عملیات محرم از نگاه یک جهادگر؛ از راه‌سازی تا آماده‌سازی مزار شهدا

آماده‌سازی ۳۷۰ قبر برای خاک‌سپاری شهدای عملیات محرم در فاصله زمانی کوتاهی که تا مراسم تشییع باقی مانده بود، کار آسانی نبود اما زمانی که صحبت از ایثار و حماسه به میان می‌آید، اصفهانی‌ها پای کار هستند؛ مرتضی نریمانی، از تلاش نیروهای جهاد سازندگی در آماده‌سازی مزار شهدای این عملیات می‌گوید.

به گزارش خبرگزاری ایمنا، جنگ که شد، دانشجو بودم، هم دانشگاه می‌رفتم و هم در جنگ شرکت می‌کردم، از آن جایی که از طریق جهاد سازندگی وارد منطقه شدم کارهایی که در منطقه انجام می‌دادم مهندسی رزمی بود و جهاد هم در منطقه بیشتر کار مهندسی رزمی جنگ را عهده‌دار بود.

از زمان شروع جنگ در منطقه حاضر بودم و دوست داشتم که وقایع جنگ را ثبت کنم این کار را هم انجام دادم، چراکه از قبل اهل نوشتن بودم، من اصلاً آموزش‌وپرورشی بودم که جهاد شروع شد، مدارس که تعطیل می‌شد، تابستان را در جهاد می‌گذراندم.

اول مهر که شد باید به آموزش‌وپرورش برمی‌گشتم اما دیگر پابند جهاد شده بودم و ماندم و یک پا جهادگر شدم، یک سال و نیمی از کار جهاد گذشته بود که جنگ شروع شد، از همان روزهای اول جنگ وارد منطقه شدم و متناسب با موقعیت کارهای تبلیغات جبهه و جنگ را انجام می‌دادم، بعد از یک مدتی وارد مهندسی رزمی شدم و تا زمان پذیرش قطعنامه کارم مهندسی رزمی بود، کار جهاد طوری بود که بچه‌ها باید بعد از پذیرش قطعنامه هم در منطقه می‌ماندند تا کارهای تثبیت مرز انجام شود.

از وقتی که با جهاد سازندگی درگیر جنگ شدم دو تا کار را باید انجام می‌دادیم یکی از این کارها پشتیبانی تدارکاتی رزمنده‌ها بود و یکی دیگر کار مهندسی رزمی، البته یک مقطع بسیار کوتاهی هم بروبچه‌های جهاد کار رزمی انجام دادند، اما به محض اینکه منطقه ساماندهی شد جهاد کار رزمی را کنار گذاشت.

مرتضی نریمانی با بیان اینکه آن روزها مردم سنگ‌تمام می‌گذاشتند و کمک‌هایشان را به دست بچه‌های جهاد می‌رساندند و آن‌ها هم این کمک‌ها را به منطقه می‌بردند و در اختیار نیروهای رزمی ارتش و سپاه قرار می‌دادند، می‌گوید: نان، لباس، طلا، جواهرات، پول و چیزهای دیگر را تحویل ما می‌دادند و بچه‌ها کمک‌های مردمی را به جبهه می‌بردند، حتی بچه‌ها خیاط‌خانه هم راه انداخته بودند و لباس برای رزمنده‌ها می‌دوختند.

مردم جای ما را بلد بودند، در چهارراهی که الان اسمش جهاد است و قبل‌ترها به اسم فلکه صارمیه معروف بود، کمک‌هایشان را به آنجا می‌رساندند، حتی در نمازهای جمعه هم برای جمع‌آوری کمک‌های مردمی پایگاه زده بودیم، یک انبار هم ابتدای خیابان شاپور داشتیم، کمک‌هایی که در مساجد جمع می‌شد را به این انبار می‌آوردند و از طریق بچه‌های جهاد برای جبهه ارسال می‌شد اما کار اصلی جهاد سازندگی، مهندسی رزمی بود، چیزی حدود ۷۰ درصد از فعالیت جهاد و بقیه‌اش هم کار تدارکاتی بود، کلاً هر کار غیررزمی که در منطقه انجام می‌شد و نیاز رزمنده‌ها را در منطقه برآورده می‌کرد به آن می‌گفتند مهندسی رزمی.

عملیات محرم از نگاه یک جهادگر؛ از راهسازی تا آماده‌سازی مزار شهدا

حضور جهاد سازندگی، قبل، حین و بعد از عملیات

زمانی که خبر می‌رسید قرار است عملیات شود باید برای آن برنامه‌ریزی می‌کردیم، این برنامه‌ریزی برای مهندسی رزمی به‌گونه‌ای انجام می‌شد که با موقعیت منطقه‌ای که قرار است در آن عملیات انجام شود هم‌خوانی داشته باشد.

عضو جهاد سازندگی اصفهان و از اعضای ستاد پشتیبانی جهاد در جبهه با بیان اینکه کار ما جهادی‌ها حساسیت‌های خاص خودش را داشت، ادامه می‌دهد: حرف از خاک وطن و جان رزمنده‌ها بود، بچه‌های قرارگاه سپاه و ارتش کار مهندسی رزمی را در طرح عملیات مشخص می‌کردند و بعد قرارگاه این کار را به قرارگاه سازندگی جهاد سازندگی واگذار می‌کرد، قرارگاهی که متعلق به جهاد سازندگی کل بود.

وضعیت جاده دهلران که قرار بود عملیات محرم بعد از آنجا انجام شود، بسیار خراب بود و پر از دست‌انداز و گودال، در آن وضع بد جاده‌، ماشین‌ها نمی‌توانستند تردد کنند و جاده باید ترمیم می‌شد، با بچه‌ها برای ترمیم و لکه‌گیری جاده دهلران دست به کار شدیم.

قرارگاه کل هم می‌آمد و بر اساس امکانات و توانمندی‌هایی که هر استان داشت این کار را بین جهادهای مختلف تقسیم می‌کرد، مثلاً برای عملیات محرم که در منطقه دهلران و منطقه ابوغریب انجام شد، از آن جایی که بچه‌های جهاد سازندگی اصفهان توانمندی‌های خوبی نسبت به جهاد استان‌های دیگر داشتند، عهده‌دار این کار شدند.

جهاد سازندگی قبل از هر عملیاتی در منطقه حضور داشت، یک سری کار قبل از عملیات انجام می‌داد، حین عملیات هم یک سری وظیفه دیگر را عهده‌دار بود، معمولاً به نظر می‌رسد که بعد از عملیات کار ما باید تمام می‌شد اما این‌طور نبود، بعد از عملیات هم کار جهاد تمام نمی‌شد و همچنان بچه‌ها پای کار بودند.

راه‌سازی، دغدغه مهم بچه‌های جهاد در عملیات محرم

زمانی که مهندسی رزمی عملیات محرم به ما سپرده شد، نخستین چیزی که بچه‌ها به آن توجه کردند، این بود که آیا این منطقه جاده دارد یا نه؟ رزمنده‌ها می‌توانند از آنجا رد شوند؟ می‌شود کار نظامی و ترانزیت انجام داد؟

در واقع بحث راه‌سازی یکی از مهم‌ترین مسائل در طراحی عملیات و آزادسازی منطقه بود که دغدغه ما هم همین موضوع بود، بعد از اینکه طرح‌ریزی برای عملیات محرم آغاز شد کار سنگینی در پیش داشتیم، اما توانمندی بچه‌ها هم حسابی بالا بود، باید حدود ۳۰ کیلومتر جاده تدارکاتی از دهلران تا پل میمه می‌ساختیم تا نیروهای لشکر بتوانند از آنجا رد شوند.

وضعیت جاده دهلران که قرار بود عملیات محرم بعد از آنجا انجام شود، بسیار خراب بود و پر از دست‌انداز و گودال، در آن وضع بد جاده‌، ماشین‌ها نمی‌توانستند تردد کنند و جاده باید ترمیم می‌شد، با بچه‌ها برای ترمیم و لکه‌گیری جاده دهلران دست به کار شدیم.

جاده، جاده حساسی بود. نیروهای دشمن روی آن تسلط داشتند و ماشین‌هایی هم که می‌خواستند از آنجا رد شوند باید با سرعت رد می‌شدند که در معرض تیر دشمن قرار نگیرند، اما دل به دریا زدیم و با همه مشکلاتی که بود آنجا مستقر شدیم و جاده را ترمیم کردیم؛ البته که در جلوی چشم‌هایمان شهادت و مجروح شدن رفقایمان را هم دیدیم.

عملیات محرم از نگاه یک جهادگر؛ از راهسازی تا آماده‌سازی مزار شهدا

جهادی‌ها هوای بچه‌های هوانیروز را با ساخت باند هلیکوپتر داشتند

نریمانی از کاری که جهادی‌ها برای کمک به بچه‌های هوانیروز باید انجام می‌دادند، هم می‌گوید: برای بچه‌های هوانیروز باند هلیکوپتر می‌ساختیم، آخر یکی از پرکارترین و ضروری‌ترین کارهایی که در منطقه انجام می‌شد، نیروهای هوانیروز انجام می‌دادند، کارشان سخت و سنگین بود، باید پشتیبانی رزمی انجام می‌دادند، تخلیه مجروحان با آن‌ها بود و بعضی موقع‌ها انتقال نیرو هم داشتند.

این کارهای هوانیروز باعث می‌شد که ساخت باند هلیکوپتر برای آن‌ها، یک کار اساسی برای ما باشد، احداث محلی برای اورژانس از منطقه خط مقدم تا پشت خط مقدم و شهر با ما بود تا خدای ناکرده وقفه‌ای در وضعیت رسیدگی به مجروحان پیش نیاید تا بتوانیم بهتر به رزمنده‌ها خدمت کنیم، البته بین همه این کارها هوای تغذیه بچه‌ها را هم داشتیم، قبل از عملیات بچه‌های تدارکات جهاد آجیل و کمپوت و دیگر مواد غذایی را بین رزمنده‌ها پخش می‌کردند.

یکی از رزمنده‌های ارتش می‌گفت؛ بسته آجیل را باز کردم و دیدم داخل آن یک کاغذ است، بسته‌بندی توسط بچه‌های دانش‌آموز دبیرستانی انجام شده بود و روی کاغذ نوشته بودند: «رزمندگان عزیز ما پول توجیبی‌مان را جمع کردیم و برای شما آجیل خریدیم و فرستادیم»، همین چند خط کافی بود تا بچه‌ها اشک شوق بریزند و بدانند که مردم به فکر آن‌ها هستند و با این چند کلمه روحیه بگیرند، یک کار معنوی قشنگ...

بارش باران، طغیان رودخانه و غافلگیری همه

صحبت به عملیات محرم می‌رسد، عملیاتی که برای اصفهانی‌ها متفاوت است، تقدیم بیش از هزار شهید در این عملیات و برگزاری چند تشییع گسترده باعث شده است تا زمانی که نام عملیات محرم به میان می‌آید، گفت‌وگوها هم رنگ‌وبوی دیگری به خود بگیرد: «برای شناسایی منطقه رفتیم، رودخانه قبل از عملیات آب کم داشت، بچه‌های اطلاعات عملیات حواسشان به رودخانه بود، اما باران همه برنامه‌ها را به هم ریخت، آسمان مثل ابر بهار گریه می‌کرد، چشمتان روز بد نبیند، آنقدر بارش زیاد شد که رودخانه طغیان کرد.

شب عملیات بود و بارش باران حسابی غافلگیرمان کرد، ما به همراه نیروهای رزمی دیدیم که گذشتن از این رودخانه طغیان کرده کار سختی است، اما چاره‌ای نبود تعدادی از نیروها عبور کردند و عملیات باید انجام می‌شد، رفتن نیرو یک طرفِ ماجرا بود و طرف دیگر این بود که ما باید لودر و بولدوزر آن طرف می‌بردیم برای راه‌سازی و جاده‌سازی، شرایط ما سخت‌تر هم شد، زمانی که با طغیان رودخانه، پل را آب برد، رزمنده‌های ارتشی، یک مقدار بالاتر از آنجا یک پل شناور نصب کردند و نیروها و ماشین‌آلاتشان را از آنجا رد کردند و ما هم به دنبال آن‌ها از پل رد شدیم، اما، حجم بالای آب، آن پل را هم از از بین برد و دیگر امکان رد شدن از آن نبود.»

عملیات محرم از نگاه یک جهادگر؛ از راهسازی تا آماده‌سازی مزار شهدا

یک عده برای ساخت پل ماندند، یک عده رفتند برای ساخت خاکریز

شرایط سخت بود و باید زود تصمیم می‌گرفتیم. قرار شد نیروهایی که می‌خواستند بروند حین عملیات پشتیبانی لشکر امام حسین (ع) و لشکر کربلا را برعهده بگیرند دو قسمت شوند که البته این تصمیم از روی اجبار گرفته شد. یک تعدادی از ما ماندیم و وضعیتی که در رودخانه به وجود آمده بود را سامان دادیم تا امکان رفت و آمد باشد. یک تعدادی رفتند برای پشتیبانی از دو لشکر تا با دستگاه‌هایی که برده بودیم آن طرف، کار خاک‌ریز زدن را شروع کنیم. خیلی شرایط سخت و عجیبی بود اما از پس آن برآمدیم و پل را با لوله‌های بزرگ و میلگرد و توری‌هایی که می‌شد سنگی، چیزی داخل آن ریخت که آب آن را نبرد ترمیم کردیم، طوری که رفت و آمد روی آن امکان‌پذیر شد.

در روزهایی که همسایگان گلستان شهدا در یک شب خانه‌هایشان را تخلیه کردند و با حضور بنیاد شهید و سپاه و همچنین همکاری جهاد سازندگی محل خانه‌ها برای کندن قبور شهدا آماده شد، بچه‌های جوشکار جهاد مشغول شدند، جابه‌جا کردن و انتقال ضایعات و حمل نخاله‌ها و در نهایت آماده سازی فضا در حداقل زمان توسط آن‌ها انجام شد.

اما کار ما اینجا تمام نشد. باید در آن شرایط یک جاده شنی که تا جاده موسیان رفته بود و نیاز به ترمیم داشت را بازسازی می‌کردیم. این کار هم انجام شد که اگر انجام نمی‌شد آمبولانس‌ها در جابه‌جا کردن مجروحان با مشکل مواجه می‌شدند.

کار ما هنوز تمام نشده بود، یک خاکریز دو کیلومتری به موازات جاده زبیدات زدیم که حتی اگر نیروها به اندازه چند ساعت خواستند مستقر شوند، بتوانند از خودشان محافظت کنند.

کمک جهاد در آماده‌سازی گلستان شهدا برای تشییع شهدای عملیات محرم

بعد از هر عملیات شهدا بلافاصله به وسیله یک گروه تعاون به عقب منتقل می‌شدند که البته هم سپاه تعاون داشت و هم ارتش؛ بچه‌های جهاد با همراهی دانشگاه علوم‌پزشکی و هلال‌احمر ستادی به نام ستاد مشترک امداد و درمان تشکیل دادند، رفقای ما کار امدادگری و درمان را در بیمارستان‌ها و اورژانس انجام می‌دادند و بحث تخلیه شهدا را هم عهده‌دار بودند، در واقع بچه‌های ما در جهاد سازندگی و در قالب ستاد مشترک در کار تخلیه شهدا هم حضور داشتند.

در گلستان شهدای اصفهان، جهاد سازندگی اصفهان پایگاهی داشت که آماده‌سازی گلستان شهدا با بچه‌های جهادی بود، البته به همراه سپاه و بنیاد شهید، زمانی که قرار شد شهدای عملیات محرم تشییع شوند مردم مهربان و با گذشتی که حوالی گلستان شهدا خانه داشتند از خانه‌هایشان گذشتند تا ساخت مزار برای شهدای عملیات محرم به‌خوبی و البته با سرعت انجام شود و این چندمین بار بود که ایثار مردم اصفهان در زیباترین شکل ممکن به تصویر کشیده می‌شد، در روزهایی که همسایگان گلستان شهدا در یک شب خانه‌هایشان را تخلیه کردند و با حضور بنیاد شهید و سپاه، همچنین همکاری جهادسازندگی محل خانه‌ها برای کندن قبور شهدا آماده شد، بچه‌های جوشکار جهاد مشغول شدند، جابه‌جا کردن و انتقال ضایعات و حمل نخاله‌ها و در نهایت آماده سازی فضا در حداقل زمان توسط آن‌ها انجام شد، آن هم درست در روزی که مردم اصفهان گل کاشتند و عاشقانه و جانانه برای تشییع ۳۷۰ شهید عملیات محرم در روز ۲۵ آبان آماده شدند.

کد خبر 703101

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.