۳ بار طلاق در زندگی عروس ۱۶ ساله!

امروز دخترم به خاطر یک طرز فکر اشتباه در چاله‌ای افتاده است که همه تلاش‌های من برای خروج او از این وضعیت بی‌فایده مانده است. حالا نه تنها زندگی خودم را آشفته کرده‌ام بلکه دخترم را به نابودی کشانده‌ام به طوری که نمی‌توانم او را از لانه‌های فساد جمع کنم.

‌به گزارش ایمنا، زن ۴۵ ساله که برای رهایی از یک مخمصه دردناک به قانون پناه آورده بود درحالی که می‌گفت نمی‌خواهم دخترم زندانی شود ولی باید او را از این منجلاب بیرون بکشم به پلیس، گفت: حدود هشت سال قبل در حالی دچار مشکلات اقتصادی شدیم که همسرم بیکار شده بود. آن روزها در شهرستان دیگری زندگی می‌کردیم و همسرم نمی‌توانست مخارج زندگی را تأمین کند مدتی بعد برای رهایی از این وضعیت تصمیم گرفتیم به مشهد مهاجرت کنیم تا همسرم شغل مناسبی پیدا کند.

بالاخره اینجا شهر بزرگی است و کسی بیکار نمی‌ماند. این بود که اسباب و اثاثیه منزلمان را جمع کردیم و به امید یک زندگی بهتر راهی این شهر شدیم در آن شرایط پرداخت اجاره منزل برای ما مشکل بود به همین دلیل منزل کوچکی را در منطقه جنوب شهر اجاره کردیم. تا اجاره بهای کمتری بپردازیم ولی یافتن یک شغل خوب تنها یک رؤیا بود و همسرم تا ظهر سرگذر می‌ایستاد و باز با دست خالی به منزل بازمی‌گشت.

تا اینکه به دست‌فروشی در خیابان روی آورد اما با آنکه درآمد خوبی نداشت باز هم بر اثر رفت و آمد با دوستان خلافکارش به مصرف موادمخدر آلوده شد از آن به بعد زندگی ما طوری در گرداب مواد افیونی افتاد که دخترم در همان دوران ابتدایی ترک تحصیل کرد و من به خاطر یک طرز فکر اشتباه تصمیم گرفتم دخترم را در سنین کودکی عروس کنم چرا که ازدواج در سنین کودکی بین فامیل و بستگان ما یک رسم دیرینه بود من هم به همین دلیل دخترم را در سن ۱۲ سالگی عروس کردم اما متأسفانه دامادم فردی معتاد از کار درآمد و زندگی آن‌ها تنها سه ماه طول کشید.

دخترم که هنوز راه و رسم شوهرداری را نیاموخته بود از همسرش طلاق گرفت ولی از آن به بعد دیگر نمی‌توانستیم او را کنترل کنیم چرا که پدرش غرق در منجلاب موادمخدر بود و من هم باید برای تأمین هزینه‌های زندگی و پرداخت اجاره منزل تلاش می‌کردم غفلت از وضعیت فرزندانم موجب شد دخترم درپی یک عشق خیابانی با پسر دیگری ازدواج کند اما آن پسر علاقه‌ای به دخترم نداشت و تنها بر اثر هوس‌های خیابانی با او ازدواج کرده بود و او را لایق زندگی مشترک نمی‌دانست.

این بود که خیلی زود اختلافاتشان شدت گرفت و دومین مهر طلاق بر شناسنامه‌اش خودنمایی کرد متأسفانه دخترم از این ازدواج‌های ناموفق عبرت نگرفت و باز هم برای سومین بار و به دنبال یک دوستی خیابانی دیگر به عقد موقت مرد متاهلی درآمد اما وقتی همسر آن مرد متوجه موضوع شد چنان دخترم را تحت فشار قرار داد که از سومین همسرش نیز طلاق گرفت. درحالی که دخترم هنوز ۱۶ سال بیشتر ندارد روزگار تلخی را تجربه کرده است اما باز هم به نصیحت‌های دلسوزانه من درباره این عشق‌های پوچ خیابانی گوش نمی‌کندو

من هم با آنکه بسیار نگران او هستم هیچ کاری از دستم ساخته نیست. او اکنون با جوان دیگری آشنا شده و به لانه‌های فساد رفت و آمد می‌کند اما همچنان ارتباط خیابانی خود را پنهان می‌کند و حاضر نیست شیوه صحیح زندگی را در پیش بگیرد از همه مهم‌تر می‌ترسم دختر هفت ساله‌ام را نیز با خودش همراه کند با وجود این قصد دارم او را از این منجلاب بیرون بکشم ولی نمی‌خواهم زندانی شود.

منبع: رکنا

کد خبر 583867

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.