واکاوی ابعاد شخصیتی عمار انقلاب؛ علامه‌ای که چراغ راه بود

آیت‌الله مصباح یزدی همان کسی است که تمام‌قد و جانانه در برابر توطئه‌های خائنانه و هجمه‌های وقیحانه علیه خیمه ولایت، ایستاد و با ۵ هزار ساعت سخنرانی افشاگرانه خود، هر آنچه را که جریانات و استحاله‌های سیاسی زمان رشته بودند، پنبه کرد و توانست لقب «عمار انقلاب» را از آن خود کند.

به گزارش خبرگزاری ایمنا، بدون تردید علامه محمدتقی مصباح‌یزدی یکی از شخصیت‌های علمی و معنوی است که بهره بردن از تولیدات فاخر این حکیم و عالم انقلابی بارها مورد تاکید مقام معظم رهبری چه در زمان حیات و چه در زمان فوت ایشان بوده است: «علم فراوان، فکر خوب و نوآور، بیان رسا و واضح، انگیزه تمام‌نشدنی و بی‌نظیر، خلقیات و رفتارهای شایسته و برجسته، سلوک و معرفت و توجه معنوی و مانند اینها؛ مجموع اینها را واقعاً انسان نمی‌تواند پیدا کند. اینها در آقای مصباح جمع بود… آیت‌الله مصباح یزدی (ره) ما را یاد خدا و عمل و رفتارشان انسان را یاد آخرت می‌انداخت و سخنان ایشان نیز سراسر علم و ادب بود… ایشان از همان جوانی اهل سیر و سلوک در مسیر توحید بودند و بارها به جبهه جنوب و غرب رفتند و حتی در مسجد فائق هم چندین بار نماز خوانده بودند اما بسیاری می‌گویند ایشان حتی به جبهه هم نرفتند، زیرا ایشان اصلاً کارهایشان را رسانه‌ای نمی‌کردند و در تمام‌کارهایشان ساعت رضای خدا را هدف قرار می‌دادند.» (۵/‏۱۰/‏۱۴۰۱)

علامه‌ای که در ۲۷ سالگی مجتهد شد

آیت‌الله مصباح یزدی در رشته فقه، از محضر اساتید بزرگی چون آیات عظام بروجردی، اراکی، امام خمینی و بهجت بهره برد و در ۲۷ سالگی به درجه اجتهاد نائل شد. او بیشترین وقت علمی خود را صرف رشته فلسفه کرد و در ادامه به برخی نوآوری‌ها و ابتکارات در این زمینه پرداخت.

علامه مصباح یزدی، در دوران رژیم ستمشاهی، مبارزات گسترده‌ای را علیه رژیم ستم شاهی انجام داد و در ماجرای «انجمن‌های ایالتی و ولایتی» و «نهضت روحانیت» به رهبری امام راحل (ره) مشارکت تأثیرگذاری داشت. او از ابتدای ورود به حوزه علمیه قم، متوجه کاستی‌های موجود در حوزه شد و در انتظار فرصتی بودند تا بتواند، راه‌حلی مناسب پیدا کند. سرانجام به همت شهید بهشتی و مرحوم ربانی شیرازی مدرسه‌ای با نام «حقانی» تأسیس شد که پسها «در راه حق» لقب گرفت و پذیرفتن بخش آموزش این مؤسسه از خدمات شایان علامه مصباح یزدی بود. با توسعه مؤسسه در راه حق و بنیاد باقرالعلوم و گسترش روزافزون طلاب، نیاز به فضایی گسترده‌تر با امکانات بیشتر، محسوس بود، تا اینکه با تدبیر آیت‌الله مصباح یزدی و عنایت ویژه حضرت امام خمینی (ره) و آیت‌الله خامنه‌ای، «مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی» بنا شد.

این مؤسسه هم اکنون نزدیک به یک‌هزار نفر از طلاب فاضل را تحت پوشش خود قرار داده است و آنان را با علوم روز آشنا می‌سازد. همچنین نظر به ضرورت امور دانشگاه‌ها در آن سال‌های حساس، علامه، تأسیس مرکزی به نام «دفتر همکاری حوزه و دانشگاه» را پیش نهاد کرد که به تصویب ستاد انقلاب فرهنگی رسید.

رهبر معظم انقلاب اسلامی یکی از موفقیت‌های آیت‌الله مصباح یزدی را تربیت شاگردانی می‌دانند که حاصل تلاش ایشان در مؤسسه در راه حق و مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) بود: «خوشبختانه یکی از موفقیت‌های آقای مصباح یزدی در قم این است که ایشان برخلاف خیلی از فضلای ما که فضلشان در خودشان منحصر مانده، فضلش در شاگردان خوب سرریز شده است.» (۱۳۷۰/۱۲/۱۳)

واکاوی ابعاد شخصیتی عمار انقلاب؛ علامه‌ای که چراغ راه بود

طرح ولایت ابتکار علامه مصباح در فضای دانشجویی

از جمله اقدامات مهم دیگر علامه مصباح می‌توان به آغاز «طرح ولایت دانشجویی» در نیمه نخست دهه ۷۰ اشاره کرد که تأثیرات بلندمدت آن در جامعه علمی و فرهنگی کشور و نیز در حوزه و دانشگاه، مشهود است. دشمنان، شاید بسیار بیشتر از دوستان، می‌دانستند که مصباح کیست و چه می‌کند و از این‌رو، از همان طلیعه دولت اصلاحات، یکی از کسانی که همواره در کانون اهداف تخریبی آنان قرار داشت، آیت‌الله مصباح بود.

مقام معظم رهبری در اوج حملاتی که در محافل و نشریات مختلف به آیت‌الله مصباح وارد می‌شد، فرمودند: «بنده نزدیک به چهل سال است که جناب آقای مصباح را می‌شناسم و به ایشان به عنوان یک فقیه، فیلسوف، متفکر و صاحب‌نظر در مسائل اساسی اسلام ارادت قلبی دارم اگر خداوند متعال به نسل کنونی ما این توفیق را نداد که از شخصیت‌هایی مانند علامه طباطبایی و شهید مطهری استفاده کند، اما به لطف خدا این شخصیت عزیز و عظیم‌القدر، خلأ آن عزیزان را در زمان ما پر می‌کند.» (روزنامه جوان، ۱۴ شهریور ۷۸، صص ۱-۲)

اصولگرایی به معنای واقعی کلمه

مرحوم علامه مصباح مصداق بارز «اصولگرایی» بود که در دفاع از اصول و مبانی که در حق بودن آن‌ها به یقین رسیده بود، از نام و ننگ فارغ بود. در حالی که به شهادت دوستان و دشمنان در برخی علوم اسلامی چون فلسفه و حکمت، یک استاد تراز اول حوزه به حساب می‌آمد و به لحاظ معرفت و فضل بر بسیاری از هم‌لباسان خود ارشد بود، ابایی از آن نداشت که در حضور دیگران، پای مقام ولایت را ببوسد و بیم و باکی نداشت که توپخانه «ترور شخصیت» معاندین و ضدانقلاب او را «پابوس» ولایت بخوانند.

عضویت در شورای عالی مجمع جهانی اهل‌بیت با حکم مقام معظم رهبری، عضویت در شورای عالی انقلاب فرهنگی، نمایندگی مردم تهران و خوزستان و خراسان رضوی در ادوار مختلف مجلس خبرگان رهبری، حضور مجدد در شورای عالی جامعه مدرسین و عضویت در شورای عالی حوزه علمیه قم از دیگر مصادیق حضور علامه مصباح در مراکز و نهادهای تأثیرگذار است.

علامه مصباح ۸۶ سال مشغول مبارزه، تلاش، مجاهدت، بندگی خالص خدا، تعلیم، تربیت، کار فرهنگی و سیاسی بود و در طول این مدت تألیفات زیادی را در زمینه‌های مختلف از جمله تفسیر قرآن، فلسفه اسلامی، عقاید، کلام، اخلاق و اندیشه سیاسی اسلام از خود بر جای گذاشت. علامه سرانجام دوازدهم دی ۱۳۹۹ پس از عمری مجاهدت خستگی‌ناپذیر پس از تحمل دوره‌ای بیماری دار فانی را وداع گفت.‌

واکاوی ابعاد شخصیتی عمار انقلاب؛ علامه‌ای که چراغ راه بود

سالگرد آن عارف وارسته و عمار انقلاب بهانه‌ای شد تا با حجت‌الاسلام حسین جلالی، رئیس دفتر پیشین آیت‌الله مصباح یزدی و نماینده مردم کرمان در مجلس شورای اسلامی به گفت‌وگو بپردازیم.

ایمنا: نظر علامه مصباح در خصوص ولایت فقیه چه بود و چرا نظریات علامه در این زمینه مورد نقد از سوی برخی جریانات سیاسی قرار گرفت؟

حجت‌الاسلام جلالی: ایشان در خصوص ولایت فقیه این‌طور که در بین ما و حوزه‌ها مطرح است، فکر نمی‌کرد و ولایت فقیه را در شئون امام می‌دانست و مثل امام خمینی (ره) معتقد بود که ولایت فقیه استمرار حرکت انبیا است. هر چند ایشان اصلاً قائل به عصمت ولایت فقیه نبود و معتقد بود فاصله بین ولی فقیه و امام معصوم از نظر جایگاه و ویژگی‌های فردی از زمین تا آسمان است.

علامه مصباح در بحث حکم و جانشینی امام زمان (عج) معتقد بود که ولی فقیه قدرت مطلقه دارد و اطاعتش واجب است و آن‌قدر این مسئله را باور داشت که می‌فرمود اگر همه عمرم را به شکرانه ولایت فقیه بگذرانم از عهده شکر آن برنمی‌آیم. این خیلی مهم است که یک فیلسوف، مرجع و اسلام شناس بتواند خلأ شهید مطهری یا علامه طباطبایی را پر کند و این‌طور نیست که از روی هیجان چنین سخنانی را گفته باشد، بلکه از روی اصول و مبانی معتقد است که در احکامی که صادر می‌شود فرقی بین حکم امام زمان (عج) و ولی فقیه نیست. در نگاه علامه مصباح ما دستمان به گل نمی‌رسد اما بوی گلاب به ما می‌رسد. او معتقد بود ولی فقیه حلقه وصل ما به امام زمان (عج) است و دوران ولایت فقیه دوران کارآموزی و تبعیت از امام عصر (ارواحنا فداء) خواهد بود.

علامه مصباح بر سر این موضوع بسیار حساس بود و بر همین اساس در شش جلد کتاب تحت عنوان «پرسش‌ها و پاسخ‌ها در خصوص ولایت فقیه» فقط به شبهات پیرامون ولایت فقیه پاسخ داد. علامه در حوزه اعتقادی و ایدئولوژیک فوق‌العاده ولایتمدار و التزام عملی به احکام ولایت فقیه داشت.

ایمنا: برخورد علامه مصباح با مخالفان چگونه بود؟

حجت‌الاسلام جلالی: در برهه‌ای تیتر ۱۵ رسانه اصلاح طلب در خصوص محاکمه علامه مصباح بود. این رسانه‌ها می‌گفتند چرا علامه دین را آن‌طور که ما می‌خواهیم معرفی نمی‌کند؟ علامه یکی از کسانی بود که به شدت روبروی انجمن حجتیه ایستاد. افرادی مدعی بودند آیت‌الله مصباح جبهه نرفته است، در حالی که ایشان هم خودشان و هم فرزندان و بستگانشان به جبهه رفته بودند و تعدادی از اقوامشان شهید شدند.

یک‌بار رهبر معظم انقلاب از کسالت‌های علامه سوال کرد. ایشان در پاسخ گفت روشی کشف کردم که برای درمان مفید است و آن فحش درمانی است که نشان می‌دهد من تکلیفم را درست انجام می‌دهم و برای همین سالم‌تر می‌شوم. علامه می‌گفت اگر کسی در وظیفه‌اش کوتاهی کند مغموم است و دچار حزن و ناراحتی می‌شود و می‌گفت ما در این مسیر هستیم تا کشته شویم و با این هدف حرکت می‌کرد.

واکاوی ابعاد شخصیتی عمار انقلاب؛ علامه‌ای که چراغ راه بود

ایمنا: از ویژگی‌های بارز و وجه تمایزات علامه مصباح بگویید؟

حجت‌الاسلام جلالی: علامه مصباح ویژگی‌هایی داشت که ایشان را از دیگران متمایز می‌کرد. علامه مصباح یک فرد مرزبان و سنگربان اعتقادی است. اگر بخواهیم ارکان جمهوری اسلامی ایران را بررسی کنیم به سه شخصیت مهم برمی‌خوریم. یکی در بحث ایدئولوژیک که علامه مصباح مرزبان آن است و یکی در بحث تکنولوژیک که شهید فخری‌زاده سنگربان آن است و دیگری در بحث استراتژیک، میدان و عملیات است که حاج قاسم سلیمانی میدان دار آن است؛ سه ضلع این مثلث جلوداران و مرزبانان جمهوری اسلامی هستند.

علامه فوق‌العاده چشم تیزبینی داشت. او ۲۰ سال آینده را می‌دید و چهره شناس و انسان شناسی فوق‌العاده بود و به قولی آنچه را که دیگران در آئینه نمی‌دیدند ایشان در خشت خام می‌دید.

در سال‌های ابتدایی انقلاب فردی کتاب‌هایی پیرامون اسلام نو و مدرنیته نوشته بود. علامه مصباح یک تنه در برابر او ایستاد و گفت مسیری که این آقا می‌رود به جاهای خطرناکی می‌رسد. جالب است که از دل ایدئولوژی این فرد گروه مجاهدان خلق و اسلام سوسیالیستی بیرون آمد و بعدها فرد مذکور مطرح کرد که تز من اسلام بدون روحانیت است. علامه مصباح در آن شرایط در برابر خیلی‌ها ایستاد. مخالفت با علامه مصباح به خاطر همین انحراف شناسی و انسان شناسی ایشان بود که می‌گفت منشأ این حرف و یا این شعر جریان خطرناکی است.

علامه در جریان دوم خرداد یک‌تنه در برابر همه ایستاد؛ از این رو همه به او خشونت طلب می‌گفتند. علامه معتقد بود که دوم خردادی‌ها می‌خواهند جهاد و شهادت را حذف کنند و شعار اسلام رحمانی خطرناک‌ترین و بدترین شعار است است؛ چرا که اسلام رحمانی تک‌بعدی است. بر همین مبنا به شهرهای مختلف سفر کرد و منبری شد و بیش از ۵۰۰۰ ساعت سخنرانی کرد تا بتواند انحرافات دوم خردادی‌ها و اصلاح‌طلبان را افشا کند. به بیان رهبر معظم انقلاب این سخنرانی‌های علامه مصباح نظام را از وضعیت قرمز به زرد کشاند و کشور را از بحران نجات داد.

علامه مصباح هیچ‌گاه به خود نمی‌اندیشید و منفعت طلب نبود. هرگز ندیدیم کسی در کشور به ایشان تذکر نداده باشد. خیلی‌ها به ایشان می‌گفتند شما فیلسوف هستید و وجاهت دارید و شأن شما بالاتر از آن است که مورد هجمه رسانه‌ها قرار بگیرید اما ایشان در پاسخ می‌گفتند دین از همه چیز مهم‌تر است و حاضرم همانند شیخ فضل‌الله نوری بالای دار بروم، اما دست از این راه برندارم. علامه می‌گفت اگر ولی فقیه بگوید سکوت کن آن وقت سکوت می‌کنم. ایشان از اینکه ترور فیزیکی یا شخصیتی بشود، نمی‌ترسید.

علامه مصباح تنها این هدف را داشت که برای دین کار کند و می‌گفت دین عامل حیات و وحدت و استحکام جامعه است و نباید آسیب ببیند. ایشان می‌گفت نظام ما دینی است و اگر دین که سنگ زیرین و ستون بنیادین نظام جمهوری اسلامی است و اگر این ستون فرو بریزد، همه‌چیز فرو می‌ریزد.

ایمنا: نحوه برخورد علامه با شبهاتی که در دوران حیات ایشان به وجود می‌آمد، چگونه بود؟

حجت‌الاسلام جلالی: یکی دیگر از ویژگی‌های علامه مصباح این بود که پس از ولایتمداری، انحراف‌شناسی و آدم‌شناسی، شبهه‌شناس بسیار خوبی بود و در دل حوادث می‌رفت تا آن شبهه را باز کند و پاسخش را بدهد. ایشان ۱۰ سال زودتر از اینکه شبهه‌ای به سراغ جوانان بیاید، آن شبهه را شناسایی می‌کرد و پاسخ آن را در اختیار همه قرار می‌داد.

برخی شبهات مثل هرمنوتیک یا تعدد قرائت‌ها بود؛ بدین معنی که هر کس یک قرائتی از دین داشته باشد و از هر راهی برود به خدا می‌رسد؛ علامه می‌گفت از زمان خلقت حضرت آدم تا امروز شبهه‌ای به این خطرناکی در پیکر دین و بشریت وارد نشده است.

یکی از ویژگی‌های فرد ایدئولوژیک و مرزبان دینی همین است که ایشان در چند جلسه در نماز جمعه تهران تحت عنوان «نظریه سیاسی» و «نظریه حقوقی اسلام» مطرح کرد.

ایمنا: نظر آیت‌الله در خصوص انتخابات چه بود؟ برخی معتقدند که علامه اعتقادی به انتخابات نداشت؛ آیا این موضوع صحت دارد؟

حجت‌الاسلام جلالی: نگاه علامه به انتخابات نگاهی قدسی، عبادی و تکلیفی بود. ایشان معتقد بود که انتخابات تکلیف است نه حق. تکلیف مثل نماز و روزه واجب است و باید درست انجام شود. علامه حتی نسبت به انتخاب فرد اصلح هم تاکید داشت و می‌گفت که اگر در انتخابات درست انتخاب نکنیم مثل این است که نماز را پشت به قبله خوانده‌ایم. علامه می‌گفت ما مأمور به وظیفه‌ایم نه نتیجه.

علامه راهکارهای مشارکت حداکثری در انتخابات را در علل و عوامل متعددی می‌دانست و می‌گفت مواظب باشید تبلیغات انتخاباتی شما برای خدا و سالم باشد، تخریبی نباشد و سیاه نمایی نکنید. خدمات نظام و جمهوری را نادیده نگیرید و منافع خود را بر منافع ملت برنگزینید و اصل و هدف شما امیدسازی باشد.

علامه یکی از ارزش‌ها را وحدت می‌دانست اما بر ملاک و معیار وحدت حساسیت داشت و معتقد بود ملاک وحدت باید دین‌باوری و دین‌مداری باشد نه سهم‌خواهی. نباید یک لحاف چهل‌تکه درست کنیم و بر سر جامعه بکشیم. علامه می‌گفت که شاخص وحدت بر مبنای سهم‌خواهی اکثریت، چانه‌زنی و مسائل عاطفی و پارتی‌بازی غلط است و باید اصل بر شایسته‌سالاری باشد.

ایمنا: طرح ولایت دانشجویی مرهون زحمات علامه مصباح است. ایشان با چه هدفی اقدام به اجرای دوره‌های طرح ولایت کرد؟

حجت‌الاسلام جلالی: علامه عمر خود را صرف سلامت اعتقادی جوانان و مردم کرد. یکی از کارهای بزرگی که علامه کرد این بود که در سال‌های ۷۲ و ۷۳ طرح ولایت را برای جوانان آغاز کرد و شش کتاب از معرفت‌شناسی، خداشناسی، فلسفه اخلاق، انسان‌شناسی، فلسفه حقوقی و فلسفه سیاسی اسلام را به آنان آموزش داد یعنی مباحث طرح ولایت را از مبدا آغاز کرد و به حاکمیت و ولایت فقیه رساند. ایشان توانست بیش از ۱۰۰ هزار دانشجو را به مدت ۴۰ روز در این طرح آموزش دهد.

ایمنا: با توجه به اینکه ایام شهادت سردار مقاومت، شهید قاسم سلیمانی با سالروز درگذشت علامه مصباح هم‌زمان شده است و می‌دانیم که علامه و سردار ملاقات‌هایی با یکدیگر داشته‌اند؛ آیا می‌توانید خاطره‌ای از دیدار آن‌ها در واپسین روزهای حیاتشان ذکر کنید؟

حجت‌الاسلام جلالی: شهید حاج قاسم سلیمانی در اواخر عمر به ما گفت که می‌خواهم آیت‌الله مصباح یزدی را زیارت کنم و جالب است که علامه مصباح هم خواستار این بودند که حاج قاسم را ببینند، اما این دیدار هیچ وقت محقق نشد. حاج قاسم در آخرین دست نوشته در دفترشان خواسته بود، یک دور از کتاب‌های معارف قرآن علامه مصباح را که بیشتر پیرامون تفسیر موضوعی قرآن در حوزه اخلاق است، تهیه کنند تا در طول پرواز از تهران به سوریه و نیز در مسیر برگشت آن‌ها را مطالعه کند، این در حالی است که پیش‌تر یک دور این کتاب‌ها را مطالعه کرده بود.

خیلی مهم است کسی مانند حاج قاسم با چنین مشغله‌ای این‌طور به کتاب‌های علامه علاقه نشان بدهد. از سردار مرتضی حاج باقری نقل است که حاج قاسم حتی در پرواز به سوریه یا عراق و حتی مسیر برگشت یک کتاب مطالعه می‌کرد.

واکاوی ابعاد شخصیتی عمار انقلاب؛ علامه‌ای که چراغ راه بود

کد خبر 716553

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.