائیل به مدت ۱۱ هفته اجازه عبور کامیونهای حاوی مواد غذایی و کمکهای بشردوستانه را نداد و بعد فقط برای تعداد محدودی از کامیونها اجازه عبور صادر کرد که تعدادشان به صد کامیون هم نمیرسید. با وجود اینکه مقداری کمک به غزه ارسال شده، اما کماکان آن گروه از فلسطینیهایی که به شبکههای اجتماعی دسترسی دارند، میگویند گرسنه هستند و به ندرت چیزی برای خوردن پیدا میکنند. در مدت یک سال و شش ماه گذشته، گزارشهایی درباره اینکه اهالی غزه از برگ گیاهان یا گوشت اندک لاکپشتهای آبی تغذیه میکنند، منتشر شده است.
در همان شش ماه نخست جنگ، ذخایر غذایی غزه به پایان رسید و شهروندان نیازمند کمکهای خارجی شدند. براساس اساسنامه رم، گرسنگیدادن به اهالی یک ناحیه، به معنای گرسنگیدادن عمدی به غیرنظامیان از طریق محرومسازی آنها از اقلام ضروری برای بقاست که شامل مانعتراشی عمدی در مسیر ارسال کمکها هم میشود. از سوی دیگر، اسرائیل در غزه نیرویی اشغالگر محسوب میشود. این یعنی باید از نظر حقوقی برخی قواعد بینالمللی را رعایت کند. طبق ماده ۵۵ کنوانسیون چهارم ژنو، اسرائیل موظف است غذا و دارو را برای اهالی غزه فراهم کند. اگر منابع داخلی برای تأمین خوراک مردم کافی نباشد، اشغالگران وظیفه دارند این مواد را وارد کنند.
در هر دو مورد، اسرائیل به طور کامل از کنوانسیون ژنو سرپیچی کرده است. آنها نهتنها با نابودی ۹۰ درصد از زمینهای کشاورزی و زیرساختهایی که باعث دسترسی شهروندان به آب سالم میشود مردم غزه را در تنگنا قرار دادهاند، بلکه مانع از ورود مواد غذایی و دارو میشوند. مقامات اسرائیل هرگز از اعلام اینکه قصد تحت فشار قراردادن جمعیت دو میلیونو ۳۰۰ هزار نفری غزه را با استفاده از ایجاد قحطی و گرسنگی دارند، خجالتزده نبودهاند. یوآف گالانت که تا اواخر سال گذشته میلادی وزیر جنگ اسرائیل به حساب میآمد، در نخستین ماههای آغاز حملات گفته بود: نه برق، نه غذا و نه آب؛ ما با حیواناتی در قامت انسان میجنگیم. همچنین وزیر دارایی اسرائیل در ماه مارس ۲۰۲۵ گفته بود اسرائیل از ورود حتی یک دانه گندم به نوار غزه جلوگیری خواهد کرد.»
روزنامه دنیای اقتصاد در صفحه نخست امروز خود تیتر «امکان پذیرش بازرسان آمریکایی» را برگزید و نوشت: «دستورکار سفر رئیسجمهور ایران به سلطاننشین عمان در روز دوم عمدتاً معطوف به مذاکرات هستهای بود. از دیدار مسعود پزشکیان با وزیر خارجه عمان بهعنوان مسؤول پیشبرد گفتوگوها تا اظهارات سیدعباس عراقچی وزیر امور خارجه درخصوص تاریخ دور بعدی، غنیسازی و رایزنیها با همتای عمانی درخصوص ایدهها و راهکارهای این کشور برای پیشبرد مذاکرات.
هر چند دستورکار این سفر مسائل دوجانبه و امضای اسناد در حوزههای مختلف اعلام شده بود، اما حتماً بخشی از این سفر به بررسی پیشنهاد عمان اختصاص یافته است؛ موضوعی که توسط وزیر خارجه نیز تأیید شد. عراقچی در حاشیه سفر رئیسجمهور به عمان در گفتوگویی در پاسخ به این سوال که آیا در جریان این سفر با مقامات عمان در ارتباط با مذاکرات ایران و آمریکا نیز صحبت شده است، گفت: «طبیعی است که مشورتها و تبادلنظرهایی صورت میگیرد ولی اصل این سفر به خاطر مذاکرات نیست.» وی تاکید کرد که احتمالاً در چند روز آینده تاریخ دور جدید مذاکرات ایران و آمریکا مشخص میشود. اسماعیل بقایی، سخنگوی وزارت امور خارجه ایران، نیز دیروز گفت که مشورتها در مورد تعیین زمان و محل دور بعدی مذاکرات ادامه دارد و به محض نهایی شدن، توسط عمان اعلام خواهد شد.
پس از آخرین دور مذاکرات ایران و آمریکا در رم پایتخت ایتالیا اعلام شد که طرف عمانی به عنوان میانجی طرحی را ارائه کرده که جای بررسی دارد. از این رو سفر دوروزه پزشکیان به مسقط و دیدار با مقامات عالی این کشور بسیار حائز اهمیت است. در پایان سفر رسمی رئیسجمهور پزشکیان به مسقط، دو کشور در بیانیهای مشترک بر پیوندهای تاریخی و مستحکم دو ملت برادر، همکاریهای پایدار دوجانبه و احترام متقابل تاکید کردند. در این بیانیه تحکیم روابط دوجانبه، گسترش شراکت اقتصادی، حمایت از آتشبس در غزه و قدردانی از نقش عمان در مذاکرات هستهای مدنظر قرار گرفت.
اما اظهارات محمد اسلامی رئیس سازمان انرژی اتمی درخصوص اجازه به بازرسان آمریکایی را شاید بتوان یکی از اتفاقات مهم این روزهای مذاکرات ارزیابی کرد. اسلامی روز چهارشنبه در حاشیه جلسه هیأت دولت در جمع خبرنگاران درباره احتمال حضور بازرسان آمریکایی در ایران توضیح داد: «کشورهایی که با ما خصومت داشتند و رفتار غیراصولی انجام دادهاند، در طول این سالها ما همواره تلاش کردیم از آن کشورها بازرس نپذیریم؛ همانطور که آنها نیز رفتار متقابل دارند و بازرس ایرانی نمیپذیرند. اما در شرایط کنونی مذاکرات، اگر مطالبی مطرح شود و توافق حاصل شود و خواستههای ایران مدنظر قرار گیرد، آن زمان ما در پذیرش بازرسی آمریکایی از طریق آژانس بینالمللی انرژی اتمی تجدیدنظر خواهیم کرد.»
رئیس سازمان انرژی اتمی به برخی شبههها درباره مساله فنی غنیسازی در ایران نیز پاسخ داد. اسلامی با بیان اینکه غنیسازی خط قرمز ماست و در این زمینه شفافیت داریم، گفت: «البته برخی موارد به بیان اخبار میپردازند ولی غنیسازی قطعی است و ما تاکید داریم به سمت سلاح هستهای نمیرویم و غنیسازی برای سلاح هستهای انجام نخواهیم داد و بر این تعهد داریم.» وی افزود: «درباره موضوع کنسرسیوم نیز هنوز پیشنهاد رسمی دریافت نشده است.» اسلامی درباره احتمال توقف غنیسازی در ایران نیز اظهار کرد: «این موضوع اصلاً مطرح نیست. درصد غنیسازی هم نباید به صورت سیاسی مطرح شود؛ درصد غنیسازی بستگی به نوع کاربرد آن دارد. الزاماً وقتی اورانیوم با غنای بالا تولید میشود، به معنای مصرف نظامی نیست.»
نظر شما