دست‌نیافتنی‌های نیمه پنهان جامعه

مشارکت زنان این نیمه‌پنهان و فعال جامعه، یکی از پیش‌شرط‌های توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی هر جامعه است. در گستره جهانی، زنان نقش مهمی در فعالیت‌های اجتماعی و اقتصادی برعهده دارند؛ اما مشارکت اجتماعی آن‌ها در کشورهای در حال توسعه با چالش‌هایی مواجه است.

به گزارش خبرنگار ایمنا، چند دهه حضور چشمگیر زنان در جامعه گرچه با هیاهوی افزایش سهم ورود به دانشگاه‌ها و بازار کار همراه بوده است، اما هنوز این نیمه پنهان جامعه برای دست یافتن به برابری اجتماعی و اقتصادی، راه درازی را از تغییر فرهنگ، قوانین و نظام اجتماعی در پیش دارد.

مشارکت زنان ایرانی در بازار کار، صد سال بعد از ورود زنان جوامع صنعتی به فعالیت‌های اجتماعی بود و این مشارکت، در طول سه دهه اخیر با نوسان‌های مختلفی روبه‌رو شده است. براساس آمارها، نرخ مشارکت زنان در بازار کار کشورهای پیشرفته آمریکای‌شمالی و کانادا، حدود ۵۰ درصد است؛ درحالی‌که این عدد در کشورهای خاورمیانه بین ۱۱ تا ۱۳ درصد و نرخ اشتغال زنان در ایران، براساس آمارهای سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی، حدود ۱۱ درصد برآورد می‌شود.

باورها و ارزش‌های سنتی و واقعیت‌های فرهنگی موجود، سبب شده است که مردان، تأمین‌کننده اصلی اقتصاد خانواده باشند؛ همچنین با توجه به برخی کارکردهای زنان مانند به دنیا آوردن فرزندان، تغذیه و تربیت آن‌ها و وظایف زناشویی، این بخش از جامعه مسئولیت کاری و اجتماعی کمتری به عهده دارند و این فرصت را به مردان واگذار می‌کنند. با این حال افزایش سهم زنان در ورود به دانشگاه طی سه دهه گذشته، با تلاش فارغ‌التحصیلان برای پیشرفت در مشاغل دولتی و خصوصی همراه بوده است؛ اما هنوز هم زنان از فرصت‌های اجتماعی و اقتصادی کمتری در جامعه برخوردارند.

دست‌نیافتنی‌های نیمه پنهان جامعه

زنان شاغل چه می‌گویند؟

زهرا ۲۸ ساله که صندوقدار یک فروشگاه زنجیره‌ای است، خود را لیسانس حسابداری معرفی می‌کند و می‌گوید: رشته حسابداری را به این دلیل انتخاب کردم که پس از فارغ‌التحصیلی بیکار نمانم؛ اما بعد از مدتی که جویای کار بودم و در شرکت‌های حسابداری به شکل آزمایشی کارآموزی کردم، حقوق و شرایط کار آن‌قدر سخت بود که از کار در رشته حسابداری منصرف شدم و تصمیم گرفتم دنبال شغلی با حقوق و بیمه باشم. اگرچه این‌جا ساعت کار زیاد است حداقل حقوق را دریافت می‌کنم، اما دستکم کار مشخص است و بیمه هم دارم.

مریم ۳۲ ساله که در یک فروشگاه پوشاک مشغول به کار است، می‌گوید: لیسانس روان‌شناسی دارم و دوست داشتم در یک مرکز مشاوره کار کنم، اما چون باید ادامه تحصیل می‌دادم و مدرک بالاتری می‌گرفتم تا به عنوان مشاور پذیرفته شوم، مجبورم در طول هفته کار کنم و آخر هفته به دانشگاه بروم. این‌جا قرارداد کار و بیمه ندارم؛ اما قرار است حداقل حقوق اداره کار را دریافت کنم که به نظرم نسبت به ساعت کاری و خستگی این کار، کافی نیست.

سمیه که صاحب یک مغازه کوچک دوخت پوشاک است، هدف خود را راه‌اندازی یک کارگاه خیاطی می‌داند و اظهار می‌کند: پنج سال قبل که این مغازه را اجاره کردم، برنامه‌ریزی کرده بودم که پس از دو سه سال کارگاه را توسعه دهم و چند چرخ و نیرو اضافه کنم؛ اما گرفتن سفارش از توزیع‌کنندگان عمده پوشاک و تهیه چرخ و وسایل موردنیاز برای کارگاه آن‌قدر سخت بود که هنوز در جای اولم هستم! گاهی اوقات فکر می‌کنم که این نابرابری دخل و خرج بی‌دلیل نیست و باید سراغ کار دیگری بروم.

مژگان نیز که متولد سال ۶۸ و دانش‌آموخته رشته مکانیک است، می‌گوید: وقتی در این رشته قبول شدم، همه اطرافیان توصیه کردند تغییر رشته بدهم زیرا آن را مناسب یک زن نمی‌دانستند؛ اما با علاقه آن را ادامه دادم و بعد از گرفتن مدرک لیسانس، به دلیل ازدواج و تولد دو فرزندم نتوانستم به داشتن شغل یا ادامه تحصیل فکر کنم؛ وقتی بچه‌ها به سن مدرسه رسیدند دنبال پیدا کردن شغلی مرتبط با رشته خودم بودم، اما به جز چند شغل تمام وقت در شهرک‌های صنعتی اطراف، مورد مناسبی پیدا نکردم.

وی که دوره‌های مربیگری مهد کودک را می‌گذراند، ادامه می‌دهد: امیدوارم بتوانم وارد این شغل شوم؛ درحالی‌که بیشتر پسران هم‌دوره من بلافاصله پس از فارغ‌التحصیلی وارد بازار کار شدند و اکنون در شرکت‌های دولتی یا خصوصی مشغول به کار هستند.

نابرابری‌های آشکار در زمینه فرصت‌های شغلی

نفیسه عروجی دبیر مرکز کارآفرینی مرکز آموزش علمی کاربردی ایران‌سپهر در گفت‌وگو با خبرنگار ایمنا، اظهار می‌کند: استقلال مالی برای زنان باعث افزایش اعتماد به نفس و تربیت فرزندانی با باور قوی می‌شود، مادران شاغل دارای استقلال مالی و ریسک بالاتری هستند و بهتر می‌توانند وظیفه مدیریت مالی، بحران و ریسک را انجام می‌دهند.

وی می‌افزاید: در نگاه کلی، قانون اساسی حقوق زنان در مشاغل را بسیار جامع تدوین کرده است، اما وقتی وارد جزئیات می‌شویم به وضوح می‌بینیم که تفاوت‌های بسیاری در زمینه فرصت‌های شغلی دیده می‌شود؛ از سوی دیگر شغل‌های کم‌درآمد و موقت بسیاری به زنان واگذار می‌شود.

چالش‌های دشوار برای به دست آوردن جایگاه اجتماعی

دبیر مرکز کارآفرینی مرکز آموزش علمی‌کاربردی ایران‌سپهر ادامه می‌دهد: برخی زنان به علت دور بودن از جامعه شغلی، مهارت و توسعه فردی خود را از دست داده‌اند. این قشر از زنان با تحصیلات بالا و جویای کار، برای به دست آوردن جایگاه‌های اجتماعی و استفاده از فرصت‌ها باید به شبکه‌های شغلی و ارزشی کسب و کارها بپیوندند.

وی از دست دادن انگیزه و نشاط اجتماعی، کاهش اعتماد به نفس و خودباوری را از پیامدهای نابرابری اجتماعی بین زنان و مردان می‌داند و می‌افزاید: راهکار مؤثر، ایجاد بستر آگاهی برای زنان و آموزش و توسعه فردی آن‌ها خواهد بود که این موضوع، تنها به دست خودشان امکان‌پذیر است؛ البته در کنار آن، دولت نیز باید بستر ورود، برابری و رضایت زنان از نظر فرهنگی و ساختاری ایجاد کند.

افزایش شغل‌های کاذب و ناکارآمد برای زنان

عروجی با تاکید بر لزوم بسترسازی فرهنگی برای مشارکت اجتماعی و اقتصادی زنان می‌گوید: اگر چنین بستری فراهم نشود، حجم شغل‌های کاذب و ناکارآمد افزایش می‌یابد و تبدیل به یک هنجار اجتماعی می‌شود؛ از سوی دیگر زنان باید بیاموزند در کنار هم کار کنند و اگر این آموزش‌ها و مهارت‌ها به افراد ارائه نشود، به‌جای ارتقای توسعه فردی، زنان به سمت یک رفتار هنجارگونه برضد یکدیگر می‌روند که برخی مواقع در محیط‌های کاری شاهد آن هستیم.

وی با اشاره به آسیب‌های نبود مهارت برای مشارکت اجتماعی زنان، ادامه می‌دهد: مردان به دلیل حضور در محیط واقعی کار، نبود نقد به خطاها و شکست‌های آن‌ها و رسیدن به مفهوم منافع، بهتر می‌توانند کنار هم کار کنند؛ اما در بین زنان گفت‌وگوهای حاشیه‌ای و نقد بسیار به شکست‌ها و خطاهای آن‌ها باعث می‌شود که به حاشیه رانده شوند؛ به همین دلیل کار کردن برای زنان در بخش خصوصی یا دولتی، چندین برابر سخت‌تر از مردان است.

از رشد نیافتن مهارت‌های فردی تا کاهش رشد اقتصادی

این کارآفرین می‌افزاید: افزایش تعداد مصرف‌کنندگان بدون اضافه شدن ارزش افزوده به جامعه، افزایش طلاق، کاهش نیروی انسانی ماهر در صنعت، افزایش بی‌رویه حقوق با وجود نبود نیروی انسانی ماهر، افزایش آسیب اجتماعی، فاصله درک و تفاهم بین اعضای خانواده به دلیل ایجاد سرگرمی‌های کاذب، عدم رشد مهارت‌های فردی زنان و به دست آوردن اعتماد به‌نفس‌کاذب، کاهش شدید رشد اقتصادی و ایجاد شغل‌های ناپایدار و کاذب برخی از مهم‌ترین آسیب‌های مشارکت نداشتن زنان در فعالیت‌های اجتماعی و اقتصادی است.

وی تصریح می‌کند: یکی از موانع دریافت تسهیلات برای کارآفرینی زنان این است که معمولاً اشتغال زنان برای بانک‌ها سود ندارد و به دلیل لزوم تعهد به بازپرداخت وام و دریافت وام‌های ارزان‌قیمت از دولت برای مشاغل خانگی، امکان دریافت سود تسهیلات برای بانک‌ها فراهم نیست؛ همچنین در بسیاری موارد وام‌ها توسط زنان گرفته و توسط همسران بازپرداخت می‌شود که براین اساس، بانک‌ها زنان را دردسر می‌دانند و این شرایط به نابرابری در جایگاه اجتماعی زنان و مردان، اشتغال و کارآفرینی دامن می‌زند.

نقش دولت در ایجاد فرصت‌های برابر در جامعه

دبیر مرکز کارآفرینی مرکز آموزش علمی‌کاربردی ایران‌سپهر، نقش دولت در فرهنگ‌سازی و ایجاد فرصت‌های برابر بین افراد جامعه را مؤثر می‌داند و تاکید می‌کند: خلق فرصت‌های ناپایدار و موقت با حداقل درآمد در شرایط کنونی به زیان زنان بوده است؛ زیرا آن‌ها یا به اجبار برای امرار معاش خود به سمت شغل‌های طاقت‌فرسا یا شغل‌هایی با دستمزد بسیار پایین و موقت رفته‌انج به گونه‌ای که تنها نیازهای روزمره خود و فرزندان را تأمین کنند.

وی افزایش شغل‌های کاذب و آسیب‌دیده در جامعه را تهدیدی بزرگ برای سلامت افراد می‌داند و می‌گوید: با وجود فرصت‌های برابر، رفع موانع اشتغال در بین زنان، آموزش مدیریت کسب‌وکار، ترویج فرهنگ گفت‌وگو بین زنان، برگزاری نشست‌های آزاد بین زنان و مطالبه‌گری آن‌ها در فضای آزاد فرهنگی و اتصال زنان شاغل به بازارها و فرصت‌های متناسب با استعدادهای خود، برخی از مهم‌ترین راهکارهای بهبود اوضاع کنونی است.

دست‌نیافتنی‌های نیمه پنهان جامعه

حضور نمادین در بخش دولتی و دوری دانشگاه از صنعت

عروجی با اشاره به اینکه در بخش دولتی به زنان اجازه رشد داده نمی‌شود، می‌افزاید: زنان در نهایت با سمت معاون، مدیرکل یا فرماندار دیده می‌شوند و به دلایل زیرساختی و تفکری حاکم بر جامعه، ریسک اقدام و گفت‌وگو از آن‌ها گرفته می‌شود؛ آنان بیشتر براساس جسارت خود بسیاری از سمت‌ها را پذیرفته‌اند.

وی مشارکت زنان در بخش خصوصی را نیز با چالش‌های فراوانی همراه می‌داند و می‌گوید: در این بخش نیز اگر زنان مالک باشند، توانایی مطالبه‌گری، هدایت، به‌روزرسانی و رشد سازمان را دارند و اگر کارمند سازمان باشند و رشد نکنند، بیشتر به دلیل نداشتن مهارت و تخصص فردی است و باید از سازمان خارج شوند.

دبیر مرکز کارآفرینی علمی‌کاربردی ایران‌سپهر آموزش، ایجاد فرهنگ گفت‌وگو، تشکیل تیم و مشارکت در منافع مشترک را برخی از راهکارهای پیشرفت زنان در سازمان‌های دولتی و خصوصی می‌داند و می‌افزاید: یکی از موانع ورود زنان به فعالیت‌های اجتماعی، پذیرش دانشگاه‌ها بیش از نیاز و مهیا نکردن فرصت شغلی توسط دولت است. دانشگاه برای دولت بیشتر منبع درآمد است تا تربیت نیروی متخصص کشور؛ بنابراین نمی‌توان به خروجی دانشگاه برای بازار کار اعتماد کرد زیرا وقتی فارغ‌التحصیلان به بازار کار اتصال می‌یابند، متوجه می‌شوند که چقدر آموزش‌ها برای ورود به صنعت ناکارآمد بوده است.

نقش فراموش شده زنان در جامعه

وی بیشترین انتظار از دولت‌ها را تغییر رویکرد مداخله‌گری به بسترسازی می‌داند و خاطرنشان می‌کند: دولت موظف است راه‌های توسعه و پایداری صنعت و بنگاه‌ها را آسان کند تا خودبه‌خود جامعه به سمت اشتغال حرکت کند. یکی از معضلات اشتغال و نابرابری فرصت‌ها برای زنان، نبود بستر مناسب برای اشتغال آنان و ناپایداری مشاغل کوچک و البته تحریم‌ها است؛ باید توجه داشت که زنان از دیرباز کنار مردان مشغول بودند اما پس از انقلاب صنعتی و ورود تکنولوژی، مشاغل زنان به‌روزرسانی نشد و آن‌ها برای استفاده از این فرصت بازماندند.

عروجی با انتقاد از دیدگاه نادرستی که اشتغال زنان را به تأمین نیازهای مالی محدود می‌کند، ادامه می‌دهد: این تفکر که تنها مردان باید نیاز مالی را برای زنان برطرف کنند یا اینکه زنان فقط برای تهیه مایحتاج روزانه و مصارف شخصی خود کار می‌کنند، عاملی بازدارنده برای پیشرفت زنان است؛ به همین دلیل زنان مرفه جامعه برای ورود به بازار کار با انتقاد روبه‌رو می‌شوند.

وی وجود مهارت را یکی از عوامل مهم موفقیت زنان می‌داند و می‌گوید: درصورتی‌که زنان در بالاترین پست دولتی قرار گیرند اما مهارت و جسارت استفاده از آن جایگاه را نداشته باشند، برای بهبود شرایط زنان در جامعه اثرگذار نخواهند بود؛ به همین دلیل تلاش دولت‌ها برای بهبود سطح مدیریت زنان یک حرکت ضروری است.

دبیر مرکز کارآفرینی مرکز آموزش علمی‌کاربردی ایران‌سپهر، درباره بهبود شرایط اشتغال زنان در جامعه، خاطرنشان می‌کند: پیش از هر کار به ویژه تدوین قانون، لازم است که فرهنگ‌سازی ایجاد شود و این یک حرکت دوسویه است؛ یعنی هم جامعه زنان باید برای توسعه مهارت‌های خود تلاش کنند و هم در اسناد بالادستی بستر و فرهنگ ورود آن‌ها به مشاغل مناسب ایجاد شود.

زن خانه‌دار محصول جامعه مدرن

علیرضا شریفی‌یزدی، جامعه‌شناس و عضو هیئت علمی پژوهشکده مطالعات خانواده در گفت‌وگو با خبرنگار ایمنا، اظهار می‌کند: بسیاری افراد به نادرست فکر می‌کنند که پدیده زن خانه‌دار، یک پدیده سنتی صدها ساله خانواده ایرانی است؛ درحالی‌که این واقعیت ندارد از نظر روان‌شناسی اجتماعی و جامعه‌شناسی، زن ایرانی در هیچ‌یک از دوره‌های تاریخی به‌جز ۸۰ سال گذشته خانه‌دار نبوده است.

وی زن خانه‌دار را یک پدیده کاملاً مدرن معرفی می‌کند و می‌افزاید: برخلاف این تصور که زن باید در خانه بماند و تنها وظایفی مانند آشپزی، شست‌وشو و رفت‌وروب را به عهده داشته باشد، زنان ایرانی در همه ادوار تاریخی شاغل بوده‌اند؛ نمونه آن نیز مشارکت زنان عشایر یا روستایی در همه امور زندگی است که حتی گاهی بیش از مردان در فعالیت‌های کشاورزی و دامداری نقش دارند و در زمان فراغت نیز سرگرم بافتن گلیم یا قالی هستند.

عضو هیئت علمی پژوهشکده مطالعات خانواده، شاغل بودن مادر را مانعی برای تربیت فرزندان، همسرداری و رسیدگی به خانواده نمی‌داند و می‌گوید: اگر بخواهیم به شکل ریشه‌ای مسئله اشتغال زنان را حل کنیم، حتماً باید متناسب با شرایط امروز برای زنان کار و شغل در نظر بگیریم؛ البته درست است که در دوره‌های خاصی از زندگی خانوادگی مانند بارداری یا سه سال اول تولد فرزند بهتر است که یک زن شاغل به فرزندپروری مشغول باشد، اما قانون باید زمینه را برای این موضوع فراهم سازد که یک زن شاغل در این دوره‌ها بتواند بدون نگرانی از دست دادن شغل و با دریافت حقوق و مزایای خود، در خانه بماند و به فرزند خود رسیدگی کند.

رقابت نفس‌گیر برای تصدی مشاغل

وی با اشاره به مسابقه‌ای که نه تنها در ایران بلکه در بسیاری از جوامع بین زن و مرد برای تصدی مشاغل و کسب درآمد شکل گرفته است، تاکید می‌کند: زنان همیشه در این رقابت، صدمتر عقب‌تر از مردان قرار می‌گیرند؛ به عبارت دیگر می‌توان گفت که رقابت برای حضور در بازار کار برای زنان با مانع و برای مردان یک رقابت معمولی است، چالش‌های کنونی در این زمینه نیز بسیار سنگین است ازجمله اینکه سهم ۱۵ درصدی اشتغال زنان در کشور ما به نسبت کل جمعیت و جمعیت تحصیل‌کرده آن‌ها بسیار اندک است.

شریفی‌یزدی با اشاره به سهم ۶۰ درصدی زنان در ورود به دانشگاه‌ها، ادامه می‌دهد: این افراد پس از فارغ‌التحصیلی باید وارد بازار کار شوند؛ درحالی‌که سهم آن‌ها در همه حوزه‌ها و رشته‌ها بسیار اندک است، در نتیجه می‌توان گفت که میزان اشتغال و فرصت‌های کاری بین زن و مردم نه تنها در جامعه ما بلکه در بیشتر کشورهای دنیا برابر نیست.

وی امکان رشد زنان در بخش اداری یا خصوصی را به نسبت مردان بسیار کمتر می‌داند و می‌گوید: در زمینه کسب درآمد و دستمزد نیز همین شرایط وجود دارد؛ یعنی در بسیاری از مشاغل غیردولتی معمولاً با کار مساوی، زنان حقوق پایین‌تری دریافت می‌کنند؛ اگر این شرایط را با جهان مقایسه کنید می‌بینیم که در اروپا و آمریکا نیز همین وضعیت وجود دارد.

این جامعه‌شناس دلیل اصلی این نابرابری را زنانه و مردانه کردن بسیاری از مشاغل می‌داند و می‌افزاید: این تفکر نادرست در ذهن افراد جامعه شکل گرفته است که زنان نباید در برخی حرفه‌ها وارد شوند زیرا مردان تشخیص می‌دهند که برای خود و سلامتی آن‌ها مناسب نیست و این یکی از عوامل بازدارنده و نادرست است.

در هزارتوی قوانین نانوشته و دست‌وپاگیر

وی سومین چالش برای برقراری عدالت اجتماعی بین زنان و مردان را بازدارنده‌های حقوقی و قانونی معرفی می‌کند و می‌گوید: برخی موانع قانونی مانند ممنوعیت نامزدی زنان برای ریاست‌جمهوری یا انتخاب آن‌ها به عنوان رئیس یکی از قوای سه‌گانه، سفیر یا استاندار، فرماندار و بخشدار نشان‌دهنده نوع نگاه نادرست به کارآمدی زنان در مشاغل مهم است درحالی که در همه جای دنیا این موضوع اثبات شده که زنان در کار خود دقیق‌تر، منظم‌تر، سالم‌تر و به مراتب قانون‌مدارتر هستند.

شریفی‌یزدی تاکید می‌کند: این طور نیست که حقوقی از سوی مردان به زنان هدیه شود، بلکه آنان برای اثبات خود سخت‌تر از یک مرد تلاش می‌کنند؛ همچنین ازآنجاکه ستون و خیمه کانون خانواده بر زن استوار است و موضوع تعلیم و تربیت کودکان به ویژه در سال‌های اولیه زندگی نیز مستقیم به زنان برمی‌گردد، همه این عوامل فردی، خانوادگی و اجتماعی باعث شده که زنان در حد شایستگی‌ها و توانمندی‌های خود در جامعه بروز و ظهور نداشته باشند.

وی تصریح می‌کند: در همه جای دنیا اولویت اول و اصلی مردان، شغل آن‌هاست و حتی هویت خود را از کار می‌گیرند؛ درحالی‌که اولویت اصلی زنان، رابطه آن‌هاست؛ این موضوع نیز باعث می‌شود گاهی زنان به نفع رابطه، کار خود را کنار بگذارند، درحالی‌که می‌توان بین کار و رابطه برای یک زن تعادلی ایجاد کرد که هم بتواند به نقش‌های همسرانه و مادرانه رسیدگی کند و هم به عنوان یک عنصر متخصص و توانمند در حوزه‌های دارای علاقه و تخصص خود نقش‌آفرین باشد. استقلال اقتصادی یک زن هنوز در جامعه ما به اندازه یک مرد نیست و حتی گاهی همسران به اشتباه گمان می‌کنند اگر درآمدی از اشتغال زن به دست می‌آید، باید همه در راستای نیازهای خانواده به کار گرفته شود درحالی‌که باید مدیریت مستقیم بخشی از این درآمد به عهده زن باشد.

دست‌نیافتنی‌های نیمه پنهان جامعه

در جست‌وجوی تعادل و رفع باورهای نادرست

وی درباره پیامدهای نابرابری اجتماعی زنان و مردان می‌گوید: قاعده یک جامعه برپایه تعادل است؛ پس وقتی در جایی تعادل ایجاد نشود، زمینه برای شکل‌گیری مشکلات درون جامعه فراهم می‌شود؛ یعنی نبودِ تعادل میان زن و مردم به شکل مستقیم و غیرمستقیم خود را نشان می‌دهد؛ از جمله اینکه وقتی یک زن با وجود تحصیلات عالی نمی‌تواند جایگاهی در جامعه به دست آورد، در روابط خانوادگی نیز دچار مشکل خواهد شد.

وی با اشاره به شیوع افسردگی و سرخوردگی در زنانی که استعدادهای خود برای ورود به فعالیت اجتماعی را هدر رفته می‌بینند، تاکید می‌کند: برخلاف این باور نادرست که اگر زنی در بیرون از خانه کار کند، همسر و فرزند او لطمه می‌بینند، مطالعات نشان می‌دهد زنی که زمینه‌ای برای بروز استعدادهای خود در جامعه نداشته است به دلیل افسردگی نمی‌تواند رابطه مناسبی با همسر خود برقرار کند و کیفیت فرزندپروری او نیز دچار مشکل می‌شود؛ زیرا ممکن است یک زن شاغل در طول روز تنها ۲۰ دقیقه برای فرزند خود وقت بگذارد اما این زمان با کیفیت باعث رشد فرزند می‌شود.

شریفی‌یزدی می‌افزاید: این ناکامی‌ها به افراد احساس نداشتن امنیت می‌دهد، گاهی نیز مردانی که قدرت اقتصادی را به دست دارند یا از نظر حقوقی و فرهنگی از مزایایی برخوردارند، نیازهای روحی و روانی همسر خود را نادیده می‌گیرند.

دوری از اهداف توسعه بدون مشارکت نیمی از افراد جامعه

این جامعه‌شناس با اشاره به آسیب همه اعضای خانواده از نابرابری بین زن و مرد، می‌گوید: چالش‌های حضور و رشد زنان در جامعه بر رابطه بین همسران، شیوه تربیت فرزند، اثر منفی می‌گذارد و همه این‌ها در مطالعات مورد بررسی و اثبات قرار گرفته است؛ همچنین نادیده گرفتن نیمی از یک جامعه ۸۵ میلیون نفری، جامعه را از نیمی از ظرفیت رشد و پیشرفت محروم می‌کند و مردان نیز به دلیل تحمل فشار مضاعف، دچار فرسودگی روحی و جسمی خواهند شد.

وی استفاده از توانمندی‌های قابل توجه زنان را زمینه‌ساز دستیابی به اهداف توسعه جامعه می‌داند و می‌افزاید: در این اولویت‌ها باید به مقوله خانواده و حفظ حریم آن توجه شود اما درباره نقطه آغاز حرکت در این مسیر، به نظر می‌رسد که باید از تغییر نگرش جامعه به مقوله زن، اشتغال و مولد بودن زن شروع کنیم یعنی باید عنصرهای فرهنگی مانع این موضوع را اصلاح کنیم.

شریفی‌یزدی مشارکت اجتماعی و اقتصادی زنان را زمینه‌ساز رشد اجتماعی، عاطفی، فکری و تجربی آنها می‌داند و می‌گوید: این فرهنگ باید در بین افراد جامعه نهادینه شود که اختیار تصمیم‌گیری در این زمینه با زن است اگر دوست دارد بیرون از منزل کار کند، همسر و خانواده نباید مانع او شوند به ویژه آنکه زنان می‌توانند چند کار را همزمان به خوبی انجام دهند برخلاف مردان که نگاه آنها تونلی است و در یک زمان تنها می‌توانند روی یک موضوع تمرکز داشته باشند و همین موضوع نشان‌دهنده رشد ذهنی بیشتر زنان است.

کد خبر 577341

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.