درجازدن در پله اول توسعه

با وجوداین که آمار افراد اهل مطالعه در ایران، متوسط ارزیابی می‌شود، اما سرانه مطالعه کتاب (۱۶ دقیقه در شبانه‌روز) بنا به دلایل متعدد بسیار پایین است. اگر این رقم را با ارقام کشورهای دیگر مقایسه کنیم، باید گفت که وضعیت مطالعه در ایران تا رسیدن به کشورهای با سرانه مطالعه بالا در جهان بسیار فاصله دارد.

به گزارش خبرنگار ایمنا، به‌رغم توجه به کسب‌وکار کتاب‌فروشی طی سال‌های گذشته، همچنان کتاب‌فروشی‌ها به‌عنوان یکی از چالش‌های صنعت نشر از سوی مدیران و برنامه ریزان کشور معرفی می‌شوند. از مهم‌ترین مسائلی که می‌تواند عاملی برای ایجاد چالش‌ها و مشکلات کتاب‌فروشی‌ها باشد آن است که دید دقیق و روشنی نسبت به وضعیت وجود ندارد.

تا زمانی که وضع موجود به‌درستی شناسایی نشود، نمی‌توان برنامه‌ریزی‌ها و سیاست‌های کاربردی ارائه کرد. در حال حاضر، مطالعه‌ای علمی و میدانی روی کتاب‌فروشی‌های کشور در دست نیست تا بتوان آن را برای برنامه‌ریزی‌های کاربردی مبنا قرار داد و از آن در زمینه‌های گوناگون استفاده کرد.

از طرفی محمدمهدی اسماعیلی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی نوزدهم خردادماه سال جاری در آئین اختتامیه پنجمین دوسالانه کتاب برتر استان سمنان در شاهرود اظهار کرد: طبق آخرین پیمایش در فروردین، ۴۳.۵ درصد مردم کتاب می‌خوانند و میزان مطالعه روزانه، ۳۰ دقیقه است. که این عدد، بدون لحاظ کردن کتاب‌های آموزشی و ادعیه است.

اما بر اساس آخرین آماری که درباره سرانه مطالعه کشور، توسط مرکز آمار ایران منتشر شده، آمده است: آمار ۴۳.۵ درصدی «افراد اهل مطالعه» در جامعه وجود دارد که داده‌های پیمایش‌های ملی مصرف فرهنگی آن را تأیید می‌کند. در این پیمایش‌ها از افراد پرسیده شده است: «آیا به‌طور کلی کتاب مطالعه می‌کنند یا خیر»؛ در سال ۱۳۷۹ این عدد ۴۳.۱ درصد، در سال ۱۳۸۲، ۵۰ درصد و در سال ۱۳۹۸ این رقم ۴۶.۶ درصد بوده است. البته در سال ۱۳۷۸ و ۱۳۸۲، ملاک این پرسش خانوار بوده است.

در پیمایش مورد اشاره، کتاب‌های ادعیه کسر شده است و با اضافه کردن کتاب‌های درسی و مذهبی، آمار به ۶۵ درصد در سال ۱۴۰۱ می‌رسد. البته اهل مطالعه بودن فرد یا خانواده او، به معنی میزان «سرانه مطالعه» نیست. عام‌ترین تعریف از سرانه مطالعه، میانگین مدت‌زمان مطالعه یک نفر در یک شبانه‌روز است.

در مورد سرانه مطالعه، آمار ۳۲ دقیقه در شبانه‌روز در میان «افراد اهل مطالعه» صادق است. در سال ۱۳۹۸، طبق پیمایش موج سوم مصرف کالاهای فرهنگی، میانگین مطالعه کتاب (غیردرسی) در جمعیت نمونه، حدود ۱۳ دقیقه در شبانه‌روز بوده است اما میانگین سرانه مطالعه کتاب (غیردرسی) در میان جمعیت اهل مطالعه (در میان ۴۶.۶ درصد جامعه)، حدود ۳۲ دقیقه در شبانه‌روز بوده است. بنابراین آمار اشاره شده در مورد سرانه مطالعه «افراد اهل مطالعه» در جامعه صادق است و نه همه افراد جامعه.

بر اساس داده‌های پیمایش‌های مصرف فرهنگی و طرح‌های آمارگیری فعالیت‌های فرهنگی خانوار، سرانه مطالعه در ایران بین سال‌های مختلف، عددی بین ۱۵ دقیقه تا ۱۶ دقیقه و ۳۶ ثانیه در روز بیان شده است. در طرح آمارگیری فعالیت‌های فرهنگی خانوار در سال ۱۳۹۹ (مرکز آمار ایران)، سرانه مطالعه افراد ۱۵ ساله و بیش‌تر باسواد در ماه به‌طور متوسط هشت ساعت و ١٨ دقیقه برآورد شد که معادل ۱۶ دقیقه و ٣٦ ثانیه در روز است. از این مقدار ۶ ساعت و ٣٢ دقیقه سرانه مطالعه کتاب غیردرسی، یک ساعت و ٢٣ دقیقه سرانه مطالعه روزنامه و ٢٣ دقیقه سرانه مطالعه نشریات بوده است.

ملاحظه می‌شود که با وجود اینکه آمار افراد اهل مطالعه در ایران، متوسط ارزیابی می‌شود، اما سرانه مطالعه کتاب (۱۶ دقیقه در شبانه‌روز) بنا به دلایل متعدد بسیار پایین است. اگر این رقم را با ارقامی که در سال ۲۰۲۱ توسط استاتیسا (شرکت آلمانی داده‌های بازار و مصرف‌کننده) ارائه شده است مقایسه کنیم، باید گفت که وضعیت مطالعه در ایران تا رسیدن به کشورهای با سرانه مطالعه بالا در جهان بسیار فاصله دارد.

دلایل پایین بودن سرانه مطالعه در ایران

مهدی تمیزی، نویسنده در گفت‌وگو با خبرنگار ایمنا، اظهار می‌کند: بزرگ‌ترین مشکلی که در حوزه کتاب‌های هنری وجود دارد، ایرانیزه نبودن این کتاب‌ها است.

وی خاطرنشان می‌کند: از حوالی قرن نوزدهم، این غرب بود که برای همه کشورها از جمله کشور پرریشه، پهناور و استراتژیک ایران، متونی با درون‌مایه‌های فرهنگی و هنری نوشت.

این نویسنده با بیان اینکه همچنان این ما هستیم که پس از سال‌ها همان کتاب‌ها را مطالعه می‌کنیم، می‌افزاید: ایران‌شناسان و مستشرقان غربی درباره حتی درباره موضوعات فرهنگی و هنری ایران نوشته‌اند و ما همان‌ها را مطالعه می‌کنیم. البته کارهای بسیار فاخری ارائه کرده‌اند و اگر همین متون نبود، می‌توان گفت ما اکنون از تاریخمان هیچ نداشتیم؛ پس نباید انکار کنیم که با وجود تلاش نکردن ما در زمینه مکتوبات فرهنگی و هنری، همین آثار برجا مانده از غربی‌ها نیز غنیمت است.

وی برای نمونه به «ارنست هولتسر» (عکاس آلمانی) اشاره می‌کند و در ادامه می‌گوید: هولتسر به‌عنوان کارمند مخابرات به ایران می‌آید، سال‌ها در اصفهان می‌ماند و در همین شهر زیست و عکاسی می‌کند و آنچه امروز به‌عنوان مطالعات تصویری از ایران به‌ویژه اصفهان در دوره ناصری داریم، آثار ارنست هولتسر است.

تمیزی اضافه می‌کند: آرتور پوپ (هنرپژوه آمریکایی)، آندره گدار (معمار و باستان‌شناس فرانسوی)، اولریش مارزلف (هنرپژوه آلمانی) و دیگران، جایگاه رفیعی در شناخت فرهنگ و هنر ایران به جهانیان و نیز به خود ایرانیان دارند. بنابراین اگر از ایرانیزه نبودن متون ناراحت هستیم، علت آن ناآگاهی و کوشش نکردن خودمان است و نباید به ایران‌شناسان غربی خرده گرفت.

قانون کپی‌رایت در ایران ما

وی در ادامه به پیشینه کپی‌رایت در ایران اشاره می‌کند و می‌گوید: یک جلد کتاب خطی از «محمدشریف کاشانی» در موزه ملی ملک وجود دارد که به وقایع مشروطه پرداخته است. کاشانی به تصویر علاقه‌مند بوده و وقایع عصر مشروطه را پیگیری می‌کرده است تا عکسی از هر واقعه یا شخصیتی بیابد یا خود آن را به عکاس سفارش دهد و در کنار متن خود ثبت در تاریخ کند.

این نویسنده با اشاره به تصویری در صفحه ۱۰۶ این کتاب از شیخ فضل‌الله نوری که عصای چوبی در دست راست دارد و گوشه بالای عکس نوشته: «رمضان ۱۳۲۷ / حق کپیه محفوظ»، اظهار می‌کند: این عکس به ما نشان می‌دهد که دوره ناصرالدین‌شاه و مظفرالدین شاه قاجار، آغاز دورانی است که دموکراسی و قوانین مدنی در ایران تجربه شده و همان زمان کپی‌رایت در ایران جایگاهی پیدا کرده است، اما امروز پس از گذشت این همه‌سال، کپی‌رایت هیچ جایگاهی ندارد! حتی عبارت «حق کپیه محفوظ» را از همان عکس پاک کرده‌اند و منتشر می‌کنند. نهادهای خصوصی همچون ناشران یا نهادهای دولتی همچون صداوسیما نیز برایشان کپی‌رایت محلی از تأمل و احترام ندارد و می‌دانیم که این رفتار، به‌نوعی سرقت است.

وی با بیان اینکه عمده ناشران، کتاب را از دبی و آمازون می‌خرند و در ایران چاپ می‌کنند، تصریح می‌کند: جالب است که وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با مجوز نشر دادن، بر این سرقت صحه می‌گذارد و چون قانونی در زمینه کپی‌رایت نداریم، به آن اهمیت نمی‌دهند و از کنار آن عبور می‌کنند. البته در این میان، نهادهای ارجمندی همچون «نشر نظر» وجود دارند که در این زمینه، رفتار حرفه‌ای و خوبی دارند.

حق‌التألیف در ایران ما

تمیزی با اشاره به اینکه حق‌التألیف و حق‌التحریر در ایران پایین است، می‌افزاید: نویسنده در ایران به‌مثابه کسی است که کار تفننی انجام می‌دهد. البته شاعران و هنرمندان نیز به همین اوضاع گرفتارند. بیشتر مدیران و مسئولان، هیچ آگاهی‌ای نسبت به زیست یک نویسنده، هنرمند و هر فردی که در چنین زمینه‌هایی زندگی‌اش را صرف کرده است، ندارند.

وی در ادامه می‌گوید: امروز اگر فردی کارمند دولت و مؤلف کتاب باشد، با وجود زمانی که برای تألیف گذاشته شده است، نمی‌تواند اثرش را به‌راحتی به انتشارات همان اداره‌ای که در آن کار می‌کند، بفروشد؛ چرا که قانونی به نام «منع مداخله» وجود دارد، در حالی که این قانون خوب، باید برای پیمانکارانی باشد که فعالیت اقتصادی و پرمنفعت دارند، نه برای فردی که پژوهشی کرده و تألیفی به وجود آورده است. از اتفاق، چنین فردی باید بیش از دیگر کارمندان، مورد احترام نهاد متبوع خود باشد.

کتاب‌فروشی در ایران ما

عضو سرای اهل قلم ایران در ادامه به علل زوال و کم‌فروغی کتاب‌فروشی‌های ایران به‌ویژه اصفهان اشاره می‌کند و می‌گوید: برپایی نمایشگاه‌های بزرگ کتاب، از جمله در تهران، مهم‌ترین علت این بحران است. به‌طور مثال در آلمان، سازوکار نمایشگاه‌های بزرگ بر اساس معرفی کتاب‌های منتشر شده و فروش بر عهده کتاب‌فروشان است. اگر در ایران نیز این روند اجرا می‌شد، کتاب‌خوان‌ها سبد فرهنگی خود که به سبب تورم افسارگسیخته، کوچک و کوچک‌تر می‌شود را به نمایشگاه‌های کتاب تهران یا دیگر نمایشگاه‌ها نمی‌بردند و مسئولان نیز برای کتابخانه‌های عمومی، ثروت نهاد متبوع خود را سرازیر تهران نمی‌کردند و فرصت برای روشن ماندن چراغ کتاب‌فروشی‌ها فراهم می‌شد.

وی کتاب‌های کمک‌درسی را عامل دیگر زوال کتاب‌خوانی در ایران می‌داند و اظهار می‌کند: کتاب‌های کمک‌درسی، مغازه‌ها و بنگاه‌های عریض و طویل مالی با سود بسیار بالا است که فسادش دامن‌گیر همه شده است.

از جلال آل‌احمد تا کتاب‌های کمک‌درسی

تمیزی با یادآوری تحصیل و مطالعه در دهه ۶۰، تصریح می‌کند: در مدرسه ما، در مقطع راهنمایی، محمود نیکبخت معلم فارسی بود. آن زمان‌ها کتاب‌های کم‌مایه و دکان‌صفت «کمک‌درسی» نبود. یعنی عنوان ارجمند «کمک‌درسی» به چنین فلاکتی نرسیده بود!. اما معلمانی چون نیکبخت، آگاهی داشتند که باید در کنار کتاب‌های درسی، «کمک‌درسی» داشت، اما به روش خودشان. به‌طور مثال نیکبخت به ما یاد داده بود تا کتاب بخوانیم. کتاب «معلم مدرسه» از جلال آل‌احمد را می‌آورد و سر کلاس می‌خواندیم. برای مطالعه در خانه نیز کتاب معرفی می‌کرد. بعدها نیز که به هنرستان هنرهای زیبای اصفهان رفتم، رفتار مهرداد دادمهر نیز این‌گونه بود. به‌واقع، شعر به‌ویژه شعر نو، داستان و نمایشنامه‌خوانی را از ایشان و دیگر معلمان که مانند ایشان رفتار می‌کردند، آموختم.

وی آفت دیگر مطالعه و فرار مردم از آن را حجم انبوه کتاب‌های سفارشی می‌داند و در ادامه می‌افزاید: بی‌اعتبار شدن تألیف یکی آفات مطالعه و فرار مردم از آن است، یعنی هر فردی با گردآوری مطالبی از اینترنت یا سرقت از دانشجویانش، کتابی در ۲۰، ۳۰ جلدی چاپ می‌کند و مؤلف شناخته می‌شود.

حس تعلق در ایران ما

تمیزی تأکید می‌کند: حس تعلق به شهر و عناصر آن، در نسل امروز دیده نمی‌شود. یعنی برای آن‌ها این موضوع تبیین نشده است. به‌طور نمونه برای این نسل، تراشیدن و به‌اصطلاح نوسازی کاشی‌کاری‌ها و آجرکاری‌های تاریخی بی‌اهمیت شده است؛ تخریب بناهای تاریخی، تخریب محوطه‌های تاریخی، تخریب بافت تاریخی شهرها و مرمت‌های غیراصولی، همه بی‌اهمیت شده است. به نظر من، درباره این موضوع بسیار کم‌کاری شده است اما همچنان نسبت به اصلاح رویه امیدوار هستم.

آخرین وضعیت نشر کتاب در ایران

زینب زین‌الدینی، پژوهشگر گروه سیاست‌پژوهی و تحلیل داده نمافر در گفت‌وگو با خبرنگار ایمنا اظهار می‌کند: صنعت کتاب از صنایع قدیمی و بنیادین است و توسعه آن نه‌تنها از نظر مالی، دستاورد و منافع دارد، بلکه اثر مستقیم بر رشد نگرش و بلوغ فکری افراد جامعه دارد.

وی می‌افزاید: در گزارشی که از سوی گروه سیاست‌پژوهی و تحلیل داده نمافر با عنوان گزارشی از کلان‌صنعت کتاب در ایران و جهان منتشر شده است، صنعت کتاب در کشور با رویکردی داده‌محور، بررسی شده است.

پژوهشگر گروه سیاست‌پژوهی و تحلیل داده نمافر با بیان اینکه در این گزارش شرایط کنونی این صنعت با شرایط موجود در جهان مقایسه شده است، ادامه می‌دهد: این کار انجام شده است تا بتوانیم جایگاه صنعت کتاب را در کشورمان درک کنیم و در قدم بعدی به مسائل، وارسی پدیده‌های جدید، فرصت‌ها و تهدیدهای موجود در صنعت کتاب بپردازیم.

وی با طرح این موضوع که در این گزارش به بررسی صنعت کتاب در هفت منظر مختلف پرداخته شده است تا به تمام ابعاد این صنعت توجه شود، اضافه می‌کند: این هفت منظر عبارت از آموزش و محتوا، تولید و اشتغال، گفتمان‌سازی و ترویج، بازار و فروش، مخاطب و مصرف، ارزیابی و نظارت و تأمین مالی است.

زین‌الدینی تأکید می‌کند: مهم‌ترین نکاتی که با مطالعه این مستند می‌توان دریافت کرد این است که ورودی‌های دانشگاهی سال ۱۳۹۹ مرتبط با صنعت کتاب در ۱۲ استان کشور ۱۰۵۲ نفر است، همچنین رشته‌های دانشگاهی مربوط به حوزه کتاب در ایران سه دسته است؛ کتابت و نگارگری، صنعت چاپ و مدیریت کتابخانه.

وی اضافه می‌کند: براساس این گزارش ۲۲۶ نفر از ظرفیت پذیرش، مربوط به دانشگاه‌های دولتی است، همچنین روند جذب دانشجوی مرتبط با صنعت کتاب به‌شدت کاهشی است و جذب دانشجو در سال ۱۳۹۶ بیش از ۲۵۰۰ نفر بوده که سال ۱۳۹۹ به ۱۰۵۲ نفر رسیده است.

پژوهشگر گروه سیاست‌پژوهی و تحلیل داده نمافر با اشاره به آمار دیگری که براساس این گزارش استخراج شده است، تصریح می‌کند: طبق بررسی‌ها مشخص شد که روند تولید کتاب از سال ۱۳۸۴ تا ۱۳۹۷ همواره صعودی اما روند تعداد شمارگان کتاب نزولی بوده است.

۷۶ درصد عناوین صنعت نشر در تهران

وی با تأکید بر اینکه ۷۶ درصد عناوین صنعت نشر در تهران منتشر می‌شود، اضافه می‌کند: این روند به سمت افزایش تمرکز در تهران است، بیشترین شمارگان کتاب و به پیروی از آن پُرکارترین انتشارات، نشرهای مربوط به کتاب‌های کمک‌آموزشی است که به نسبت میانگین تعداد صفحات کتاب، بیشترین حاشیه سود را نیز دارند.

زین‌الدینی بابیان اینکه خودانتشاری پدیده‌ای جدید در سطح جهان است، می‌گوید: شرکت‌هایی مانند آمازون پلتفرم‌های قدرتمندی را برای مؤلفان علاقه‌مند به این موضوع توسعه داده‌اند، تمایل مؤلفان به استفاده از خودانتشاری در سطح جهان به‌سرعت در حال افزایش است و در ایران نیز امکان خودانتشاری فراهم است اما حمایتی وجود ندارد، می‌توان استدلال کرد که زمینه فوق‌العاده‌ای در این زمینه در حال شکل‌گیری است.

وی در ادامه صحبت‌های خود با بیان اینکه سمنان بهترین استان از نظر تعداد کتابخانه در کشور است، اظهار می‌کند: در این استان به ازای هر ۱۰۰ هزار نفر، ۱۰ کتابخانه عمومی و به ازای هر نفر ۵.۱ کتاب وجود دارد اما تهران از منظر تعداد کتابخانه به ازای نفرات در بدترین وضعیت قرار دارد.

پژوهشگر گروه سیاست‌پژوهی و تحلیل داده نمافر در بخش دیگر صحبت‌های خود با اشاره به شیب نمودار میانگین قیمت کتاب در سال‌های اخیر می‌افزاید: این شیب به‌شدت تند و افزایشی است و این افزایش به سود فعالان این صنعت نیست؛ چراکه علت آن تورم است. با در نظر گرفتن افزایش قیمت کتاب، ارزش کتاب ارائه‌شده در سال‌های اخیر به‌مراتب کمتر از سال ۱۳۸۰ است.

بررسی وضعیت کنونی کتاب با داده و آمار

وی با اشاره به انتشار «داده‌نمای صنعت کتاب» می‌گوید: صنعت کتاب در کشور از موقعیت بالقوه و برجسته‌ای برخوردار است، برای اینکه با نگاهی تخصصی مدیریت شود، نیازمند آگاهی از سازوکارهای اقتصادی این صنعت است.

زین‌الدینی ادامه می‌دهد: از آنجا که سیاست‌های اقتصادی حاکم بر جامعه و رکود اقتصادی بر صنعت کتاب تأثیر مستقیم دارد، در گزارشی که از سوی گروه سیاست‌پژوهی و تحلیل داده نمافر با عنوان «داده‌نمای صنعت کتاب» منتشر شده است، وضعیت کنونی صنعت کتاب با رویکردی داده‌محور و آماری بررسی شده است.

وی با توضیح درباره قسمت‌های مختلف این گزارش اظهار می‌کند: در قسمت اول، تصویری کلی از صنعت کتاب، طبق هفت مؤلفه مهم شامل عناوین کتاب منتشر شده، تعداد شمارگان، حجم بازار، قیمت، تعداد ناشران، کتابخانه‌های عمومی و کتاب‌فروشی ارائه شده و در ادامه نیز روند وضعیت کتاب در کشور به روایت نمودار شرح داده شده است.

پژوهشگر گروه سیاست‌پژوهی و تحلیل داده نمافر درباره برخی نکات قابل‌توجه در این گزارش می‌افزاید: براساس این گزارش، روند تعداد عنوان کتاب همواره صعودی بوده است، بیشترین شمارگان کتاب و به پیروی از آن پرکارترین انتشارات در سال‌های اخیر، مربوط به کتاب‌های کمک‌درسی و کودک و نوجوان است؛ همچنین سال ۱۴۰۰ میزان شمارگان کتاب به حدود ۱۳۰ میلیون نسخه رسیده است که با حذف کتاب‌های کمک‌درسی، دینی و کودک نوجوان، این میزان به حدود ۵۰ میلیون نسخه می‌رسد.

وی با بیان اینکه طبق این گزارش قیمت حجم فروش بازار کتاب داخلی به حدود ۶,۲۰۰ تومان رسیده است، تصریح می‌کند: بیشترین قیمت حجم بازار فروش مربوط به کتاب‌های کمک‌درسی است؛ کتاب‌های ادبیات رتبه دوم را در اختیار دارند. شیب نمودار میانگین قیمت کتاب در سال‌های اخیر اگرچه به‌شدت صعودی است، اما روند قیمت تعدیل‌شده به این شکل نیست که نشان از تأثیر قیمت کتاب از تورم دارد.

زین‌الدینی اضافه می‌کند: در صورت صرف‌نظر از کتاب‌های کمک‌درسی و کودک و نوجوان، قیمت تعدیل‌شده کتاب در طول سال‌های مختلف، روند ثابتی را طی کرده است؛ همچنین کتاب کودک و نوجوان بیشترین میانگین قیمت هر صفحه کتاب را دارا است و پس از آن کتاب‌های کمک‌آموزشی در جایگاه دوم قرار دارند. براساس بررسی آمار و داده‌ها، به‌جز کتاب‌های کمک‌درسی و کودک و نوجوان، میزان چاپ نخست به تجدیدچاپ بیشتر است، روند تجدیدچاپ در کتاب‌های کمک‌درسی، صعودی است اما در سایر کتاب‌ها روند نزولی داشته است.

وی با بیان اینکه بررسی تعداد ناشران به‌عنوان مهم‌ترین بازیگران صنعت کتاب نشان می‌دهد که رشد ناشران فعال در گذر زمان بسیار جزئی است و در مقابل تعداد ناشران غیرفعال افزایش پیداکرده است، اظهار می‌کند: طبق آمار ارائه‌شده از سوی معاونت امور فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سال ۱۳۹۹، ۲۵۳۰ مجوز نشر صادر شده است که چندین برابر مجوز تعداد کتاب‌فروشی‌ها است و این موضوع آسیب جدی به اقتصاد نشر وارد کرده است.

کد خبر 635867

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.