۲۹ فروردین ۱۴۰۴ - ۰۶:۱۱
ارتش، ستون غیرت؛ سایه‌بان ملت

آنجا که مرز میان بودن و نبودن، به تار مویی بند بود، مردانی با لباس خاکی، قامت بستند تا پرچم نیفتد. ارتش، نه فقط یک نیروی نظامی، که ستون غیرتی‌ است از تبار غیرت و نجابت، که سال‌هاست بی‌چشمداشت، سایه‌بان آرامش ملتی خسته از طوفان‌هاست. اینان نگهبانان بی‌نامِ امنیت‌اند؛ وارثان سربلندی، فرزندان آفتاب.

به گزارش خبرگزاری ایمنا، وقتی طوفان انقلاب در سال ۱۳۵۷ بر کاخ‌های شیشه‌ای سلطنت تاخت، ارتش شاهنشاهی نیز بر سر دو راهی ایستاد: یا همراهی با سلسله‌ای که در خون مردم ریشه داشت، یا دلدادگی به ندای مردی که از تبعید آمده بود، اما دل‌ها را فتح کرده بود. بسیاری از بدنه ارتش، دل در گرو همان مرد داشتند؛ مردی که عبای خاکی‌اش بر دوش تاریخ افتاد و با نگاهی، لشکرها را بیدار کرد. آن روزها، در دل سنگرهای خاموش، سربازانی بودند که نماز را به سوی قبله خمینی می‌خواندند؛ سلاح بر کتف، اما قلبشان در رکاب انقلاب.

انقلاب پیروز شد، و ارتش نیز در قلب تردیدها. برخی، تندروان چپ‌نما، حکم به انحلالش دادند. اما امام خمینی، همچون ناخدایی که طوفان را خوب می‌شناسد، کشتی ارتش را به ساحل انقلاب رهنمون شد. او گفت: «امروز ارتش، ارتش محمدی است… مخالفت با ارتش، مخالفت با اسلام است.» از همین یک جمله، ستون‌های نوین ارتش جمهوری اسلامی ایران بنا نهاده شد.

وقتی جنگ آمد، ارتش ایستاد

با شروع تجاوز ارتش بعثی، اولین سربازانِ خاکِ ایران، ارتشی‌ها بودند. آنان که هنوز زخمِ پاکسازی‌های سیاسی را بر تن داشتند، با قامتِ خمیده اما اراده‌ای استوار، مقابل دشمن ایستادند. روزهایی که سپاه، نیرویی تازه‌متولدشده بود و هنوز پوتین‌ها به‌درستی پایش نبود، ارتش بود که بار جبهه را بر دوش کشید. خرمشهر را اگر چه مقاومت مردمی و سپاه نگه داشتند، اما توپخانه و هوانیروز ارتش بود که با خون خود آن را آبیاری کرد.

از دل همین سال‌های آتش و آهن، ستارگانی برخاستند؛ یکی‌شان، مردی بود که بعدها نامش هم‌وزن یک تاکتیک شد: صیاد شیرازی. شهید سپهبد علی صیاد شیرازی، با لبخند سربازانه‌اش و هوش نظامی بی‌نظیرش، نه‌تنها فرمانده میدان‌ها بود، بلکه قهرمان دل‌ها شد. او ارتشی بود که در قلب سپاهیان جا داشت؛ پل میان عقلانیت نظامی ارتش و شور ایمانی سپاه. وقتی در سال‌های پس از جنگ، تروری از تاریکی برخاست تا چراغی چون او را خاموش کند، خون صیاد نه خاموش شد، نه فراموش. نامش شد پرچم، راهش شد افق.

ارتش، فدای ملت

شعارشان از جنس شعارهای معمول نبود؛ از جنس خون بود، از جنس تعهد: «ارتش، فدای ملت». و این شعار، تنها در میدان نبرد معنا نیافت. از زلزله‌های ویرانگر رودبار و بم گرفته تا سیلاب‌های لرستان و آق‌قلا، ارتش همان بود که پیش از همه به میدان آمد؛ نه با تانک، که با چادرهای امداد. نه با تفنگ، که با دست‌هایی پینه‌بسته و دل‌هایی دردمند. ارتشی‌ها خاک زیر پای مردم شدند، تا خانه‌ها دوباره قد بکشند و زندگی از ویرانه‌ها برخیزد.

ساختار، اما زنده با روح ایمان

ارتش جمهوری اسلامی ایران، امروز با چهار بال می‌پرد: نیروی زمینی، نیروی هوایی، نیروی دریایی و نیروی پدافند هوایی. زیر نظر یک ستاد هماهنگ‌کننده، همچون ارکستری با فرماندهی واحد، همه نیروها در هماهنگی عمل می‌کنند. سازمان‌هایی چون عقیدتی‌سیاسی، حفاظت اطلاعات و تحقیقات راهبردی، ریشه‌های فکری و حفاظتی این تنه تنومند را تغذیه می‌کنند.

دانشگاه‌های افسری و ستادی نیز، نه صرفاً مراکز آموزش، بلکه کارگاه‌های تربیت سربازانی‌اند که هر کدام می‌توانند صیادی دیگر باشند.

مأموریت: حفاظت از حریم ایران و ایمان

طبق قانون مصوب مهر ۱۳۶۶، ارتش مسئول صیانت از تمامیت ارضی، مقابله با هر تهدید نظامی، کمک به نیروهای دیگر در مبارزه با اشرار، و یاری‌رساندن به ملت‌های مسلمان مظلوم است. اما مأموریت ارتش، تنها نظامی نیست؛ ارتش مأمور است فرهنگ اسلامی را در کالبد خود بدماند، به خودکفایی برسد، آموزش دهد، و حتی در سازندگی کشور، شریک و شریکه مردم باشد.

ارتشی که مردمی ماند

از آن نوزدهم بهمن که همافران به دیدار امام رفتند و عکسی، تاریخ را دگرگون کرد، تا امروز که ارتش، در کنار ملت است و نه روبه‌روی آن، یک خط پررنگ کشیده شده: وفاداری. ارتش، در ترکمن‌صحرا، در کردستان، در آذربایجان غربی، با شورشیان و مزدوران بیگانه روبرو شد، اما پشت به مردم نکرد.

حتی در روزهایی که توطئه‌ها ارتش را فرسوده می‌کرد، حتی آن‌گاه که سپهبد قرنی، اولین رئیس ستاد مشترک ارتش، به دلیل جوسازی‌ها و ناهماهنگی‌ها استعفا داد و بعدتر به دست گروهک فرقان ترور شد، ارتش خم نشد. خمینیِ کبیر، باز هم لب گشود و در بیست‌ونهم فروردین، روز ارتش را رقم زد؛ روزی که از آن پس، سال به سال، نه فقط یادآور قدرت نظامی، که سند پیوند ارتش و ملت شد.

و امروز…

امروز، ارتش ایران بر بام غرور ایستاده است. نه به‌خاطر تسلیحات، که به‌خاطر مردانگی. نه به‌خاطر رزمایش‌ها، که به‌خاطر رفاقت با مردم. در کنار سپاه، نیروی انتظامی و سایر مدافعان وطن، ارتش ایران آنچنان جایگاهی یافته که ترس از حمله کلاسیک نظامی به ایران، نه از دیپلماسی، بلکه از اقتدار همین نهاد نشأت می‌گیرد.

ارتشی که نه زائده قدرت‌های بیگانه، که برآمده از دل ملت است؛ ارتشی که “فدای ملت” را فقط نمی‌گوید، بلکه زندگی می‌کند.

یادداشت از: سید ابوالفضل مدنی، سرویس سیاست ایمنا

کد خبر 858633

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.