به گزارش خبرگزاری ایمنا از خوزستان، ارتش بعث عراق سیویکم شهریور ۱۳۵۹ با تهاجم به خاک ایران اسلامی، آغازگر جنگ تحمیلی شد و در همان روزهای نخست، بخشهایی از خاک کشور از جمله خرمشهر را اشغال کرد، در این میان مردم خرمشهر در صف نخست مقاومت در برابر تجاوز دشمن قرار داشتند.
درگیریهای شدید شهری و نبرد کوچهبهکوچه میان مدافعان خرمشهر و نیروهای متجاوز عراقی از یکم مهر تا چهارم آبان ۱۳۵۹ ادامه پیدا کرد و ارتش بعث عراق با ۱۲ لشکر به سمت خرمشهر یورش آورد، اما با مقاومت دلیرانه گُردان دژ نیروی زمینی ارتش، گردان تکاوران دریایی بوشهر و مردم بومی خرمشهر و شهرهای اطراف روبهرو شد، با وجود این مقاومت جانانه خرمشهر پس از ۳۴ روز به اشغال دشمن درآمد.

در فاصله ماههای مهر تا دی ۱۳۵۹ و پس از سقوط خرمشهر، نزدیک به سه ماه عملیاتهایی برای آزادسازی شهر از طرف ارتش، سپاه پاسداران و نیروهای مردمی انجام شد، اما نتیجه موفقیتآمیزی حاصل نشد.
پس از ماهها تصرف و اشغال شهر در نهایت طی عملیات گستردهای به نام «بیتالمقدس» که ۲۵ روز بهطول انجامید و در چهار مرحله اجرا شد، شهر به محاصره کامل نیروهای ایرانی درآمد و پس از انهدام قوای عراقی و اسارت شماری از نیروهای آن، سوم خرداد سال ۱۳۶۱ خرمشهر بهطور کامل آزاد شد و پرچم جمهوری اسلامی ایران بر فراز مسجد جامع این شهر به اهتزاز درآمد.
ما جنگ ندیده بودیم که جنگ بلد باشیم از پادگان دژ سلاحهای برنو و ام یک گرفتیم جثههایمان تحمل این سلاح را نداشت لگدش آنقدر قوی بود که وقتی شلیک میکردیم به عقب پرت میشدیم، اما ایستادیم
محمود محمدی یکی از ساکنان خرمشهر میگوید: وضعیت آبوهوا خوب بود، در نخلستان به همراه چند تن از دوستانمان نشسته بودیم و چای و خرما میخوردیم، رضا همچون همیشه ما را با جوکهایش میخنداند و سرگرم لذت و تفریحات نوجوانی بودیم که ناگهان صداهای مهیبی رعشه به تنمان انداخت و روز روشن سیاه شد.
وی میافزاید: هنوز نمیدانستیم چه خبر است، تنها صدای بمب و موشک میآمد، هرکدام به یک طرف دویدیم و خود را به شهر رساندیم، گویا وارد میدان جنگ شده بودیم و آنجا بود که متوجه شدیم عراقیها به خرمشهر حمله کردهاند.
ایاد برامزاده از دیگر اهالی خرمشهر عنوان میکند: کمی که گذشت صدای شلیک گلولهها بیشتر شد؛ همه فضا را دود و خاک فرا گرفته بود، از خانوادههایمان بیخبر بودیم، با بچهها به سمت روستای «نهر یوسف» دویدیم، دستبردار نبودند طمع کرده بودند به خاک خرمشهر! فکر میکردند میشود سه، چهار ساعته خوزستان را اشغال کنند، از تانکها پیاده شدند و ریختند توی کوچه و خیابان شهر، مردم هم ترس را کنار گذاشتند و جنگ تنبهتن شروع شد.
این رزمنده دوران دفاع مقدس ادامه میدهد: ما جنگ ندیده بودیم که جنگ بلد باشیم، از پادگان دژ سلاحهای برنو و ام یک گرفتیم، جثههایمان تحمل این سلاح را نداشت، لگدش آنقدر قوی بود که وقتی شلیک میکردیم به عقب پرت میشدیم، اما ایستادیم.
عبدالحسین مرشدی از مدافعان خرمشهر و رزمندگان دوران هشت سال دفاعمقدس خاطرات خود از نخستین درگیری مسلحانه با عراقیها را اینطور تعریف میکند «نخستین شبی که من و دو نفر از دیگر دوستانم مسلح به بمب بودیم، منتظر ماندیم تا وقتی هوا تاریک شد به سمت گمرک حرکت کنیم و ضربهای به دشمن بزنیم، در این میان با دیگر رزمندگان کمکم جلو رفتیم تا به کنار دیواری رسیدیم که آنجا خط مقدم جبهه محسوب میشد، فاصله ما با دشمن از آنجا کمتر از ۵۰ متر بود.»

وی میافزاید: گاهی صدای تیراندازی عراقیها شدت پیدا میکرد و گاهی هم کم میشد، در تاریکی شب تانکها جلو نمیآمدند و پیدا کردن آنها بسیار دشوار بود، اما از صدای حرکت تانکها میفهمیدیم که فاصلهشان دور است، در آن وضعیت نمیتوانستیم با آن بمبهای دستی کاری کنیم؛ تا نیمههای شب هیچ اقدامی نکردیم، اما حدود ساعت یک بامداد تصمیم گرفتیم هر طور شده است داخل نیروهای عراقی نفوذ کنیم.
این رزمنده از حالوهوای آن روز میگوید: «هوا خیلی تاریک بود، عکسالعمل عراقیها همچون آتش زیر خاکستر میماند و در واقع شبیخون زدن ما ریسک بسیار بزرگی بود، آن شب بعد از اینکه جبهه ساکت و صدای تیراندازیها قطع شد ما سه نفر خیلی آهسته از پناه یک دیوار بلند خود را به عراقیها نزدیک کردیم و به خاطر نزدیکی بیشازحد در بعضی قسمتها سینهخیز به جلو میرفتیم تا صدای صحبت کردن عراقیها را از پشت بام منزلی شنیدیم که با زبان عربی اما خیلی آرام حرف میزدند، داخل گودالی نشسته بودیم و اطرافمان را نگاه میکردیم که ناگهان یک گلوله منور بالای سرمان روشن و تا چند دقیقه اطرافمان همچون روز روشن شد از فرصت استفاده و اطراف را شناسایی کردیم.
مرشدی ادامه میدهد: در همان لحظات کوتاه، یک خودروی عراقی را دیدیم که کنار دیواری پارک شده بود. به بچهها گفتم «من میروم آن خودرو را به آتش میکشم» محمدی گفت «عبدالحسین تنها کجا میروی؟ من هم همراهت میآیم، تنهایی خوب نیست.» دو نفری خیلی آهسته و سینهخیز به طرف آن خودرو حرکت کردیم و وقتی نزدیک شدیم با کمی دقت متوجه شدم داخل خودرو که لندرور بود دو نفر خوابیده بودند، با ترس و لرز بیشتر کبریت را روشن و به سر فتیله نزدیک کردم، وقتی فتیله آتش گرفت با دست راستم بطری را به طرف خودروی عراقی پرتاب کردم و قبل از اینکه ببینم بمب دستی به هدف خورده یا خیر، فرار را بر قرار ترجیح دادیم و با سرعت از آن محل فاصله گرفتیم، حین فرار به عقب نگاه کردم و دیدم که خودرو در حال سوختن و عراقیها سرگردان و بیهدف در حال تیراندازی هستند.»
چرا خرمشهر سقوط کرد
محسن رضایی، فرمانده سپاه پاسداران در دوران جنگ تحمیلی درباره علل سقوط خرمشهر میگوید: وقتی جنگ شروع شد، خرمشهر نزدیکترین شهر به مرز پس از قصرشیرین، بزرگترین شهر مرزی ایران و بندری استراتژیک بود؛ دشمن از سمت اروندرود ۵۰۰ متر با خرمشهر فاصله داشت با این حال رود بزرگ اروند حائل بین ایران و عراق بود، از سمت مرز خشکی نیز کمتر از ۲۰ کیلومتر تا خرمشهر فاصله داشت.
وی ادامه میدهد: نزدیکی خرمشهر یکی از عوامل سقوط آن بود. عامل دیگر این بود که نیروهای رسمی و مسئول در لب مرز دفاع نداشتند، بنابراین در همان ساعات نخست مرز فرو ریخت و دشمن خیلی زود توانست به اطراف خرمشهر برسد؛ ارتباط میان اهواز با خرمشهر قطع شد بهنحوی که دشمن خود را به حوالی شهر رساند.

فرمانده سپاه پاسداران در دوران دفاع مقدس عنوان میکند: از این لحظه به بعد مقاومت مردمی و انقلابی در خرمشهر شکل گرفت، حتی ارتشیهایی که در خرمشهر بودند، ارتشیهای حزباللهی و انقلابی از جمله تعدادی تکاوران نیروی دریایی در کنار سپاه و بسیج مردمی جنگیدند و در کنار یکدیگر مجموعه ادغام شدهای را تشکیل داده بودند که وجه غالب آن انقلابی و مردمی بودن آن بود.
رضایی خاطرنشان میکند: آنها بهدلیل کمبود امکانات تا حدی میتوانستند بجنگند، امکانات و تسلیحات نظامی به قدری کم بود که فشارها را اضافه کرد؛ عامل سوم در سقوط خرمشهر این بود که بنیصدر اعتقاد داشت ما باید به سبک اشکانیان بجنگیم یعنی زمین بدهیم دشمن را به داخل بکشانیم و زمان به دست بیاوریم، بعد از آن به دشمن هجوم ببریم که خود این موضوع هم در حمایت نکردن از جبهه خرمشهر و ارسال نکردن تجهیزات و مهمات مؤثر بود.
آغاز عملیات بیتالمقدس و آزادسازی خرمشهر
در پی آغاز عملیات بیتالمقدس در نیمه شب دهم اردیبهشت سال ۱۳۶۱ چند هدف عمده استراتژیک و تاکتیکی از جانب نیروهای ایرانی از جمله بیرون راندن نیروهای متجاوز به پشت مرزهای بینالمللی، نشان دادن برتری قدرت سیاسی-نظامی و اجتماعی جمهوری اسلامی به عراق و حامیان او در منطقه، انهدام نیروهای متجاوز در منطقه بین غرب کارون تا خط مرزی و آزادسازی خرمشهر از اشغال متجاوزان دنبال میشد.
آزادسازی خرمشهر از اهداف مرحله چهارم عملیات بیتالمقدس بود، ساعت ۲۲:۳۰ شامگاه شنبه، یکم خرداد ۱۳۶۱ مرحله چهارم این عملیات با اعلام رمز «یامحمدبنعبدالله»، از بیسیم فرماندهی قرارگاه مرکزی کربلا به واحدهای عملکننده، با هدف آزادسازی خرمشهر آغاز شد.
در پایان این نبرد علاوهبر پایان ۱۹ ماه اشغال بخشی از حساسترین مناطق خوزستان و آزادسازی خرمشهر، ضربهای سنگین به توان رزمی و روحیه نیروهای عراقی وارد آمد.

سوم خرداد ۱۳۶۱ یکی از بارزترین جلوههای نصرالهی و یکی از مهمترین و زیباترین روزهای انقلاب اسلامی ایران است که در این روز شهر مقاومخیز خرمشهر پس از ۳۵ روز پایداری و مقاومت چهارم آبان ۱۳۵۹ به اشغال دشمن در آمده بود، پس از ۵۷۸ روز (۱۹ ماه) بار دیگر توسط رزمندگان اسلام فتح شد و پرچم اسلام بر فراز مسجد جامع و پل تخریب شده خرمشهر به اهتزاز در آمد.
در جریان آزادسازی خرمشهر، حدود ۱۶ هزار نیروی عراقی کشته و زخمی شدند و ۱۹ هزار نفر نیروی عراقی به اسارت نیروهای ایرانی درآمدند؛ ایران در جریان عملیات ۲۶ روزه بیتالمقدس که به آزادی خرمشهر انجامید ۶٬۰۰۰ کشته (۴٬۴۶۰ کشته سپاه و ۱٬۰۸۶ کشته ارتش) و ۲۴ هزار مجروح داد.
خرمشهر ۴۳ پس از آزادسازی
حجتالاسلام محمدجواد عادلپور، امام جمعه خرمشهر به خبرنگار ایمنا اظهار میکند: آزادسازی خرمشهر با توکل به خدا، خودباوری، روحیه انقلابی و جهادی محقق شد که نشان میدهد با تکیه بر همین روحیه، میتوان بر همه موانع غلبه و قلههای پیشرفت را فتح کرد، تجربه دفاع مقدس ثابت کرد که برای ملت ایران، با روحیه جهادی، هیچ امر محالی وجود ندارد.
وی میافزاید: از همه تلاشهای انجامشده در سالهای گذشته قدردانی میکنیم، بعضی اقدامات خوب در حوزه ایجاد ظرفیتهای تولیدی انجام شده است با این حال در زمینه اشتغال بومیان نیاز به شفافسازی وجود دارد و در حوزه عمرانی و زیرساختی، وضعیت خرمشهر مناسب نیست و بهنظر میرسد ارادهای جدی برای ساماندهی مبلمان شهری وجود ندارد.
امام جمعه خرمشهر بیشتر مشکلات این شهر را مسائل عمرانی، خدماتی، آب، فاضلاب، اشتغال جوانان و دوگانگی مدیریتی در منطقه آزاد اروند عنوان میکند و میافزاید: فرسودگی شبکه توزیع آب و فاضلاب یکی از معضلات جدی مردم است و باید از ظرفیت جوانان این شهر استفاده کرد.
به گزارش ایمنا، خرمشهر روزی در میان غافلگیری سقوط کرد، اما هیچگاه از یادها نرفت؛ آزادسازی آن نهتنها یک پیروزی نظامی بلکه نمادی از اراده و ایمان مردمی بود که برای هر وجب از خاک وطن خود جنگیدند. امروز نام خرمشهر در تاریخ ماندگار است و یادآور رشادتهایی که نشان داد آزادی به بهای ایثار و مقاومت به دست میآید.


نظر شما