مسئولیت اجتماعی یک هنرمند چیست؟

یک هنرمند و کاریکاتوریست گفت: هنرمند را به خاطر جریان خلقشان و اینکه این جریان خلق به زندگی‌شان، زیسته‌شان و روزمره‌شان وصل شده است به خلوت بیشتر نیاز دارند

به گزارش خبرنگار ایمنا، برخلاف تصور عده‌ای هنر لذت و سرگرمی نیست، هنر موضوع بزرگی است. هنریک عضو حیات انسانیت است که شعور معقول انسان‌ها را به حوزه احساس منتقل می‌کند. در عصر ما، شعور عمومی انسان‌ها عبارت از شناسایی برادری آدمیان و نیکبختی ایشان از راه اتحاد متقابل افراد با یکدیگر است. هنر حقیقی باید روش‌های گوناگون به کار بردن این شعور را پیش پای حیات بشر بگذارد. هنر باید این شعور را به حوزه احساس انتقال دهد. مسئله هنر بسیار بزرگ است. هنر حقیقی که دین به‌وسیله علم راهنمای اوست باید این نتیجه را داشته باشد که همزیستی مسالمت‌آمیز انسان‌ها، چیزی که اینک با وسایل ظاهری‌: به‌وسیله دادگاه‌ها، پلیس، بنگاه‌های خیریه، بازرسی، کار، و غیره دوام می‌یابد، از راه فعالیت آزاد و شادی‌بخش انسان‌ها به دست آید. هنر باید زور و تعدی را از میان بردارد و تنها هنر است که از عهده آن برمی‌آید ولی سوال اساسی اینجاست که نقش هنرمند در این میان چیست و مهم‌تر از همه واکنش یک هنرمند به‌عنوان وجدان بیدار جامعه، به مسائل سیاسی و اجتماعی پیرامونش، به‌ویژه آنچه با سرنوشت عموم مردم گره می‌خورد چه باید باشد؟

وحید علیمحمدی، هنرمند و کاریکاتوریست در گفت‌وگو با ایمنا بابیان اینکه مسئولیت اجتماعی یکی از رسالت‌های مهم هر هنرمندی است، اظهار کرد: وقتی فرد خودش را در دایره‌ای به نام هنرمند قرار می‌دهد، مجموعه‌ای از انتظارات را با خود حمل می‌کند که مسئولیت اجتماعی یک سری از مجموعه انتظاراتی است که فرد هنرمند با خود حمل می‌کند.حال سؤالی که پیش می‌آید این است مکه آیا هنرمند مسئولیت اجتماعی دارد؟ یا خیر؟ و سوال دیگر اینکه هنرمند با چه چیزی برای خودش و جامعه شناخته می‌شود.

وی گفت: از دو جنبه فرد می‌تواند بفهمد که هنرمند است یا خیر؟ اولین جهت از اتفاقات درونی که برای فرد اتفاق می‌افتد و او از مدت‌ها قبل از اینکه جامعه متوجه باشد، نسبت به این اتفاقات باخبر است و دومین جهت بعد واکنش‌هایی است که از سوی جامعه به فرد می‌رسد و همین امر باعث شده که او به ویژگی خود که همان هنر است و با بقیه فرق دارد، پی ببرد و در دسته‌بندی هنرمندان قرار گیرد. این دسته‌بندی برای او هویت ایجاد کرده و یک سری انتظار از خود و جامعه برایش ایجاد می‌کند.

این کاریکاتوریست با اشاره به اهمیت داشتن خلوت برای فرد هنرمند، تصریح کرد: خلوت جز ضروریات زیست هنرمندانه است، زیستی که به شکل خاص به ایجاد خلق منجر می‌شود. مفهوم خلوت یک مفهوم بس داده‌شده است که برای هرکسی به یک‌شکل و شیوه‌ای درک می‌شود اما چند خاصیت اصلی خلوت دارد، که خودانگیختگی، نیاز به مراقبت و ایجاد، حس رهایی و جداشدگی و رضایت، و نبود مخاطب در خلوت از خاصیت اصلی خلوت است.

وی ادامه داد: فرد هنرمند با خلوت وصل به فضایی می‌شود که کارها در آن آسان‌تر، لذت مند تر، و با یک مفهوم دیگر است یعنی بازمان و مکان، درد و رنج این فضا برای خلوت تعریف‌نشده است. فرد هنرمند متأثر از آن فضا می‌شود و این فضا خلوت، نیاز به ایجاد و نگهداری دارد، یعنی فرد هنرمند برای خلوت باید مواظب این مسئله باشد که با چه افرادی رفت‌وآمد می‌کند، کدام مکان‌ها می‌رود و غیره که همه این موارد برای فراهم آوردن فضای خلوت لازم و ضروری است.

عیلمحمدی اضافه کرد: هنرمند را به خاطر جریان خلقشان و اینکه این جریان خلق به زندگی‌شان، زیسته‌شان و روزمره‌شان وصل شده است به خلوت بیشتر نیاز دارند، ممکن است خیلی مردم با خلوت برخورد داشته باشند اما به این معنی برای آن‌ها اهمیت ریشه‌ای ندارد.

وی تصریح کرد: به نظر می‌رسد این خلوت با مسئولیت اجتماعی فرد هنرمند در تعارض باشد، و برای فرد هنرمند این سوال پیش می‌آید که به دلیل کارهنری مجبور است مادام در اجتماع باشد، چگونه می‌تواند این خلوت را ایجاد و حفظ کند و این تعارض را چگونه می‌تواند حلش کند؟ که در پاسخ باید گفت: هر هنرمندی بر اساس دریافت شخصی خودش و با توجه به جنبه‌های دیگر از وجودش که ممکن است جنبه‌های اجتماعی، روانی، حسی، جغرافیایی، تاریخی و غیره باشد با درک خودش و درک خلوت خودش و کارکردی که این خلوت در خلق آثارش دارد در اجتماع حاضر می‌شود، از اجتماع چیزهایی دریافت می‌کند.

این هنرمند ادامه داد: این دریافت‌ها درونی می‌شود و در خلوتش به محصولی تبدیل می‌شود که ممکن چندلایه با دریافت اولیه‌اش فاصله داشته باشد، برای همین رفتارهای هنرمندهای مختلف به دلیل زیسته‌ای و شخصیت‌های مختلفشان اگر قبول کنیم همه آن‌ها صادقانه با خودشان رفتار می‌کنند، و قبول کرده باشیم قدم اصلاح اجتماعی، اصلاح خود فرد به شکل ویژه است مسئولیت اجتماعی یک هنرمند این می‌شود که خودش را بشناسد، خلوت خودش را کامل و در داخلش زیست کند.

وی تصریح کرد: اگر کنشگری اجتماعی برای فرد هنرمند باعث شده که زیست هنری او مختل بشود و همچنان تصور می‌کند که کار آرتیستی می‌کند، باید بداند که یک جای کار او ایراد دارد. اگر قبول کنیم که هنرمند کارکردش این است که خودانگیخته رفتار کند، و اساساً هنری چیزی است که باید به شکل خودانگیخته اتفاق بیافتد، رسالت مراکز و نهادهایی که قصد حمایت از هنرمندان رادارند، باید اجازه این رفتار را به هنرمندان بدهند و فضایی بسازند که این اتفاق در آن بیافتد، نه اینکه خط مش‌هایی تعریف کنند که عملاً هنرمندان را محدود می‌کند، خیلی جشنواره‌هایی راداریم که مشخصاً قدمی در فرهنگ‌سازی به آن معنی برنمی‌دارند، اما تصور می‌شود که این جشنواره‌ها رویکردشان فرهنگ‌سازی است.

علیمحمدی ادامه داد: اگر کار یا اثر درونی نشود، خروجی آن آرتیستی نیست، یعنی خروحیش هنر نخواهد بود، درواقع تعیین خط مش توسط نهادها کورکننده کنشگر اجتماعی هنرمندان می‌شود. نهادها یکی از اقداماتی که انجام می‌دهند، سعی می‌کنند خلق هنر را به هنرمند یاد بدهند و یا تعیین کنند که درباره چه شخصی حرف زده و چگونه حرف بزنند، درواقع اگر قرار باشد این اتفاق به خروجی درست برسد نمی‌تواند از این فرآیند رد بشود این امر همچون زنبوری است که بخواهیم از خوراکی غیر گل تغذیه کند، به‌طورقطع با این کار خروجی زنبورعسل نخواهد بود.

وی با تأکید بر اینکه وجه و سویه اصلی هنر به سمت فرد هنرمند است، نه به سمت اجتماع، گفت: یعنی هنرمند آن اتفاقی که در درون خودش رخ می‌دهد، بسیار عظیم‌تر از بازخوردی است که از اجتماع ایجاد می‌کند.

این کاریکاتوریست اضافه کرد: اگر به‌عنوان هنرمند قبول کنیم که برای کنشگر اجتماعی بودن باید از خود شروع کنیم، الزامی است که فرد هنرمند به خودش توجه نشان داده و این افسانه رایج که هنرمندان باید به خود، ظاهر و بدنشان بی‌توجه باشند باید کنار بگذارند زیرا بر اساس تعریف از خود شروع کردن این افسانه مردود است. هنرمند زمانی می‌تواند خروجی خالص و ارزشمند داشته باشد که در وهله اول خودش و بدنش را بشناسید و با بدنیش دوست و به آن توجه کند که بعد بتواند با استفاده از این بدن خروجی مناسب و دقیق برای خلق آثار هنری‌اش دریافت کند.

کد خبر 668763

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.