به گزارش خبرنگار ایمنا و بر اساس مقالهای از «سولماز حسینیون» دکترای تخصصی طراحی شهری و متخصص تابآوری شهری، آتشسوزی اخیر بازار قدیم تهران به ویژه تیمچه حاجبالدوله بار دیگر بحث تابآوری بازارهای قدیمی و بافتها و بناهای تاریخی شهرهای ایرانی را به میان کشید. تکرار حوادثی مانند آتشسوزی از متأخرترین واقعه یعنی آتشسوزی بازار تهران در ۲۳ بهمن ۱۴۰۰، آتشسوزی بازار تبریز در ۱۳۸۷ و آتش سوزیهای بازار تهران در سال ۱۳۷۴ همواره زنگ هشدار را به خطر درآورده است اما هربار با مطرح شدن بحث تکراری فرسودگی و متهم کردنهای چندسویه و نهایتاً یکی دو مانور، این مهم به فراموشی سپرده میشود و هیچیک از این وقایع تاکنون موجب اقدامی جدی و فراتر از شعار و گرفتن بودجه بدون مطالعه اساسی انجام نشده است؛ در حالی که خطر پیش روی زلزله میتواند زیانهای جبرانناپذیری به این ساختارهای مهم و تکرارنشدنی وارد کند و جانها و اموال بیشماری را به خطر اندازد.
تیمچه حاجبالدوله و بازار تهران نیز که اخیراً دچار آتشسوزی شد، بخشی از هویت کالبدی و فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی و حافظه جمعی نه فقط شهر تهران که مردم ایران است. بسیاری از این عناصر ارزشمند و منحصربهفرد لایق توجه و حفاظت جدی، علمی، مسئولانه و دلسوزانه هستند.
بحث تابآوری درخصوص بافتها، محدودهها و بناهای تاریخی نیاز به توجه چند جانبه، چند لایهای و چند مقیاسی با هدف ظرفیتسازی برای آمادگی در برابر تغییرات، وقایع و حوادث پیشبینی نشده دارد. تقلیل صرف امر تابآوری به نام دیگر مدیریت بحران (که البته آنهم امری ابتر و ناکارآمد شده است) یا پدیدهای فرسوده و نیازمند نوسازی، نه مقاومسازی و ظرفیتسازی، به نابودی هرچه بیشتر سرمایههای ارزشمند معنوی و مادی این مرز و بوم خواهد انجامید.
ضرورت التزام به تفکر پیچیده و دوری از سادهانگاری و پیش پا افتاده قلمداد کردن رویدادهای چندوجهی به سطحیترین لایههای آنها، منجربه رخدادهایی میشود که امروز و هر روز میبینیم و متأسفانه از میان رفتن بسیاری ارزشهای تکرار نشدنی، تنها ما را از سرمایههای بیبدیلمان محروم میکند.
باید دید آیا بازار تهران نیز قرار است به سرنوشتی چون پلاسکو و بسیاری از آثار تاریخی کشورمان که به بهانه نوسازی و ایمنی با بناهای نازل، ناامن و بیهویت جایگزین شدهاند، دچار شود؟ متأسفانه مدیریت بحران در ایران به سطحیترین لایه آن یعنی برخورد حین حادثه تنزل پیدا کرده است (که البته فجایعی مانند شهیدان پلاسکو نشان داد آن هم در سطح قابل قبولی نبوده و نیست) و بازسازی، یعنی نوسازی آن هم به نازلترین وجه که حتی ایمنی بناها نیز تأمین نمیشوند (تجربه زلزلههای اخیر و تخریب بناهای جدید و ماندگاری بناهای قدیمی بهترین گواه است) نشان میدهد که ضرورت بازنگری جدی به فرایندهای مرتبط با تابآوری در کشور وجود دارد.
عرصههای تاریخی به دلیل حضور بناهای ارزشمند و ریختشناسی تاریخی و ضرورت حضور ساکنان قدیمی، شرایط ویژهای از نظر حفظ و نگهداری دارند. آنها ویژگیهای فضایی- محیطی و اقتصادی اجتماعی خاصی دارند. متأسفانه تلاش نکردن برای انطباق و سازگاری این بافتها با زندگی جدید، موجب ناکارآمدی بافت برای نیازهای زندگی امروزی و ترک محل زندگی توسط ساکنان قدیمی شده و پدیدهای را به وجود آورده که چهار دهه است فرسودگی نامیده میشود؛ درحالیکه در تمام جهان، «تغییر» بخشی از ماهیت پدیدههای توسعه و سازگاری با عوامل و «تحول» بخش مهمی از فرایند تابآوری است.
تابآوری مفهومی کارآمد برای ساماندهی تغییرات و نیازهای پیشبینی نشده در شهرها است. مفهوم تابآوری راه زیادی را از مهندسی تا روانشناسی و جامعهشناسی تا نظریه سیستمها و نظامهای بومشناختی _ اجتماعی پیموده و امروزه وارد عرصههای زیادی از مدیریت کلان تا مدیریت بحران در شهرها شده است؛ هرچند هنوز در عرصه شهرسازی و به ویژه طراحی شهری مفهومی کاملاً جدید است که نیاز به تدقیق و تعریف دارد.
تابآوری شهری در جهان در حال توسعه و تحول امروز، اهمیتی روزافزون یافته و در رقابتی تنگاتنگ با توسعه پایدار در رأس دستور کار برنامههای توسعه و طراحی بینالمللی و ملی در سراسر جهان قرار گرفته است.
از دیدگاه حفظ ظرفیتهای موجود در بافت برای تابآوری، مهاجرتهای بیرونی و درونی چالشهای متعددی را به وجود میآورد. به همین دلیل، روشهای مداخله در این محیطها از حساسیت زیادی برخوردار است. بحث حس تعلق به مکان و هویت در این بافتهای اهمیت ویژهای دارد و میتوان از خصوصیات خاص عناصر تاریخی در جهت تقویت تابآوری بافتها استفاده کرد.
نکته اصلی اهمیت حفظ بافت در وضع موجود و مقاومسازی و برطرف کردن نقاط ضعف بدون آسیب به کالبد و هویت است. کالبد این بافتها ناچار از صلبیت و تغییر نکردن است و تغییرات مورد نظر بیشتر شامل دگرگونی در کاربریها و فعالیتها، تغییرات اجتماعی اقتصادی و تحولات مدیریتی در بافتها میشود. بنابراین ترویج ظرفیتهای تغییرپذیری و انعطاف در این محیطها از حساسیت ویژهای برخوردار است.
یکی از مهمترین ابزارهای تحلیل تابآوری شهرها ازجمله بافتهای تاریخی، تقویت نگرش چند مقیاسی و تحلیل شرایط شهر به عنوان یک «نظام باز پیچیده انعطافپذیر» است. یکی از مهمترین دلایل آسیبهایی چون توسعههای بیرویه و ناپایدار، توجه نداشتن به ماهیت کلی شهر در بافتهای تاریخی و در کل کشور است. به عبارت دیگر، ارتباط میان منابع زیستی، منابع درآمد و اشتغال و توزیع امکانات در یک مقیاس بزرگتر در طرحها و تصمیمسازیهای توسعه دیده نمیشود و نتیجه آن، تعادل نداشتن، استفاده بیش از حد از ظرفیتهای محیطی به بهانه اقتصاد و درآمدزایی میشود که موجب تخریبهای جبرانناپذیری خواهد شد که بسیاری از تبعات آنها هنوز ملموس نشده و اگر بر همین روند پیش رود، آثار مخربتری برجای خواهد گذاشت.
در تمام دنیا، بناهای عمومی قدیمی با کارکردهای تجاری، اداری، و حتی سیاسی بسیار مهم وجود دارد که نه چند دهه، بلکه چندین سده است به کارکرد خود ادامه داده و بهخوبی با نیازهای روز تطبیق داده شده است و برنامههای پیشگیری و بحران آنها مرتباً و با حس مسئولیت کامل توسط سازمانهای ذیربط پیگیری میشود.
ساختمانهایی با کارکردهای سیاسی مهم مانند کاپیتول، مجموعه بناهای واتیکان، کاخ ریاستجمهوری الیزه و هزاران نمونه از سایر بناهای قدیمی پرتردد مانند بازارها و مراکز خرید، موزهها و هتلهای تاریخی پرتردد و بناهای بلندمرتبه تاریخی متعددی، در تمام دنیا بهخوبی مسئله مدیریت بحران خود را حل کردهاند.
اگر دیدگاه مدیریت ایرانی با محوریت «نوسازی» در میان بود، شهرهایی مانند ونیز یا فلورانس باید یکسره تخریب و نوسازی میشد. با این همه، نه تنها خود مردم این شهرها به زندگی ادامه میدهند که مدیریت بحران حجم بالای گردشگران در آنها، نشاندهنده این است که حلقه گمشده در کشور ما نبودِ مجوزی برای نقد تخصصی و صریح، احساس مسئولیت حرفهای و دلسوزانه و مدیریت صحیح و اصولی است که در هیاهوی حاشیههای سیاسی و حضور در نمایشها و کنفرانسهای خارجی و داخلی و مقالهنویسیهای رقابتی همواره گم میشود.
میراثهای تاریخی باید جایگاه خود را در مقیاسهای کلانتر از خود محله، منطقه و شهر نشان دهند که باید در تصمیمگیریها و تقسیم منابع سرمایهگذاری و اشتغال و جانمایی کاربریها در طرحها به دقت بررسی شوند. در این مهم، زیرساختها میتوانند کمک بسزایی در رفع توسعه نا متوازن و تأمین منابع به صورت عادلانه و ایجاد خودبسندگی برای جوامع محلی و ساکن کنند تا از مهاجرت ساکنان قدیمی و تخلیه بافتها از سویی و از توسعههای سودجویانهای که با ظاهر نوسازی و با تخریب عناصر تاریخی همراه است، جلوگیری شود.
توسعه صحیح و پایدار زیرساختها اهمیت زیادی در رفع این نامتوازنبودن، دارند. تأمین امکانات برای نواحی دورتر از مرکز کمک بسزایی در جلوگیری از مهاجرتهای بیرویه به ویژه تخلیه بناها و بافتها میکند. در میان انواع زیرساختها، زیرساختهای ارتباطی و نرم مانند شبکههای مخابرات و اینترنت در دنیای امروز نقش مهمی در تقویت عدالت اجتماعی و توزیع بهینه منابع و امکانات به ویژه در بخش آموزش ساکنان و کار و رونق ایمنی و افزایش آگاهی از قوانین و مقررات در جهت افزایش ایمنی، امنیت و کارآمدی و رونق اقتصادی دارد.
نظر شما