به گزارش خبرگزاری ایمنا، رسانههای آزاد، روزنامهها و مطبوعات در هر جامعهای از ارکان توسعه و دموکراسی بهشمار میآید، بر این اساس خبرگزاری ایمنا، مرور عناوین مطبوعات کشور را بهصورت روزانه در دستور کار خود دارد.
روزنامه ایران در صفحه نخست امروز خود با تیتر «پیش به سوی تغییر توازن در قفقاز» نوشت: «سفر رئیس جمهوری به باکو در پی بروز تلاشهایی برای عبور از اختلافات ایران و آذربایجان در حوزههای سیاسی و امنیتی و ژئوپلیتیکی صورت میگیرد. از این منظر انجام این سفر در چه زمینههایی حائز اهمیت است؟
سفر رئیسجمهوری به باکو در زمانی حساس انجام میشود، زمانی که تلاشهایی برای عبور از اختلافات دیرینه میان ایران و جمهوری آذربایجان در حال شکلگیری است. بنابراین این سفر، از منظرهای مختلف سیاسی، امنیتی و ژئوپلیتیکی اهمیت ویژهای پیدا کرده است. در سالهای اخیر، روابط تهران و باکو با تنشهای متعددی همراه بوده و اقدامات هر دو طرف به نوعی به تشدید این تنشها منجر شده است. دو کشور با وجود پیوندهای عمیق فرهنگی و تاریخی، نتوانستهاند روابطی متعادل و پایدار برقرار کنند.
از نگاه ایران، روابط با جمهوری آذربایجان پس از فروپاشی شوروی همواره بر پایه همکاری بوده است و تلاش شده تا روابط با این کشور به صورت متوازن و فارغ از تحولات منطقهای تعریف شود. با این حال، برخی رخدادها در سالهای اخیر بهویژه در زمینههای ژئوپلیتیکی و امنیتی باعث افزایش تنشها شده است. در این شرایط، سفر رئیسجمهوری به باکو میتواند فرصتی طلایی باشد تا دو کشور به بازسازی روابط خود پرداخته و از این مرحله تنشزا عبور کنند. ایران به همکاری با جمهوری آذربایجان نیاز دارد و این نیاز متقابل است. دولت چهاردهم بهنظر میرسد در تلاش است تا از این فرصت برای تغییر مسیر استفاده کند و روابط تهران و باکو را وارد فازی جدید و سازنده کند. این سفر میتواند نقطه عطفی در روابط دو کشور باشد، اگر بتواند بهطور مؤثر به تنشها پایان دهد و زمینههای همکاریهای مشترک را تقویت کند.
حضور آقای پزشکیان در باکو در زمانی حساس انجام میشود که اختلافات ژئوپلیتیکی میان ایران و جمهوری آذربایجان، بهویژه در منطقه قفقاز جنوبی، به مسألهای پیچیده تبدیل شده است. این اختلافات بهویژه با تحولات اخیر در منطقه شدت یافته و سوالی اساسی را مطرح کرده است: آیا این سفر میتواند نقطه شروعی برای عبور از این اختلافات ژئوپلیتیکی باشد؟
یکی از موضوعات کلیدی که در این زمینه مطرح است، بحث احداث دالان موسوم به «زنگزور» است. هرچند اظهارات ضد و نقیضی در اینباره وجود دارد، اما نگرانیها همچنان پابرجاست. منطقه سیونیک، یا همان زنگزور، به طول ۴۰ تا ۵۰ کیلومتر است و برخی تحلیلگران بر این باورند که در صورت حضور ارتشهای جمهوری آذربایجان و نخجوان در این منطقه، تصرف آن ظرف یک روز ممکن خواهد بود. این ملاحظه از سوی ایران وجود دارد که جمهوری آذربایجان به تدریج ایجاد دالان «زنگزور غربی» و «زنگزور شرقی» را جا بیندازد و این مناطق را به طور رسمی به عنوان بخشی از خاک خود اعلام کند.
این در حالی است که ایران از اتصال خطوط ارتباطی و مواصلاتی در منطقه حمایت میکند و مشکلی با این امر ندارد، اما این اتصال نباید تحت عنوان کریدور زنگزور باشد. ایران به ویژه بر این نکته تأکید دارد که در توافق آتشبس ۲۰۲۰ قره باغ، هیچگونه اشارهای به این کریدور نشده و آن را نمیپذیرد. اما در ساحت رسمی، جمهوری آذربایجان اعلام کرده که به مرزهای بینالمللی متعهد است و در تلاش است تا اختلافات خود را با ارمنستان حل و فصل کند.
آیا سفر رئیسجمهوری به باکو میتواند نقشه راهی برای تقویت همکاریهای ترانزیتی و زیرساختهای حملونقل ترسیم کند؟
متأسفانه در سالهای گذشته، اختلافات میان ایران و جمهوری آذربایجان تأثیر منفی زیادی بر همکاریهای اقتصادی دو کشور داشته و بهویژه در زمینه حملونقل، شرایط برای ترانزیت کالا از طریق جمهوری آذربایجان برای ایران به شدت پیچیده و دشوار شده بود. این تنشها حتی باعث شده بود که تعامل اقتصادی با خود جمهوری آذربایجان نیز با مشکلات قابل توجهی مواجه شود. یکی از مسائل کلیدی که انتظار میرود در سفر رئیسجمهوری ایران به باکو مورد مذاکره و رایزنی قرار گیرد، تسریع و هماهنگی در روند اجرایی شدن «کریدور ارس» است. در صورت اجرایی شدن این کریدور استراتژیک، علاوه بر افزایش مزیت ترانزیتی ایران در منطقه، نواحی مرزی نیز میتوانند از مزایای راهاندازی این کریدور بهرهمند شوند. این پروژه موجب رونق تجارت و ترانزیت در مناطق مرزی خواهد شد. یکی دیگر از موضوعات مهم در بخش ترانزیت، موضوع راه آهن و حملونقل ریلی میان ایران و جمهوری آذربایجان است. اختلافات آذربایجان و ارمنستان، عدم امضای موافقتنامه صلح میان دو کشور، تنشها و اختلافات مرزی و به ویژه طرح موضوع کریدور زنگزور از سوی جمهوری آذربایجان، باعث شده که طرح احیای مسیرهای ریلی در جنوب قفقاز هنوز اجرایی نشود.
جمهوری آذربایجان باید راهبردهای سیاسی و امنیتی خود را بر اساس منافع ملی خود تعریف کند و نه بر اساس روابطش با سایر بازیگران، از جمله رژیم صهیونیستی. ایران همواره نگرانیهایی در مورد استفاده احتمالی از خاک جمهوری آذربایجان بهعنوان پایگاهی برای دشمنی علیه خود داشته است. این نگرانیها در حالی ادامه دارد که رابطه ایران و آذربایجان در سالهای اخیر بهطور نسبی دچار فاصله شده است و دشمنان ایران از این شکافها برای نفوذ و تأثیرگذاری استفاده کردهاند. ایران معتقد است که هرچه این شکاف میان تهران و باکو کمرنگتر شود، نگرانیهای امنیتی کاهش خواهد یافت.
این سفر میتواند فرصتی باشد تا ایران و آذربایجان در مورد راهبردهای امنیتی مشترک مذاکره کنند و در جهت کاهش تنشها و نگرانیهای متقابل گام بردارند. اگر این فاصلهها از بین بروند، ایران امیدوار است که آذربایجان دغدغههای امنیتی آن را در نظر بگیرد و مانع از اقدامات تهدیدآمیز در خاک خود شود.»

روزنامه کیهان در صفحه نخست امروز خود با تیتر «توافق بین تهران و واشنگتن بسیار دشوار است» نوشت: «مؤسسه کشورهای عربی خلیجفارس در واشنگتن در تحلیلی به موانع دستیابی به توافق مابین ایران و آمریکا اشاره و تأکید کرده که این مسائل میتواند مسیر دستیابی به توافق را مسدود کند.
«درحالیکه برخی از مسائل اصلی ممکن است قابل حل باشند؛ موضوع تحریمها ممکن است غیرقابل عبور باشد»؛ این نظر اندیشکده آمریکایی مؤسسه کشورهای عربی خلیج فارس در واشنگتن است. این اندیشکده در ادامه افزوده که مقامات ایرانی پیشنهاد دادهاند ذخایر اورانیوم با غنای ۶۰ درصد خود را در مقابل برخی کاهشهای اولیه تحریمهای آمریکا کاهش دهند، اما در عمل ممکن است موضوع تحریمها غیرقابل حل باشد.
بر اساس تحلیل ارائه شده توسط این اندیشکده، ایران خواستار تخفیف گسترده تحریمهای ثانویه تحت رهبری آمریکا و همچنین الزامآور بودن تعهدات ایالات متحده به لغو تحریمها و دیگر مفاد توافق است. در این تحلیل آمده که در هر توافق جدید با واشنگتن، احتمالاً تهران میخواهد نهتنها همه تحریمهای ثانویه بر بخشهای اقتصادی ایران لغو شود؛ بلکه نواقصی که در برجام شناسایی شده بود - از جمله محدودیت دسترسی ایران به تراکنشهای دلاری - نیز برطرف گردد.
به نظر مؤسسه کشورهای عربی خلیجفارس در واشنگتن «بعید است ترامپ شرایط ایران درباره لغو تحریمها را بپذیرد.» این اندیشکده تأکید کرده که ترامپ هم در دوره اول ریاستجمهوری و هم در ماههای نخستین دوره دوم خود، تحریمها را در کانون سیاست خود در قبال ایران قرار داده بود.
علاوهبر این، بازگرداندن فشار تحریمی، دلیل اصلی خروج ترامپ از برجام در سال ۲۰۱۸ بود. پس از آن خروج، ترامپ نهتنها تمام تحریمهای قبلی را بازگرداند؛ بلکه تحریمهای بیشتری برای اعمال «فشار حداکثری» بر اقتصاد ایران اضافه کرد. این اندیشکده افزوده که حتی اگر ترامپ با تخفیف تحریمها موافقت کند؛ بعید است او یا دولتش محدودیتهایی که قانونگذاران جمهوریخواه در کنگره وضع کردهاند را نادیده بگیرند. چندین قانون اعمال تحریمهای اقتصادی بر ایران از جمله قانون تحریمهای ایران (ISA) به امضای رئیسجمهور رسیده و در قانون تثبیت شدهاند.
از سوی دیگر، حتی اگر ترامپ با کاهش تحریمهای اعمال شده از طریق دستورات اجرایی که خودش صادر کرده موافقت کند؛ لغو تحریمهای مبتنی بر قانون نیازمند اقدامات کنگره است؛ «اقدامی که احتمالاً امکانپذیر نیست.» در این تحلیل آمده که در بهترین حالت، دولت جدید ممکن است قادر باشد برخی تحریمها را مانند اقداماتی که در اجرای برجام صورت گرفت به حالت تعلیق درآورد اما باز هم این امر با خطرات حقوقی و سیاسی داخلی روبهرو خواهد شد.
مؤسسه کشورهای عربی خلیجفارس در واشنگتن در ادامه تأکید کرده که ایران در شرایطی خواهان دریافت تضمینهایی برای عدم خروج ایالات متحده از توافق جدید است که در نظام سیاسی ایالات متحده، یک رئیسجمهور نمیتواند رئیسجمهور بعدی را از تغییر یا خروج از توافقات بینالمللی بازدارد؛ مگر آنکه توافق به عنوان یک معاهده رسمی و با تصویب دو سوم سنای آمریکا به تصویب برسد؛ روندی که «تقریباً غیرممکن» است.
از سوی دیگر، این اندیشکده به اظهارات ضد و نقیض مسئولان آمریکایی در مورد غنیسازی اورانیوم در ایران هم اشاره میکند. در شرایطی که ایران بر حق خود برای غنیسازی تأکید دارد و تنها در مورد درصد آن حاضر به مذاکره است؛ مسئولان آمریکایی از جمله مارکو روبیو، وزیر خارجه آمریکا، تأکید کردهاند که ایران باید به غنیسازی اورانیوم خود پایان داده و اورانیوم مورد نیاز را از کشورهای دیگر وارد کند. مسئلهای که به نظر میرسد محل اختلاف جدی بین مذاکرهکنندگان دو کشور خواهد بود.
این اندیشکده همچنین تأکید کرده که آمریکا میخواهد مذاکرات را به سمت برنامه موشکی ایران هم سوق دهد. این در حالی است که تهران به طور مکرر تصریح کرده که این مذاکرات باید تنها بر موضوع هستهای متمرکز باشد و برنامه موشکی ایران غیرقابل مذاکره است. در مجموع، این اندیشکده معتقد است که موانع قابلتوجهی در مسیر دستیابی به توافق بین تهران و واشنگتن وجود دارد.»

روزنامه جوان در صفحه نخست امروز خود با تیتر «بندر ادامه میدهد» نوشت: «۲۴ ساعت بعد از حادثه مهیب بندر شهید رجایی در بندرعباس، با تدابیر صورت گرفته بیش از ۹۰ درصد حریق بندر شهید رجایی اطفا شد. همزمان با اقدامات صورت گرفته برای مهار آتش، عملیات ترخیص کالا از این بندر نیز آغاز شده است. طبق جدیدترین اطلاعاتی که رئیس کل گمرک ایران داده است، از روز گذشته عملیات ترخیص کالا در این بندر آغاز شد، همچنین هم در بخش ترانزیت داخلی و خارجی، هم در بخش صادرات و هم ترخیص کالاهای اساسی، تشریفات گمرکی از سر گرفته شد. اگر چه در این حادثه کالاهای اساسی موجود در بندر به سرعت به بندر امام خمینی (ره) منتقل شدند، اما حجم بسیار بالایی مواد نفتی و پتروشیمی، خودروهای وارداتی و سایر کالاهایی که قرار بود وارد یا صادر شود، دچار حریق شد و از بین رفت. نکته مهم در این حادثه مدیریت بحران است که حفاظت از جان انسانها، کاهش خسارات مالی، حفظ زیرساختها و در پایان بازگشت به حالت عادی را رقم میزند. متأسفانه بنا بر نتایج به دست آمده، کشور ما نقشه راه جامعی برای کاهش صدمات و آسیبهای مالی و جانی در مواجهه با خطرات و بلایا ندارد و با وقوع هر حادثه طبیعی یا غیرطبیعی، زیانهای مالی و جانی بسیار زیادی به مردم و دولت تحمیل میشود. در حادثه روز شنبه بندر شهید رجایی نیز هم جان و هم مال مردم آسیب دید و از بین رفت. قطعاً اگر نقشه راه جامعی برای هماهنگی سریع مسئولان مربوط وجود داشت و فعالان و کارگران این بندر آموزشهای لازم را برای مواجهه با خطرات دیده بودند، آسیبهای کمتری به مردم و اموالشان میرسید.
بعد از وقوع حادثه انفجار و آتشسوزی روز شنبه در بندر شهید رجایی بندرعباس، به سرعت تصاویر و فیلمهای آن در فضای مجازی منتشر شد. فیلمهایی که از ثانیههای نخست این حادثه منتشر شده، نشان میدهد به رغم بالا رفتن دود و شعلههای آتش در آسمان، کارگران و فعالان بندر بدون توجه به آن در حال تردد و انجام مسئولیتشان هستند. شاید اگر نیروهای انسانی فعال در بندر آموزش لازم را دیده بودند و به حساسیت مکانی که در آن کار میکنند، واقف بودند، آمار مجروحان و آسیبدیدهها کمتر میشد. همه کشورها در سطح ملی و در سطح محلی باید برنامه کاهش خطر برای کشور و شهرها داشته باشند. متأسفانه بنابر نتایج به دست آمده تاکنون کشور ما دارای نقشه راه جامعی برای کاهش خطر بلایا نیست که این موضوع بر اساس تعهدات بینالمللی باید در اولویت کار مسئولان و دولت قرار گیرد. باید اضافه کرد که برنامههایی در بخشهای مختلف وجود دارد، اما سند جامع کشوری نداریم، اقدامهایی در این زمینه شروع شده است، اما هنوز در ابتدای راه هستیم.
تهران در سال ۱۳۸۰ برنامه جامع کاهش خطرپذیری داشته و در این مدت ۲۳ سال اقدام آتی درباره مدیریت بحران انجام شده است، بهعنوان مثال ساخت پایگاههای مدیریت بحران، ساخت مرکز فرماندهی مدیریت بحران و تدوین نقشه راههای اضطراری از نتایج و دستاوردهای این برنامه بوده است. قطعاً با گذشت دو دهه باید برنامه جدیدی با رویکردهای بهتری تدوین شود.
هدف اصلی مدیریت بحران، کاهش خسارات و تأثیرات منفی ناشی از این حوادث و بازگشت به حالت عادی در سریعترین زمان ممکن است. نبود مدیریت یکپارچه و برنامه منسجم، جامع و آیندهنگر، کمبود کارشناس در سازمانهای مدیریت بحران کشور، ضعف زیرساختهای لازم مدیریت شهری، ضعف در کارِ گروهی و هماهنگی بینسازمانی، نداشتن مدیریت پشتیبانی لازم برای مدیریت بحران، بهرهنگرفتن منسجم از مردم و سازمانهای مردمنهاد در مدیریت بحران و نبود پوشش اطلاعرسانی در زمان بحران از مهمترین چالشهای اصلی مدیریت بحران کشور است.
حفاظت از جان انسانها، کاهش خسارات مالی، حفظ زیرساختها و بازگشت به حالت عادی در کمترین زمان ممکن در مدیریت بحران از اهمیت بالایی برخوردار است. قطعاً مسئولان با سیاستگذاری درست، تهیه و تنظیم قوانین و استانداردهای لازم و اجرای مناسب آنها، بخشی از مسئولیت بزرگ کاهش آسیبپذیری جامعه و بالاتر از آن حفظ جان و مال مردم را بر عهده دارند. در این میان مدیریت یکپارچه و آموزش نیروی انسانی برای مواجهه با انواع خطرها و بلایا از اهمیت بالایی برخوردار است؛ موضوعی که ظاهراً در حادثه آتشسوزی بندر شهید رجایی مغفول مانده بود.
بندر شهید رجایی با ظرفیت جابهجایی سالانه ۹۰ میلیون تن کالا و اتصال به ۸۰ بندر جهانی، نقشی استراتژیک در تجارت خارجی ایران ایفا میکند. این بندر که بیش از ۵۳ درصد عملیات تخلیه و بارگیری بنادر کشور را به خود اختصاص داده، بهویژه در ترانزیت کالاهای کانتینری و صادرات فرآوردههای نفتی جایگاه ویژهای دارد. آمارها نشان میدهد سهم این بندر در واردات کالاهای اساسی، برخلاف تصور عمومی حدود ۸ درصد است.
بر اساس گزارشهای رسمی، در سال ۱۴۰۳ بیش از ۲۵ میلیون و۳۵۴ هزار تن کالای اساسی وارد ایران شد که تنها ۲ میلیون تن آن (حدود ۸ درصد) از طریق گمرک بندر شهید رجایی ترخیص شده است، البته سهم بندر شهید رجایی از واردات کالاهای اساسی زیاد نیست و فقط حدود ۸ درصد از مجموع کل کالاهای اساسی وارداتی به کشور را به خود اختصاص داده است. بیش از ۵۸ درصد از واردات کالاهای اساسی به کشور از طریق گمرک بندر امام خمینی (ره) صورت میگیرد. گزارشهای میدانی نیز حکایت از آن دارد که در محل دپوی کانتینرهای محل انفجار گزارشی مبنی بر وجود کانتینرهای حاوی کالاهای اساسی ارائه نشده است چراکه عمده کالاهای اساسی به صورت فلهای وارد کشور میشود و محوطه بندری سینا نیز عمدتاً به کالاهای کانتینری اختصاص داشته است. حضور فعال وزرای راه و شهرسازی، کشور، رئیس کل گمرک ایران، هلال احمر و سایر مسئولان در ساعات نخست بروز حادثه در بندر شهید رجایی و کمک به اطفای حریق و دلجویی از مصدومان حادثه از مهمترین اقدامات دولت در مواجهه با این حادثه بود. روز گذشته نیز با ازسرگیری تجارت در این بندر، رئیسجمهور به بندرعباس رفت تا از نزدیک در جریان دلایل وقوع حادثه و مراحل بازسازی آن قرار گیرد. وزیر راه و شهرسازی با هدف بررسی آخرین وضعیت اطفای حریق و روند امدادرسانی در جلسه ستاد مدیریت بحران استان هرمزگان به ریاست وزیر کشور حضور یافت.
گمرک جمهوری اسلامی ایران اعلام کرده است عملیات جرثقیلهای بندری برای جداسازی و جابهجایی کانتینرها از محل حادثه در بندر رجایی در حال انجام است. طبق اعلام گمرک، کانتینرهای وارداتی که در این حادثه آسیب دیدهاند، شامل مواد شیمیایی و کانتینرهای صادراتی نیز شامل قیر و پارافین بودهاند که چارهای جز سوختن آن نیست و در حال حاضر آتش ادامهدار در بندر به دلیل سوختن پارافین و قیر موجود در این کانتینرهاست.
همچنین دبیر انجمن واردکنندگان خودرو با بیان اینکه محوطههای گمرکی متفاوت هستند و محوطهای که در آن آتشسوزی رخ داده محوطه کانتینری بوده است، میگوید: انبار خودروها در گمرک شهید رجایی آسیب ندیده است.»

روزنامه وطن امروز در صفحه نخست امروز خود تیتر «دیوار سخت ایران» را برگزید و نوشت: «۱- بیتردید از هماینک نمیتوان سرنوشت مذاکرات ایران - آمریکا را حدس زد و حتی پیشگویان هم نمیتوانند نسبت به وضعیت تفاهم در مذاکرات ۲ طرف یک پیشبینی قطعی ارائه دهند. طبیعی است که مذاکرات کنونی ایران و آمریکا متأثر از فضای بیاعتمادی نزدیک به نیم قرن طرف ایرانی به آمریکاییهاست. از نقطه نظر ایرانیها، آمریکاییها بدعهد، کارشکن و غیرمطمئن هستند. از نقطه نظر زیادهخواهانه طرف آمریکایی نیز موانعی برای رسیدن به موفقیت وجود دارد. این موضوع نهتنها در روابط بین ایران و آمریکا، بلکه در بسیاری مناسبات و روابط دیگری که بین ۲ طرف یک مناقشه وجود دارد نیز مشهود است.
۲- در مذاکرات بین ایران و آمریکا عوامل بسیاری دخالت دارند که موفقیتآمیز بودن مذاکرات را میتوان به آنها نسبت داد. همه چیز به مسیری که طی میشود، تفاهمات پیش رو، گزینههای روی میز، دادهها و ستاندهها، میزان انعطاف طرفین، میزان عملیاتی بودن خواستههای طرفین، رویکرد طرفین نسبت به آینده تحولات منطقهای و بینالمللی، ضربالاجلهای تعریف شده برای طرفین، محدودیتهای ملی و از جمله محدودیتهای حزبی برای ایالات متحده، میزان تلاشهای گروههای ذینفع و بازیگران مرزی و حتی کنشگران مخرب، میزان رضایت از حسننیت طرف مقابل و… بستگی دارد.
۳- نکته دیگر این است که ترامپ از نظر شخصیتی همان ترامپی است که در دور نخست ریاستجمهوری خود، در یکی از نخستین اقداماتش از برجام به عنوان سند مورد تفاهم کشورش و سایر کشورهای ۱+۵ و ایران خارج شد و شدیدترین محدودیتهای بینالمللی را علیه ایران و شهروندانش اعمال کرد. از جمله سیاست به صفر رساندن فروش نفت ایران را پیش کشید و تمام سازوکارهای فروش نفت ایران را دچار اختلال کرد، شهروندان ایران را در کنار چند کشور دیگر از ورود به آمریکا منع کرد، تلاش کرد ایران را در شدیدترین وضعیت امنیتیسازی قرار دهد، منابع مالی ایران را محدود کرد، پروژه امنیتی ضد ایرانی را با رهبری اسرائیل پیش برد، تلاش کرد عربستان را به عنوان رقیب منطقهای ایران به عنوان هاب استراتژیک منطقه معرفی کند تا از نقش و نفوذ ایران در سطح منطقه بکاهد، با اقدام به ترور سردار شهید حاجقاسم سلیمانی مناقشه ایران - آمریکا را به نقطه جوش عملیات نظامی ایران علیه آمریکا در پایگاه عینالاسد رساند و بسیاری کارهای دیگر که با سیاست محدود کردن یا انزوای ایران مورد توجه وی قرار گرفت.
۷- اما رویکرد ترامپ در یک موضوع با دوره نخست ریاستجمهوری او در آمریکا متفاوت است و آن ایران است. از نقطه نظر آمریکایی، تا اینجای کار ترامپ حتی از دموکراتها هم پیشی گرفته، ۳ نشست غیرمستقیم بین آمریکا و ایران در سطح عالی برگزار شده، فضای گفتوگوهای دو طرف (مستقل از نتیجه آن) تاکنون خوشبینانه و توأم با حسننیت بوده و حتی خوشبینترین تحلیلگران روابط ایران-آمریکا هم انتظار این سطح از گفتوگوها بین ۲ طرف را نداشتند.
۸- چه چیزی سبب شده ترامپ تا این حد در برابر ایران کوتاه بیاید؟ به نظر میرسد «پذیرش واقعیت سیاسی ایران» در «صحنه ژئوپلیتیک غرب آسیا» مهمترین پاسخ به این سوال باشد. به نظر میرسد مهمترین و بزرگترین شکست دوره نخست ریاستجمهوری ترامپ در عرصه روابط بینالملل را باید «واقعیت سیاسی ایران» قلمداد کرد. ترامپ درباره ایران با یک شکست مهم مواجه شد، به همین دلیل نتوانست هیچیک از اهداف خاورمیانهای خود را دنبال کند، نه توانست موافقتنامههای موسوم به آبراهام را بین دولتهای عربی خلیجفارس با رژیم اسرائیل به نتیجه برساند، نه توانست موضوع غزه را آنگونه که میخواست پیش ببرد، نه توانست به تعبیر جمهوریخواهان، یک بار برای همیشه موضوع اسرائیل و فلسطین را تمام کند و نه توانست ایران را مهار کند و یک موضوع از نظر ترامپ همچون نخ تسبیح همه این مسائل را به هم پیوند میداد و مانع از موفقیت او بود؛ ایران. عبور ترامپ از انتخابات ریاستجمهوری و تکیه زدن بر صندلی ریاست جمهوری در کاخ سفید، با در نظر داشتن همین واقعیت سیاسی ایران، به نظر میرسد ترامپ را به وضعیتی رسانده که مذاکره با ایران را به عنوان امری اجتنابناپذیر برای آمریکا مطرح کرده است. ترامپ میداند هیچ راهی در منطقه غرب آسیا به مقصد نمیرسد مگر اینکه ایران در آن نقشی داشته باشد. این موضوع بخشی از موقعیت تاریخی و ژئوپلیتیک ایران است، این همان چیزی است که ترامپ بارها از آن تحت عنوان «ایران یک کشور بزرگ است» یاد کرده است. بر اساس این پاسخ، ایران کشوری مهم در خاورمیانه است که بدون آن امکان موازنهسازی در منطقه خاورمیانه وجود ندارد و باید مناقشه با این کشور را حل کرد. ارزیابی این موضوع نیز از نقطه نظر آمریکایی چندان غامض نیست که وضعیت ایران آنگونهای که دوستان اسرائیلیشان از آن صحبت میکنند نیست و به همین دلیل است که به نظر میرسد ترامپ و محافل اطلاعاتی آمریکا رتوریک و لفاظی اسرائیلیها مبنی بر آسیب جدی به زیرساختهای نظامی ایران در آبان ۱۴۰۳ را جدی نگرفتهاند و بنا را بر مذاکره با ایران گذاشتهاند. نکات بالاتر را تکرار میکنم، این به معنی به نتیجه رسیدن محتوم مذاکرات نیست، برای رسیدن به وضعیت توافق، متغیرهای بسیاری باید دخیل و مؤثر باشند که در این باره باید منتظر زمان بود.»

روزنامه شرق در صفحه نخست امروز خود تیتر «پیشرفتهای محتاطانه و چشمانداز دور چهارم» را برگزید و نوشت: «در حالی که دور سوم مذاکرات غیرمستقیم ایران و آمریکا در مسقط، پایتخت عمان، با جدیت و امیدواری محتاطانهای به پایان رسید و نویدبخش گامهایی هرچند کوچک به سوی تفاهم بود، انفجار ظهر شنبه بندر شهید رجایی در بندرعباس، چون سایهای سنگین بر این رویداد دیپلماتیک افتاد. این فاجعه در داخل کشور چنان بازتابی یافت که خبر مذاکرات با همه اهمیتش در غبار ناشی از این اتفاق به حاشیه رانده شد. با این حال، تحولات مسقط و پیامدهای آن همچنان از منظر دیپلماتیک و بینالمللی شایسته توجه است.
مذاکرات روز شنبه، به مدت حدود شش ساعت در مسقط ادامه یافت و هیئتهای ایرانی و آمریکایی، به ترتیب به رهبری عباس عراقچی، وزیر امور خارجه ایران و استیو ویتکاف، فرستاده ویژه آمریکا، به گفتوگو پرداختند. پس از پایان این دور، عباس عراقچی در جمع خبرنگاران حاضر شد و بهتشریح نتایج نشست پرداخت. او مذاکرات را جدیتر از دورههای گذشته توصیف کرد و اظهار داشت که طرفین بهتدریج وارد مباحث فنیتر، تکنیکیتر و جزئیتر شدهاند. به گفته عراقچی، حضور کارشناسان نقش مهمی ایفا کرد و تبادل نظرات بهصورت مکتوب انجام شد، زیرا مذاکرات غیرمستقیم نیازمند دقت و شفافیت بیشتری است. وی افزود که مواضع عمدتاً بهصورت کتبی ردوبدل شد تا از هرگونه سوءتفاهم جلوگیری شود. عراقچی فضای مذاکرات را کاملاً جدی و کاری توصیف کرد و گفت که بحثها از موضوعات کلان فاصله گرفته و به سمت مسائل جزئیتر پیش رفته است. با این حال، او اذعان کرد که این پیشرفت به معنای حل اختلافات نیست و اختلافات همچنان در موضوعات کلان و جزئی وجود دارد.
طرف مقابل سوالاتی مطرح کرد که بهصورت مکتوب پاسخ داده شد و ایران نیز سوالات خود را ارائه کرد. او ابراز امیدواری کرد که تا دور بعدی، بررسیهای بیشتری در پایتختها انجام شود تا راههای کاهش اختلافات مشخص شود، اما این امیدواری را محتاطانه دانست و تأکید کرد ابتدا باید به تفاهمات کلی رسید تا بتوان درباره جزئیات مذاکره کرد. عراقچی با صراحت اعلام کرد مذاکرات صرفاً بر موضوع هستهای و رفع تحریمها متمرکز است و هیچ موضوع دیگری در دستور کار قرار نگرفته است. او تأکید کرد این رویکرد در هر سه دور مذاکرات رعایت شده و هر دو طرف به آن پایبند بودهاند. رئیس دستگاه دیپلماسی ایران با اشاره به جدیت هر دو طرف، گفت این جدیت نشانهای از اراده برای پیشرفت است، اما اراده بهتنهایی کافی نیست.
موفقیت مذاکرات نیازمند تأمین خواستههای هر دو طرف و رسیدن به سطحی از رضایت متقابل است که فرایندی زمانبر و دشوار خواهد بود. وی افزود برخی اختلافات بسیار جدی و برخی دیگر کمتر پیچیده هستند، اما تجربیات گذشته به تسریع روند مذاکرات کمک کرده است. عراقچی از روند و سرعت مذاکرات ابراز رضایت کرد و فضای گفتوگوها را مثبت ارزیابی کرد، اما همچنان با احتیاط نسبت به دستیابی به توافق نهایی سخن گفت.
در مجموع مذاکرات ایران و آمریکا، پس از سه دور گفتوگو در مسقط و رم، به مرحلهای حساس رسیده است. جدیت هر دو طرف، ورود به مباحث فنی، و توافق برای ادامه مذاکرات، نشانههایی از پیشرفت محتاطانه را نمایان میسازد. با این حال، اختلافات در موضوعات کلان و جزئی همچنان پابرجاست و موفقیت مذاکرات نیازمند تفاهمات کلی و تأمین خواستههای هر دو طرف است. زمان و مکان دقیق دور چهارم، طی روزهای آینده از سوی عمان اعلام خواهد شد، اما آنچه مسلم است، ادامه تلاشهای دیپلماتیک برای دستیابی به توافقی پایدار و عادلانه است که هم نگرانیهای ایران و هم دغدغههای آمریکا را برطرف کند.»

روزنامه دنیای اقتصاد در صفحه نخست امروز خود تیتر «فرمول غنیسازی در مذاکرات» را برگزید و نوشت: «سیانان در گزارشی با بررسی روند مذاکرات ایران و آمریکا به فرمول پیچیده غنیسازی پرداخته و با اشاره به الگوی برزیل، آلمان و هلند مینویسد: اینها کشورهایی هستند که هیچکدام سلاح هستهای ندارند، اما بخشی از اورانیوم مورد نیاز خود را در داخل کشور غنیسازی میکنند.
مذاکرات روز شنبه به مرحله دشوارتر وارد شده است؛ چرا که گفتوگوها بر سر جزئیات فنی برنامه هستهای ایران است؛ حوزهای که تهران و واشنگتن همچنان بر سر آن اختلافات عمیقی دارند. مرحلهای که در آن واشنگتن بهصراحت شرایط خود را مطرح کرده است.
مارکو روبیو، وزیر امور خارجه آمریکا، روز چهارشنبه اعلام کرد که ایالات متحده معتقد نیست ایران باید بهطور مستقل اقدام به غنیسازی مواد هستهای کند؛ بلکه باید سوخت هستهای مورد نیاز برای برنامه غیرنظامی خود را از منابع خارجی وارد کند. در مقابل، ایران بارها بر این موضع پافشاری کرده است که حق غنیسازی اورانیوم بر اساس معاهدههای بینالمللی، غیرقابلمذاکره و جز اصول حیاتی سیاست هستهای این کشور است.
شبکه خبری سیانان در گزارشی مینویسد: هنوز مشخص نیست که آیا ایالات متحده خواستار برچیدن کامل برنامه هستهای ایران شامل بخش غیرنظامی آن است یا اینکه در صورتی که ایران غنیسازی اورانیوم داخلی را متوقف کند، ادامه برنامه انرژی هستهای غیرنظامی را بپذیرد. اگرچه بیشتر کشورهایی که بهطور داخلی به غنیسازی اورانیوم میپردازند، دارای برنامه تسلیحات هستهای نیز هستند، اما کشورهایی نیز وجود دارند که چنین نیستند. به گفته انجمن جهانی هستهای، برزیل بخشی از اورانیوم مورد نیاز خود را در داخل کشور غنیسازی میکند.
از سوی دیگر، کنسرسیوم بریتانیایی- آلمانی- هلندی اورنکو (Urenco) تأسیسات غنیسازی را در آلمان و هلند مدیریت میکند؛ کشورهایی که هیچکدام سلاح هستهای ندارند. این کشورها همچون ایران، عضو معاهده منع گسترش سلاحهای هستهای سازمان ملل متحد (NPT) هستند. هفته گذشته، کریس رایت، وزیر انرژی ایالات متحده، در گفتوگو با نیویورک تایمز اعلام کرد که ریاض و واشنگتن در مسیر دستیابی به توافقی قرار دارند که ممکن است به عربستان اجازه غنیسازی اورانیوم را بدهد. او در این باره گفت: «مساله اصلی، کنترل فناوری حساس است. آیا راهکارهایی وجود دارد که شامل انجام غنیسازی در داخل عربستان سعودی باشد؟ بله.» تهران در مذاکرات هستهای، «خطوط قرمز» خود را بهوضوح مشخص کرده است که شامل «زبان تهدیدآمیز» دولت ترامپ و «مطالبات بیش از حد» درباره برنامه هستهای ایران میشود. جمهوری اسلامی همچنین تلاش کرده است توافق احتمالی هستهای را بهعنوان فرصتی سودآور برای ایالات متحده معرفی کند.
ترامپ هنگام خروج از توافق هستهای در سال ۲۰۱۸، به شدت به محدودیت زمانی دهساله آن حمله و استدلال کرد که حتی در صورت پایبندی کامل ایران به تعهداتش، این کشور میتواند پس از انقضای توافق، ظرف مدت کوتاهی به آستانه توانمندی ساخت سلاح هستهای برسد. تریتا پارسی نیز با اشاره به این چالش، خاطرنشان کرد که شاید فرصتهایی برای تمدید جدول زمانی محدودیتها وجود داشته باشد، اما هر تلاشی برای تحمیل محدودیتهای دائمی و بدون تاریخ انقضا، به احتمال زیاد شکست خواهد خورد.»





نظر شما