راه سلیمانی چیست و چگونه ایران را به قله‌های پیشرفت می‌رساند

راه سلیمانی در علم یعنی تبدیل فعالیت علمی به یک مأموریت مقدس با چشم‌اندازی بلندمدت و اقداماتی هدفمند. شهید سلیمانی در میدان نبرد نشان داد چگونه می‌توان با ترکیب بینش راهبردی و عمل‌گرایی به موفقیت پایدار رسید و در علم نیز چنین رویکردی ضروری است.

به گزارش خبرگزاری ایمنا، از گذشته تاکنون، فیلسوفان اسلامی در پی آن بوده‌اند که علم را نه مجموعه‌ای از روش‌ها و داده‌ها، بلکه مسیری معنوی و پیوندی ناگسستنی با حقیقت مطلق بدانند. علامه طباطبایی در تفسیر المیزان بر این نکته تأکید کرد که دین و علم، هر دو ابزارهایی هستند که انسان را به حقیقت نزدیک می‌کنند و در صورت اصالت، هرگز در تعارض نمی‌افتند. آیت‌الله جوادی آملی نیز «علم نافع» را دانشی می‌داند که موضوعش سودمند باشد و کاربستش به عمل صالح منتهی شود، به بیان او، علمِ واقعی باید هم به نیازهای دنیوی پاسخ دهد و هم در مسیر رشد اخلاقی و عبادی قرار گیرد. این فیلسوفان هشدار داده‌اند که علوم سکولاری که از پیوند با ارزش‌های الهی جدا شوند ناقص و حتی مخرّب‌اند؛ چرا که بدون چارچوب اخلاقی، حتی شناسایی اولویت‌های اجتماعی ناممکن می‌شود.

شهید مرتضی مطهری و رضا داوری اردکانی از مدافعان «اسلامی‌سازی علوم» بودند. آن‌ها معتقد بودند علم باید از پیش‌فرض‌های خام مادی گرایانه رهایی پیدا کند و با اخلاق و معرفت الهی آمیخته شود. نتیجه چنین رویکردی، شکلی از علم است که «وحدت‌گرا» است؛ علمی که در برابر تشتت شاخه‌ای و تفکیک‌گرایی شدید علوم مدرن مقاومت می‌کند و تمام رشته‌ها را در پرتو حقیقت واحد الهی به یکدیگر پیوند می‌دهد.

این برداشت فلسفی هنگامی به فصل مشترک راه‌بردی تبدیل شد که پس از شهادت سردار حاج قاسم سلیمانی در دی‌ماه ۱۳۹۸، ویژه‌برنامه‌ای برای انتقال روش و منش او به عرصه علم آغاز شد، مسئولان علمی کشور «ادامه راه سلیمانی» را معادل جهاد علمی برای دستیابی به جایگاه تک‌رقمی در تولید علم دانستند، دو شاخصه اصلی این رویکرد عبارت بودند از چشم‌انداز بلندمدت و هدف‌محور و عمل‌گرایی با میان‌برهای حساب‌شده.

چشم‌انداز بلندمدت همچون قطب‌نمایی است که پژوهشگر را از پراکنده‌کاری باز می‌دارد. تجربه جهانی نشان می‌دهد کشورهایی که برنامه پنج‌ساله و بلندمدت تدوین کرده‌اند، نتایج چشمگیری کسب کرده‌اند، چین پس از تصویب «طرح ملی نوآوری» در سال ۲۰۰۶ و سرمایه‌گذاری مستمر در زیرساخت‌ها، تا سال ۲۰۱۸ از نظر حجم انتشارات علمی از آمریکا پیشی گرفت، پروژه‌های بزرگ بین‌المللی همچون نقشه ژنوم انسان، برنامه فضایی آرتمیس یا رآکتور ITER همه ثمره تلاش‌های چند دهه‌ای هست که بر تعهد به اهداف بلندمدت بنا شده‌اند.

در ایران نیز سند چشم‌انداز ۱۴۰۴ و نقشه جامع علمی کشور، با تمرکز بر خودکفایی و کمک به محرومان، طی دو دهه جایگاه علمی ایران را در رتبه قابل قبولی از جهان قرار داده است، اما دیدگاه بلندمدت به تنهایی کافی نیست؛ همراهی آن با عمل‌گرایی واقع‌بینانه و پذیرش ریسک‌های سنجیده، کلید تسریع نوآوری است، این آن چیزی است که به «میان‌برهای حساب‌شده» مشهور شد، در بحران کرونا عملیات Warp Speed در آمریکا با هم‌زمان‌سازی فازهای بالینی و تولید انبوه واکسن در کمتر از یک سال، موفقیتی بی‌سابقه رقم زد؛ شرکت اسپیس‌اکس نیز فلسفه «سریع شکست بخور تا سریع‌تر یاد بگیر» را عملی کرد و با هر انفجار در پرتاب موشک، داده‌های ارزشمندی برای بهبود سیستم‌ها به‌دست آورد.

در ایران نمونه‌های متعددی از این روحیه وجود دارد، پروژه‌های جهادی همچون مهندسی معکوس تجهیزات تحریمی، ایجاد شرکت‌های دانش‌بنیان چابک و تلفیق دانش‌های سنتی و میان‌رشته‌ای نشان داد می‌توان با تصمیمات جسورانه و مدیریت هوشمند ریسک، به دستاوردهای چشمگیر دست پیدا کرد.

همزمان، نقد لیبرالیسم و علم سکولار در فضای دانشگاه‌ها و محافل فکری ایران شدت گرفت و سودمحوری افراطی و اومانیسمی که انسان را محور مطلق قرار می‌دهد، انتقاداتی جدی برانگیخت؛ به عنوان نمونه درمان بیماری‌های نادر یا مشکلات مناطق محروم در بسیاری کشورها به دلیل نبود صرفه اقتصادی یا اولویت درآمدزایی رها می‌شود. برخی متفکران، ساخت بمب هسته‌ای را نمونه‌ای از علم بدون ایمان می‌دانند که نتیجه خطرناک علمِ ناشناخته از اخلاق است، آن‌ها علم سکولار را «علم آخور» می‌نامیدند؛ دانشی که تنها به تغذیه مادی بشر می‌اندیشد و از تعالی روحی غافل است.

در برابر این دیدگاه، علم توحیدی بر «وحدت حقیقت» تأکید می‌کند؛ علمی که باور دارد ارزش‌های الهی همچون قوانین طبیعت واقعی و ثابت‌اند و باید بر فرایند علمی حاکم باشند. با این نگاه علم نه کالایی برای تجارت که موهبتی مشترک برای پیشرفت همگانی انسان است، جنبش «دانش آزاد» در غرب نمونه‌ای است که علم را به‌عنوان میراث بشری می‌بیند و دسترسی آزاد به داده‌ها و نتایج پژوهش را ترویج می‌کند.

یک جنبه دیگر اهمیت دیپلماسی علمی است، وزیر بهداشت ایران به‌تازگی توصیه کرده است هر پژوهشگر ایرانی باید «دیپلمات علمی» باشد تا از دانش جهانی بهره‌گیرد و تجربیات بومی را با دنیا به اشتراک بگذارد، این ضرورت به‌ویژه برای کشوری که تحت تحریم است برجسته‌تر می‌شود؛ چرا که تعامل با شبکه‌های علمی جهان می‌تواند سرعت پیشرفت را دوچندان کند.

تجربه تاریخی تمدن اسلامی در قرون میانی نیز چراغ راه امروز است، زمانی که انگیزه الهی و چشم‌انداز تمدنی در کار بود، دانشمندان مسلمان در پزشکی، ریاضی و نجوم جهشی خیره‌کننده داشتند و عملیاتی کردن آن روحیه می‌تواند نسل نو پژوهشگران را به مرجعیت علمی بازگرداند.

برای نهادینه‌سازی این رویکرد در ایران، اصلاحات چندوجهی لازم است. نخست، در آموزش عالی باید میان‌رشته‌ای‌گرایی و تأکید بر حکمت الهی گنجانده شود تا پژوهشگران مسائل پیچیده را از زوایای مختلف ببینند؛ دوم فرایند تصویب و تأمین منابع پژوهشی باید شفاف و سریع شود تا از هدر رفت وقت جلوگیری گردد.

سوم، ارتقای نظام هیئت علمی باید به‌روز شود و دولت‌ها جسورانه قدرت پذیرش این ریسک‌های حساب شده را داشته باشند. چهارم، مستندسازی داستان‌های موفق علمی (چه بومی و چه بین‌المللی) می‌تواند الهام‌بخش پژوهشگران جوان باشد، آنچه از تلفیق حکمت متعالیه و راهبرد عملی «راه سلیمانی» می‌آموزیم، ضرورت ترکیب چشم‌انداز بلندمدت با اقدام سریع و سنجیده است.

راه سلیمانی چیست و چگونه ایران را به قله‌های پیشرفت می‌رساند

علم وحدت‌گرا در برابر تفکیک‌گرایی مدرن

حمید کاشانی کارشناس فلسفه علم در گفت‌وگو با خبرنگار ایمنا اظهار کرد: راه سلیمانی در علم یعنی تبدیل فعالیت علمی به یک مأموریت مقدس با چشم‌اندازی بلندمدت و اقداماتی هدفمند. شهید سلیمانی در میدان نبرد نشان داد چگونه می‌توان با ترکیب بینش راهبردی و عمل‌گرایی به موفقیت پایدار رسید؛ در علم نیز چنین رویکردی ضروری است، چون علم سکولار کنونی با بحران‌های اخلاقی و زیست‌محیطی روبه‌رو شده و نیازمند بازگشت به ارزش‌های توحیدی است.

راه سلیمانی در علم یعنی تبدیل فعالیت علمی به یک مأموریت مقدس با چشم‌اندازی بلندمدت و اقداماتی هدفمند

وی افزود: حکمت متعالیه بنیانی فلسفی فراهم می‌کند تا علوم از پراکندگی نجات پیدا کند. بر اساس این حکمت، همه هستی جلوه وحدت الهی است و علم زمانی ارزشمند است که آن وحدت را بازتاب دهد. معارف اسلامی به دانشمندان یادآوری می‌کند که قوانین طبیعت آیات الهی هستند؛ این دیدگاه اجازه نمی‌دهد دانشمند خود را مالک طبیعت بپندارد و علم را به ابزار سلطه‌جویانه تبدیل کند.

کارشناس فلسفه علم گفت: علم غربی بیشتر سودمحور و تهی از چارچوب‌های ارزشی است، در حالی که علم توحیدی حقیقت‌محور و ملتزم به اخلاق است، در رویکرد رایج، ممکن است دستاوردی علمی بدون توجه به پیامدهای انسانی‌اش به کار گرفته شود، اما در علم توحیدی هر دستاورد یک امانت الهی است که باید در راستای خیر بشر استفاده شود، همچنین علم توحیدی میان‌رشته‌ای و جامع‌نگر است و با تقسیم‌بندی‌های افراطی دانش مخالفت دارد.

کاشانی بیان کرد: نمونه تاریخی آن تمدن اسلامی قرون میانه است که در آن دین و علم توأمان پیشرفت کردند. در عصر حاضر هم پیشرفت‌های علمی ایران در فناوری‌های نوین (از موشکی و هسته‌ای تا نانو و پزشکی) نشانگر اثر انگیزه‌های توحیدی است، حتی در جهان غرب نیز حرکت‌هایی همچون تلاش برای اخلاقی‌کردن هوش مصنوعی یا اشتراک‌گذاری دانش واکسن در بحران کرونا نشان می‌دهد که وجدان علمی جهانی در حال حرکت به سوی مسئولیت‌پذیری بیشتر است.

وی افزود: نخستین توصیه من، تقویت بنیه معرفتی است؛ پژوهشگران باید آثار فیلسوفان اسلامی را بخوانند تا جهان‌بینی درستی پیدا کنند. دوم، نیت خود را خالص کنند و علم را برای کشف حقیقت و خدمت به خلق بخواهند. سوم، در انتخاب موضوع تحقیق سراغ مسائل اساسی جامعه بروند. چهارم، روحیه همکاری علمی داشته باشند و از کار جزیره‌ای بپرهیزند و نکته آخر اینکه همواره توکل بر خدا را فراموش نکنند؛ اگر پژوهشگری بداند «از کجا آمده، در چه مسیری است و به کجا خواهد رفت»، مسیر علمی‌اش پرنور و پربرکت خواهد بود.

علم وحدت‌گرا در برابر تفکیک‌گرایی مدرن

به گزارش ایمنا، در پرتو حکمت متعالیه و آموزه‌های فیلسوفان اسلامی، علم توحیدی شکل می‌گیرد؛ دانشی که در آن پژوهش نه محدود به گردآوری داده‌ها بلکه سیر و سلوکی معنوی برای نزدیک شدن به حقیقت واحد الهی است. ملاصدرا به درهم‌آمیختگی علم و وجود تأکید می‌کند و علامه طباطبایی و آیت‌الله جوادی آملی راهنمایی می‌کنند که علم نافع همگرایانه باشد؛ یعنی هم نیازهای دنیوی و هم رشد اخلاقی را پاسخ دهد، این چارچوب نظری، پایه‌ی «علم وحدت‌گرا» را می‌چیند که شاخه‌های مختلف دانش را در پرتو توحید به هم پیوند می‌دهد و علوم سکولار بریده از ارزش‌های الهی را ناقص و گاه مخرب می‌داند، اما تنها تکیه بر فلسفه کافی نیست؛ تجربه جهانی و داخلی نشان می‌دهد همراهی چشم‌انداز بلندمدت با عمل‌گرایی هوشمندانه، کلید جهش‌های علمی است.

نقد ساختار لیبرالی و سکولار علم ضرورت بازتعریف مأموریت پژوهش را نشان می‌دهد، سودمحوری صرف، اومانیسم افراطی و نسبی‌گرایی معرفتی، گاه منجر به رها شدن اولویت‌های واقعی جامعه و تولید فناوری‌های مخرب شده است، در مقابل علم توحیدی بر «وحدت حقیقت» و ارزش‌های ثابت الهی تأکید می‌کند و علم را کالایی اقتصادی که موهبتی مشترک برای پیشرفت همگانی می‌داند.

کد خبر 865403

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.