روایت تازه جواد منصوری از قیام ۱۵ خرداد

رژیم شاه تصور می‌کرد قیام سرکوب شده در حالی که این گونه نبود و جریان انقلابی آرام آرام رشد کرد تا به سال ۵۷ رسید از این رو امام(ره) ۱۵ خرداد را به عنوان مبدا انقلاب و روزی که بذر انقلاب کاشته شد، معرفی کردند.

به گزارش خبرنگار ایمنا، قیام ۱۵ خرداد حرکتی بود که در راه خدا آغاز شد و برای خدا تداوم یافت، این حرکت امروز منشأ برکات بزرگی در عصر کنونی شده است این راه شکل دادن تمدنی بزرگی و نوین الهی براساس دستورات قرآن کریم و معارف اهل بیت است. قیام ۱۵ خرداد نشان دهنده این بود که مردم حاضر هستند برای مرجع تقلید خود تا پای خون مقاومت کنند و تا پای جان بایستند و اعتراض خود را به نام پهلوی اعلام کنند.

قیام ۱۵ خرداد ابتدای یک حرکت اقتداری برای انقلاب بود، وقتی رژیم مردم را قتل عام کرد و با بستن ورودی‌های میادین مردم را به رگبار بستند ظاهراً قیام سرکوب شد اما در باطن اتفاق دیگری رخ داد و آن اتفاق این بود که مردم به ماهیت رژیم پی بردند و در واقع خون‌هایی که ریخته شد عده بیشتری را به سمت فعالیت انقلاب سوق داد و با این حرکت کم کم زمینه ورود طیف‌های دیگر را به مباحث انقلاب آماده و زمینه انقلاب را فراهم کرد.

به مناسبت سالروز قیام ۱۵ خرداد با جواد منصوری، نخستین فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به گفت‌وگو پرداختیم که مشروح آن را در ادامه می‌خوانید:

ریشه‌های آغاز قیام ۱۵ خرداد چیست؟

از ابتدای سال ۴۰ با تغییر سیاست‌های جدید آمریکا، سیاست‌های رژیم شاه در ارتباط با اداره کشور تغییراتی در هویت اسلامی، اقتصادی و سیاسی به وجود آمد. از این رو مهم‌ترین اهداف سیاست جدید شاه، تضمین سلطه دائمی آمریکا بر ایران بر ابعاد سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و نظامی - امنیتی بود.

در این راستا مبارزاتی علیه رژیم شاه آغاز شد و علما، روحانیون و مردم وارد این مبارزه شدند. به تدریج مبارزه‌ها شدت گرفت زیرت آمریکا اصرار به اجرای سیاست‌ها داشت و از طرفی شاه متعهد به اجرای سیاست‌ها شده بود.

لذا رودررویی مردم با رژیم افزایش پیدا کرد تا اینکه به ابتدای سال ۴۲ رسیدیم که رژیم شاه در برنامه‌ای با تصور بر مرغوب سازی، به مردم و علما در مدرسه فیضیه قم در روز شهادت امام صادق (ع) حمله وحشیانه‌ای کرد.

در واقع رژیم قصد داشت به مردم و علما بفهماند که ما در اجرای برنامه‌ها جدی هستیم و در مقابله با مردم و خواسته‌های مراجع به هیچ عنوان کوتاه نمی‌آییم و به این ترتیب باید شما از صحنه خارج شوید، این هدف حمله وحشیانه‌ای بود که به مدرسه فیضیه صورت گرفت. اما این اقدام نتیجه عکس داد.

با حرکت‌هایی که حضرت امام (ره) از ابتدای سال ۴۲ به عنوان یک مرجع تقلید و رهبر نهضت اسلامی انجام دادند، علی رغم اینکه رژیم به تصور خود مرجعیت شیعه را بعد از رحلت آیت الله بروجردی به نجف منتقل کرده بود ولی عملاً این اتفاق عکس هدف شاه واقع شد.

به هر جهت تحولات به تدریج ادامه پیدا کرد اما نکته حایز اهمیت این است که چه رژیم و چه دولت‌های حامی شاه مانند آمریکا، اسرائیل و انگلیس تصور نمی‌کردند که روحانیون این گونه وارد صحنه شوند و مردم از آن‌ها حمایت و حرکت کنند.

برای اینکه می‌گفتند چندین دهه از زمان کودتای ۱۲۹۹ رضا خان روحانیون را محدود و سرکوب و حوزه‌های علمیه را تحت فشار قرار دادیم و آنچه که باید برای خارج کردن آن‌ها از صحنه سیاست انجام بگیرد صورت گرفتهه است، این در حالی است که تصور نمی‌کردند حضرت امام این‌گونه صریح بحث سیاست در اسلام و مداخله در امور کشور را مطرح کنند و با صراحت در مقابل آمریکا و اسرائیل سخن بگویند.

قبل از محرم سال ۴۲ حضرت امام یک اعلامیه به تمام وعاظ و جلسات عزاداری دادند که در آن نوشته شده بود، اهداف امام حسین (ع) و افشاگری از ماهیت رژیم و تسلط آمریکا و اسرائیل بر ایران را انجام بدهید و بدانید که در آینده رژیم برای مردم برنامه دارد و همین مضوعات را برای مردم توضیح دهید.

در این راستا رژیم شاه هم متقابلاً تهدید کرد، همچین شخص شاه به صحن آمد و تند و تیز صحبت کرد اما نکته مهم این است که رئیس ساواک به تمام مراکز امنیتی و اطلاعاتی کشور دستور داد که هیچ برخوردی با مردم و وعاظ نکنید و اجازه دهید جلسات عزاداری به روال عادی برگزار شود.

در این راستا این سیاست را ساواک بخشنامه کرد و تا روز عاشورا تقریباً مردم در جلسات، صحبت‌ها، شعارها و نوحه‌ها آزاد بودند، همچنین در راهپیمایی تاریخی در روز عاشورا مردم صریحاً شعارهایی علیه رژیم سر دادند و به این ترتیب وضعیت تازه‌ای به وجود آمد به ویژه اینکه تعداد شرکت کنندگان و ترکیب شرکت کنندگان در این عزاداری راهپیمایی گونه از تمام اقشار جامعه بود.

ظهر عاشورا گذشت و تصور رژیم بر این بود که این راهپیمایی هم گذشت اما عصر روز عاشورا حضرت امام (ره) در مدرسه فیضیه سخنرانی کردند که معروف است به سخنرانی تاریخی، در آن‌جا نوع بیان و مواضع امام در مقابل مسائل کشور متفاوت بود به این معنا که تا آن روز حضرت امام به عنوان معترض و منتقد به سیاست‌ها و کسی که از دولت و شاه می‌خواست که ملاحظات مردم و کشور و اسلام را داشته باشد می‌شناختند.

اما در سخنرانی عصر عاشورا در روز ۱۳ خرداد ۴۲ حضرت امام تقریباً براندازی رژیم را نشانه رفت و شاه را با یزید مقایسه کرد و صریحاً عدم صلاحیت شاه بر حکومت را اعلام کرد و این رژیم و اقدامات و برنامه‌های آن را غیر قابل تحمل خواند.

صبح چهاردهم خرداد سران رژیم جمع شدند گفتند آیت الله خمینی برنامه براندازی رژیم را در سر دارد و اگر ما در مقابل صحبت‌های ایشان اقدامی نکنیم ممکن است این حرکت گسترش پیدا کند. جمع بندی سران رژیم این بود که اگر ما آیت الله خمینی را دستگیر کنیم اتفاقی نمی‌افتد زیرا علما و مراجع دیگر حرکتی نخواهند کرد و مردم هم دلیلی بر جمع شدن نخواهند داشت. لذا صبح ۱۵ خرداد ایشان را دستگیر می‌کنند و به تهران می‌آورند.

ناگهان ساعت هفت صبح از قم یک حرکت کاملاً خودجوش و مردمی شروع شد و به شهرستان‌های مشهد، تبریز، کاشان، یزد و … تسری پیدا کرد و مهم‌ترین شعاری که آن روز مردم سر دادند چیزی بود که به هیچ عنوان برای رژیم قابل تحمل نبود و آن عبارت این بود " یا مرگ یا خمینی، مرگ بر شاه" یعنی این شعار صرفاً اعتراض به دستگیری امام نبود در واقع مردم بحث سرنگونی رژیم و مرگ شاه را شعار دادند.

شعارهای مردم در روز ١٥خرداد سال ٤٢ چه بود؟

آن روز جمعیت زیادی با طول بیش از یک کیلومتر آمده بودند و یک شعار مشخص می‌دادند و آن "یا مرگ یا خمینی، مرگ بر شاه" بود اما شعارهای دیگری از جمله مرگ بر آمریکا، مرگ بر اسرائیل و مرگ بر انگلیس هم سر دادند.

نکته حایز اهمیت این است که رژیم شاه هیچ عکس العملی در مقبل این تظاهرات انجام نداد. اما اتفاقی که افتاد وضعیت را تغییر داد یعنی سخنان امام در عصر عاشورا، مردم را برای براندازی آماده کرد از این رو صبح ۱۵ خرداد مردم بیرون ریختند.

در این قیام هیچ حزب و شخصیت و تشکیلاتی نه از قبل برنامه داشت و نه شعاری داده بود نه تدارکی دیده بودند بلکه کاملاً خودجوش و لحظه‌ای این قیام صورت گرفت از این رو رژیم صددرصد غافل‌گیر شد.

حسین فردوست رئیس دفتر ویژه اطلاعات رژیم، گفته بود ساعت هشت وارد ساواک شدم و یک فرد آمریکایی که در دفتر ساواک کار می‌کرد به من گفت که خبر دارید در خیابان‌ها چه خبر است؟ مردم به خیابان آمدند و دارند شعار می‌دهند و به کلانتری‌ها و مراکز دولتی حمله کردند و در حال رفتن به سمت رادیو هستند.

از این رو تنها گزینه برای مقابله با این وضعیت را کشتار مردم می‌دیدند و هیچ راه دیگری برای کنترل وضعیت نبود لذا دستور دادند مرد را به رگبار ببندند که در این راستا تعداد زیادی کشته، زخمی و دستگیر شدند.

قیام ۱۵ خرداد سال ۴۲ چه تاثیری در شکل‌گیری انقلاب بزرگ در سال ۵۷ گذاشت؟

تصور می‌کردند این قیام سرکوب شده در حالی که این گونه نبود در واقع جریان انقلابی آرام آرام رشد کرد تا به سال ۵۷ رسید از این رو امام ۱۵ خرداد را به عنوان مبدا انقلاب معرفی کرد یعنی روزی که بذر انقلاب کاشته شد.

اتفاق مهمی که در ۱۵ خرداد ۴۲ واقع شد این بود که از اقشار مختلف جامعه با انگیزه دینی برای دفاع از دین و مرجعیت آمدند و در مقابل گلوله‌های رژیم شاه ایستادند. لذا امام گفتند تا زمانی که این اعتقادات، روحیه و حرکت مانند قیام ۱۵ خرداد باشد این انقلاب ماندگار است.

لذا این جمله حضرت امام که فرمودند ملتی که شهادت دارد و اسارت ندارد یکی از نمودهای ۱۵ خرداد و قدرت انقلاب است که در واقع در ۱۵ خرداد این بذر کاشته شد.

کد خبر 579724

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.