زنانه‌شدن فقر پدیده‌ای فراگیر/احساس فقر درپی تبعیض‌ و فرصت‌های نابرابر

بی‌تردید فقر و نابرابری‌های اقتصادی و اجتماعی از مهم‌ترین معضلات جامعه بشری است که از جایگاه ویژه‌ای در بین سایر مسائل اجتماعی برخوردار است. فقر از بنیادی‌ترین مشکلات و ناهنجارترین دردهای زندگی انسان است که با وجود پیشرفت گسترده در زندگی بشری، میزان آن همچنان در جوامع مختلف درحال افزایش است.

به گزارش خبرنگار ایمنا، فقر دارای تعاریف مختلفی است و عوامل متعددی بر آن تأثیرگذار است. فقر به‌عنوان یکی از مسائل اجتماعی، در وقوع انحرافات و افزایش میزان آن به ویژه جرایم، اعتیاد و سرقت تأثیرگذار است. فقر به همه عواملی که آزادی انتخاب انسان را در مقابل خواست‌های معقول او محدود می‌کند و امنیت انسانی او را به چالش می‌کشاند، اشاره دارد.

پدیده‌هایی نظیر بیکاری، درآمد کم، بی‌سوادی یا کم‌سوادی، نبود امکانات بهداشتی، نداشتن دسترسی به سازمان‌ها و مراکز مهم تصمیم‌گیری، نبود فضای آموزشی، تفریحی و ورزشی با تعریف فقر در ارتباط است. افراد درگیر با فقر قادر به اداره یک سطح قابل قبول و مناسب زندگی نیستند. تنگدستی، ناکامی در رضایت‌مندی بر مبنای نیاز و کمبود در دست‌یابی به منابع، تحصیلات، مهارت، سلامتی، تغذیه، پناهگاه و امکانات بهداشتی پدید می‌آید که این موارد آسیب‌پذیری اجتماعی و خشونت کمبود آزادی را درپی دارد.

فقر درواقع «برآورد وضعیت اقتصادی مردم یک کشور و چگونگی توزیع منابع و درآمد» است. مورد استفاده قرار نگرفتن امکانات بالقوه اقتصادی، فقدان سرمایه لازم برای سرمایه‌گذاری، کمبود تقاضا برای نیروی‌کار، پایین‌بودن دستمزدها و رشد منفی، از دیگر آثار اقتصادی فقر است. فقرا به سبب محرومیتی که دارند، به‌طورمعمول از تحصیلات و تخصص لازم بی‌بهره هستند؛ در نتیجه از ظرفیت کارخانه‌ها، مزارع و دیگر منابع و امکانات استفاده کامل نمی‌شود، تولید کاهش می‌یابد و درنهایت، کشور فقیر برای تأمین نیازهای اساسی خود ناگزیر ارزش‌هایش را زیرپا می‌گذارد، دست نیاز به‌سوی کشورهای ثروتمند دراز می‌کند و به وابستگی اقتصادی که اغلب به وابستگی سیاسی می‌انجامد، تن می‌دهد.

درخصوص فقر، احساس و تظاهر به فقر، عوامل ایجادکننده فقر، فقر زنانه و راهکارهای بهبود وضعیت اقتصادی جامعه با حسین راغفر استاد دانشگاه الزهرا و پژوهشگر فقر و رفاه اجتماعی گفت‌وگویی داشتیم که در ادامه می‌خوانید:

فقر در معنای واقعی به چه مفهومی است و انواع آن چیست؟

در صورتی که فرد یا خانواده‌ای از حداقل‌های اساسی یک زندگی توأم با سلامتی برخوردار نباشد، درگیر فقر است و سلامت او دچار مخاطره خواهد بود. حداقل‌هایی که یک فرد باید از آن برخوردار باشد و عمدتاً نیازهای اساسی وی محسوب می‌شود، شامل دسترسی به حداقل کالری لازم برای تغذیه، حداقل دسترسی به سرپناه مناسب، حداقل دسترسی به خدمات سلامت برای پیشگیری از بیماری‌های قابل پیشگیری، حداقل دسترسی به آموزش و پرورش و تحصیلات و حداقل دسترسی به پوشاک مناسب به نحوی که فرد با حضور در جامعه احساس شرم کند، است و همه موارد بیان شده، عناصر اصلی تشکیل دهنده موردی هستند که از آن به عنوان «فقر مطلق» یاد می‌شود.

انواع فقر بسته به تعریف آن متفاوت است و یکی از انواع آن، فقر مطلق نام دارد و به وضعیتی اطلاق می‌شود که منابع در دسترس یک فرد حتی کفاف غذای او را نیز نمی‌دهد. بنا بر این توصیف، فرد دارای فقر مطلق احتمالاً با مشکلاتی نظیر گرسنگی، سوءتغذیه یا تغذیه ناکافی روبه‌رو است و به‌طورطبیعی کسی که در این وضعیت قرار بگیرد، از سایر نیازهای حداقلی نظیر دسترسی به حمل‌ونقل مناسب، خدمات سلامت، خدمات آموزشی و مسکن مناسب نیز برخوردار نخواهد بود که به این حالت «فقر شدید» گفته می‌شود.

نوعی از فقر نیز «فقر نسبی» نام دارد که در آن فرد با میانگین جامعه سنجیده می‌شود؛ به عنوان مثال بیان می‌شود افرادی که درآمد آن‌ها از ۶۰ درصد میانگین درآمد جامعه کمتر است، دچار فقر هستند. این میانه و درصد سنجیده شده همواره می‌تواند تغییر کند و این خط فرضی، خط فقر نسبی نامیده می‌شود.

مهم‌ترین عوامل فقر و فقر بین‌نسلی چیست؟

مهم‌ترین عامل فقر، سیاست‌های بخش عمومی، دولت‌ها و حکومت‌ها است که در این سیاست‌ها، منابع و فرصت‌ها به صورت بسیار نامتوازنی توزیع می‌شود؛ به نحوی که گروه‌هایی از جمعیت قادر نخواهند بود ظرفیت‌های خود را رشد دهند و حتی به علت این نابرابری در دسترسی به فرصت‌ها، از جریان اصلی جامعه عقب می‌مانند. درواقع اصلی‌ترین عامل شکل‌گیری فقر را در سیاست‌های بخش عمومی و سیاست‌هایی که فرصت‌ها را به صورت نابرابر در جامعه توزیع می‌کنند، باید شناسایی کرد.

اگر فردی به علت اینکه در خانواده‌ای فقیر متولد شده است نمی‌تواند به مدرسه مناسبی برود، به طورطبیعی فرصت‌های رشد را از دست می‌دهد و در آینده نیز هنگامی که به سن اشتغال می‌رسد، شغل مناسبی پیدا نمی‌کند یا شغلی که به آن مشغول می‌شود، دستمزدهای بسیار نازلی دارد؛ به همین علت درگیر فقر می‌شود و در چنین شرایطی فقر از نسلی به نسل دیگر منتقل می‌شود.

روند فقر در کشور چگونه بوده و چه مواردی باعث افزایش آن شده است؟

عوامل متعددی در کار است و ازجمله آن‌ها می‌توان به فرصت‌های شغلی و خلق شغل اشاره کرد که به شدت به سرمایه‌گذاری در جامعه وابستگی دارد. از سال ۹۰ تاکنون، سرمایه‌گذاری خالص در کشور منفی بوده، منابع سرمایه‌گذاری شده حتی استهلاک سرمایه‌های موجود را تأمین نکرده و به همین علت فرصت‌های شغلی محدودتر و همزمان رکود اقتصادی بیشتر شده است.

بخش قابل توجهی از مشاغل از بین رفته، بیکاری افزایش یافته و پیامدهای بیکاری به صورت رشد ناهنجاری‌ها مانند رشد جرم، اعتیاد، افسردگی، خودکشی، فرار مغزها، مهاجرت از کشور و فرار سرمایه‌ها خود را نشان داده است و کماکان نیز ادامه دارد. طبق آنچه که امروز دیده می‌شود، به نظر می‌رسد چشم‌انداز روشنی برای خروج از ادامه این وضعیت به چشم نمی‌خورد و برای اینکه این تغییر صورت گیرد، نیازمند تغییر اساسی ساختاری در ساختار اقتصاد کشور هستیم که البته این تغییر نیز به چشم نمی‌خورد.

چند درصد از فقر در جامعه ما واقعی و چند درصد ساختگی است؟

گروهی از فرصت‌های بهتری برخوردار هستند و طبیعی است که زندگی آن‌ها با افزایش مصرف، بیشتر خود را نشان دهد و بیشتر دیده شوند؛ به عنوان مثال در جامعه فردی که سوار بر خودروی لوکس است، بیشتر دیده می‌شود تا فردی که با خودروی ضعیفی به دنبال حمل مسافر و کالا در شهر می‌چرخد و احتمالاً درآمد ناچیزی هم دارد. بنابراین این مسئله به منزله نابرابری است و گروهی به هر نحوی از فرصت‌های بهتری برخوردارند و از آن‌ها استفاده می‌کنند. ظهور و بروز مصرف این افراد، بیش از افرادی است که از حداقل‌های زندگی محروم هستند و جمعیت بزرگی از جامعه را در سال‌های اخیر شکل داده‌اند.

ممکن است گروهی نیز برای گریز از فشارهای روحی و روانی، متوسل به نوعی تظاهر به مصرف باشند یا با رفتن به مسافرت بخواهند بخشی از فشارهای روحی خود را کاهش دهند، اما این موضوع بدان معنا نیست که آن‌ها افراد ثروتمندی هستند، بلکه به نوعی التیام فشارهای روحی است که بر اثر محدودیت‌های اقتصادی و معیشتی گرفتار آن هستند. درحال‌حاضر زندگی معمول جمعیت بزرگی از کشور، با فقر مطلق روبه‌رو است که توان تأمین نیازهای اولیه خود و فرزندان خود را ندارند.

آیا فقر در جامعه ما به سمت زنانه شدن پیش می‌رود؟

مدت‌ها است که پدیده «فقر زنانه» وجود دارد و پدیده‌ای نسبتاً جهانی است. در بسیاری از کشورها به خصوص در ایران، بخش قابل توجهی از مشاغل غیررسمی، پوشش‌های بیمه‌ای ندارند و دستمزدهای نازلی دارند. دلایل متعددی نظیر ایجاد مشکل برای سرپرست خانواده یا بیکاری مرد سرپرست خانوار، منجر به ورود خانم‌ها به بازار کار شده است و بانوان عهده‌دار بسیاری از مشاغل مذکور هستند که همواره مورد استثمار قرار می‌گیرند؛ همین موضوع موجب می‌شود که بخش قابل توجهی از این گروه، علی‌رغم تلاش بسیاری که انجام می‌دهند، قادر به تأمین حداقل‌های زندگی خود نباشند و درگیر فقر شوند.

این موضوع به خصوص در جامعه‌ای مانند ایران که هر روز شغل محدودتر و افراد بیشتری به خیل عظیم بیکاران اضافه می‌شوند صدق می‌کند و طبیعی است که بخش قابل توجهی از این افراد را زنان تشکیل دهند. درخواست کار نیز بسیار بالا اما فرصت‌های شغلی کم است، همین رقابت باعث سقوط دستمزدها می‌شود و افراد برای تأمین حداقل‌های زندگی خود به همین دستمزدهای حداقل هم رضایت دهند؛ بنابراین این درصد از افراد دچار فقر هستند و در راستای علل مذکور، فقر زنانه دیده می‌شود. «فقر زنانه» پدیده‌ای فراگیر در بخش قابل توجهی از دنیا به خصوص کشور ایران شده است.

استاندارهای فقر در کشورهای مختلف چگونه است؟

معیارهای فقر از یک جامعه به جامعه دیگر متفاوت است، اما یک اصل غیرقابل تقلیل وجود دارد و آن اینکه افراد باید بتوانند یک زندگی حداقلی عاری از بیماری، سوءتغذیه و بی‌سامانی داشته باشند و از این موارد فراتر روند؛ بنابراین اگر فردی مسکن مناسب نداشته باشد یا دارای حداقل‌ها نباشد، صرف‌نظر از اینکه دیگران در جامعه چگونه زندگی می‌کنند، درگیر فقر مطلق خواهد بود.

فقر، سطح مشخصی از زندگی است که متناسب با عرف و شرایط اقتصادی آن جامعه صرف نظر از اینکه چقدر درآمد دارند، تعریف می‌شود. حداقل‌های یک زندگی در هر جامعه‌ای باید تأمین شود و طبیعی است که این حداقل‌ها در شرایط مختلف به صورت متفاوت با قیمت‌های مختلف تأمین شود و به همین علت خط فقر نیز متفاوت خواهد بود.

چرا برخی افراد با اینکه فقیر نیستند، احساس فقیربودن یا ترس از فقیر بودن دارند؟

اشکال مختلف ناامنی‌ها ازجمله تورم‌های بسیار بزرگ و بی‌ثباتی در مشاغل، از عواملی است که افراد را دچار نگرانی می‌کند. در صورتی که افراد احساس کنند شغل آن‌ها بی‌ثبات است یا درآمدشان با توجه به تورم‌های پیش‌رو، امکان تأمین حداقل‌های زندگی را به آن‌ها نمی‌دهد، طبیعی است که دچار احساس فقیربودن می‌شوند.

علاوه بر موضوع بیان شده، افراد در بسیاری از موارد خود را با گروهی مرجع، خانواده‌ای نمونه یا افرادی در سطح خود مقایسه می‌کنند و اگر به یکباره شاهد بهبود وضعیت طرف مقایسه باشند در صورتی که وضعیت خود آن‌ها بدتر شده یا ثابت مانده باشد، احساس عقب‌ماندگی می‌کنند و درپی آن احساس فقر و تبعیض دارند؛ البته این موضوع در بسیاری از موارد به علت وجود تبعیض‌ها یا فرصت‌های نابرابری است که ممکن است در اختیار برخی افراد قرار گیرد و موقعیت آنها را یک شبه تغییر دهد.

چه راهکارهایی برای فقرزدایی و بهبود سطح رفاهی جامعه وجود دارد؟

مهم‌ترین عامل فقرزادیی، ایجاد اشتغال و شغل باثبات و پایدار است. ایجاد شغل پایدار و باثبات نیز نیازمند سرمایه‌گذاری در جامعه است و سرمایه‌گذاری در جامعه به عوامل متعددی وابسته است که عمده آن‌ها به فضای کسب و کار کشور و فرصت‌های بازدهی مناسب سرمایه‌گذاری‌های مولد و تولیدی بازمی‌گردد. این موضوعی است که متأسفانه در طول ۱۱ سال گذشته در جامعه با این بحران روبه‌رو هستیم.

این بحران سبب شده بازدهی سرمایه‌های صنعتی که می‌تواند شغل بیافریند، هرروز محدودتر شود و از آن سو نیز فعالیت‌های غیرمولد، سوداگری روی خرید و فروش زمین، سکه یا ارز، فعالیت‌های پرسود شوند و فعالیت‌های تولیدی سود خود را از دست داده بدانند؛ در نتیجه افراد منابع خود را وارد سرمایه‌گذاری‌های مولد نمی‌کنند و متعاقب آن شغلی ایجاد نمی‌شود. برای حل این بحران باید زمینه‌های سرمایه‌گذاری و جذب سرمایه‌ها در حوزه‌های صنعتی، تولیدی و مولد فراهم شود تا از این مرحله عبور کنیم.

کد خبر 588982

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.