۱۵ خرداد ۱۴۰۱ - ۰۶:۰۰
قیامی در قامت غیرت

ماه خرداد تا نیمه راه آمده بود که خبری از دل محله یخچال قاضی قم به شهرهای بزرگ رسید. خبر، حکایت از بازداشت امام خمینی (ره) داشت، درست در نیمه‌های شب آن هم از منزل شخصی و انتقال به باشگاه افسران تهران و پس از آن به پادگان قصر.

به گزارش خبرنگار ایمنا، خرداد سال ۱۳۴۲ با ماه محرم یکی شده بود و بساط عاشقی سرور و سالار شهیدان (ع) در سراسر کشور برپا شده بود.

منزل امام (ره) هم یکی از این خیمه‌ها بود و پناهی برای قرار بی‌قراران امام حسین (ع) و پایگاهی برای روشنگری مردم. از اول محرم مراجع و علمای قم بنا بر توصیه امام (ره) از ظلم‌های رژیم شاهنشاهی برای مردم می‌گفتند. کاری که خود امام (ره) هم در سخنرانی‌ها انجام می‌دادند.

کلام امام (ره) نصیحت‌گونه بود برای شاه و آگاهی‌بخش برای عموم مردم. اثرات اجتماعی سخنرانی‌های امام (ره) چنان بود که مردم معترض از تصمیمات نابخردانه رژیم پهلوی را به خیابان‌ها کشاند و اعتراضات مردمی با تجمع و تظاهرات چون تیغ تیزی بر چشم رژیم شاهنشاهی فرو رفت.

شاه که حلقه اصلی این اعتراضات مردمی را امام خمینی (ره) می‌دانست چاره‌ای جز دستگیری ایشان برایش باقی نمانده بود تا اینکه عاقبت فرمان بازداشت امام (ره) را صادر کرد. بازداشت امام (ره) خشم پنهان مردم را چند برابر کرد و گستردگی اعتراضات را چندین برابر، نه تنها قم که شهرهای دیگر نیز در پی خبر بازداشت امام (ره) مراتب نارضایتی از وضعیت موجود در کشور را با راهپیمایی‌های گسترده به نمایش گذاشتند.

حنجره‌ها یکی شد و صدای زنان و مردان برای یک خواسته مشترک هم صدا شد «یا مرگ یا خمینی»، مطالبه‌ای به قد و قواره خروشی خشمگین. دانه‌دانه مرد و زن به‌هم رسیدند و چنان سیلی از آدم شکل گرفت که می‌توانست شلاقی محکم بر عریانی افکار پوچ و وابسته رژیم پهلوی بکوبد. این خروش مردمی در ابتدا با ترس نظامیان همراه شد، اما طولی نکشید که آنها را دست به اسلحه کرد. دهان مسلسل‌ها باز شد و خشم اسلحه‌ها تیر شد و قلب بود که یکی‌یکی نشانه می‌گرفت.

جواب صدای حنجره‌ها تیر شد، جواب مشت‌های در هم تنیده و رو به آسمان رفته پر از گلایه از وضع زمانه رگبار مسلسل شد، جواب سنگ‌های سرد پنهان در مشت‌های درهم گره خورده، سایه مهیب هواپیماهای غول پیکر نظامی شد، غرش ماشین‌های زرهی شد، تانک‌های وحشی شد، بازداشت روحانیون شد، دستگیری بازاری‌ها شد، جنازه شد، جنازه روی جنازه، شهید، روی شهید.

غروب قم، غم داشت، غمی عجیب، غمی که شبیه همیشه نبود، شبیه هیچ موقع نبود، غروب هیچ شهری مثل همیشه نبود، خیابان‌های از نفس افتاده، کوچه‌های رنگ و رو پریده، بوی خون، دهان‌های تلخ، دردهای سر، پریشان حالی‌های مادر، خانه‌های بی خبر از احوال پدر، آه‌های سرد همسر، بی‌تابی‌های دختر، اشک پسر، کامیون‌های حمل اجساد شهیدان، جان‌های بی جان در نشانی‌های بی نشان و خردادی پر از زخم که درست در نیمه راه کمر خم کرد.

پانزدهم خرداد آن سال پُر بود از بهاری که به پایان نرسیده، پرپر شد. بغض قم ترکید و وطن اسیر یک درد مشترک شد. دست‌ها به هم رسید، مشت‌ها محکم شد، لباس‌ها کفن شد و کفن‌ها خونین.

حرکتی که مرداب را پس زد و جاری شدن را فریاد. این قیام سوگی به همراه داشت، به قد غم همه مردم ایران. قیامی در قامت غیرت که غایتش چنین در کلام امام خمینی (ره) هویدا شد؛ پانزدهم خرداد از خاطره‌ها محو نخواهد شد و باید در سالروز آن، هرچه بیشتر این قیام را زنده نگه داشت.

کد خبر 579760

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.