رمزگشایی از لفظ «شهید» و «شهادت» در چالدران

امروزه جمعیت اندکی با اصطلاح «شهیدگاه» آشنایی دارند و اساساً واژه مقدس «شهید»، زمانی بر اذهان مردم کوچه و بازار تداعی می‌شود که نامی از شهدای صدر اسلام، حادثه کربلا و در تاریخ معاصر، شهدای دفاع مقدس در میان باشد و از شهدای عرصه‌های دیگر تاریخ این مرز و بوم کم‌تر نامی به میان آمده است.

به گزارش خبرنگار ایمنا و بر اساس یادداشتی از محمدرضا بکرانی، استاد دانشگاه و دکتری علوم سیاسی، قیام‌هایی چون سربداران، نهضت جنگل، دلاوران تنگستان و مدافعان چالدران وقایعی است که با کندوکاو در منشأ و محتوای آن می‌توان پی برد که مردم مسلمان ایران در ادوار مختلف، از صدر اسلام تاکنون، مدافعانی چون سلمان فارسی، کیان ایرانی، مدافعان دشت چالدران، رزمندگان دفاع مقدس و مدافعان حرم را به خود دیده است و همیشه دلاورانی در میدان جهاد دفاعی داشته است.

«حادثه چالدران» که در گوشه‌گوشه تاریخ از آن با اصطلاح «جنگ چالدران» از آن یاد شده است، ماهیت دفایی داشته است، بنابراین به‌کارگیری نام «مدافعان چالدران»، برای دلاوران دفاع از سرزمین، ناموس و مذهب مقدس تشیع در مقابل دشمن بی‌رحمی که رگه‌های تعصب کور در آن جاری بود و تسلط او بر میهن ما حاصلی جز تجاوز و سیطره ظالم بر مظلوم نداشت، شایسته‌تر به نظر می‌رسد.

سال ۸۹۳ هجری شمسی بود که سلطان «سلیم اول» با ۲۰۰ هزار سپاهی مسلح به سلاح گرم و توپ به مرزهای غربی با دلایلی هم‌چون نفرت از شیعه که به دست شاه‌اسماعیل به رسمیت شناخته بود و حذف مذهب شافعی که تا آن زمان در اغلب مناطق ایران رسمیت داشت، هجوم آورد و در مقابل سپاه ۴۰ هزارنفری قزلباش‌های کلاه‌سرخ، سرسلسله صفوی که مریدانش از او به عنوان «مرشد کامل» یاد می‌کردند، قرار گرفتند، قزلباش‌هایی که با وجود فزونی نفرات ارتش عثمانی نسبت به جمعیت آنها در مقام دفاع، مردانه جنگیدند.

درباره نتیجه این جنگ نابرابر که در آن نه در تعداد نفرات و سلاح برابری بود و نه در کنار مرشد کامل، مشاوران هوشیار وجود داشت، نقل است: که «نورعلی خلیفه‌لو» و «محمدخان استاجلو» که با روش‌های جنگی عثمانیان آشنایی داشتند، از شاه اسماعیل خواستند تا قبل از تکمیل آرایش دشمن حمله آغاز شود که با مخالفت شاه و «دورمیش‌خان استاجلو» این پیشنهاد رد شد، نگاه غرورآمیز دورمیش‌خان که مجال دادن به دشمن، جهت آرایش نظامی را سبب جنگی که دلیری ایرانیان را به نمایش می‌گذاشت، قلمداد می‌کرد و شاه اسماعیل هم شاید به دلیل غلبه تعصب صوفیانه‌اش این مهلت را به جوانمردی تعبیر می‌کرد.

در اینجا لازم است برای روشن شدن موضوع بحث پیرامون اطلاق واژه شهید، به کشته‌شدگان دشت چالدران از آیات قرآن کریم و روایات معصومین (ع) مدد بگیریم. خداوند متعال در آیه ۲۰ سوره توبه می‌فرمایند: «کسانی که ایمان آورده و هجرت کرده و در راه خدا با مال و جانشان به جهاد پرداخته‌اند، نزد خدا مقامی هر چه بالاتر دارند و اینان همان رستگارانند.»

در روایتی از امام صادق (ع) نیز آمده است که کسی که برای دفاع از مال، جان و ناموس خود در مقابل دشمن ایستادگی کند و کشته شود، شهید است.

از این رو می‌توان نام شهید را بر سربازان موسوم به قزلباش در دشت چالدران که شیعه‌مذهب بودند و خود را پیرو حضرت علی علیه السلام (ع) می‌دانستند و در مقابل سلطان خون‌ریز عثمانی که در کارنامه خود از برادرکشی تا کشتار شیعیان در گستره حکومتش کم نداشت، صف‌آرایی کردند، گذاشت؛ سربازانی که از دین مبین اسلام و مذهب تشیع حاکم بر ایران تا آخرین نفس دفاع کردند و مظلومانه همچون «رزم‌آوران شلمچه» در خون خود غلطیدند.

شهدای دشت چالدران برای ما میراث با عظمت تشیع را با ریختن خود حفظ کردند و رایحه خوش ستارگان آل‌محمد (ص) را در آسمان ایران زمین برای همیشه به ارمغان گذاشتند.

از جمله افراد شاخصی که نام آنها در دشت چالدران بین شهدا قرار گرفت، می‌توان به دو نفری که علامه امینی در کتاب «شهدا الفضیلة» از آن نام برده است، اشاره کرد، «سیدمیر نظام‌الدین عبدالباقی‌یزدی»، وکیل (وزیر اعظم) دولت صفوی و «سیدمیر شریف‌الدین علی‌شیرازی‌صدر»، شیخ‌الاسلام دولت صفوی که مزار هر دو در ضریح موجود در یادمان چالدران در آذربایجان غربی قرار گرفته است.

پس از جنگ به دستور شاه اسماعیل اول، پیکر شهدای دشت چالدران را به اردبیل و در کنار مقبره جد پدری او «شیخ‌صفی‌الدین اردبیلی» منتقل کردند و در قبرستانی که به شهیدگاه معروف شد، به خاک سپردند.

کد خبر 584119

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.