به گزارش خبرگزاری ایمنا، ابوریحان محمد بن احمد بیرونی، متولد سوم ذیحجه سال ۳۶۲ هجری قمری در شهر کات (واقع در خوارزم امروزی)، یکی از درخشانترین چهرههای تمدن اسلامی و از بزرگترین اندیشمندان تاریخ علم به شمار میرود؛ شخصیتی جامعالاطراف که آثار علمیاش در حوزههایی همچون نجوم، ریاضیات، فیزیک، زمینشناسی، داروشناسی، جغرافیا، فلسفه، و حتی مردمشناسی، قرنها الهامبخش پژوهشگران شرق و غرب بوده است.
او که زندگیاش در بستر تحولات دوران سامانیان، آلخوارزم، غزنویان و تحولات سیاسی-فرهنگی جهان اسلام سپری شد، نهتنها بر زبان عربی و فارسی مسلط بود، بلکه زبانهای سانسکریت، سریانی، عبری و یونانی را نیز به خوبی میدانست، این تسلط زبانی، وی را به یکی از نخستین مروّجان واقعی بین فرهنگی و ترجمه علمی در جهان اسلام تبدیل کرد.
ابوریحان بیرونی از نوجوانی علاقهمند به ستارهشناسی و ریاضیات بود، در همان سالهای ابتدایی جوانی، کار رصد و محاسبه را آغاز کرد و توانست اولین کار علمی خود را در زمینه تقویمها و محاسبه سالهای شمسی و قمری به رشته تحریر درآورد و با حمایت خاندان مأمون خوارزمشاه، توانست به کتابخانههای معتبر دسترسی پیدا کند و با دانشمندان بزرگی همچون ابونصر منصور (ریاضیدان برجسته ایرانی) همکاری نزدیک داشته باشد، او در یکی از سفرهای علمیاش به ری با ابنسینا، طبیب و فیلسوف نامدار آن دوران دیدار کرد، دیداری که به گفته بعضی منابع، آمیخته با مباحثات فلسفی و علمی شد.
یکی از بزرگترین امتیازات بیرونی نسبت به دانشمندان همعصر خود تکیه بر روشهای تجربی و مشاهدهمحور در فهم طبیعت بود، او برخلاف سنت فلسفهمحور یونان باستان که بر قیاس منطقی تکیه داشت، به سراغ آزمون، اندازهگیری و سنجش میرفت و با دقتی حیرتانگیز به توصیف پدیدههای طبیعی میپرداخت و در نوشتههایش همواره میان دادههای مشاهداتی و فرضیات نظری تفکیک قائل میشد؛ امری که امروزه از ویژگیهای روش علمی نوین به شمار میآید.

در کتاب «التفهیم لاوائل صناعة التنجیم» که برای یکی از شاهزادگان نگاشته شده، وی تلاش کرده مفاهیم پیچیده اخترشناسی و ریاضیات را با زبانی ساده و آموزشی بیان کند، این کتاب هم جنبه آموزشی دارد و هم نمونهای از روششناسی علمی در قرون میانه است.
شاهکار محاسبه شعاع زمین؛ پیشدرآمد ژئودزی نوین
یکی از درخشانترین شاهکارهای علمی بیرونی، محاسبه شعاع زمین با استفاده از روشهای مثلثاتی و اندازهگیری زاویه دید از قله یک کوه بود. او با درک مفاهیم پایهای هندسه کروی و با تکیه بر روشهایی بسیار پیشرفته برای زمان خود، توانست شعاع زمین را با دقتی خیرهکننده (حدود ۶۳۳۹.۶ کیلومتر) محاسبه کند (تنها با اختلاف حدود ۱۷ کیلومتر نسبت به دادههای امروزی ناسا)؛ این اندازهگیری نهتنها از حیث عددی شگفتانگیز است، بلکه از نظر روش و تکنیک نیز تا قرنها الگویی برای دانشمندان باقی ماند.
او در این روش ابتدا ارتفاع کوهی را با ابزارهای ساده اما دقیق اندازه گرفت، سپس از قله آن کوه، زاویهای را که افق زمین در آن دیده میشود را محاسبه کرد و از این دادهها برای استخراج شعاع زمین استفاده کرد، این رویکرد، نوعی هندسه عملی و کاربردی را نشان میدهد که در قرون وسطی به ندرت دیده میشد.
سفر ابوریحان به هندوستان یکی دیگر از نقاط عطف زندگی علمی او بود، وی در این سفر نهتنها به مطالعه دقیق باورها، رسوم، نجوم و ریاضیات هندیان پرداخت، بلکه بسیاری از متون علمی و فلسفی آنها را به عربی ترجمه کرد. نتیجه این پژوهش چند ساله، کتاب سترگ «تحقیق ما للهند» بود؛ متنی که نهفقط از منظر علمی، بلکه از حیث نگاه منصفانه، بیطرف و دقیق به تمدنی دیگر، نمونهای منحصربهفرد در ادبیات تطبیقی و مردمشناسی قرون میانه به شمار میرود. در این کتاب، برخلاف بسیاری از متفکران مسلمان آن زمان که با نگاه داورانه و گاه تحقیرآمیز به دیگر فرهنگها مینگریستند، ابوریحان با احترام، دقت و بدون پیشداوری، به تحلیل دین، فلسفه و زندگی هندیان میپردازد.
ابوریحان بیرونی در کنار نگارش متون علمی در طراحی ابزارهای رصدی و محاسباتی نیز دستی بر آتش داشت، یکی از نوآوریهای او «حلقه شاهیه» بود؛ ابزاری برای اندازهگیری زاویههای آسمانی که به دقت و صحت مشاهدات نجومی کمک میکرد، او با استفاده از این ابزارها، توانست موقعیت سیارات را با دقتی فوقالعاده ترسیم کرده و حتی مدلهایی از حرکت غیریکنواخت سیارات ارائه دهد.
وی به محاسبه سینوس یک زاویه در جدولهایی پرداخت که در ساخت تقویم، تعیین قبله، محاسبه اوقات شرعی و در علوم دریانوردی و معماری کاربرد داشت و جداول مثلثاتی او از دقیقترین نمونههای قرون میانه به حساب میآید.
تأثیر بر علم غرب و حلقه اتصال دانشها
آثار ابوریحان بیرونی قرنها بعد از او نیز در جهان اسلام و حتی در اروپا مورد توجه قرار گرفتند، بسیاری از نظریات او همچون فرضیه حرکت زمین، نسبیت زمان در مشاهده و حتی اشاراتی به مفهوم گرانش، قبل از گالیله و نیوتون مطرح شدهاند.
به گفته مورخان علم همچون جورج سارتن، بیرونی «یکی از بزرگترین ذهنهای علمی در تمام تاریخ» بوده است، ترجمههای آثار او به لاتین در سدههای میانه، بهویژه در اسپانیا و جنوب ایتالیا کمک زیادی به انتقال دانش اسلامی به اروپا کرد و در شکلگیری رنسانس علمی سهم مهمی ایفا کرد.
ابوریحان بیرونی در سال ۴۴۰ هجری قمری در سن حدود ۷۷ سالگی در غزنه (افغانستان امروزی) درگذشت و گفته میشود که تا واپسین لحظات عمرش به مطالعه و نگارش مشغول بود. در یکی از گزارشهای تاریخی آمده است که در واپسین ساعات زندگی، از طلبهای خواست تا برایش مسئلهای ریاضی را بازگو کند و وقتی از او پرسیدند: «در این حال چرا به این مسائل میپردازی؟» پاسخ داد: «میخواهم بدانم آیا پس از مرگ دانستن بهتر است یا ندانستن؟»
این دانشمند بیش از ۱۴۶ عنوان کتاب نوشت که بسیاری از آنها در موضوعاتی همچون ریاضیات، نجوم، داروشناسی و فلسفه بوده، هرچند بخشی از آثارش در جریان حملات مغول یا نابسامانیهای تاریخی از بین رفته است، اما همان تعداد باقیمانده نیز کافی است تا عظمت ذهنی این دانشمند را نشان دهد.
نام ابوریحان بیرونی نهتنها در تاریخ علم ایران، بلکه در تاریخ علم جهان به عنوان نماد نبوغ، سختکوشی و دقت شناخته میشود، او کسی بود که قرنها پیش از تعریف مدرن «روش علمی»، اصول آن را در عمل به کار میبست و در جهانی که هنوز خرافه و استدلالهای بدون تجربه حرف اول را میزد، ابوریحان بیرونی به مشاهده، اندازهگیری، آزمایش و بیطرفی علمی اعتقاد داشت.
در عصر امروز که علم با سرعتی سرسامآور پیش میرود، بازگشت به تفکر، دقت و اخلاق علمی ابوریحان بیرونی، همچنان راهگشا و الهامبخش است.


نظر شما