تجربه جنگ در روز

سردار «مهدی کلیشادی» را می‌توان یکی از شناسنامه‌های جنگ خواند، فرمانده‌ای که سینه‌اش گنجینه ارزشمندی از خاطرات و رازهای جنگ است. دوست و هم‌رزم شهید «حاج‌احمد کاظمی» که شاهد اعلام خبر آزادی خرمشهر از طریق بی‌سیم به قرارگاه از سوی فرمانده تیپ هشت نجف اشرف بوده است.

به گزارش خبرنگار ایمنا، با غنائمی که از عملیات «فتح‌المبین» به‌دست آمده بود، توپخانه تیپ هشت نجف اشرف را به‌دستور شهید «حاج‌احمد کاظمی» تشکیل داد و با سمت فرماندهی توپخانه این تیپ وارد عملیات «الی بیت‌المقدس» شد، اما به دنبال شهادت «محمود حری» و «محمدجواد مصطفایی» فرمانده زرهی تیپ هشت نجف اشرف در این عملیات شد. سردار «مهدی کلیشادی» از نخستین کسانی است که وارد خرمشهر شد و زمانی که شهید کاظمی خبر آزادی خونین‌شهر و پیروزی رزمندگان اسلام را از طریق بی‌سیم به قرارگاه اعلام کرد، همراه او بوده است.

به مناسبت ایام سالروز آزادسازی خرمشهر همراه خاطرات او از استراتژیک‌ترین عملیات دوران دفاع مقدس شدیم. آنچه در ادامه می‌خوانید بخش اول گفت‌وگو با دوست و هم‌رزم شهید کاظمی از نقش تیپ هشت نجف اشرف در عملیات «الی بیت‌المقدس» است.

تیپ هشت نجف اشرف با چند گردان وارد عملیات الی بیت‌المقدس شد؟

در تعاریف نظامی، یگانی را تیپ می‌گویند که حداقل سه گردان و حداکثر پنج گردان مانوری داشته باشد و یک لشکر مرکب از سه تیپ است، یعنی هر لشکر حداقل ۹ گردان و حداکثر ۱۵ گردان دارد، اما تیپ نجف در عملیات الی بیت‌المقدس از مرحله اول تا مرحله چهارم که به آزادی خرمشهر منجر شد، بیش از ۳۰ گردان پیاده وارد عمل کرد که این تعداد البته به غیر از گردان‌های زرهی و پشتیانی رزمی و دیگر گردان‌ها بود. در هر مرحله‌ای چندین گردان را به کار می‌گرفت، گردان‌ها با توجه به مجروح و شهید شدن فرماندهان و نیروهایشان نیاز با بازسازی داشتند و گردان‌های تازه نفس آموزش‌دیده و تجهیزشده جایگزین آنها می‌شدند.

این عملیات با عملیات‌های دیگری که قبل از آن انجام شده بود، چه تفاوت‌هایی داشت؟

در طول جنگ اکثر قریب به اتفاق عملیات‌ها در شب انجام می‌شد، طراحی عملیات‌ها با توجه بمباران‌های هوایی گسترده‌ای که بعثی‌ها انجام می‌دادند، به گونه‌ای بود که برای جلوگیری از تلفات زیاد به تاریکی شب پناه می‌بردیم و برای حفظ نیروها در مقابل قدرت زرهی بالای دشمن از مناطق باتلاقی و خور استفاده می‌کردیم، اما در این عملیات برای نخستین‌بار جنگ در روز را تجربه کردیم، یعنی زیر بمباران دشمن در مقابل قدرت زرهی دشمن، خودمان را به مرز رساندیم.

رسیدن به مرز در کدام مرحله از عملیات محقق شد؟

در مرحله دوم و فرمانده گردان پیاده‌ای که موفق به تصرف مرز ایران و عراق شد که البته آن بخشی که محدوده تیپ نجف بود، شهید حاج‌غلامرضا صالحی بود که در همین عملیات هم ماهیچه ساق پای او در اثر تیر مستقیم بعثی‌ها متلاشی شد.

و مرحله سوم؟

در مرحله سوم همه یگان‌ها مأموریت داشتند در امتداد مرز و به سمت خرمشهر پیشروی کنند که حرکت به سمت جنوب شهر با محوریت جاده آسفالت ورودی خرمشهر به تیپ هشت نجف واگذار شد، در این مرحله با دستور و اصرار شهید کاظمی من مسئولیت زرهی تیپ را برعهده گرفتم و مسئولیت توپخانه را به شخص دیگری واگذار کردند. این پیشروی با ترکیب گردان‌های پیاده و زرهی و پشتیبانی آتش‌های مختلف از جمله آتش‌های توپخانه، خمپاره‌انداز و هوایی و بمباران بر اساس طرح مانوری که به تصویب سلسله مراتب رسیده بود انجام می‌شد.

و در این مرحله به خرمشهر نزدیک شدید؟

بله و وارد مرحله چهارم عملیات شدیم، در این مرحله، یک سری از یگان‌ها به موازات مرز ایران و عراق و به سمت نهر «خین» پیشروی کردند. نیروهای لشکر امام حسین (ع) در امتداد مرز از سمت شلمچه وارد عمل شدند و کل راه مواصلاتی عراقی‌ها را از داخل عراق به منطقه شلمچه و خرمشهر بستند و حتی به سمت منطقه بندری خرمشهر حرکت کردند و انبار گمرک آنجا را هم تصرف کردند. در این مرحله تنها راهی که برای عراقی‌ها برای پشتیبانی از نیروهای خودشان در خرمشهر مانده بود، رودخانه پهناور «اروندرود» بود که در جنوب شهر خرمشهر قرار داشت. در این مرحله لشکر نجف هم حدود چهار- پنج کیلومتری خرمشهر در امتداد جاده آسفالت اهواز به خرمشهر آرایش گرفته بود و قرار بود صبح سوم خرداد وارد عمل شود.

چه زمانی وارد خرمشهر شدید؟

شب سوم خرداد، ما تا نزدیکی چهار کیلومتری خرمشهر، به منطقه‌ای که به ۴۰۰ دستگاه معروف است، رسیدیم و در اینجا مستقر شدیم. صبح زود شهید کاظمی به فرماندهان گردان‌های پیاده گفت نیروهای خودتان را آماده کنید و به من هم گفت که تانک و نفربرها را پایین جاده به سمت خرمشهر به ستون کرده و سوخت‌گیری کنم. در همان موقع از قرارگاه شهید کاظمی را فراخواندند، دستور دیگری صادر شده بود.

چه دستوری؟

شهید کاظمی گفت: قرار است که ما عملیات را شروع کنیم، تیپ نجف تنها یگانی بود که باید برای تصرف شهر از سمت بلوار شمالی شهر وارد خرمشهر می‌شد از سمتی که گاراژهای مختلف مکانیکی، ترمینال‌های اتوبوسرانی آنجا مستقر بودند.

بعد چه کردید؟

در اینجا ما به شهید کاظمی گفتیم، اجازه دهید که آخرین شناسایی را نیز انجام دهیم زیرا دشمن از نزدیک شدن ما به خرمشهر آگاهی یافته و ممکن است آنها در تاریکی شب و با عجله در جاده مین‌ریزی کرده باشند، اگر مین‌ریزی کرده بودند، شن‌های تانک‌ها و نفربرها پاره می‌شد و روی جاده همه پشت سر هم متوقف می‌شدند.

شما برای شناسایی رفتید؟

من به همراه شهید «احمد نجات‌بخش»، مسئول اطلاعات لشکر سوار بر یک موتور شدیم و در امتداد جاده تا نزدیک خرمشهر رفتیم و با دوربین همه جا را دید زدیم و به مشکلی بر نخوردیم. در حال برگشت به سمت شهید کاظمی بودیم که شهید نجات‌بخش گفت که خاکریز دو جداره‌ای که غرب جاده اهواز–خرمشهر بود را نیز دیدی بزنیم که مطمئن شویم عراقی‌ها کمین نگذاشته باشند.

کد خبر 576518

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.