به گزارش خبرگزاری ایمنا، «صیاد» روایتگر مقطعی حساس از تاریخ انقلاب اسلامی و زندگی شهید صیاد شیرازی است؛ از بازه زمانی پیش از جنگ تحمیلی، هنگامی که ایران درگیر ناآرامیهای کردستان و گروههای کومله بود، تا آغاز حمله عراق و چالشهای صیاد و دیگران با ابوالحسن بنیصدر. فیلم در به تصویر کشیدن این بازه زمانی و تقابل صیاد با بنیصدر، رئیس جمهور موقت، موفق عمل کرده و برای مخاطبان جوان امروزی که ممکن است با پیچیدگیهای تاریخی آن دوره آشنا نباشند، به شکلی گیرا و آموزنده، اهمیت و نقش اختلافات سیاسی-نظامی آن زمان را منتقل میکند. همچنین، تقابل میان سپاه و ارتش در آن روزها را نسبتاً خوب نمایان کرده و گوشهای از چالشهای این دو نهاد را به تصویر کشیده است.
داستانی پرشور، اما کمعمق
با اینحال، فیلم در شخصیتپردازی بهویژه برای شخصیت اصلی، کمفروغ است. علی سرابی در نقش صیاد شیرازی با وجود شباهت ظاهری به دلیل نبود دیالوگها یا موقعیتهای دراماتیک عمیق، نمیتواند پیچیدگیهای این شخصیت را نشان دهد. یک کاراکتر برای درخشیدن نیاز به لحظههای کلیدی و بزنگاههایی دارد که روح او را عیان کند، اما «صیاد» در خلق چنین موقعیتهایی ناکام مانده و قهرمانش را در حد تصویری تکبعدی نگه داشته است. شروع داستان نیز گنگ و بدون مقدمه است، گویی مخاطب را بیهیچ زمینهای به میانه ماجرا پرتاب میکند. ضعف فیلمنامه هم مزید بر علت شده؛ در بخشهایی، داستان افت میکند، به حاشیه میرود و مخاطب را از جریان اصلی روایت دور میسازد.
با این همه، ایده محوری فیلم ستودنی است. باید این نکته را در نظر داشته باشیم که هرچه بیشتر درباره قهرمانان ملی فیلم بسازیم، نهتنها ادای دینی به آنها کردهایم، بلکه ضعفهای سینماییمان را بهتر میشناسیم و راه را برای پیشرفت هموار میکنیم.

تکنیک فیلم؛ گامی بلند، اما ناهماهنگ
از منظر تکنیکی، «صیاد» در مقایسه با آثار پیشین سینمای دفاع مقدس، جهشی رو به جلو داشته است. طراحی صحنههای جنگی، جلوههای ویژه و فیلمبرداری فضای نبرد و ناآرامیهای کردستان تا جنگ تحمیلی را با هیجان و واقعگرایی به تصویر کشیدهاند. صداگذاری، بهویژه در سکانسهای پرالتهاب، با دقت انجام شده، اما گاه چنان پرحجم است که فرمهای بصری و احساسی را تحتالشعاع قرار میدهد و از تأثیرگذاری آنها میکاهد. موسیقی متن نیز در لحظات حماسی پرصلابت است، اما در صحنههای عاطفی گاهی از ریتم داستان جا میماند.
انتخاب بازیگران، یکی از نقاط قوت تکنیکی فیلم است. علی سرابی با پیشینه تئاتری، نقش صیاد را باوقار ایفا کرده و مارال بنیآدم با بازی احساسیاش، بهویژه در نقش همسر صیاد، مخاطب را تحت تأثیر قرار میدهد. نقطه قوت دیگر، انتخاب زوج واقعی برای نقش صیاد و همسرش است. این تصمیم هوشمندانه، که در سینمای ایران کمتر دیده شده، حس و حال صحنههای خانوادگی را چنان واقعی کرده که مخاطب را به عمق رابطه عاطفی این زوج میبرد و لحظاتی ماندگار خلق میکند. انتخاب هومن برقنورد برای نقش بنیصدر، هرچند خلاقانه، اما به دلیل تفاوتهای ظاهری و شخصیتی، کمی از باورپذیری کاسته است. تدوین فیلم نیز در برخی لحظات شتابزده عمل کرده و با پرشهای ناگهانی، ریتم روایت را برهم میزند. با این حال، تکنیکهای بصری و جلوههای ویژه، نشاندهنده پیشرفتی چشمگیر در سینمای دفاع مقدس هستند.

صیاد؛ ادای دینی که میتوانست کاملتر باشد
«صیاد» فیلمی است که با قلبش برای یک قهرمان ملی میتپد، اما در اجرا به تمامی پتانسیل خود نمیرسد. پوشش بازه زمانی ناآرامیهای کردستان تا آغاز جنگ، نمایش گیرای تقابل صیاد با بنیصدر، بازنمایی همکاری سپاه و ارتش، و انتخاب زوج واقعی برای نقشهای خانوادگی، از نقاط قوتی هستند که فیلم را برای مخاطب عام و علاقهمندان به تاریخ دفاع مقدس جذاب میکنند. اما ضعف در شخصیتپردازی، فیلمنامه پراکنده و نبود موقعیتهای دراماتیک عمیق، مانع از آن شدهاند که «صیاد» به اثری ماندگار بدل شود. از منظر تکنیکی، فیلم گامی بلند در سینمای دفاع مقدس برداشته، اما ناهماهنگی میان فرم و محتوا، آن را از اوج باز داشته است. «صیاد» اثری است که میخواست اسطورهای را جاودانه کند، اما برای این هدف، نیاز به داستانی منسجمتر و پرداخت عمیقتری داشت. با این همه، این فیلم آغاز راهی است که میتواند با تجربهاندوزی، به آثار درخشانتری در آینده منجر شود.



نظر شما