روایتی از ضیافت افطاری و دیدار صمیمانه جمعی از نوجوانان فعال کشور با رئیس‌جمهور

سیدعلی تجویدی، نماینده نوجوان استان اصفهان دیدار خود با رئیس‌جمهور را توصیف کرده است.

به گزارش خبرنگار ایمنا، «روایت دیدار» یادداشتی است که سیدعلی تجویدی از دیدار خود با رئیس‌جمهور و ضیافت افطاری رمضان ۱۴۰۲ در اختیار این رسانه قرار داده است. شرح این یادداشت را در زیر می‌خوانید:

«بعدازظهر جمعه بود که تلفن همراهم به صدا درآمد. تلفن را جواب دادم و بزرگواری که تماس گرفته بود گفت که من به عنوان نوجوان فعال فرهنگی، رسانه‌ای همچنین یکی از دو نماینده نوجوانان استان اصفهان به ضیافت افطاری و دیدار صمیمانه با رئیس‌جمهور دعوت شده‌ام و باید روز یکشنبه برای حضور و سخنرانی در جلسه به پاستور بروم.

بعد از اعلام حضورم در جلسه و قطع تماس، دائماً به این فکر بودم که واقعاً من به دیدار رئیس‌جمهور کشورم خواهم رفت و او حرف‌ها و دغدغه‌های من نوجوان که گاهی اطرافیانم نیز متوجه آن نمی‌شوند را خواهد شنید؟

دو روز به این منوال گذشت و من در طول این مدت داشتم حرف‌هایم را برای گفتن به آقای رئیسی آماده می‌کردم و از میان هزاران حرف و جمله و کلمه گلچین می‌کردم تا در اندک زمانی که در اختیار دارم بتوانم همه موضوعات مهم ذهنی‌ام را در بیان کنم.

ثانیه به ثانیه به زمان دیدار نزدیک می‌شدیم و هیجان من بیشتر و بیشتر می‌شد تا اینکه سوار اتوبوس شدم و به سمت تهران حرکت کردم. دوست داشتم نمایندگی مردم عادی جامعه و به‌خصوص نوجوانان را به خوبی انجام دهم و از فرصتی که خداوند در اختیارم قرار داده است، به بهترین شکل استفاده کنم. به همین دلیل سعی می‌کردم خودم را به جای راننده‌ها، کارگران، دانش‌آموزان و دیگر اقشار جامعه قرار دهم تا بتوانم به خوبی نماینده آنها باشم.

در افکار خود غرق بودم که لحظه موعود فرا رسید و به نهاد ریاست‌جمهوری رسیدم. بدون دردسر و معطلی چند گیت را در آرامش طی کردم و به محوطه ساختمان ریاست‌جمهوری رسیدم.

دیدن محوطه کار و جلسات رئیس‌جمهور و هیئت دولت که همیشه در قاب تلویزیون و فضای مجازی دیده بودم برایم جذاب و قابل توجه بود اما طولی نکشید که از این محوطه نیز گذر کردم و وارد اتاق جلسات هیئت دولت و رئیس‌جمهور شدم.

در اولین مواجهه آقای یامین‌پور که او را قبل از دبیر شورای عالی جوانان بودن، به عنوان نویسنده یکی از کتاب‌های محبوبم به نام نخل و نارنج می‌شناختم، مشاهده کردم و متوجه شدم که ایشان قبل از ما برای حضور در جلسه حاضر شده‌اند.

در جایی نسبتاً نزدیک به رئیس‌جمهور که برایم مشخص شده بود نشستم. در حالی که در افکار خود غرق بودم صدای مجری برنامه آمد که رئیس‌جمهور محترم وارد جلسه و بعد از چند دقیقه کوتاه و حتی پیش از برخی از نوجوانان ایشان وارد جلسه شدند و شروع به احوالپرسی با نوجوانان کردند تا جلسه به صورت رسمی شروع شود.

خرسند بودم که در این جلسه علاوه بر رئیس جمهور، سرپرست وزارت آموزش و پرورش، معاون علمی رئیس‌جمهور، دستیار مردمی‌سازی، معاون اجرایی و دبیر شورای عالی جوانان هم حاضر و شنوای صحبت‌های ما بودند.

مجری آغاز جلسه را اعلام کرد و اولین نوجوان شروع به صحبت کرد و در این فکر بودم که چه زمانی نوبت سخن گفتن من خواهد شد؟ صحبت نوجوان اول تمام شد و ناگهان همه چیز جلوی چشمان من ثابت شد و اسم من توسط مجری به عنوان سخنران دوم جلسه اعلام شد.

همه نگاه‌ها به سمت من چرخید و دلهره‌ای غیرقابل وصف وجودم را فرا گرفت. سعی کردم که در چند ثانیه خود را کنترل کنم و با گفتن ذکر و بردن یاد خدا بر خود مسلط شوم. میکروفن را روشن کردم و اینگونه شروع به صحبت کردم.

بسم‌الله الرحمن الرحیم، الحمدالله رب‌العالمین. سلام خدمت همه حضار به ویژه حاج آقای رئیسی و نوجوانان حاضر در جلسه امروز.

بعد از گفتن بسم‌الله کامل به خودم مسلط شده بودم و اینگونه ادامه دادم که:

آقای رئیسی شما را ابراهیم بت‌شکن می‌خواندند، پس بیایید و همینطور که تا امروز تلاش‌های شما در شکستن بت‌های کلان و قابل توجه مانند فساد موفق بوده است بت‌های دیگری که به آنها توجهی نمی‌شود را هم بشکنید.

ایشان آهسته فرمودند: ان‌شاءالله! با کمک شماها.

ادامه دادم که یکی از این بت‌ها محدود کردن نوجوانان به مدرسه، درس و تکلیف است که اجازه کنشگری در عرصه‌های سیاسی، فرهنگی، رسانه‌ای و ورزشی را از آنها صلب می‌کند و نوجوانان را محبوس و محصور در مسائلی که به آنها علاقه ندارد، می‌کند. اینگونه می‌شود که دشمنان از همین نقطه استفاده می‌کنند و فضا و بستر کنشگری نوجوانان را در کف خیابان و در بحبوحه اغتشاشات ۹۸ و ۱۴۰۱ برای آنها فراهم می‌سازند و خواهران و برادران ما را علیه خودمان می‌شورانند. پس بیایید دیگر به نوجوان میدان بدهیم و بگذاریم حضور پررنگی در اجتماع و حتی مناصب مدیریتی داشته باشد من هم قول می‌دهم یک نوجوان کمتر از برخی مسئولین خراب‌کاری کند. (خنده حضار)

سعی کردم زمان کم را مدیریت کرده و بقیه مطالبم را اینگونه ادامه دهم که: حاج آقای رئیسی تحول در آموزش و پرورش دغدغه‌ی چند ده ساله رهبری معظم انقلاب است و در این مورد بیانات بسیار زیاد و متعددی در سال‌های مختلف از ایشان موجود است. اما هیچ تحول محسوسی در نظام آموزش و پرورش صورت نگرفته است. آیا فکر می‌کنید مشکل از وزیرانی است که آمدند و رفتند؟ من میگویم خیر، درست است که وزیر هم می‌تواند مؤثر باشد ولی مشکل اصلی از ساختار غلط و بسیار بد این وزارتخانه است که باید از ریشه دچار تحول شود. ما امیدواریم این مسائل در دولت شما شنیده شود و اقداماتی برای حل آنها انجام شود.

اینگونه ادامه دادم که: نکته‌ای هم می‌خواهم راجع به تغییرات مدیریتی چه در بین مدیران کشوری و چه در بین مدیران میان رده و استانی خدمتتان عرض کنم. آقای رئیس‌جمهور اکنون دو سال از دولت شما گذشته و بعضاً مناصبی را می‌بینیم که هنوز با سرپرست در حال اداره شدن هستند و این سرپرست میاید و می‌رود بلافاصله سرپرست بعدی جایگزین می‌شود. به طور مثال تعویض وزیر آموزش و پرورش برای شما کار راحتی است اما میدانید چه بلایی بر سر ساختار این وزارتخانه و دانش‌آموزانی که ولی‌نعمتان این وزارتخانه هستند، می‌آید؟

صحبتم را اینگونه به پایان بردم که: خواهش می‌کنم این جلسات ادامه دار باشد و با یک راه‌حلی ارتباط شما با نوجوان حفظ شود. من آخرین باری که شما را ملاقات کرده بودم محاسنتان سیاه بود ولی الان کاملاً سفید شده است و خوشحالیم که رئیس‌جمهوری داریم که برای مردم و دغدغه‌هایشان ریش سفید می‌کند.

همچنین سلام پدربزرگ خودم را به شما می‌رسانم از قول ایشان و به نقل از رهبری میگویم که: باید کاری کرد که عموم مردم، در هر سنی و با هر قشری بتوانند قرآن بخوانند و از معنی آن بهره ببرند، پس خواهشا به این مصداق توجه کنید که قرآن‌هایی که چاپ خواهد شد معنی‌هایش هم بزرگ باشد تا کهنسال‌ترها هم بتوانند از ترجمه قرآن استفاده کنند.

صحبت من پایان یافت و آقای رئیس جمهور گفتند: سلام من را هم به پدربزرگتان برسانید و بگویید موقع قرآن خواندن ما را هم دعا کنند.

بعد از اتمام صحبت‌هایم دیگر با خیال راحت به سخنرانی دیگر دوستانم گوش می‌دادم که هر کدام با دغدغه‌ای حاضر شده بودند و یکی دغدغه جامعه معلولان داشت و یکی دیگر ادبیات فارسی و فناوری نانو.

صحبت همه دوستان نوجوانم فراتر از انتظارات بود و از سطح بسیار بالایی برخوردار بود که این در چهره مسئولین هم کاملاً محسوس و مشخص بود.

بعد از پایان صحبت نوجوانان آقای رئیس‌جمهور شروع به صحبت کردند و می‌توانم بگویم تقریباً جوابگوی همه سوالات مهم بودند که من به جز دو مورد اشاره‌ای نمی‌کنم، چون در رسانه‌ها موجود است و می‌توانید مشاهده کنید.

ایشان در پاسخ به نکته‌ای که من و چندین نفر دیگر از نوجوانان اشاره کردیم مبنی بر حفظ ارتباط نوجوانان با دولت فرمودند: خیلی پیشنهاد خوب و سازنده ایست و من به آقای صحرایی و یامین‌پور پیشنهاد می‌کنم که این را در دستور کار قرار دهند و شرایط ایجاد یک شورای مشورتی از نوجوانان در آموزش و پرورش و یا ایجاد شورای عالی نوجوانان را بررسی و پیگیری کنند.

همچنین در جواب بنده راجع به تغییرات مدیریتی که بازتاب رسانه‌ای گسترده‌ای نیز داشت گفتند: راهبرد دولت بر حفظ مدیر است و من از تعویض مدیران خوشم نمی‌آید مگر اینکه دلایل محکم و مبرهنی وجود داشته باشد که ما این کار را انجام دهیم.

بعد از اتمام صحبت‌های حضار و رئیس جمهور نوبت به تجلیل از پدر و مادر بزرگوار شهید کشاورز شهید نوجوان حادثه شاهچراغ رسید که توسط رئیس‌جمهور محترم و دیگر مسئولین انجام گرفت.

بعد از تجلیل از خانواده محترم شهید، من از فرصت استفاده کردم و به صورت شخصی حدود سه دقیقه با رئیس‌جمهور محترم صحبت کردم که ناگاه متوجه شدم اطرافیانم برای گرفتن عکس دسته‌جمعی آماده می‌شوند و من کنار رئیس‌جمهور در عکس ایستاده‌ام.

بعد از عکس یادگاری صحبت مفصلی هم با سرپرست آموزش و پرورش راجع به حرکت‌های تحولی در این موضوع داشتم و همگی به اتفاق برای اقامه نماز و خوردن افطاری به سمت نمازخانه حرکت کردیم.

نماز را پشت سر رئیس جمهور محترم اقامه کردیم و بعد از آن بر سر سفره افطار کنار ایشان نشستیم و همینطور که افطار می‌کردیم سوالات مختلفی راجع به فیلترینگ و تورماز ایشان پرسیدیم و به طور کامل پاسخمان را از ایشان دریافت کردیم.

نکته جالب این بود که هرکدام از دوستانم دغدغه‌ای داشتند و حتی بودند کسانی که سعی داشتند با سوالاتشان سطح علمی رئیس‌جمهورشان را محک بزنند و موفق هم شدند و پاسخ خود را به بهترین نحو دریافت کردند.

و بالاخره این دیدار شیرین و لذت‌بخش با رفتن آقای رئیسی به پایان رسید و در دفترچه خاطرات ذهن همه ما تا پایان عمر ماندگار شد.

تا باد چنین باد.»

کد خبر 655643

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.