به گزارش خبرگزاری ایمنا، در روزهای ابتدایی هفته، با انتشار خبر سفر بنیامین نتانیاهو به آمریکا و دیدار با دونالد ترامپ، این گمانه در میان تحلیلگران تقویت شد که قرار است بار دیگر فشارهای مشترک آمریکا و رژیم صهیونیستی علیه ایران شدت بگیرد. بعد از آنکه نتانیاهو نتوانست ماجرای غزه را به سود خود مدیریت کند، ترامپ با چرخشی هماهنگ در کنار او قرار گرفت؛ از تشدید جنایات جنگی در نوار غزه، تا تجاوز آشکار به لبنان و ادامه حملات به یمن، همه نشانههای یک پروژه مشترک برای اعمال فشار و تهدید علیه ایران بود.
در همین فضا، ترامپ با نمایش رسانهای در کاخ سفید، در حضور شریک صهیونیستی خود ادعا کرد که قرار است روز شنبه با ایران مذاکرهای مستقیم و در سطح بالا داشته باشد. او البته طبق روال همیشگیاش، ادعای توافق را با تهدید حمله نظامی همراه کرد تا نشان دهد همچنان زبانش، زبان تحقیر و زورگویی است، کارشناسان نیز معتقدند این جنگ روانی ترامپ پیش از مذاکرات، ابزاری است تا به واسطه آن چهره ایران را ضعیف و نیازمند مذاکره جلوه بدهد و به این واسطه برنامه خود را به ایران تحمیل کند.
اما برخلاف این هیاهوی رسانهای، موضع جمهوری اسلامی ایران روشن و عزتمندانه بود: مذاکرات، غیرمستقیم و با واسطه کشور ثالث انجام میشود و خبری از مذاکره مستقیم نیست.
مذاکره غیرمستقیم، ابتکار دیپلماسی مقتدرانه
عباس عراقچی، مسئول پرونده مذاکرات، با شفافیت اعلام کرد که هیچ برنامهای برای مذاکره مستقیم وجود ندارد. مذاکرات در روز شنبه در عمان و به شکل غیرمستقیم برگزار خواهد شد، چرا که تجربه نشان داده در چنین چارچوبی میتوان با فاصلهگذاری از فضای هیجانی و تحقیرآمیز آمریکا، نتیجهای واقعیتر و عملیتر به دست آورد. عراقچی بهدرستی گفت آنچه اهمیت دارد شکل مذاکره نیست، بلکه جدیت طرف مقابل و نتیجهمحور بودن گفتوگوهاست.
واقعیت این است که مذاکرهای که با تهدید همراه باشد، مذاکره نیست؛ دیکتهخوانی است. اینکه ترامپ از مذاکره مستقیم صحبت میکند، بیش از آنکه واقعیت داشته باشد، تلاشی برای فریب افکار عمومی و القای ایران ضعیف و واداده است. این همان پروژه تحقیر است که جمهوری اسلامی هرگز آن را نپذیرفته و نخواهد پذیرفت.
شهید رئیسی و تثبیت مدل عزتمندانه مذاکرات
راهی که امروز در مذاکرات عمان دنبال میشود، ادامه همان مسیری است که در دولت شهید رئیسی پایهگذاری و تثبیت شد. در چهار سال اخیر، مذاکره با آمریکا همواره بهصورت غیرمستقیم انجام شده؛ چه در مذاکرات بر سر تبادل زندانیان، چه در گفتوگوها برای آزادسازی پولهای بلوکهشده ایران، و چه در مباحث منطقهای. این مدل، نه یک تاکتیک موقت بلکه راهبردی عزتمندانه است که بر پایه تجربه، مصلحت و عقلانیت بنا شده.
در این مذاکرات جدید نیز، عراقچی با اختیارات کامل و در کنار تیمی تخصصی، مذاکرات غیرمستقیم را پیش میبرد. این یعنی جمهوری اسلامی ایران، ضمن ایستادگی بر اصول خود، آمادگی برای حل مسائل را دارد، به شرط آنکه طرف مقابل از ادبیات سلطه فاصله بگیرد و با نیت واقعی وارد گفتوگو شود.

حمیدرضا غلامزاده، کارشناس مسائل آمریکا و بینالملل در گفتوگو با خبرگزاری ایمنا اظهار کرد: طرف مقابل بر مذاکره مستقیم اصرار دارد، زیرا میخواهد از آن بهعنوان یک نمایش تبلیغاتی سیاسی بهرهبرداری کند و اینگونه در افکار عمومی جهان القا کند که ایران سرانجام تسلیم سیاستهای آمریکا شده و فشارهای ایالات متحده باعث شده ایران پای میز مذاکره بنشیند.
وی افزود: بهمحض آنکه ایران پای میز مذاکره حاضر شود و خواسته آمریکا محقق گردد، مرحله امتیازگیری طرف آمریکایی آغاز خواهد شد. از همین رو، آنها بر مذاکره مستقیم پافشاری میکنند و در مقابل، ایران بر مذاکره غیرمستقیم تأکید دارد.
این کارشناس مسائل آمریکا و بینالملل تصریح کرد: بهویژه آنکه در دور پیشین مذاکرات، ایران حسننیت خود را نشان داد، اما این طرف مقابل بود که نهتنها به تعهدات خود پایبند نماند، بلکه از ادامه مذاکرات نیز سر باز زد. اکنون نوبت آنهاست که حسننیت خود را به اثبات برسانند.
غلامزاده خاطرنشان کرد: اگر بنا بر مذاکره باشد، قطعاً راهکار منطقیتر، مذاکره غیرمستقیم است. هم از منظر مدیریت روایتهای رسانهای و هم از جهت رعایت ظرافتهای دیپلماتیک، این شیوه مناسبتر است؛ چراکه به طرفین امکان مانور بیشتر، فرصت تنظیم زمان بهتر و مدیریت مؤثرتر فرایند مذاکره را میدهد.
وی در ادامه بیان کرد: اینکه اکنون چرا وارد مذاکره شدهایم، مشخص نیست مسئولان چه ارزیابیای داشتهاند. احتمالاً تصمیم از سوی شورای عالی امنیت ملی اتخاذ شده است. بههرحال، ظاهراً چنین تصور شده که با ورود به مذاکره، تهدیدها کاهش مییابد و چون باب گفتوگو را نبستهایم، دیگر متهم به لجاجت یا تحریک نمیشویم و حتی احتمال برخورد نظامی نیز کاهش پیدا میکند.
این کارشناس مسائل بینالملل ادامه داد: به گمان من، این نگاه اشتباه است؛ چراکه تجربه نشان داده چنین تحلیلهایی کارآمد نبودهاند. در رسانهها اینگونه وانمود میشود که ایران از روی ضعف و ترس به مذاکره تن داده و تحلیلهای غالب نیز همین برداشت را تقویت میکنند. اگر واقعاً این نگاه پشت تصمیم اخیر بوده باشد، آن هم با چنین شتابزدگی و عجلهای، باید گفت مسیر بسیار نادرستی انتخاب شده است. برخی در منطقه بر این باورند که با پیشقدم شدن در مذاکره، تهدیدها را کاهش میدهند، در حالیکه به اعتقاد من، ایران اکنون با تهدید جدی مواجه نیست.
خطر جنگ جدی است؟
غلامزاده گفت: یکی دیگر از منطقهایی که مطرح میشود، این است که باز نگهداشتن درِ مذاکره، کشور را از خطر جنگ مصون نگه میدارد. در ظاهر ممکن است این استدلال پذیرفتنی باشد، اما در این زمان و با این نحوهی اجرا، کاملاً نادرست پیش رفته است. برداشت طرف مقابل، بهویژه از سرعت و شیوه آغاز مذاکرات، این بوده که گفتوگو مستقیم خواهد بود، ایران به مذاکره نیاز دارد، فشارها مؤثر واقع شدهاند و کشور تسلیم شده است.
وی تصریح کرد: آنها بهصراحت گفتهاند که هدفشان تبدیل ایران به مدلی مشابه لیبی است. تصورشان این است که ایران بهشدت تضعیف شده و اگر فشار بیشتری وارد کنند، ایران را وادار به کنار گذاشتن برنامه هستهای خواهد کرد. آنها میخواهند این تصویر را جا بیندازند که ایران تسلیم شده، و این تصویر در قالب مذاکره مستقیم عینیت مییابد.
این تحلیلگر مسائل آمریکا و بینالملل تأکید کرد: به نظر من، مذاکرات به نتیجه نخواهد رسید. برای رسیدن به نتیجه در برابر آمریکا، بهویژه در دوران ترامپ، باید بر منافع ملی پافشاری کرد و هرگز نباید در برابر فشارها کوتاه آمد. مذاکره حضوری با ترامپ اشتباه است. در عوض میتوان در چارچوبهای چندجانبه مانند مسائل منطقهای و سوریه که ایران و آمریکا هر دو درگیر آن هستند، گفتوگو و همکاری داشت.
غلامزاده افزود: احتمال حمله نظامی به ایران در حال حاضر بسیار ضعیف و کمرنگ است. چند ماه پیش، پس از شهادت نصرالله و تشدید بحران در سوریه، این احتمال بیشتر بود؛ چراکه ایران در شرایط دشوارتری قرار داشت و رئیسجمهور وقت لبنان نیز با آنها همسو بود. آنها تصور میکردند ایران تضعیف شده، اما همچنان در دو مورد دچار تردید بودند: نخست اینکه آیا ایران قادر به پاسخگویی است؟ و دوم، آیا حمله آنها موفق خواهد بود یا نه؟ در آن مقطع، مؤلفههای ضعف ایران بیشتر به چشم میآمد.
وی ادامه داد: هدف آنها، وارد آوردن ضربهای جدی برای وادار ساختن ایران به عقبنشینی بود، اما در هر دو زمینه – پاسخ ایران و موفقیت حمله – تردید داشتند. طی این مدت، با آرایش جدیدی که شکل گرفت و با تأکیدات رهبری، طرف مقابل به این نتیجه رسید که خود بیش از ایران آسیبپذیر است.
غلامزاده در پایان گفت: برای تحقق اهداف خود، آنها دو راهکار را دنبال کردند: نخست، تضعیف مقاومت در عراق و دوم، شکستن ایران از درون؛ که در هر دو مورد ناکام ماندند. بنابراین اکنون مسیر را برای حمله نظامی هموار نمیبینند. فاصله جغرافیایی زیاد و هزینههای سنگین چنین حملهای نیز مزید بر علت است. اگر اقدام نظامی انجام شود، به جنگی تمامعیار منتهی خواهد شد و سیاست خارجی آنها را با شکست مواجه میسازد.
به گزارش ایمنا، در نهایت، آنچه تعیینکننده سرنوشت مذاکرات است، نه ژستهای رسانهای کاخ سفید، بلکه میزان اراده واقعی آمریکاست. اگر آمریکا میخواهد توافقی شکل بگیرد، باید از تهدید، تحقیر و پیششرطگذاری دست بردارد و درک کند که ایران، کشوری مستقل، مقتدر و اهل گفتوگوی محترمانه است. تا آن زمان، مذاکره غیرمستقیم تنها شکل قابلقبول و تضمینکننده عزت ملت ایران خواهد بود.




نظر شما