زیبا صدایم کن؛ روایتی پدرانه در مرز عقل و عشق

«زیبا صدایم کن» تازه‌ترین اثر رسول صدرعاملی است؛ فیلمی که با عبور از کلیشه‌های مرسوم در تصویرسازی بیماران روانی روایتی انسانی و آرام از زندگی پدری درگیر بیماری روانی و دخترش را به تصویر می‌کشد.

به گزارش خبرگزاری ایمنا، «زیبا صدایم کن» تازه‌ترین اثر «رسول صدر عاملی» است؛ فیلمی که با اقتباس از رمان تحسین‌شده‌ای به همین نام نوشته‌ی «فرهاد حسن‌زاده» ساخته شده و در تلاش است تا از خلال روایت رابطه پدری با اختلال روانی و دختری که عشق و ترس، مراقبت و آسیب، ایستاده است، به تجربه‌ای کمتر دیده‌شده در سینمای ایران بپردازد.

صدر عاملی که در کارنامه‌اش تجربه روایت‌های اجتماعی با لحن انسانی و دغدغه‌مند دارد؛ در این اثر بار دیگر سراغ فردی به حاشیه‌رانده‌شده رفته است، اما نه برای قضاوت یا ترحم، بلکه برای شنیدن صدای آن‌ها، برای دعوت مخاطب به دیدن و فهمیدن دنیای متفاوتشان.

فیلم در فضایی آرام و روان‌شناختی، مخاطب را به درون زیست روزمره انسانی با اختلال روانی و ذهن ناپایدار می‌برد؛ انسانی که در میان واقعیت و توهم، عشق و اضطراب، رنج و مهربانی، در نوسان است؛ در روایت فیلم، عشق و ترس، مراقبت و آسیب، امید و یأس درهم‌تنیده‌اند و در دل لحظه‌های روزمره، تجربه‌ای خاص از رنجِ زیستن با بیماری روانی ساخته می‌شود.

یکی از مهم‌ترین نقاط قوت زیبا صدایم کن، انتخاب سوژه‌ای انسانی و کمتر روایت‌شده در سینمای ایران است؛ فیلم از ارائه تصویرهای کلیشه‌ای از بیماران روانی، همچون هیولا، قربانی یا نابغه، پرهیز می‌کند و به‌جای آن، سعی دارد انسانی معمولی و درگیر با ذهن ناپایدار را به‌تصویر بکشد؛ انسانی که عاشق است، ترحم‌برانگیز نیست، گاهی خشونت می‌ورزد و گاهی مظلوم می‌شود، این تلاش برای نشان‌دادن پیچیدگی‌های روان، بدون ساده‌سازی یا اغراق، از ارزش‌های مهم فیلم است.

از سوی دیگر، تمرکز بر رابطه‌ی پدر و دختر، انتخابی هوشمندانه برای ایجاد بار احساسی فیلم است؛ زیبا در نقطه‌ای ایستاده است که میان عشق و مراقبت از پدر و نیاز به رهایی از او در نوسان است، او نه می‌خواهد پدرش را تنها بگذارد، نه می‌تواند با بار روانی همزیستی با او دوام بیاورد؛ این وضعیت دوگانه، مخاطب را درگیر تجربه‌ای می‌کند که در آن، رنج و امید، هم‌زمان و ناگزیرند، در بسیاری از لحظات، مخاطب خود را جای زیبا می‌گذارد و تلاش می‌کند بفهمد چطور می‌شود با کسی که گاهی ترسناک، گاهی مهربان، گاهی گمشده در ذهن خویش است، زندگی کرد؟

زیبا صدایم کن؛ روایتی از رنج، امید و زیستن کنار بیماران روانی

بازی امین حیایی در نقش خسرو نیز از درخشان‌ترین نقاط فیلم است؛ او با دقت و وسواس، مرز باریکی میان توهم و واقعیت، نوسانات خلقی و لحظات صلح درونی را به تصویر می‌کشد؛ نگاه‌های مشوش، بدن بی‌قرار، مکث‌های نابه‌جای او در گفتار و حرکات ناهمگون، همه به شکل‌گیری تصویری چندوجهی از یک شخصیت روان‌پریش کمک کرده‌اند؛ این بازی با نگاهی همدلانه همراه است؛ حیایی از خسرو هیولا نمی‌سازد، بلکه تلاش می‌کند او را با همه‌ی ناپایداری‌اش، همچنان انسانی دوست‌داشتنی و آسیب‌دیده نشان دهد.

از منظر بصری و فرمی، زیبا صدایم کن طراحی ساده و منطبق بر جهان درونی شخصیت‌ها دارد. میزانسن‌های مناسب، استفاده از نورهای ملایم، و فاصله نزدیک دوربین با شخصیت‌ها به فضاسازی کمک کرده‌اند؛ ریتم آرام فیلم، اگرچه ممکن است برای برخی مخاطبان کند به نظر برسد، اما با فضای ذهنی خسرو و تعلیق درونی‌ای که در هر لحظه تجربه می‌شود، هماهنگ است.

در برخی لحظات، نزدیکی دوربین به خسرو و نوع قاب‌بندی چهره‌اش، موجب می‌شود مخاطب با آشفتگی ذهنی او هم‌دردی کند؛ همچنین استفاده از سکوت در برخی سکانس‌ها، به جای موسیقی یا دیالوگ‌های توضیحی، حس معلق‌بودن شخصیت‌ها را به‌خوبی منتقل می‌کند؛ طراحی صدا نیز به گونه‌ای است که مرز میان واقعیت و توهم را در ذهن مخاطب کمرنگ می‌کند؛ ویژگی‌ای که در فیلمی با درون‌مایه روان‌شناختی، مزیت محسوب می‌شود.

با وجود این دستاوردها، فیلم از حیث روایت و شخصیت‌پردازی در بخش‌هایی دچار ضعف است. مهم‌ترین آن‌ها، شخصیت زیباست؛ شخصیتی که در داستان، به عنوان نقطه‌ی مقابل خسرو تعریف می‌شود، اما در پرداخت سینمایی، عمق لازم را پیدا نمی‌کند. نه شخصیتش قوس روشنی دارد و نه درک روانی‌اش از وضعیت پدر به‌درستی نشان داده می‌شود؛ بازیگر نقش زیبا نیز نتوانسته است میان سردرگمی، وفاداری و خشم، تعادل برقرار کند و بازی‌اش در سطحی سطحی و خنثی باقی مانده است. در نتیجه، مخاطب نمی‌تواند به اندازه‌ی کافی با زیبا هم‌دلی کند؛ در حالی‌که بار احساسی فیلم تا حد زیادی بر دوش اوست.

دیالوگ‌ها در لحظات کلیدی، از قدرت لازم برای انتقال احساسات یا معنا برخوردار نیستند؛ در صحنه‌هایی که ظرفیت بالای درام وجود دارد، گفت‌وگوها اغلب یا بیش از حد مستقیم‌اند یا فاقد عمق، و نمی‌توانند بار درونی صحنه را به دوش بکشند. این موضوع باعث شده پاره‌ای از لحظات احساسی فیلم، کمتر از آنچه باید، تأثیرگذار باشند.

زیبا صدایم کن فیلمی است با دغدغه‌ای انسانی و موضوعی کمتر پرداخت‌شده در سینمای ایران. تلاشی است برای فهم انسان‌هایی که ذهن‌شان جهانی متفاوت دارد؛ جهانی که در آن منطق خطی فرو می‌ریزد و احساسات، رفت‌وآمدی مدام میان رنج و محبت دارند؛ صدر عاملی، با اقتباس از داستانی موفق و با تکیه بر تجربه‌ی فیلم‌سازی، توانسته فیلمی بسازد که اگرچه کامل و بی‌نقص نیست، اما واجد صداقتی است که آن را ارزشمند و دیده‌شدنی می‌کند.

در روزگاری که آسیب‌های روانی و سلامت روان هنوز در سایه‌ی بی‌توجهی و کلیشه‌ها قرار دارند، چنین فیلمی می‌تواند آغازی باشد برای گفت‌وگو. شاید سینما نتواند درمان کند، اما می‌تواند بفهمد، هم‌دلی کند، و برای لحظاتی، صدای کسانی را که اغلب خاموش مانده‌اند، به گوش ما برساند.

کد خبر 866662

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.