به گزارش خبرنگار ایمنا، مطبوعات و رسانههای آزاد و شفاف در هر جامعهای از ارکان توسعه و دموکراسی محسوب میشود، لذا خبرگزاری ایمنا مرور بر بخشی از عناوین مطبوعات کشور را به صورت روزانه در دستور کار خود دارد.
روزنامه ایران در صفحه نخست امروز خود با تیتر «یارانه دارو در جیب مردم» نوشت: اصلاح سیاستهای ارزی دارو که از مهرماه سال گذشته از سوی دولت سیزدهم کلید خورده بود پس از ۹ ماه کشوقوس و مناقشات فراوان بین مجلس شورای اسلامی، وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، سازمان برنامه و بودجه و سازمانهای بیمهگر درنهایت با تصمیم رئیسجمهور به ایستگاه پایانی رسید.
اصلاح سیاست ارزی با هدف کوتاه کردن دست دلالان، قاچاق معکوس دارو و جمعآوری بازار سیاه دارو از جمله سیاستهای انتخاباتی دکتر سید ابراهیم رئیسی در حوزه سلامت کشور بود که حالا ثمره ماهها تلاش دولت برای انتقال ارز ترجیحی به انتهای زنجیره تأمین دارو به بار نشسته و آنطور که وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی اعلام کرده است طبق دستور رئیسجمهور به سازمان برنامه و بودجه، این سازمان موظف است بودجه هشت هزار میلیارد تومانی را به منظور پوشش بیمهای داروهای مشمول ارز ترجیحی در اختیار سازمانهای بیمهگر قرار دهد؛ گرچه مخالفان اصلاح سیاستهای ارزی از همان ابتدا اوضاع نابسامان بازار دارو را با کلید واژه «حذف ارز ترجیحی دارو» به گرانی و کمبودهای مقطعی دارو گره زدند و با ملتهب نشان دادن بازار دارویی کشور چنان بلبشویی در برخی رسانهها به راه انداختند که نشان دهند دولت با حذف ارز ترجیحی دارو به دنبال افزایش قیمت دارو و پرداختی از جیب مردم است.
با همه این ناملایمات دولت سیزدهم در عمل نشان داد که قرار نیست مردم مابهالتفاوت نرخ ارز ترجیحی و نیمایی را از جیب پرداخت کنند، بلکه هدف تقویت ساختار بیمههای همگانی برای حمایت بیشتر از بیماران است به طوریکه طی ماههای اخیر پنج میلیون و چهارصد هزار نفر از افراد فاقد بیمه از سه دهک پایین جامعه تحتپوشش بیمه سلامت قرار گرفتند؛ اما واقعیت ماجرا چیست و در عمل با حذف ارز ترجیحی چه فرایندی طی میشود؟
داروهای تولید داخل که واردات مواد اولیه آنها مشمول ارز ترجیحی میشد، طبق روند اصلاح سیاستهای ارزی، با حذف این ارز یک مابهالتفاوت نرخ ارز ترجیحی و نیمایی برای مواد اولیه دارند که حالا قرار است در صورت اجرایی شدن این فرایند، به جای آنکه این ارز به ابتدای زنجیره یعنی واردکنندهها تخصیص داده شود در اختیار انتهای زنجیره یعنی سازمانهای بیمهگر قرار گیرد. به بیان دیگر با اصلاح سیاست ارزی، قیمت دارو برای بیمار تغییری نمیکند و متغیری به اسم یارانه دارو در هنگام خرید در نسخههای بیماران اعمال میشود و دولت آن را پرداخت میکند. بر این اساس فرانشیز بیماران همان مبلغ سال قبل باقی میماند و افزایشی نخواهد داشت.
آنطور که سجاد اسماعیلی مشاور رئیس سازمان غذا و دارو به «ایران» خبر میدهد، «این طرح از آخر تیرماه عملیاتی میشود.»
روزنامه جوان در صفحه نخست امروز خود با تیتر «ائتلاف در شنزار» نوشت: پس از چند هفته، انتظار سعودی - صهیونیستی برای ورود جو بایدن، رئیسجمهور آمریکا به منطقه به سر آمد و او روز چهار شنبه وارد تلآویو خواهد شد تا با کمک متحدانش نسخه جدیدی را برای خاورمیانه بپیچند؛ نسخهای که در آن تشکیل ائتلاف ضدایرانی با محوریت ریاض و تلآویو، متقاعد کردن سعودیها برای افزایش تولیدات نفتی برای کاهش قیمت حاملهای انرژی در جهان و مهمتر از همه هموار کردن مسیر عادیسازی عربستان و رژیم صهیونیستی از جمله اولویتهای اصلی آن به شمار میرود.
اما تجربه ثابت کرده که هرگونه طرحی در منطقه بدون مشارکت ایران و با هدف ضربه زدن به مقاومت کاری از پیش نخواهد برد و ائتلاف نمایشی هم که قرار است روی ستونهای «گنبد آهنین» برپا شود، سقفی بالا سر خود نخواهد داشت، چرا که ایران گفته قاطعانه به این طرح مخرب واکنش نشان خواهد داد و سپری که قرار است امنیت برای شیخنشینها و اسرائیل به ارمغان آورد، وحشت و ترس را به آنها هدیه خواهد کرد.
جو بایدن، رئیسجمهور آمریکا قرار است از روز چهار شنبه سفری دو روزه را به عربستان سعودی و سرزمینهای اشغالی انجام دهد و مقامات عربی و صهیونیستی از مدتها پیش چنان این سفر را بزرگنمایی کردهاند که انگار قرار است تحول بنیادین در منطقه رخ دهد.
در این سفر آنگونه که رسانهها کم و بیش به آن پرداختهاند، چند مسئله مورد بررسی قرار خواهد گرفت. آمریکا که پس از بحران اوکراین سیاست منزوی کردن روسیه و شکست این کشور در میدان اوکراین را در اولویت سیاست خارجی خود قرار داده است تلاش میکند با کمک متحدانش در خاورمیانه بخشی از پروژههای خود در جهان را عملی کند. مسئله انرژی اکنون در اولویت غربیها قرار دارد و کشورهای عربی خلیج فارس با در اختیار داشتن ذخایر عظیم انرژی میتوانند به کمک غربیها بشتابند. به همین خاطر یکی از مسائلی که در سفر بایدن به عربستان مطرح خواهد شد، مسئله نفت است.
با توجه به اینکه غرب پس از شروع جنگ اوکراین به دلیل تحریمها علیه روسیه، با بحران انرژی دست و پنجه نرم میکند لذا بایدن تلاش میکند سعودیها را به افزایش تولیدات نفتی متقاعد کند تا هم قیمت نفت در بازارهای جهانی را متعادل کند و هم بخشی از نیازهای اروپا را از این طریق تأمین کند.
هرچند مقامات عربستان پیشتر مخالفت خود را با این درخواست واشنگتن اعلام کردهاند، اما بایدن تلاش خواهد کرد در این سفر سعودیها را با خود همراه کند. از آنجا که قیمت انرژی در اروپا و آمریکا اوج گرفته است و مقامات این کشورها در مدیریت آن ناتوان ماندهاند به کمک متحدانشان در منطقه نیاز دارند تا شاید بتوانند بخشی از این بحران را حل کنند.
سفر آتی بایدن به منطقه عمدتاً ناشی از بحران سیاسی داخلی آمریکا است که به قیمت نفت مرتبط است. این درحالی است که در ماههای اخیر قیمت سوخت و به ویژه بنزین در آمریکا رکورد تازهای را ثبت کرده و هر روز در حال افزایش است که واکنشهای زیادی را در داخل این کشور به همراه داشته است و حتی این مسئله به کاهش محبوبیت بایدن در نظرسنجیها منجر شده است.
با وجود تلاشهای بایدن برای تعدیل قیمتها در بازارهای جهانی، دورنمای روشنی برای تحقق این برنامهها وجود ندارد. به گزارش فارینپالسی، واقعیت ناخوشایند این است که صاحبان نفت قبلاً کاهش مداوم محدودیتهای عرضه را در قیمت انرژی لحاظ کردهاند و تعهدات عربستان برای پمپاژ بیشتر نفت در واکنش به سفر بایدن برای کاهش قیمت در آینده بسیار ناچیز خواهد بود. بنابراین، تحلیلگران انرژی انتظار دارند که در طولانی مدت، تقاضای جهانی نفت از عرضه پیشی بگیرد.
روزنامه خراسان در صفحه نخست امروز خود با تیتر «چرایی تضمین خواهی ایران» نوشت: بن بست مذاکرات هستهای با هدف رفع تحریمها و احیای برجام هنوز باز نشده و حتی مذاکرات ۴۸ ساعته دوحه قطر نیز که پس از ۱۰۰ روز توقف گفتوگوهای رودررو قرار بود کمکی به حل مسئله کند، نتوانسته کاری را از پیش ببرد.
با این حال شاهد تغییر ادبیات در برخی حوزهها به ویژه مشکل اصلی باقی مانده بر سر توافق هستیم. در حالی که در هفتههای قبل موضوع سپاه و خروج آن از فهرست ادعایی تروریسم آمریکا (FTO) به عنوان مشکل اصلی از سوی طرف آمریکایی مطرح میشد، به تازگی مشکل ارائه تضمینهای لازم و کافی از سوی واشنگتن، بیش از دیگر موضوعات مطرح شده به گوش میرسد.
حسین امیرعبداللهیان وزیر خارجه کشورمان در نشست خبری با همتای قطری خود با بیان اینکه محور اصلی گفتوگوها در دوحه موضوع تضمینهای مورد درخواست ایران بوده است، افزود: «بحث تضمین مؤثر از سوی آمریکا در حوزه هر آن چیزی است که بخواهد نفع کامل اقتصادی ایران از برجام را تحت تأثیر قرار دهد. در مسیر اخذ تضمینها، آمریکا باید متعهد باشد که جمهوری اسلامی ایران از مزایای کامل توافق سال ۲۰۱۵ برخوردار خواهد بود.»
دکتر محمد مرندی تحلیلگر مسائل بینالملل و مشاور رسانهای سابق تیم مذاکراتی ایران در گفتوگویی تصریح کرد: «تضمینها مشکل اصلی است و ما در این حوزه تضمینهایی فراتر از دولت بایدن نمیخواهیم.»
آمریکاییها هم اگر چه نه به صراحت اما بارها در روزهای اخیر گفتهاند ایران خواستههای فرابرجامی دارد که به نظر میرسد به همین تضمینها اشاره دارند. هرچند ایران بارها گفته چه موضوع خروج سپاه از FTO که در گذشته بیشتر مطرح بود و چه موضوع تضمینها، فرابرجامی نیست و وزیرخارجه ایران نیز تاکید دارد: «ما هیچ گونه مطالبه زیادهخواهانه و هیچ گونه مطالبه فرابرجامی مورد ادعای آمریکا را نداریم و مطالبات ما کاملاً در چارچوب توافق سال ۲۰۱۵ است»
اما رفتار زیادهخواهانه واشنگتن و فرافکنیهای همیشگی آنها در مذاکرات همچنان به دنبال فرابرجامی نشان دادن این خواسته منطقی است. قبل از هر چیز باید روشن کرد در واقع همه کسانی که در موضوعات بینالمللی و دیپلماسی دستی بر آتش دارند، میدانند در این حوزه نمیتوان هیچ چیزی به عنوان تضمین پایدار و واقعی از طرف مقابل گرفت و کشورها بر اساس منافعی که در زمان و مکان مشخص دارند، تصمیم به ادامه حضور در یک قرارداد و توافق میگیرند یا برعکس از آن خارج میشوند.
با وجود این، چرا ایران دنبال «تضمین» است و این تضمین چه میتواند باشد و چه فایدهای دارد؟ جمهوری اسلامی ایران در ۲۳ تیر ۱۳۹۴( حدود هفت سال قبل) پای توافقی را امضا کرد که در برابر رفع همه تحریمهای هستهای و لغو شش قطعنامه تحریمی شورای امنیت بابت برنامه هستهایاش، تعهدات فنی و محدودیتهایی را در برنامه اتمی صلح آمیزش قبول میکند و به گواه گزارشهای ۱۵ گانه آژانس بینالمللی انرژی اتمی تا اردیبهشت ۱۳۹۸ به درستی هم انجام داد؛ اما طرف مقابل به تعهدات خود به خوبی عمل نکرد و حتی در همان سالهای ۹۴ تا ۹۷ که ترامپ از برجام خارج شد، نه تنها بدعهدیهای فراوان داشت بلکه در برخی موارد تحریمهای جدیدی وضع کرد که با روح برجام در تضاد کامل بود.
حالا در بزنگاه توافقی جدید که نتیجهاش بازگشت همه طرفها به برجام خواهد بود، این حداقل خواسته و طبیعیترین شرطی است که ایران مطرح کرده است و از آمریکا میخواهد اگر واقعاً به دنبال احیای برجام و انتفاع اقتصادی ایران از این توافق است، تضمینهای مورد درخواست تهران را ارائه کند تا شرکتهای خارجی با حداقلی از اعتماد به آینده در ایران سرمایهگذاری کنند. در غیر این صورت و اگر تنها با یک ورق کاغذ قرار باشد برجام احیا شود، بعید به نظر میرسد بانک یا شرکتی این ریسک بالای طبیعی را قبول کند و حاضر به همکاری تجاری با ایران شود. آیا این خواسته، فرابرجامی و زاییده جدید ایرانیها است؟ خیر.
نظر شما