حسین خرازی، ستاره‌ای که در آسمان اصفهان درخشید

اصفهان را باید در کنار بناهای تاریخی به ستاره‌هایش شناخت؛ ستاره‌هایی چون شهید حاج‌حسین خرازی که هر کدام صفحه درخشنده‌ای از تاریخ این دیار هستند و باید درباره آن‌ها بسیار گفت و شنید تا بتوان حق مطلب را درباره این بزرگ‌مردان روزگار ادا کرد.

به گزارش خبرنگار ایمنا، شهید «حاج‌حسین خرازی» یکی از فرماندهان بزرگ جنگ تحمیلی بود که به سبب داشتن پیشینه مبارزاتی در سال‌های نخست پیروزی انقلاب اسلامی و در دوران مبارزات علیه رژیم طاغوت، به سرعت توانست وجه نظامی تأثیرگذاری در دوران دفاع مقدس از خود نشان دهد.

حضور درخشان در عملیات ثامن‌الائمه، فتح‌المبین، بیت‌المقدس و دلاوری‌های او در چزابه تنها بخشی از کارنامه سترگ و تأثیرگذار این سردار بزرگ لشگر اسلام در دوران دفاع مقدس به شمار می‌رود. بازپس‌گیری و آزادسازی بخش بزرگی از سرزمین‌های ایران که تحت تصرف نیروهای بعثی عراق بود، در نتیجه تلاش‌های او و هم‌رزمان و نیروهای آموزش دیده‌اش در جریان نبردهای مختلف بوده است.

مروری بر زندگی حماسی شهید خرازی

حسین خرازی، یکم شهریورماه سال ۱۳۳۶ در یکی از محلات قدیمی اصفهان (محله کوی کلم) متولد شد. او در سال ۱۳۵۵ با به پایان رساندن تحصیلات مقدماتی برای انجام خدمت وظیفه عمومی به مشهد رفت و هم‌زمان با گذراندن دوران خدمت نظام وظیفه در محافل مذهبی به مطالعه علوم قرآنی پرداخت و در سال ۱۳۵۷ پس از صدور فرمان امام خمینی (ره) مبنی بر فرار سربازان از پادگان‌ها او نیز فرار کرد و به صفوف انقلابیون پیوست و با کوشش تمام در راه به ثمر رسیدن انقلاب فعالیت کرد.

خرازی پس از پیروزی انقلاب اسلامی به کمیته دفاع شهری اصفهان که پس از مدتی به سپاه پاسداران تبدیل شد، پیوست و به سبب آشنایی‌اش با تجهیزات نظامی به مسئولیت اسلحه‌خانه کمیته منصوب شد.

در پاییز ۱۳۵۸ برای مبارزه با ضد انقلاب به همراه چند تن دیگر از اعضای سپاه استان به گنبد و بندر ترکمن رفت و در این مأموریت پیشنهاد فرماندهی نیروهای اعزامی از اصفهان را نپذیرفت و به عنوان فرمانده دسته در پاک‌سازی شهر گنبد شرکت کرد.

او با ایجاد امنیت در ترکمن صحرا به فرماندهی عملیات سپاه بندر ترکمن منصوب شد و پس از حدود سه ماه به اصفهان بازگشت. هنگامی که در کردستان، گروه‌های ضد انقلاب اسلامی دست به آشوب زدند، حسین خرازی به پاوه رفت و سپس در آزادسازی سنندج از دست گروهک ضد انقلاب نقش مؤثری ایفا کرد.

شهید خرازی با هوش و استعدادی که داشت، تاکتیک‌ها، فنون نظامی و شیوه فرماندهی را خیلی سریع فراگرفت، به گونه‌ای که به فرماندهی گردان ضربت سپاه سنندج منصوب شد. گردان ضربت که او فرماندهی آن را برعهده داشت با رزمندگان شجاع و دلاور خود در آرامش و امنیت شهرهای کردستان مؤثر بود.

بنا بر گفته سردار محسن رضایی، «شهید خرازی در اوج درگیری‌های کردستان به آنجا رفت بعد از تسخیر کردن سنندج، همراه با علی رضائیان فرمانده قرارگاه تاکتیکی حمزه به عنوان فرماندهی گردان ضربت که از قوی‌ترین گردان‌های آن زمان محسوب می‌شد، وارد عمل شد؛ وی در تسخیر شهرهای دیگر کردستان از قبیل دیوان‌دره، سقز، بانه، مریوان و سردشت نقش مؤثری ایفا کرد.»

سید علی بنی لوحی درباره حضور شهید خرازی در مناطق عملیاتی جنوب چنین روایت کرده است: «با شروع جنگ تحمیلی هیچ خط دفاعی در جنوب در برابر حملات بعثی‌ها وجود نداشت و عملیات پارتیزانی نیروهای مردمی و سپاه با اسلحه و تجهیزات بسیار محدود برای مقابله با تهاجم بعثی‌ها کافی نبود. خبر سقوط شهرهای جنوب یکی یکی شنیده می‌شد، شهید خرازی با وجود نگرانی‌هایش در کردستان در آغازین ماه‌های جنگ تحمیلی از کردستان به جبهه‌های جنوب آمد و از طرف سردار رحیم صفوی به فرماندهی منطقه عملیاتی دارخوئین منصوب شد.»

حسین خرازی؛ ستاره‌ای که در آسمان اصفهان درخشید

با انتخاب او تحول بزرگی در جبهه دارخوئین روی داد. شهید خرازی برای جلوگیری از نفوذ دشمن جوی آبی را در نزدیکی کارون به همراه نیروهای تحت امر خود به یک خاکریز تبدیل کرد و این نخستین خط دفاعی منطقه بود که به خط شیر معروف شد.

او و هم‌رزمانش در عملیاتی برنامه ریزی شده در طول چندین ماه سرانجام موفق شدند مواضع لشگر زرهی در شمال منطقه سرپل، نیروهای بعثی عراقی در شرق جاده اهواز به آبادان را در هم بشکنند و حماسه‌ای به وجود آورند که نقش بسیار مؤثری در روند سیاسی و نظامی آن مقطع جنگ تحمیلی ایفا کرد. در این عملیات خرازی به عنوان فرمانده در نوک حمله قرار گرفت و تا زمان شهادتش همیشه خط شکن بود.

با انجام این عملیات هسته اصلی تیپ امام حسین (ع) شکل گرفت و این عملیات زمینه‌ساز عملیات بزرگ ثامن‌الائمه و عملیات‌های دیگر شد.

آزمون فرماندهی عالی شهید خرازی در عملیات طریق‌القدس و آزادسازی بستان با دور زدن دشمن بعثی از تنگه چزابه با موفقیت همراه بود. این عملیات در آذر ماه سال ۱۳۶۰ از محور شمال کرخه شروع شد و با انهدام کامل لشکرهای متجاوز بعثی و تصرف تپه‌های رملی چزابه با موفقیت به آزادسازی بستان انجامید. دشمن در این عملیات تلفات بسیاری از لحاظ نفرات و ادوات داشت.

خرازی و نیروهای تحت امر او در عملیات بیت‌المقدس حماسه‌های بسیاری آفریدند و سهم به‌سزایی در آزادسازی منطقه عملیاتی و خرمشهر از تصرف دشمن متجاوز داشتند.

سیدعلی بنی لوحی در کتاب «جز لبخند چیزی نگفت» به خروش حماسی خرازی و یارانش در عملیات خیبر اشاره کرده است، عملیاتی که فرمانده لشگر ۱۴ امام حسین (ع) در آن علمدار شد «نمی‌دانم طلاییه رفته‌اید یا نه. اگر نه! حتماً بروید. در آنجا سه‌راهی است روی انبوهی از خاک‌های مانده از خاک‌ریزهای دوران دفاع مقدس، معروف به سه‌راهی مرگ، آنجا ذره‌ای از سختی کار و حماسه بلند یاران حسین را می‌شود، فهمید. فقط ذره‌ای. حسین در آنجا علم‌دار شد.»

در خاطرات شهید خرازی درباره مجروحیتش در عملیات خیبر آمده است: «خواستند ملائکه الله مرا به عالم بالا ببرند، هنوز دل از دنیا نکنده بود، اما فقط همین اندازه لیاقت داشتم.»

در عملیات والفجر هشت، لشگر امام حسین (ع) تحت فرماندهی او به عنوان یکی از بهترین یگان‌های عمل کننده، لشگر گارد جمهوری عراق را به تسلیم واداشت و پیروزی‌های چشمگیری را در منطقه فاو و کارخانه نمک که جزو پیچیده‌ترین مناطق جنگی بود، به دست آورد.

شهید خرازی در نهایت مزد تلاش و مجاهدت خالصانه اش را در عملیات کربلای پنج گرفت، آنجا که آتش توپخانه دشمن، رساندن غذا به رزمندگان را با مشکل مواجه کرده بود و او خود شخصاً پیگیر این کار شد و در همان حال خمپاره‌ای در نزدیکی اش منفجر شد تا فرمانده سرافراز اسلام به جایگاهی که سال ها در انتظار آن می‌سوخت، برسد.

همزمان با شهادت حسین خرازی، حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، رئیس جمهور وقت پیام تسلیتی صادر کردند که در فرازی از این پیام آمده است: «شهید خرازی در طول شش سال جنگ قله‌هایی از افتخار و شرف را فتح کرده بود، اینک به قله رفیع شهادت دست یافته است.»

سیره اخلاقی و شیوه فرماندهی شهید خرازی

طیبه تابش، مادر شهید خرازی پسرش را این گونه توصیف کرده است: «از نوجوانی اهل نماز جماعت بود و به مسجد سید اصفهان می‌رفت، او دائم الذکر، اهل نماز شب، کم حرف و اهل مطالعه بود، به من و پدرش خیلی احترام می‌گذاشت و هیچ وقت روی حرف پدرش حرفی نمی‌زد. او خیلی کم غذا بود و گاهی اوقات باید به زور به او غذا می‌دادیم، هیچ وقت نسبت به غذا ایراد نمی‌گرفت و هر چه می‌پختیم، بدون ایرادی می‌خورد.»

هم‌رزمان حاج حسین او را فرمانده دلاوری دانسته‌اند که با دو صفت بیشتر شناخته می‌شد، شجاعت و اخلاص؛ شجاعت بی‌نظیر او زبان‌زد تمام رزمندگان و فرماندهان بود. اخلاص در تفکر و رفتار نیز از دیگر صفات بارزی است که درباره او بسیار گفته‌اند.

شهید خرازی با هرگونه منیت مخالف بود و به همین دلیل همواره تاکید می‌کرد ما برای رضای خدا به جبهه آمده‌ایم و نباید به‌دنبال اسم و رسم باشیم. بر همین اساس هیچ موقع اشاره‌ای به نقش فرماندهی خود یا نیروهای لشگر ۱۴ امام حسین (ع) در دفاع مقدس نداشت.

سید علی بنی لوحی درباره شیوه فرماندهی شهید خرازی گفته است: «تجربه نظامی شهید خرازی بسیار ارزشمند و در جلسات قرارگاه روی طرح‌های او حساب جداگانه‌ای باز می‌شد. روش حاج‌حسین به این‌گونه بود که وقتی منطقه عملیات مشخص می‌شد، زمان‌بندی می‌کرد و به نظرات و پیشنهادهای مسئولان یگان تحت امر خود تا رده دسته گوش می‌داد و مشورت می‌کرد. او معتقد بود، ارزش نهادن به نظر و فکر آنها، باعث رشد فکری و انگیزه دادن به آنها در مأموریت و عملیات می‌شود و آنها را برای آینده فرماندهی یگان‌های لشگر امام حسین (ع) آماده می‌کرد.»

کد خبر 572856

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.