به گزارش خبرگزاری ایمنا، در دنیای سیاست، برخی نامها بیش از آنکه با تدبیر و دوراندیشی گره خورده باشند، تداعیگر جنجال و هیاهو هستند. دونالد ترامپ، رئیسجمهوری که دیپلماسی را در توییتهای طوفانی و تصمیمات غیرمنتظره خلاصه کرده، بار دیگر نظم سنتی سیاست بینالملل را به چالش کشیده است. این بار، کنفرانس امنیتی مونیخ که زمانی محلی برای اتحاد غرب در برابر تهدیدات جهانی بود، در سایه اختلافات میان واشنگتن و اروپا رنگ و بویی متفاوت به خود گرفته است.
ترامپ که روزی با شعار «اول آمریکا» به کاخ سفید پا گذاشت، حالا بیش از هر زمان دیگری به این شعار پایبند مانده است. عدم حضور او در این نشست و ارسال معاونش به جای خود، پیامی آشکار برای رهبران اروپایی دارد: آمریکا دیگر حاضر نیست بیچونوچرا بار سنگین تعهدات بینالمللی را به دوش بکشد، حتی اگر این به معنای شکاف در ائتلاف دیرینهاش با اروپا باشد. اما آیا این اختلافات تنها یک بازی دیپلماتیک است یا نشانهای از تغییرات ساختاری در روابط دو سوی آتلانتیک؟

کنفرانسی تحت تأثیر سیاستهای ترامپ
علیرضا محرابی، کارشناس مسائل بینالملل، در گفتوگو با خبرنگار ایمنا اظهار داشت: «سیاستهای خارجی ایالات متحده با روی کار آمدن ترامپ تغییرات محسوسی داشته که این دگرگونیها، فضای کنفرانس امنیتی مونیخ را نیز تحت تأثیر قرار داده است.»
وی با اشاره به عدم حضور ترامپ در این کنفرانس و اعزام معاونش به جای خود، افزود: «این اقدام، تنها یک غیبت ساده نیست، بلکه بیانگر تغییر اولویتهای واشنگتن و نوعی بیاعتنایی به نگرانیهای اروپاست. سیاستهای ترامپ در قبال ناتو، اوکراین و حمایت از اروپا، موجب افزایش اختلافات میان آمریکا و متحدان اروپاییاش شده و شکاف میان دو طرف را عمیقتر کرده است.»
محرابی ادامه داد: «اگرچه این تنشها هنوز در سطح دیپلماتیک و رسانهای باقی مانده و به تصمیمات عملی جدی منجر نشده، اما نارضایتی سران اروپایی از مسیر جدیدی که واشنگتن در پیش گرفته، غیرقابل انکار است. تعامل استراتژیک میان آمریکا و اروپا، بهویژه در زمینههایی مانند حمایت از اوکراین و سیاستهای مرتبط با روسیه، با چالشهایی جدی روبهرو شده است.»
اروپا؛ متحد یا قربانی سیاستهای واشنگتن؟
ترامپ هیچگاه علاقهای به اتحادهای سنتی نشان نداده است. او ناتو را سازمانی «منسوخ» خوانده، اروپا را به «سوءاستفاده» از آمریکا متهم کرده و کمکهای واشنگتن به اوکراین را زیر سوال برده است. چنین مواضعی در تضاد آشکار با سیاستهای رؤسای جمهور پیشین آمریکا قرار دارد که روابط نزدیک با اروپا را بهعنوان سنگ بنای امنیت غرب میدانستند.
محرابی در اینباره توضیح داد: «اختلاف میان آمریکا و اروپا، بیش از آنکه ناشی از تغییرات در صحنه بینالمللی باشد، ریشه در دیدگاه خاص ترامپ نسبت به سیاست خارجی دارد. او بهجای تعامل چندجانبه، بر سیاستهای یکجانبهگرایانه تأکید دارد و از نظر او، اتحاد با اروپا تنها زمانی ارزشمند است که مزیتی اقتصادی یا سیاسی برای آمریکا به همراه داشته باشد.»
وی تصریح کرد: «با این حال، نمیتوان انتظار داشت که این شکاف به یک قطع رابطه تمامعیار تبدیل شود. اروپا و آمریکا بیش از آنکه رقیب باشند، به یکدیگر نیاز دارند. بااینحال، ترامپ نشان داده است که در تعامل با متحدان سنتی، اهل معامله است، نه تعهد.»

تأثیر اختلافات بر آینده روابط دو سوی آتلانتیک
اما این شکاف تا چه حد میتواند ادامه یابد؟ آیا اروپا برای نخستین بار پس از جنگ جهانی دوم، مجبور خواهد شد که مسیر مستقلی از واشنگتن در پیش بگیرد؟
محرابی در پاسخ به این پرسش اظهار داشت: «نباید فراموش کرد که سیاست خارجی آمریکا، وابسته به یک شخص یا یک دولت نیست. امروز ترامپ در کاخ سفید است، اما ممکن است در انتخابات بعدی، یک رئیسجمهور دموکرات جای او را بگیرد و دوباره روابط آمریکا و اروپا به روال سابق بازگردد.»

وی تأکید کرد: «بااینحال، اگر تنشهای فعلی از سطح سخنان تند و حملات رسانهای فراتر برود و به تصمیمات عملی تبدیل شود، میتواند زمینهساز تغییرات عمیقتری در سیاستهای آینده آمریکا و اروپا شود.»
به گفته این کارشناس، اروپا دیگر نمیتواند تنها به وعدههای آمریکا تکیه کند و ممکن است در حوزههایی مانند دفاعی و انرژی، مسیرهای جدیدی را برای کاهش وابستگی به واشنگتن جستوجو کند.
جهانِ پس از ترامپ؟
به گزارش ایمنا، ترامپ سیاستمداری است که سازوکارهای سنتی دیپلماسی را به چالش کشیده و طرفداران و مخالفان بسیاری دارد. از نظر حامیانش، او سیاستمداری است که آمریکا را از تعهدات بیدلیل آزاد کرده و بر منافع ملی تمرکز دارد. اما از دید منتقدان، او رهبر غیرقابل پیشبینیای است که اتحادهای استراتژیک را به بهای رقابتهای شخصی قربانی میکند.
کنفرانس امنیتی مونیخ، امسال بیش از هر زمان دیگری نشان داد که سایه سیاستهای ترامپ، بر روابط آمریکا و اروپا سنگینی میکند. اما اینکه آیا این تنشها یک زلزله گذراست یا آغاز شکافی عمیقتر، سؤالی است که پاسخ آن، در انتخابات آینده آمریکا مشخص خواهد شد. آیا واشنگتن دوباره به دوران دیپلماسی کلاسیک بازمیگردد، یا جهان باید خود را برای چرخشهای غیرمنتظره بیشتری آماده کند؟
آینده روابط دو سوی آتلانتیک، حالا بیش از همیشه به رأی مردم آمریکا بستگی دارد.




نظر شما