ماجرای همدردی یک فرمانده با اسیران کربلا در گشت شناسایی

یکی از هم‌رزمان شهید علی چیت‌سازیان تعریف می‌کند «یک‌بار در گشت شناسایی، ناخواسته باعث پاره شدن کفش او شدم، اما این شهید همچنان به کار خود ادامه داد و بعد از اتمام شناسایی از من تشکر کرد و گفت: شما سبب توفیق بزرگی برای من شده‌اید.»

به گزارش خبرگزاری ایمنا، کسی می‌تواند از سیم‌خاردارهای دشمن عبور کند که در سیم خاردارهای نفس خود گیر نکرده باشد» سخن معروف شهید علی چیت‌سازیان است؛ فرمانده اطلاعات و عملیات لشکر انصارالحسین که به عقرب زرد شهرت یافته بود.

شهید چیت‌سازیان آن‌قدر به زبان عربی مسلط بود که در دل دشمن نفوذ می‌کرد و محال بود که برای شناسایی برود و دست خالی برگردد، یکی از هم‌رزمان او تعریف می‌کند: برای شناسایی رفته بودیم و برای اینکه صدای پایمان مزاحم نباشد با لباس محلی و کتانی بودیم.

حاج‌علی جلوی من حرکت می‌کرد که ناخواسته پایم را گذاشتم پشت پاشنه‌اش و ناگهان کف کفشش جدا شد، اتفاق عجیب و غریبی بود؛ در گشت، پشت عراقی‌ها و ۱۵ کیلومتر مسیر بازگشت تا مقر خودی!

از سر شرم گفتم: «علی آقا، بیا کفش من را بپوش.» با خوش‌رویی نپذیرفت.

راه به پایان رسیده بود و آن مسیر پر از سنگلاخ و خار و خاشاک را، لنگ‌لنگان آمده بود؛ بی‌هیچ اعتراضی. به مقر که رسیدیم، چشم‌هایم به تاول‌ها و زخم پاهایش افتاد، زبانم از خجالت بند آمد، او هم این حس را در من فهمید و زبان به تشکر باز کرد، حالا هم شرمنده بودم و هم متعجب.

پرسیدم: «چرا تشکر؟!»

حاج‌علی گفت: «چه لذتی بالاتر از همدردی با اسیران کربلا! شما سبب توفیق بزرگی برای من شدید. تمام این مسیر برای من روضه بود؛ روضه یتیمان اباعبدالله (ع).»

کد خبر 708902

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.