ناگفته‌های دولت سیزدهم به روایت محمدرضا جان‌نثاری

داغ پرواز اردیبهشت هنوز بر دل‌ها باقی است و نام شهید رئیسی در آستانه نخستین سالگرد شهادتش یادآور روزهایی است که خادم جمهور صادقانه برای مردم ایستاد و غریبانه پر کشید، به همین بهانه به سراغ حاج محمدرضا جان‌نثاری رفتیم و از او بیشتر درباره منش و روش شهید جمهور پرسیدیم.

به گزارش خبرگزاری ایمنا، قرارمان شده بود ۶:۳۰ صبح _چهارشنبه بیست‌وچهارم اردیبهشت_ درست یک هفته پیش از نخستین سالگرد شهادت آیت‌الله رئیسی تصمیم گرفتیم با محمدرضا جان‌نثاری معاون سابق امنیتی، سیاسی و اجتماعی استانداری اصفهان، به‌عنوان یکی از چهره‌های برجسته استان و کارگزاران دولت سیزدهم گفت‌وگو کنیم.

دیوارهای دفترش با عکس‌های بزرگ و قدیمی از آیت‌الله رئیسی، مقام معظم رهبری و امام خمینی (ره) تزئین شده بود که هریک گویی داستانی از گذشته را روایت می‌کرد و کتابخانه‌ای گوشه اتاق با کتاب‌های قدیمی و جذاب، فضایی خاص و دلنشین را به وجود آورده بود.

حاج محمدرضا جان‌نثاری با چهره‌ای گشاده و لبخندی پدرانه ما را به حضور پذیرفت و همین استقبال صمیمی موجب شد تا بتوانیم بدون دغدغه تجربیات و خاطراتش را بشنویم.

نشستیم کنار پنجره‌ای که رو به طلوع خورشید باز می‌شد، فنجان چای تازه‌دم گذاشته شده بود. هنوز مصاحبه را شروع نکرده بودیم که حاج آقا با نگاهی نافذ گفت: «من همیشه معتقدم مسئولیت، پیش از آنکه منصب باشد، بار امانتی است که آدم باید مراقبش باشد.»

این جملات، پرده از ذهن و نیت کسی برداشت که با مناصب مختلف اداری، اجرایی و نظارتی در استان، کوله‌باری از تجربیات ارزنده را به همراه داشت.

مصاحبه ما با مرور خاطرات تلخ و شیرین همراه شد؛ از روزهای پرالتهاب، از شب‌هایی که امنیت استان بر دوش یک تیم کوچک بود، از تصمیم‌هایی که باید زیر فشار گرفته می‌شد و از دیدگاه‌هایی که گاه در تضاد با عرف اداری، اما در هماهنگی با عدالت‌خواهی دولت سیزدهم بود.

در این فضا، ما نه با یک مسئول سابق، بلکه با مردی مواجه شدیم که بارها در بزنگاه‌های تصمیم‌گیری، از منافع شخصی چشم پوشیده و خود را در معرض هجمه‌ها گذاشته بود. گویی جان‌نثاری نه به خاطر قدرت، بلکه برای نوعی ادای دین، پذیرای مسئولیت شده بود؛ همان دِینی که در کلمات و نگاهش به آیت‌الله رئیسی، به مردم و حتی به جوانان منتقد، کاملاً قابل رؤیت بود.

فضای اتاق حالا دیگر فقط محل مصاحبه نبود؛ بیشتر شبیه به نشستی شده بود برای مرور یک عهد، یک رفاقت در راه خدا، یک وفاداری به آرمانی که حاج محمدرضا جان‌نثاری هنوز هم خود را در قبال آن مسئول می‌دانست.

در ادامه وارد بحث‌های محوری‌تر شدیم و پرسش‌هایمان را آغاز کردیم؛ حاج آقا اجازه هست شروع کنیم؟ بله بفرمائید.‌

ناگفته‌های دولت سیزدهم به روایت محمدرضا جان‌نثاری

ایمنا: با توجه به سوابق شما در سمت جانشینی قرارگاه امام علی (ع) و آشنایی با مناصب استانی، چه انگیزه و دلایلی موجب شد که در دولت سیزدهم وارد ساختار دولت شوید و سمت معاون استاندار را بپذیرید؟ برنامه‌ها و اهداف شما در حوزه معاونت سیاسی امنیتی و اجتماعی استاندار اصفهان چه بود و با چه رویکردی این جایگاه را برعهده گرفتید؟

جان‌نثاری: وقتی انتخابات ریاست جمهوری سیزدهم برگزار شد، همه نیروهای انقلابی، مؤمن و متدین یا تلاش می‌کردند و یا آرزو داشتند که رئیس‌جمهوری انقلابی، مردمی و کسی که بتواند شعارهای انقلاب را به‌صورت عملی پیگیری کند، انتخاب شود. به ویژه پس از دولت یازدهم که شرایط برای مردم چندان رضایت‌بخش نبود، این موضوع اهمیت بیشتری پیدا کرد. خوشبختانه با رأی قاطع مردم، شهید رئیسی به عنوان رئیس‌جمهور انتخاب شد.

من در ابتدا تمایلی نداشتم وارد کار اجرایی شوم و بیشتر مایل بودم به فعالیت‌هایی که در مجموعه سپاه انجام می‌دادم، ادامه دهم. اما زمانی که دکتر مرتضوی، استاندار وقت، مرا دعوت به همکاری کرد، با وجود عدم تمایل، استدلال‌ها و دلایل ایشان مرا مجاب کرد که در کنار دیگر اعضای دولت انقلابی، مسئولیت معاونت سیاسی، امنیتی و اجتماعی استانداری را بپذیرم و از همان ابتدا به تبعیت از رویکرد دولت شهید رئیسی، عزم خود را جزم کردم تا هر آنچه در توان دارم، در خدمت مردم قرار دهم.

در دولت شهید رئیسی، غیر از این رویکرد، راه دیگری وجود نداشت. سیاق کلی دولت شهید رئیسی، خدمت شبانه‌روزی بود و همه دوستان در سراسر کشور، از جمله استان اصفهان، با این هدف و برنامه دور هم جمع شدند تا در دوره‌ای تمام‌وقت و مخلصانه خدمت کنند.

ما در این دولت استانداری را اداره می‌کنیم، فرض کنید که می‌خواهیم یک اردوی جهادی چهار ساله را پشت سر بگذاریم. در این اردوی جهادی، نه شب و روز معنا دارد و نه وقت استراحت؛ باید به طور مستمر و پیوسته در خدمت مردم باشیم

به یاد دارم که دکتر مرتضوی در اولین جلسه شورای معاونین استانداری، این موضوع را به‌روشنی بیان کردند و گفتند که «ما در این دولت استانداری را اداره می‌کنیم، فرض کنید که می‌خواهیم یک اردوی جهادی چهار ساله را پشت سر بگذاریم. در این اردوی جهادی، نه شب و روز معنا دارد و نه وقت استراحت؛ باید به طور مستمر و پیوسته در خدمت مردم باشیم». این جمله همیشه آویزه گوش همه بود که در یک اردوی جهادی حداقل چهار ساله قرار گرفته‌ایم. اما تقدیر الهی چنین رقم خورد که این اردوی جهادی به مدت سه سال ادامه پیدا کند و با شهادت آیت‌الله رئیسی، سفره آن برچیده شد.

با این حال، خدا را شاکرم که توفیق داد بخشی از عمر خود را در این دولت خدمت کنم که رئیس آن، یک شهید زنده بود؛ کسی که شهید زندگی کرد، شهید شد و جاودانه گشت. این برای همه ما افتخاری بزرگ است و امیدوارم خدمت همه کسانی که در این مسیر تلاش کردند، مورد قبول درگاه خداوند قرار گیرد.

ایمنا: به جلسه شورای معاونین اشاره کردید و در ادامه، انتخاب فرمانداران را پشت سر گذاشتید. درباره نحوه ارتباطتان با نیروهای جوان، انتقال تجربیات و همچنین رویکرد شهید رئیسی که به جوان‌گرایی توجه ویژه‌ای داشت، توضیح دهید. این روند در سطح استانداری چگونه پیش رفت؟ در انتخاب فرمانداران و معاونان چه فرایندی را دنبال کردید و در این سه سال با چه چالش‌هایی مواجه شدید؟

جان‌نثاری: تمام اقدامات و موفقیت‌هایی که ما به آن اشاره می‌کنیم، باید در چارچوب سیاست‌ها و رویکرد کلی دولت سیزدهم تعریف شود. اگر ما کاری انجام داده‌ایم که موفق بوده، این موفقیت ناشی از سیاستگذاری‌های کلان دولت و شخص شهید رئیسی است. شهید رئیسی انسانی بود که هیچ وابستگی جناحی نداشت و تنها به مردم و اصول انقلاب اسلامی می‌اندیشید. ایشان از همه کارگزاران دولت خواسته بود که همین نگاه را داشته باشند.

یکی از نکات مهم مورد تأکید ایشان، کشف و بهره‌برداری از استعدادهای فراوان موجود در کشور بود؛ به گونه‌ای که هر فرد در جایگاه خود بتواند توانمندی‌هایش را به کار گیرد، در سمت معاونت سیاسی استانداری، یکی از وظایف اصلی من انتصابات و انتخاب فرمانداران و بخشداران بود. در گذشته معمولاً افرادی انتخاب می‌شدند که پیش‌تر در این سمت‌ها بودند و عمدتاً با دولت هم‌فکر بودند، اما این روند باعث می‌شد استعدادهای جدید رشد نکنند.

با سیاست‌های شهید رئیسی، دامنه انتخاب‌ها را گسترش دادیم و باور داشتیم هر کسی که استعداد و توان خدمت به مردم را دارد، می‌تواند به عنوان مدیر آینده مطرح شود و از او استفاده کنیم. بنابراین، هم از دوستان باتجربه و هم از نیروهای جوان و جدید بهره بردیم که واقعاً کارهای بسیار خوبی انجام دادند.

خواسته شهید رئیسی این بود که دایره دید ما محدود و جناحی نباشد و کسانی را برای خدمت انتخاب کنیم که توانمند، وقت‌گذار و دلسوز مردم باشند. این ویژگی‌ها را در هر فردی که احصا می‌کردیم، به کار می‌گرفتیم و به لطف خدا در آن دوره موفقیت‌های چشمگیری حاصل شد.

ایمنا: شما در طول این سه سال با چالش‌های مختلفی روبه‌رو بودید، از جمله مشکلات مربوط به آب، زاینده‌رود و کشاورزان گرفته تا فشارهایی که در زمینه انتصابات از سوی برخی جناح‌ها وارد می‌شد. به نظر شما، سخت‌ترین چالشی که در این مدت تجربه کردید، چه بود؟

جان‌نثاری: وارد جزئیات انتصابات نمی‌شوم، زیرا ما با همه گروه‌ها تعامل داشتیم و تلاش می‌کردیم استدلال‌ها و سیاست‌های دولت را به‌خوبی بیان کنیم و طرفین را قانع سازیم. امروز وضعیت کشور به گونه‌ای است که نیازمند حضور افراد دلسوز و به‌ویژه جوانان در صحنه هستیم.

بزرگ‌ترین مشکل ما، مشکل مردم بود. در استان اصفهان، اولویت اصلی مشکلات مردم از جمله مسئله آب، آلودگی هوا و ترافیک بود. همچنین یکی از دغدغه‌های مهم، اشتغال بود؛ بسیاری از واحدهای صنعتی در دوره قبل راکد یا تعطیل شده بودند و افراد زیادی بیکار شده بودند. این وضعیت باعث شده بود که عده‌ای از مردم دچار مشکلات جدی معیشتی و اقتصادی شوند. بنابراین، بزرگ‌ترین و مهم‌ترین مشکل مردم استان اصفهان، مسئله آب بود که هنوز هم باید در صدر پیگیری‌ها قرار گیرد.

ناگفته‌های دولت سیزدهم به روایت محمدرضا جان‌نثاری

ایمنا: با توجه به مشکلات متعددی که در استان اصفهان وجود داشت، شهید رئیسی دو بار به استان سفر کردند تا موضوعات را پیگیری کنند. نحوه برخورد ایشان با مسائل استانی و دغدغه‌های مردم چگونه بود؟

جان‌نثاری: شهید رئیسی اهل پرداختن به حواشی نبود و همواره تمرکز خود را بر متن و اصل مشکلات مردم می‌گذاشت. ایشان تلاش می‌کرد مسائل را به صورت ریشه‌ای حل کند که این یکی از خصوصیات بارز ایشان بود و در تصمیم‌گیری‌ها بسیار شجاعانه عمل می‌کرد. برای مثال، در موضوع آب که یکی از مشکلات اساسی استان اصفهان از حدود ۳۰ سال گذشته است، طرح‌های مختلفی برای حل این مشکل ارائه شده، اما عمدتاً به نتیجه نرسیده‌اند. دلیل اصلی این ناکامی، فقدان تصمیم‌گیری‌های شجاعانه توسط مسئولان وقت بوده است. در نتیجه، پروژه‌ها گاهی پیشرفت می‌کردند اما بنا به دلایل مختلف، چه درست و چه نادرست، متوقف می‌شدند.

مشکل آب در اصفهان به طور خلاصه این است که ما یک رودخانه زاینده‌رود و یک سد داریم که در بهترین شرایط و سال‌های ترسالی، ظرفیت مشخصی برای تأمین آب دارد. اما ما تقریباً دو برابر ظرفیت واقعی، بر آن بارگذاری کرده‌ایم. این موضوع بسیار ساده است؛ راه‌حل اصلی این است که تولید آب برای استان اصفهان افزایش یابد و بقیه مسائل، حواشی این مشکل هستند. شهید رئیسی از عمق جان پای این موضوع ایستاد و با تصمیمات شجاعانه، پیگیر حل این مشکل بود.

برای نمونه، به سخنان آقای جهانگیری، معاون اول دولت یازدهم دقت کنید. در آخرین جلسه دولت آقای روحانی که شهید رئیسی بر مسند امور قرار گرفتند، آقای جهانگیری گزارش داد که شرایط کشور حتی از دوران جنگ نیز سخت‌تر است؛ خزانه تقریباً خالی است و انبارها نیز پر نیستند و مشکلات فراوانی وجود دارد. در آن جلسه، ساعت‌ها بحث بر سر این موضوع بود که چگونه حقوق همان ماهی که اولین ماه ریاست جمهوری شهید رئیسی بود و وزرای دولت قبل نیز هنوز حضور داشتند، پرداخت شود. دولت قبل در پرداخت حقوق آن ماه با مشکل مواجه شده بود و بحث‌های زیادی در این زمینه صورت گرفت. در پایان جلسه، شهید رئیسی این‌گونه فرمودند که «یادتان باشد در اولین جلسه‌ای که با شما داشتم، بحث اصلی ما پرداخت حقوق ماه بود و نمی‌دانستید چگونه باید آن را پرداخت کنید».

حال، دولت جدید روی کار آمده و مشکل اصلی استان اصفهان آب است و باید برای حل این مشکل چاره اندیشی کرد. راه حل ساده بود؛ یا از طریق منابع داخلی استان یا از طریق منابع خارج از استان باید برای اصفهان آب تولید می‌شد. منابع خارج از استان که از طریق انتقال آب از دریا و منابع داخلی از مناطق آب‌خیز مانند جنوب استان اصفهان بود و می‌شد به تدریج با این روش‌ها مشکل را حل کرد. اما این کار نیازمند میلیاردها تومان بودجه بود. در حالی که دولت حتی در پرداخت حقوق اولیه خود با مشکل مواجه بود، چگونه می‌توانست این مشکل اساسی را حل کند؟ اینجاست که اهمیت تصمیم‌گیری شجاعانه و مدیریت صحیح مشخص می‌شود.

شهید رئیسی فرهنگ «نمی‌شود» و «نمی‌توانیم» را کنار گذاشت و فرمود که این کار باید انجام بگیرد

در این شرایط سخت، شهید رئیسی فرهنگ «نمی‌شود» و «نمی‌توانیم» را کنار گذاشت و فرمود که این کار باید انجام بگیرد. ایشان دستور داد تا منابعی که می‌توان از آن‌ها استفاده کرد، شناسایی شوند و به استاندار اصفهان مأموریت داد که در این شرایط بسیار سخت، پای حل مشکل مردم اصفهان بایستد و از تلاش دست نکشد.

استاندار اصفهان نیز با برگزاری جلسات متعدد، انجام کار کارشناسی، تدوین برنامه‌ها و جمع‌آوری نظرات مختلف، از همه صاحب‌نظران و گروه‌های مختلف خواست تا طرح‌ها و نظرات خود را ارائه دهند. پس از بررسی‌های جامع، در نهایت تصمیم گرفته شد که خط انتقال آب خارجی از دریا و خط انتقال آب داخلی از سد ماندگان اجرا شود.

حالا، دولتی که منابع مالی محدودی داشت، اما قادر بود تصمیمات مهم و تأثیرگذاری بگیرد. در این شرایط، بر زمینی در روبروی دانشگاه اصفهان که سال‌هاست به زباله‌دانی و به مکانی متروکه‌ای بدل شده است، دست گذاشته شد. چرا که از یک سو، این سرمایه دولتی در حال از بین رفتن است و از سوی دیگر، مردم با مشکل آب دست و پنجه نرم می‌کنند.

شهید رئیسی فرمود که «این زمین را برای اجرای خط لوله آب اصفهان اختصاص دهید». این تصمیم از نظر اداری تقریباً غیرممکن بود و به نوعی جزو محالات محسوب می‌شد؛ چرا که انتقال زمینی از یک وزارتخانه به وزارتخانه دیگر، مثلاً از وزارت نفت به وزارت نیرو، به راحتی امکان‌پذیر نیست. این محدودیت‌ها برای کسانی است که نمی‌توانند تصمیم‌گیری کنند، اما شهید رئیسی با دستخط خود دستور داد این زمین به وزارت نیرو منتقل شود تا مشکل آب اصفهان حل شود. اینجا است که می‌گوئیم «فرق می‌کند چه کسی رئیس جمهور باشد» و تفاوت رئیس‌جمهور شجاع مشخص می‌شود.

در خصوص مسئله انتقال آب از دریا نیز، امکانات و ظرفیت‌هایی وجود دارد. با تدبیر، شجاعت، درایت و حسن‌نیت شهید رئیسی نسبت به مردم اصفهان، این پروژه آغاز شد و تا زمان شهادت ایشان، حدود ۷۰ درصد آن به نتیجه رسید.

ناگفته‌های دولت سیزدهم به روایت محمدرضا جان‌نثاری

ایمنا: شهید رئیسی در سفرهایی که به اصفهان، به ویژه مناطق محروم داشتند، مشکلات مردم را عمیقاً درک می‌کردند. اگر خاطره‌ای از این سفرها، ساده‌زیستی و اهمیت دیدارهای میدانی ایشان دارید، شرح دهید؟

جان‌نثاری: شهید رئیسی اعتقاد راسخ داشت که امور باید به صورت میدانی پیگیری شود و هیچ‌گاه باور نداشت که بتوان کشور را از پشت میز و از راه دور با گزارش‌ها اداره کرد. ایشان در صحنه‌های مختلف حضور می‌یافت و در سفرهای استانی، عمدتاً مناطق محروم را انتخاب می‌کرد و حتماً به آنجا سر می‌زد. استان اصفهان نیز از این قاعده مستثنی نبود؛ ایشان به روستاهای شرق اصفهان سفر کرد و همان‌طور که دکتر مرتضوی نقل کرده است، مردم با اشتیاق و اشک مشکلاتشان را بیان می‌کردند.

خاطره‌ای که دکتر مرتضوی نقل کرد این بود که همان بالگردی که بعدها شهید رئیسی با آن به شهادت رسید، در آن روستا فرود آمد و مردم گرد آمدند. شهید رئیسی با متانت و خوش‌رویی با مردم صحبت کرد و استقبال بسیار گرم و صمیمانه‌ای از ایشان شد. مردم به شعف آمده بودند که رئیس‌جمهور به روستایی آمده که شاید حتی برخی مسئولان محلی هم تاکنون به آنجا نرفته بودند. وقتی رئیس‌جمهور قصد داشت سوار بالگرد شود، چندین بار مردم جلوی ماشین را گرفتند و ایشان پیاده شده و با مردم صحبت می‌کرد. در یکی از این لحظات، خانمی با اشک آمد و مشکلات زندگی خود را به دلیل کم‌آبی بیان کرد. شهید رئیسی با دلسوزی به او دلداری داد و قول پیگیری مشکلات را داد و سپس سوار بالگرد شد.

استاندار تعریف کرد که در آن لحظه کنار شهید رئیسی نشسته بود و دید که ایشان به سمت بیرون بالگرد نگاه می‌کند تا کسی چهره‌اش را نبیند و به پهنای صورت اشک می‌ریخت

استاندار تعریف کرد که در آن لحظه کنار شهید رئیسی نشسته بود و دید که ایشان به سمت بیرون بالگرد نگاه می‌کند تا کسی چهره‌اش را نبیند و به پهنای صورت اشک می‌ریخت. استاندار به آرامی جعبه دستمالی روی زانوهای شهید گذاشت تا اشک‌هایش را پاک کند و پس از آن مباحث ادامه یافت. این نشان می‌دهد که وقتی یک زن با اشک مقابل ایشان مشکلاتش را بیان می‌کرد، شهید رئیسی نمی‌توانست بی‌تفاوت بماند.

بسیاری ممکن است بگویند که این مشکلات خواسته‌های نشدنی است، اما شهید رئیسی از هیچ‌کدام نمی‌گذشت. ایشان مصداق آیه ۱۲۸ سوره توبه بود که خداوند می‌فرماید: «پیامبری از خودتان فرستادیم که نمی‌تواند درد شما را تحمل کند، از ناراحتی شما ناراحت می‌شود و با مردم مهربان است.» مردم از شهید رئیسی انتظار نداشتند که مشکلات آن لحظه حل شود، اما ایشان در درون می‌سوخت و اشک یک نفر از مردم را نمی‌توانست تحمل کند.

حالا در اولین مصاحبه وقتی از شهید رئیسی پرسیدند که آیا حاضر است با رئیس‌جمهور آمریکا مذاکره کند، با قاطعیت و صلابت پاسخ داد: «خیر». این همان شهید رئیسی است؛ مردمی و در عین حال سخت و قاطع در برابر دشمن. رفتار ایشان دقیقاً مصداق آیه «اشداء علی الکفار، رحماء بی نهم» است.

از نظر من که در معاون سیاسی امنیتی استاندار بودم، همیشه در سفرهای شهید رئیسی یک چالش وجود داشت؛ ما باید امنیت مسیر از فرودگاه تا مقصد را تأمین می‌کردیم. وقتی خیابانی را می‌بستیم تا خودروی ایشان عبور کند، شهید رئیسی به ما تذکر می‌داد که چرا برای مردم مزاحمت ایجاد می‌کنید؟ هرچند این اقدامات به خاطر امنیت بود، اما ایشان هیچ‌گاه دوست نداشت هیچ مانعی بین ایشان و مردم باشد.

توصیف علاقه و توجه شهید رئیسی به مردم بسیار دشوار است. می‌توان گفت که تمام دل و احساسات ایشان در اختیار مردم بود و دغدغه‌های آنان در قلب ایشان جای داشت. به همین دلیل، تشییع جنازه ایشان با چنین سیل جمعیتی تبدیل شد.

ایمنا: با توجه به تجربه اعتراضات سال ۸۸، اعتراضات بنزینی سال‌های ۹۶ و ۹۸ و همچنین فتنه زن، زندگی، آزادی در سال ۱۴۰۱ که دامنه آن به استان اصفهان نیز کشیده شد و شما به عنوان معاون امنیتی استاندار مسئول کنترل اوضاع بودید، رویکرد شهید رئیسی در مواجهه با این چالش‌های امنیتی چه بود؟ همچنین با توجه به مانورهای رسانه‌ای که فاصله بین مردم و حاکمیت را افزایش می‌داد، ایشان چه تدابیری داشتند و شما چگونه مدیریت این مسائل را در استان پیش بردید؟

شهید رئیسی همیشه تأکید داشت که باید میان عوامل اصلی توطئه و جوانان خودی که ممکن است فریب خورده باشند، تفاوت قائل شد

جان‌نثاری: شهید رئیسی هم به‌صورت مستقیم در برخی جلسات و هم به‌طور غیرمستقیم از طریق تصمیمات شورای عالی امنیت ملی، همواره تأکید داشتند که باید میان افراد توطئه‌گر و طراحان نقشه‌های دشمن با کسانی که ممکن است فریب خورده یا تحت تأثیر احساسات وارد صحنه شده باشند، تفاوت قائل شد. ایشان توصیه می‌کردند که با گروه اول، یعنی توطئه‌گران، باید برخورد قاطع و جدی صورت گیرد، زیرا آنها درصدد سرنگونی نظام هستند. اما نسبت به اکثریت افرادی که به دلایل مختلف و احساسات یا مشکلاتی دست به اعتراض زده‌اند، باید با مدارا، توجیه، فرهنگ‌سازی و اطلاع‌رسانی مناسب برخورد شود که این رویکرد نیز به‌خوبی اجرا شد.

در جریان فتنه «زن، زندگی، آزادی» در اصفهان، چند نمونه اتفاق افتاد که قابل توجه بود. مثلاً در چهار باغ، عده‌ای تحت عنوان «آغوش باز» اقداماتی انجام می‌دادند که بسیار زننده و ناپسند بود. هرچند تعداد این افراد معدود بود، اما بعد رسانه‌ای آن بسیار قوی بود. همچنین در دانشگاه‌ها اعتراضاتی شکل گرفت و شعارهایی داده شد. در مدارس و دبیرستان‌ها نیز اتفاقاتی افتاد که با هم تفاوت داشتند. افرادی که در چهار باغ حضور داشتند، اغلب کسانی بودند که به سرویس‌های اطلاعاتی وصل بودند و سوابقی داشتند و در نهایت دستگیر شدند. اما دختران جوانی که تحت تأثیر احساسات، دست به این کارها می‌زدند، فرزندان خود ما بودند.

شهید رئیس به این تفاوت‌ها واقف بود و همیشه تأکید داشت که باید میان عوامل اصلی توطئه و جوانان خودی که ممکن است فریب خورده باشند، تفاوت قائل شد. نظر ایشان این بود که عامل اصلی این توطئه‌ها آمریکا و صهیونیست‌ها هستند و باید به این موضوع دقت کرد. اما جوانان خودمان را می‌توان با گوش دادن و توجیه درست هدایت کرد. شهید رئیسی بسیار اهل شنیدن بود، هرچند که رقبایش رفتارهای سخیفی نسبت به ایشان داشتند، اما ایشان اصلاً توجهی نمی‌کرد و برای درگیری با کسی نیامده بود و تنها به خدمت به مردم فکر می‌کرد.

ایمنا: با توجه به تأثیرات جنبش «زن، زندگی، آزادی» و پررنگ‌تر شدن توجه به مسائل زنان، شهید رئیسی هم در تبلیغات انتخاباتی و هم در عملکرد دولت، نگاه ویژه‌ای به نقش زنان داشتند. در استانداری اصفهان این رویکرد چگونه دنبال شد و استفاده از ظرفیت تشکل‌های زنان در دولت سیزدهم به چه صورت بود؟

جان‌نثاری: بر اساس دیدگاه شهید رئیسی، سیاست‌گذاری دولت سیزدهم در حوزه زنان بر محور تقویت بنیان خانواده متمرکز بود. ایشان معتقد بودند که زن و مرد هر دو نقش مهمی در جامعه دارند، اما خانواده باید محور اصلی توجه باشد. زن به عنوان رکن اصلی خانواده، نقش کلیدی در تحکیم آن ایفا می‌کند و باید شرایطی فراهم شود تا این نقش به بهترین شکل انجام شود.

در دولت سیزدهم، تأمین معیشت خانواده به عنوان یکی از عوامل مهم تحکیم خانواده مورد توجه ویژه قرار گرفت. همچنین در زمینه مسائل زنان، مانند ازدواج، اشتغال، تفریح و زندگی آبرومندانه، اقدامات عملی و واقعی دنبال شد. برای مثال، تسهیلات لازم برای ازدواج فراهم شد و حمایت از مادران در زمینه فرزندآوری نیز مورد توجه بود.

یکی از پیشنهادات عملی، ایجاد اتاقی در ادارات برای مادرانی بود که نیاز دارند در محیط کار یا هنگام مراجعه به اداره به فرزندشان شیر دهند؛ اقدامی که احترام به شخصیت زن و نقش مادری را نشان می‌دهد. شهید رئیسی که خود پدر دو فرزند دختر بودند، درک عمیقی از اهمیت توجه به زنان داشتند و این موضوع برایشان بسیار مهم بود. این رویکرد صرفاً شعاری نبود، بلکه در زمینه اشتغال زنان و به‌کارگیری آنان در مشاغل متناسب با هویت زنانه نیز پیگیری و تأکید جدی صورت گرفت.

ایمنا: به نظر می‌رسید میزان تجمع‌های صنفی در دولت شهید رئیسی بالا بود، در باره نوع مواجهه دولت با اینگونه تجمع‌ها بیشتر توضیح دهید.

جان‌نثاری: در مواجهه با تجمعات و اعتراضات، مهم‌ترین نکته شناخت دقیق مخاطب و خواسته‌های اوست. دولت شهید رئیسی مردمی بود و به این اصل باور عمیق داشت که باید به شکل مردمی عمل کرد. کشاورزان حق داشتند اعتراض کنند و خواسته‌هایشان کاملاً قانونی و منطقی بود و برای ما تعداد معترضان مهم نبود؛ اصل بر این بود که ابتدا بفهمیم خواسته‌ها چیست و اگر به حق باشد، باید پیگیری شود و اگر نادرست است، باید با روش‌های اقناعی اصلاح شود.

در اعتراضات کشاورزان، خواسته‌ها به حق بود و در چارچوب قانون مطرح شد. البته ممکن بود برخی رفتارها مانند برپایی چادر در وسط رودخانه که ممنوع است، قانون را نقض کند. با این حال، با توجه به گستردگی موضوع و تعداد معترضان، باید این وضعیت به گونه‌ای مدیریت می‌شد که از تبدیل شدن آن به بحرانی بزرگ‌تر جلوگیری شود و این نیازمند مدیریت هوشمندانه و دقیق بود.

در دولت شهید رئیسی اصل بر این بود که ابتدا مخاطب و خواسته‌های او را به دقت بشناسیم. در استانداری اصفهان، در مواجهه با اعتراضات، به تمامی دستگاه‌ها و متولیان در جلسات مختلف تأکید می‌کردیم که «هرگاه صدای بلندی شنیدید، ابتدا بگردید ببینید کدام گوش نمی‌شنود که طرف مقابل مجبور شده صدایش را بلند کند؛ زیرا هیچ‌کس بی‌دلیل صدایش را بلند نمی‌کند». بنابراین، وقتی صدای بلندی به گوش رسید، باید دنبال علت اصلی و گوش کر بود.

هرگاه صدای بلندی شنیدید، ابتدا بگردید ببینید کدام گوش نمی‌شنود که طرف مقابل مجبور شده صدایش را بلند کند؛ زیرا هیچ‌کس بی‌دلیل صدایش را بلند نمی‌کند

در سال اول استقرار دولت شهید رئیسی در استان اصفهان، حجم تجمعات مقابل استانداری حدود ۴۰۰ درصد افزایش یافت. برخی تلاش کردند این موضوع را به انحراف بکشانند و بگویند اوضاع بدتر شده، اما واقعیت چیز دیگری بود. مردم احساس می‌کردند کسانی آمده‌اند که گوش شنوا دارند، کسانی که اعتراضات را پیگیری می‌کنند و پای مشکلات مردم می‌ایستند. مردم مشکلات خود را مطرح می‌کردند و ما با آغوش باز به سخنانشان گوش می‌دادیم. در موضوع کشاورزان نیز همین رویکرد دنبال شد. تا زمانی که مسئله صنفی بود، در اختیار خود کشاورزان و صنفشان بود و ما وظیفه داشتیم باید و نبایدها را به آنها توضیح دهیم. همچنین، تلاش می‌شد که رفتارها خارج از چارچوب حاکمیتی نباشد و با احترام و مدارا برخورد شود.

بزرگ‌ترین تجمعی که آن زمان کنار پل خواجوی اصفهان برگزار شد؛ تجمعی بسیار گسترده بود که بدون کوچک‌ترین خشونت یا آسیب به اموال عمومی به پایان رسید و هیچ سنگی پرتاب نشد و هیچ خونی ریخته نشد. با این حال، هفته بعد، دشمن طمع کرد و رادیوهای بیگانه با محوریت افراد مطرود و ضدانقلاب، فراخوان تجمع دادند. در این مرحله، فراخوان دشمن نباید اجابت شود. ما با مردم مشکلی نداریم؛ ذات جمهوری اسلامی بر پایه مردم‌سالاری دینی است و نه تنها با مردم مشکلی ندارد، بلکه همواره باید شنونده صدای آنان باشد.

بنابراین، تجمع عظیمی که برگزار شد، اتفاق خاصی نیفتاد؛ زیرا رابطه متقابل و اعتماد میان حاکمیت و مردم وجود دارد. مردم به این دولت اعتماد دارند و می‌دانند که این دولت پای کار حل مشکلاتشان ایستاده است. همچنین دولت نیز می‌داند که خواسته‌های مردم درست و به حق است و نباید مانع شوند که صدای آنان بلند شود و حتی به گوش خارج از استان نیز برسد.

البته، از سوی برخی دستگاه‌های بالاتر به ما ایراد می‌گرفتند و می‌گفتند که نکند خودتان به نوعی در شکل‌گیری این تجمعات همکاری می‌کنید؛ گویی که این حجم از اعتراضات اتفاقی نبود. ما پاسخ دادیم که بله، ما با مردم همکاری نانوشته‌ای داریم؛ همکاری ما این است که مردم را روی چشمان خود می‌گذاریم. مردم صاحب انقلاب هستند و دولت هم، دولتی مردمی است. ما نوکر مردم هستیم و چگونه ممکن است نوکری نسبت به ولی نعمت خود، بی‌احترامی کند؟ رابطه ما با مردم رابطه خادم و مخدوم است. ما خادم این مردم هستیم و مردم نیز این دولت را می‌پذیرند و می‌دانند که صادق و پرتلاش است و شب و روز ندارد.

اعتراضات به وجود می‌آید و طبیعی است که مسائل صنفی و ناراحتی‌ها بروز کند، اما مهم این است که این اعتراضات در چه فضایی مطرح و تبادل نظر صورت گیرد. اگر درک درستی از مشکلات مردم داشته باشیم، هرگز مقابل آنان قرار نمی‌گیریم و مردم نیز وقتی این وضعیت را می‌بینند، به صورت مسالمت‌آمیز اعتراض می‌کنند و به لطف خدا در دولت شهید رئیسی، هر جا که مسئله صنفی و خواست مردم بود، به بهترین نحو مدیریت شد و مشکلی پیش نیامد.

ناگفته‌های دولت سیزدهم به روایت محمدرضا جان‌نثاری

ایمنا: با توجه به اینکه اشاره کردید نگاه مردم‌سالارانه همواره در بدنه دولت و نظام جمهوری اسلامی جاری بوده و شما تجربه ویژه‌ای از انتخابات مجلس در دولت سیزدهم دارید، به نظر شما انتخابات برگزارشده در دولت سیزدهم چه تفاوت‌هایی با دوره‌های قبلی داشت و این نگاه مردم‌سالارانه چگونه در این انتخابات بروز پیدا کرد؟

جان‌نثاری: از نظر ماهیت، تفاوت انتخابات در جمهوری اسلامی با سایر انتخابات‌ها در این است که همه انتخابات‌ها مردمی و سالم برگزار شده‌اند، اما فضای اجرایی گاهی متفاوت بوده است. در انتخابات مجلس دوازدهم شورای اسلامی، تلاش ما بر این بود که به گونه‌ای که

به فرمانداران و بخشداران اعلام شده بود برای آنها واجب است بدون هیچ‌گونه سوگیری، فضایی فراهم کنند که همه بتوانند در آن فعال باشند؛ همچنین فعالیت‌ها کاملاً شفاف و بدون تبعیض باشد. البته ما قصد صدور فتوا نداشتیم، اما اهمیت کار را برایشان توضیح دادیم تا بدون ایجاد محدودیت، فضایی را فراهم کنند که همه مردم بتوانند مشارکت کنند و کاندیداها با آسودگی خاطر وارد رقابت جدی شوند که این فضا شکل گرفت.

البته مشکلاتی نیز وجود داشت؛ پس از فتنه «زن، زندگی، آزادی»، رسانه‌های بیگانه ادعا می‌کردند که حتی ۱۰ درصد مردم در انتخابات شرکت نخواهند کرد، اما ما دیدیم که این ادعا غلط بود و دشمن درصدد ایجاد فضای نادرست بود. بنابراین تفاوت اصلی در میزان باز بودن میدان فعالیت‌ها و مشارکت بود که در انتخابات دوازدهم مجلس در دولت سیزدهم بیشتر فراهم شد.

یکی از تفاوت‌های دیگر این دوره از انتخابات، استفاده از قانون به گونه‌ای بود که امکانات دولتی به صورت عادلانه بین کاندیداها تقسیم شد تا همه بتوانند از این امکانات برای تبلیغات بهره‌مند شوند. خوشبختانه این اقدام در استان اصفهان به خوبی اجرا شد و صدا و سیمای استان نیز عملکرد بسیار خوبی داشت و صدا و سیمای اصفهان وقت و انرژی زیادی صرف کرد و مجریان صرفاً نقش مجری را ایفا کردند و قصد مهندسی انتخابات نداشتند. برای آنها تنها احترام به آرای مردم اهمیت داشت و تفاوتی نمی‌کرد که مردم به چه کسی رأی می‌دهند، بلکه هدف اصلی افزایش مشارکت بود.

خدا را شاکریم که در مجلس دوازدهم این روند بسیار خوب پیش رفت و در انتخابات ریاست جمهوری نیز همین رویه ادامه یافت. در مجلس دوازدهم تلاش شد تا تفسیر وسیعی از قانون در هیئت‌های اجرایی صورت گیرد و اجازه داده شود سلیقه‌های مختلف حضور فعال داشته باشند. همکاری ما با دفاتر نظارت بسیار عالی بود و شاید یکی از بهترین دوره‌های انتخابات بود که بین دفاتر نظارت و دستگاه اجرایی، رفاقت و هماهنگی کامل برقرار بود.

ایمنا: اگر بخواهید دولت سیزدهم و شخص شهید رئیسی را توصیف کنید، چه کلماتی را به کار می‌برید؟

جان‌نثاری: به نظر من، نمی‌توان دولت سیزدهم را جدا از شخصیت شهید رئیسی تعریف کرد. این دولت، دولتی ولایت‌مدار بود که بر مبنای اصول دین و ملتزم به اسلام عمل می‌کرد و به معنای واقعی کلمه، دولتی مردمی بود. دولتی که با ناراحتی مردم ناراحت می‌شد و با شادی آن‌ها شاد بود. دولت سیزدهم همیشه آرزو داشت که هیچ مشکلی بر سر راه مردم نباشد و واقعاً دلش می‌خواست زمینه‌ساز حکومت جهانی حضرت مهدی (عج) باشد؛ فضایی که مردم در رفاه و آسایش زندگی کنند و بتوانند به خوبی تکالیف الهی خود را انجام دهند.

دولت سیزدهم «دولت کار، آن هم کار بدون حاشیه» بود

اگر بخواهیم دولت سیزدهم را در یک کلمه توصیف کنیم، آن کلمه «کار» است؛ به عبارتی دولت سیزدهم «دولت کار، آن هم کار بدون حاشیه» بود. حتی اکنون که صدها حاشیه برای این دولت ساخته می‌شود، دولتمردان وقت وارد این مسائل نمی‌شدند، پاسخ نمی‌دادند و تمام تمرکز خود را بر انجام وظایف و خدمت به مردم می‌گذاشتند.

برای انتخابات مجلس، به یاد دارم که با فرمانداران جلسه‌ای داشتم، به آن‌ها تأکید کردم که «آقایان فرماندار، سعی کنید در این انتخابات بار معنوی خود را ببندید». سپس توضیح دادم که تصور کنید هزار نفر برای نمایندگی مجلس شورای اسلامی در استان اصفهان کاندیدا می‌شوند، اما فقط ۲۰ نفر رأی می‌آورند و نماینده می‌شوند، و ۹۸۰ نفر رأی نمی‌آورند. پس از انتخابات، آن ۹۸۰ نفر ممکن است بگویند «شما اجازه ندادید ما رأی بیاوریم» و حتی آن ۲۰ نفر هم ممکن است بگویند «با وجود مخالفت شما، رأی آوردیم». بنابراین، انتخابات برای شما هیچ منفعتی ندارد مگر اینکه تحت فرمان رهبر معظم انقلاب باشید و کاری را برای رضای خدا انجام دهید که در آن صورت، برنده اصلی انتخابات خود شما هستید.

کسی که بار معنوی خود را می‌بندد، کسی است که تحت فرمان ولی فقیه در جمهوری اسلامی عمل می‌کند؛ این سیاست در انتخابات استان اصفهان به‌خوبی اجرا شد. به طوری که اکثر یا شاید همه فرمانداران اصفهان نمی‌دانستند خود من به چه کسی رأی می‌دهم و من هم نمی‌دانستم آن‌ها به چه کسی رأی می‌دهند.

این فضای انتخابات خواست شهید رئیسی بود. ما تلاش زیادی کردیم که از نظرات رئیس‌جمهور عدول نکنیم، زیرا معتقد بودیم نظرات و فعل ایشان کاملاً منطبق با فرمایشات رهبر معظم انقلاب است؛ لذا خود را سرباز آن دولت می‌دانستیم. من به سربازی در دولت شهید رئیسی افتخار می‌کنم و امیدوارم خداوند این خدمت را از ما قبول کند.

ایمنا: به یک سال پیش در روزهای پایانی اردیبهشت برمی‌گردیم. زمانی که خبر سقوط بالگرد آیت‌الله شهید رئیسی منتشر شد و رهبر معظم انقلاب فرمودند برای ایشان دعا کنیم. آن لحظات پرتنش و نگران‌کننده بود. از حال و هوای خود در زمان انتشار آن خبر تا اعلام رسمی شهادت ایشان برایمان بگویید؟

جان‌نثاری: واقعاً توصیف این حال ممکن نیست؛ نمی‌توانیم احساساتمان را بیان کنیم. انگار وجودمان جلوی چشممان در حال از بین رفتن بود. وقتی خبر شهادت شهید رئیسی قطعی شد، مثل کسی بودیم که پدرش را از دست داده باشد. نمی‌توانم آن حال را توصیف کنم؛ ما شهید رئیسی را از عمق جان دوست داشتیم.

من سال‌ها در کار اجرایی بودم و اگر از من بپرسید سخت‌ترین کاری که انجام داده‌ام چیست، می‌گویم برگزاری انتخابات چهاردهم ریاست جمهوری بود؛ چون باید جای شهید رئیسی را پر می‌کردیم. ما مثل کسی بودیم که پدرش فوت کرده و قرار است فردی به عنوان پدر جدید بالای سر خانواده بیاورد. آن ۵۰ روز بسیار سخت و جانکاه بود. اصلاً نمی‌توانستیم باور کنیم که قرار است جای شهید رئیسی، رئیس جمهور جدید انتخاب کنیم و باور کردن این موضوع برایمان غیرممکن بود.

ما مثل کسی بودیم که پدرش فوت کرده و قرار است فردی به عنوان پدر جدید بالای سر خانواده بیاورد. آن ۵۰ روز بسیار سخت و جانکاه بود

دوران بسیار دشواری بود و همیشه دعا می‌کنیم خداوند چنین تجربه دردناکی را دیگر برای هیچ رئیس جمهوری در جمهوری اسلامی رقم نزند. رئیس جمهور منتخب، نماینده همه مردم است و وقتی رأی می‌آورد، متعلق به همه است. اکنون دکتر پزشکیان رئیس جمهور همه ماست و ما برای سلامتی ایشان دعا می‌کنیم و امیدواریم سفرهایشان بی‌خطر باشد و موفق شوند. آرزو دارم جمهوری اسلامی دیگر چنین صحنه‌های دردناکی را تجربه نکند. برای ما که کارگزاران دولت شهید رئیسی بودیم، آن ۵۰ روز واقعاً عذاب‌آور بود و هرگاه به یاد آن روزها می‌افتم، حال عجیبی پیدا می‌کنم.

از یک سو، ما موظف بودیم مر قانون را اجرا کنیم و این مسئولیت، آبروی جمهوری اسلامی بود و اهمیت زیادی داشت. از سوی دیگر، عزیزترین فرد و کسی که حاضر بودیم جانمان را برایش فدا کنیم، را از دست داده بودیم. دوران بسیار سختی را پشت سر گذاشتیم و امیدواریم خداوند رحمت و رضوان خود را شامل حال شهید رئیسی کند و دعای ایشان شامل حال ما نیز باشد و ما نیز مانند شهید رئیسی عاقبت به خیر شویم.

ایمنا: این جمله رهبر معظم انقلاب درباره شهید رئیسی که فرمودند «دلم برای رئیسی سوخت»، چه احساسی در شما ایجاد کرد؟

جان‌نثاری: سخنان رهبر معظم انقلاب، کامل‌ترین کلام‌ها است. ایشان با این جمله به جفاهایی که نسبت به شهید رئیسی شد اشاره کردند و جملات بسیار پیشتازانه و قاطعی در دفاع از شهید رئیسی بیان کردند که دل ما را می‌سوزاند. به یاد داریم که همین کسانی که پس از شهادت شهید رئیسی از ایشان تمجید کردند همان کسانی بودند که قبل‌تر به ایشان اهانت می‌کردند. گاهی اوقات، برخی تعریف‌ها مثل نمکی روی زخم است؛ ما می‌دانستیم که فلان شخص هیچ اعتقادی به منش و شخصیت شهید رئیسی نداشت. بنابراین رهبر معظم انقلاب با همان جمله «دلم برای رئیسی سوخت» خواستند حق و باطل را از هم جدا کنند.

رهبر معظم انقلاب، شهید رئیسی را در این مسیر بزرگ کردند. البته شهید رئیسی بزرگ بود، اما وقتی رهبر انقلاب فرمودند دلم برای رئیسی سوخت، اشاره‌ای به زحماتی بود که برخی نادیده گرفتند و کفران کردند.

البته در این بین، برخی دوستان هم بودند که باید از خود بپرسند، آیا در زمان حیات شهید رئیسی قدردان زحمات ایشان بوده‌اند یا خیر! من در این زمینه حرف‌های زیادی دارم که بیان آن‌ها مناسب نیست و امیدوارم در سرای دیگر آشکار شود.

شهید رئیسی به دلیل اینکه جناحی و باندی نبود، متأسفانه از سوی برخی افراد از جناح‌های مختلف مورد اهانت قرار گرفت. ایشان نه حاضر به معامله بود و نه حاضر بود حقوق مردم را به کسی واگذار کند. به همین دلیل، کسانی که دلشان می‌خواست در جایگاه معامله‌گر باشند، ناراحت بودند. زیاده‌طلبان، رانت‌خواران و مفسدینی که دست‌انداز بیت‌المال بودند، از مقاومت ایشان ناراحت بودند و هنوز نیز ناراحت‌اند. آن زمان زبان آن‌ها بلند بود، اما اکنون شاید فضای بیشتری برای ابراز وجود یافته‌اند.

ایمنا: در پایان، چند نام را به شما ارائه می‌دهیم و خواهشمندیم اولین توصیفی را که به ذهن‌تان می‌رسد، بیان کنید.

سید ابراهیم رئیسی: شهید رئیسی، انسانی که در اوج مظلومیت جاودانه شد.

محمد مخبر: یکی از یاوران برجسته شهید رئیسی.

سیدرضا مرتضوی: استاندار جوان، انقلابی و سخت‌کوشی که با تمام دقت تلاش کرد، سیاست‌های دولت شهید رئیسی را به اجرا درآورد.

احمد وحیدی: یک وزیر کاملاً استثنایی، انقلابی، مردمی و کارآمد.

محمدباقر قالیباف: در دوران جنگ فعالیت‌های بزرگی داشت. امیدوارم که حاج باقر بماند.

مسعود پزشکیان: فعلاً رئیس‌جمهور مردم ایران است.

سعید جلیلی: از عناصر دلسوز نظام و جانبازان انقلاب است که خدمات ارزنده‌ای داشته و امیدواریم این خدمات ادامه یابد.

شورای نگهبان: حافظ اسلامیت و جمهوریت نظام جمهوری اسلامی.

سپاه پاسداران: رکن رکین انقلاب اسلامی.

اصفهان: همه عشق و جان من.

کد خبر 866469

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.