به گزارش خبرگزاری ایمنا، معلمی تنها تعلیم و تربیت نیست، بلکه به موازات آن مشق عشق و تعهد نیز باید مورد توجه باشد، نمود عینی ایثار و تعهد در جایگاه معلمی باید به گونهای باشد که در تاریخ ثبت شود و برای همیشه به یادگار بماند، همچون معلمان و آموزگاران مبارز و انقلابی ایران که علاوه بر تزریق عصاره آگاهی به پیکره خمود و خفته جامعه، با بهرهگیری از امکانات سمعی و بصری به افشای حقایق پشت پرده و جنایات و خیانت کارگزاران رژیم پهلوی پرداختند و در کنار روشنفکران دینی و صاحبان اندیشه و تفکر اسلامی مسئولیت بر ملأ کردن عملکرد دولت پهلوی را برعهده گرفتند که در این میان نقش کسانی چون آیت الله طالقانی، دکتر محمد جواد با هنر، دکتر علی شریعتی، محمد علی رجایی و آیتالله بهشتی از همه برجستهتر بود.
بارزترین و تأثیرگذارترین مجاهدت معلمان با توجه به رسالت و وظیفه انسانی و دینی آنان شرکت فعال در جبهه جدال فرهنگی بود، مبارزه فرهنگی با اتکا بر آگاهی دادن به مردم و تبلیغ و ترویج باورهای دینی به همراه روشنگری علیه اقدامات پهلوی صورت میگرفت، آنها مدارس را به کانون آگاهی بخشی و تبلیغ و ترویج افکار انقلابی مبدل کردند و با اشاعه باورهای دینی و اندیشههای اسلامی زمینه و زمانه را برای گفتمان دینی و انقلابی فراهم کردند، درواقع آگاهسازی برنامه کلی و رسالت معلمان مبارز انقلاب اسلامی بود که به خاطر آن رنج تبعیدها، زندانها و شکنجهها را متحمل شدند و از هر فرصتی برای ترویج اصول اسلام بهره بردند.
در نهادهای آموزشی نقشهای فراوانی وجود دارد و افراد زیادی دستاندرکار تعلیم و تربیت هستند، اما در این میان نقش معلم جلوهای خاص داشته و این به دلیل ارتباط نزدیک و رودررویی است که معلم در جریان آموزش با شاگردان برقرار میسازد، معلم تنها یک آموزگار برای انتقال معلومات علمی و دانش نیست، الگویی با نفوذ است که نمیتواند نسبت به اصول اخلاقی خویش بیتفاوت باشد، زیرا محدوده اخلاقیاتش فراتر از خود اوست، حالا در این میان که جای معلمانی قدیمی خالی است، نشستن و شنیدن خاطرات معلمان انقلابی که هم مشق سیاست و هم مشق زندگی میکردند، پر از درسهایی است که میتواند راهگشای مسیر تعلیم و تربیت و سربلندی انقلاب اسلامی باشد.
راویان قصه انقلاب سال ۱۳۵۷، تک تک میلیونها آدمی هستند که در آن روزها نفس کشیدند و به نوبه خود نقشی در این پیروزی بزرگ داشتند، اما برخی از آنها را میتوان راوی راویان قاب انقلاب نام برد؛ همان افرادی که پیش از این حرکت عظیم دلداده امام (ره) شدند و هرچه پای صحبت آنها بنشینی و حرفهایشان را بشنوی باز هم برائت تکراری نمیشوند، و حاج قاسم سلمانی از همین افراد است، از آنهایی که دوست داری ساعتها کنارش بنشینی لذت ببری و یاد بگیری و برای این گفتوگو چه مناسبتی بهتر از دهه فجر و به این مناسبت همقدم خاطرات او میشویم.

قاسم سلمانی، یکی از معلمان پیشگام انقلابی اصفهانی ایامالله فجر را یادآور ایستادگی، مقاومت و حماسهسازی ملت غیور ایران در برابر زورگوییهای رژیم پهلوی، توصیف میکند و به خبرنگار ایمنا میگوید: بیتردید بازگشت حضرت امام خمینی (ره) پس از ۱۴ سال دوری از وطن، یکی از مهمترین رویدادهای تاریخ معاصر ایران در بهمن سال ۱۳۵۷ بوده است، چرا که با فشارهای رژیم پهلوی بر دولت عراق، حضرت امام، کشور عراق را به مقصد فرانسه ترک کردند و رژیم پهلوی عزیمت امام خمینی به پاریس را پایانی بر محبوبیت و نفوذ رو به فزونی ایشان در سراسر جهان میدانستند.
وی با اشاره به اینکه رسالت اولیه امام خمینی در سالهای اول شروع مبارزه، آگاهی دادن به مردم و ایجاد تحول در فکر و ذهن آحاد جامعه بود تا با طرد ارزشهای غربی به سوی باورها و اعتقادات دینی و بومی خویش رجعت کنند و با زدودن گردوغبار از خود بیگانگی و خودباختگی در مقابل فرهنگ غربی، خودباوری و اعتماد به نفس را جایگزین آن کنند، اظهار میکند: توطئههای رژیم به دلیل ماهیت انسانی و اسلامی اندیشههای امام (ره) به سرعت شکست خورد و به امام و انقلابیون این فرصت را داد که محل اقامت ایشان در نوفل لوشاتو در ۱۵ کیلومتری پاریس به مهمترین کانون پایهریزی انقلاب اسلامی تبدیل شود و هر روز افراد روشنگر و معتمد، اندیشهها و مواضع سیاسی امام خمینی را به سراسر جهان مخابره میکردند.
این پیشگام انقلابی اصفهانی با بیان اینکه نقش تمام مردم به ویژه روحانیت و فرهنگیان را باید در پیروزی انقلاب اسلامی پررنگتر از مابقی قلمداد کنیم، میافزاید: یکی از ابزارهای اطلاعرسانی در شرایط اختناق رژیم شاهنشاهی صدور اعلامیه از سوی علمای دین به مناسبتهای گوناگون بود که تکثیر و توزیع آن از جایگاه ویژهای در دوران انقلاب اسلامی برخوردار بود، چرا که دانشآموزان و فرهنگیان با شجاعت و شهامت مثال زدنی عرصه را بر رژیم شاه تنگ کرده بودند و اعلامیهها و مواضع سیره امام خمینی را که حول محور استقلال، آزادی، امور سیاسی، امنیتی، نبود وابستگی به بیگانگان، فساد و فحشای که از ناحیه استکبار جهانی به واسطه حکومت دست نشاندهای که در کشور حاکم بود، انجام میشد یکی یکی منجر به بیداری و هوشیاری مردم و حضور وسیعتری در میدان و صحنهها شد.
وی با توصیف روند رویدادها در ماههای پس از انتقال امام خمینی به نوفل لوشاتو که همه گروهها و اقشار سیاسی و اجتماعی امام را به عنوان رهبر پذیرفته و با گسترش تظاهرات، شمارش معکوس برای سقوط رژیم به حرکت درآمده بود، بیان میکند: در این مسیر حرکت سیاسی فرهنگیان و معلمان علیه رژیم نیز با روشنگری معلمان و دبیران در سر کلاسهای درس و نشان حقیقت به دانشآموزان آغاز شد و آنها نیز با آگاهی کامل در جوامع، محلات و مدارس با تجمع و گفتمان و حضور در راهپیماییها عرصه را بر ستمگران رژیم پهلوی تنگ کردند، به طوری که نقش دانشآموزان در پیروزی و تداوم انقلاب اسلامی در سالهای نخست پیروزی انقلاب اسلامی بسیار مشهود بود.
سلمانی درباره آگاهی و هوشیاری مردم که روز به روز عرصه و فشار اجتماعی را بر دولت ستم شاهی تنگ کرده بود، به صورتی که با سستی پایههای حکومت؛ رژیم پهلوی با تغییر نخست وزیرهای متعدد درصدد حفاظت از هم گسیختگی بود، میگوید: شاپور بختیار، آخرین نخستوزیر حکومت پهلوی بود که در آن زمان برای حفظ تزلزل پایههای شاهنشاهی فضای باز سیاسی و گفتمان را پیادهسازی کرد، اما هجرت امام خمینی (ره) به پاریس، موجب اوجگیری سریع انقلاب شده بود؛ زیرا وسایل رسانههای گروهی فراوانی در فرانسه وجود داشتند که امام میتوانست دیدگاههای خود را به وسیله آنها برای مردم مطرح کند.
وی با تاکید بر اینکه همه اقشار مردم از طلبه و دانشجو از شهری و روستایی، بازاری و کشاورز باسواد و بیسواد، همه و همه باهم در روند انقلاب متحد بوده و از یکدیگر حمایت و دست به دست یکدیگر داده علیه رژیم حاکم قیام کردند، عنوان میکند: بررسی اجمالی تاریخ انقلاب اسلامی نیز گویای این نکته است که معلمان در دوران مبارزه با طاغوت زمان از نیروهای عمده و محوری و طلایهداران نهضت بودند و مبارزات فرهنگی معلمان در سالهای منتهی به پیروزی انقلاب اسلامی پر رنگتر شد.

معلمانی که برای به ثمر رساندن انقلاب اسلامی فراز و نشیبهای بسیاری را به جان خریدند
این معلم پیشگام انقلابی، قدری تاریخ را ورق میزند و با معرفی مرحوم سیدعلی اکبر پرورش و حسنعلی زهتاب به عنوان معلمان موفق انقلاب اسلامی، میگوید: این بزرگان طی دوستی دیرینه با یکدیگر قبل از پیروزی انقلاب اسلامی از اعتلای استقامت در پیشبرد اهداف اسلامی و انقلابی بودند و مرحوم سیدعلی اکبر پرورش از همان روزها ضمن مخالفت با رژیم شاهنشاهی، مبارزه هم میکرد و با وجود دستگیری و شکنجه توسط رژیم پهلوی، به عنوان یک معلم موفق و پیشگام انقلاب شناخته میشود که فراز و نشیبهای بسیاری را برای به ثمر رساندن انقلاب اسلامی به جان خرید.
وی با گذری بر سالهای ۵۴ و ۵۵ که کلاسهای درس مرحوم پرورش در دبیرستان حکیم سنایی اصفهان تشکیل میشد، میافزاید: استاد والامقام پرورش با برپایی کلاسهای درس درواقع دروس معاد، آگاهی و بیداری دانشآموزان و مباحث قیام انقلاب اسلامی را تدریس میکرد و این نشان از مسئولیتپذیری و عشق واقعی به شغل معلمی او بود، چرا که هدف مرحوم پرورش، تربیت نسلی انقلابی و آشنا با مسائل اسلامی بود و همه دانشآموزان و همکاران به ایشان علاقه زیادی داشتند.
سلمانی دوباره تاریخ را ورق میزد و افکار ما را به سال ۱۳۵۶ قبل از انقلاب اسلامی میبرد که در آن زمان تظاهرات خیابانی گستردگی بیشتری پیدا کرده بود و در این اعتراضات ماجرای دستگیری مرحوم پرورش را روایت میکند که دستگیری او و حسنعلی زهتاب توسط ساواک، جرقه قیام علیه رژیم ستمشاهی و راهپیمایی دانشآموزان و معلمان در کوچهها و خیابانهای شهر اصفهان بیش از بیش تشدید کرده بود.
وی با بیان اینکه تعقیب و گریزهای آشکار و پنهان به ویژه حضور نظامیان پهلوی بر کف خیابانها سبب حضور پر رنگتر دانشآموزان در دوران انقلاب اسلامی شده بود، میگوید: محصلان برای دفاع از همکاران فرهنگی هر روز و هر ساعت در خیابانها شعار میدادند و به دنبال آزادی معلمان خود بودند که در این میان شهادت دانشآموز نبویمنش طی سال ۵۷ در خیابان مسجد سید اصفهان، کوچه محله احمدیه در مبارزه با رژیم پهلوی، بازتاب گستردهای داشت.

کلاسهای درس تحرکی مؤثر در مبارزه با رژیم ستمشاهی بود
این فعال فرهنگی با یادآوری خاطرات روزهای منتهی به پیروزی انقلاب اسلامی که خودش به عنوان یک فعال انقلابی یکی از توزیع کنندگان شعارها در بین دانشآموزان بوده است، اظهار میکند: تحرک و جنبش بین فرهنگیان از تحرکی والا و ارزشمندی برخوردار بود، به طوری که مبارزات علیه رژیم شاهنشاهی کلاسهای درس را به کانون آموزشهای سیاسی و ایدئولوژیک تبدیل کرده بود و در جریان انقلاب آنها نیز همگام با دانشآموزان در تمام صحنهها حضور داشتند.
وی با تاکید بر اینکه نفوذ کلام و گفتار امام خمینی (ره) اعجازی بود که دلها را تسخیر میکرد و عاشقان رهبری را برای دفاع از اعتقادات، ملت و کشور خود به کوچهها و خیابانهای میکشید، تصریح میکند: در تظاهرات وسیع شعارهای گوناگونی در مخالفت با رژیم و دولت بختیار داده میشد، پلاکاردهای بزرگی نیز در طول مسیر راهپیماییها حمل میشدند که بخشی از شعارها و مضمون پلاکاردها چنین بود؛ وای به حالت بختیار، اگر خمینی دیر بیاد.
سلمانی یکی از نقاط اوج در روند پیروزی انقلاب اسلامی را فرار شاه و استقبال چند میلیون نفری مردم ایران از امام خمینی که جهان را شگفتزده کرد میداند و حال و هوای آن روز را این طور توصیف میکند: از روز ۱۲ تا ۲۱ بهمن اتفاقات فراوان و شیرینی رخ داده که همگی در تاریخ ثبت شده است، اما تمام افرادی که استحکام نظام شاهنشاهی را برعهده داشتند به طور کامل از هم پاشیدند، چرا که دیگر استقامت در برابر مردم تقریباً به صفر رسیده بود، چون انقلاب اسلامی با کمترین هزینه و دست خالی، تنها با تکیه بر گفتمان و روشنفکری حضرت امام خمینی (ره) و وحدت مردم به پیروزی رسید.

یکپارچگی و بیداری مردم پیروزی انقلاب را رقم زد
وی میافزاید: کلاسهای درس و مدارس به مکانهایی مبدل شده بود که همدلی و اعتقادی دانشآموزان با فرهنگیان انقلابی و متدین منجر به شکلگیری گفتمانها، رشد و بیداری روزافزون مردم و محصلان شد، بنابراین یکپارچگی جامعه در برابر حکومت ستم شاهی، پیروزی انقلاب اسلامی را به سر مقصد هدف برساند.
این معلم پیشگام انقلابی میگوید: با تمام این رویدادها، رسالت امروز مردم، معلم و دانشآموزان واقعنگری است، در حقیقت بر نسل جدید واجب است که تاریخ و حضور استعمار در اقصا نقاط جهان را بیشتر بررسی و مطالعه کنند، چرا که فعالیت استکبار با در اختیار داشتن غولهای رسانهای میتواند تا جایی پیشروی کند که واقعیتها را طبق نظر خود تغییر دهد، اما واقعنگری براساس اعتقاد، صداقت، تعهد و مقایسه راه رسیدن به قله است، همانطور که ثمره آن با پیروزی انقلاب اسلامی برای تمام جهانیان ثابت شده است.
بنابراین میتوان گفت که بدون تردید نقش و حضور معلمان در این عرصه نیز بسیار چشمگیر و تأثیرگذار بود و آنان با بهرهگیری از توان فکری صاحبان اندیشه و بهرهمندی از قدرت استدلال و ابتکار خویش نه تنها توان بالقوه دانشآموزان را به سوی اهداف و آرمانهای انقلاب هدایت کردند، بلکه با سلاح کلام و بیان خود سایر اقشار منفعل و منزوی جامعه را به جریان انقلاب علاقهمند کرده و سبب فراگیر شدن گفتمان دینی شدند.

