در جامعه بدون حافظه موزه‌ای همیشه در پله اول هستیم

رئیس کمیته ملی موزه های ایران(ایکوم) گفت: جامعه ما، دهه هاست که در ساخت پلکان اول است و هیچ پله‌ای به پشت بام نمی‌رسد. در جامعه با حافظه موزه‌ای هر کس دو پله روی قبلی می‌گذارد و به پشت بام می‌رسند اما اینجا قرار نیست کسی پله اضافه کند و همیشه در پله اول هستیم.

به گزارش خبرنگار ایمنا، سید احمد محیط طباطبایی که در سومین گردهمایی از سلسله نشست‌های بررسی ارتباط متقابل فرهنگ عامه و گستره‌های اجتماعی اظهار کرد: برای این نشست عنوان موزه، حافظه زندگی استفاده شده که واژه اصلی آن موزه است، درباره موزه تعاریف زیادی وجود دارد اما بر اساس تغییر و تحولات زندگی و شهروندی و شرایط اقتصادی اجتماعی و سیاسی بشر در دوره‌های گوناگون، جایگاه و ویژگی‌های موزه نیز تغییر یافته و متفاوت شده است.

وی موزه را یک کلمه قدیمی یونانی تعریف کرد و افزود: موزه در اصطلاح به معابد خدایان هنر در یونان باستان گفته می‌شد اما بر اساس همان اسطوره قدیم یونانی، کسی که این صفت به او نسبت داده شد، با استحمام در چشمه فراموشی، آنچه از یاد برده بود را به خاطر می‌آورد. بر این اساس می‌توان گفت نخستین ویژگی موزه مکانی و فضایی است که وقتی به آن وارد می‌شویم به یاد می‌آوریم که چه کسی هستیم و جایی که هستیم کجاست و به یاد می‌آوریم، آنچه را که فراموش کرده‌ایم.

موزه مکانی برای از بین بردن فراموشی است

پژوهشگر و نویسنده حوزه فرهنگ با بیان اینکه فراموشی گذشته فقط مربوط به اشخاص نیست، توضیح داد: این فراموشی تاریخی و مربوط به دوره‌های مختلف بوده و موزه مکانی است که باید این فراموشی را از بین ببرد. موزه‌ها گاه مترادف با معابد مذهبی بوده‌اند و این هم یک معبدی است که در آن همه چیز را به یاد می‌آوریم و فراموشی از ذهنمان پاک می‌شود.

محیط طباطبایی گفت: در دوره جدید و پس از رنسانس نیز مفهوم موزه به مکان‌های با همان تعاریف قدیمی گفته می‌شد چون بشر دچار یک تحول بزرگ شد و رنسانس بازگشت به فرهنگ یونان قدیم بود. مدتی بعد، قدیمی ترین موزه در مفهوم امروزی بشر شکل گرفت که موزه علمی در دانشگاه آکسفورد است و از آن پس به مکان نگه داری آثار هنری موزه گفته شد.

وی ورود مفهوم موزه به ایران را در زمان ناصرالدین شاه قاجار معرفی کرد و ادامه داد: پس از سفرهای شاه ایران به اروپا، فضایی به نام موزه در کاخ حکومتی گلستان به وجود آمد تا هدایای کشورهای دیگر و آثاری که شاه در سفرهای فرهنگ خریداری کرده بود در آن نگه داری شود و به نام تالار موزه خوانده شد و به این شکل وارد دوره جدیدی شدیم.

شکل گیری نخستین موزه در عمارت حاکم اصفهان

رئیس کمیته ملی موزه‌های ایران (ایکوم) با اشاره به ادامه این روند پس از انقلاب مشروطه در ایران، یادآور شد: پس از انقلاب مشروطه که انسان‌ها دارای حق زندگی شدند و تغییرات مهم ساختار اجتماعی در جامعه شکل گرفت، مفهوم موزه نیز تغییر کرد و در مدرسه دارالفنون، مانند آنچه در آکسفورد اتفاق افتاده بود به عنوان یک بخش مکمل و مکانی که فرهنگ گذشته ایران را به نمایش می‌گذاشت، موزه به مفهومی جدید شکل گرفت.

محیط طباطبایی، پدید آمدن کلمه ملی را نیز مربوط به همین دوران دانست و افزود: نخستین موزه ملی ایران در عمارت مسعودیه شکل گرفت که متعلق به ظل السلطان حاکم اصفهان بود و این عمارت پس از ورثه به دولت رسید و تبدیل به موزه ملی ایران شد، نخستین مدیر آن ایرج میرزا شاعر معروف بود و از آن زمان تغیرات به تدریج طی شد.

وی با اشاره به اهمیت مفهوم موزه، توضیح داد: در دوره پهلوی اول، به دلیل نوع نگاه حاکمیتی وقت به ایران باستان که ارزش بالاتر را برای خود تعریف کرده بود، نام موزه ملی به ایران باستان تغییر یافت و مکانی برای نمایش آثار به دست آمده از کشفیات باستان شناسی شکل گرفت.

رئیس کمیته ملی موزه‌های ایران (ایکوم) درباره آثاری که در موزه قرار می‌گیرند نیز گفت: در ابتدا هدف از نمایش آثار در موزه، افتخار به میراث پیشینیانمان بود اما در سال‌های بعد دنبال نوع نگاه به چرایی شکل گیری آثار تاریخی تغییر یافت و مدتی بعد، در کنار افتخار به گنجینه‌های تاریخی و کشف دلیل آن، کارشناسان در جستجوی این بودند که چگونه می‌توانند از آثار و اشیای به دست آمده برای پاسخگویی به یکی از نیازهای روز و در تعامل با جامعه استفاده کنند.

تفکر فراموش شده مدیریت آب در ایران

محیط طباطبایی آثار و اشیا تاریخی که در حوزه آب به دست آمده را یادآور مدیریت و تفکر آب در سرزمین ایران دانست و افزود: این مدیریت تاریخی آب را موزه‌ها شناسایی می‌کند و به یادمان می‌آورد که ما از سود آب یعنی قنات، استفاده می‌کردیم نه اصل آن، اما این نوع نگاه را در دوره‌های بعد به دست فراموشی سپردیم.

وی با اشاره به حفر نخستین چاه عمیق ایران در سال ۱۳۳۴، یادآور شد: حفر این چاه عمیق، رفتار غیرموزه‌ای و تاریخی است که باعث مصرف سرمایه‌های ما شد و اکنون به خشک شدن تالاب‌ها و رودخانه‌هایی مانند زاینده‌رود، خالی شدن سفره‌های زیرزمینی که میراث نسل‌های بعد هستند و فرونشست زمین منجر شده است.

رئیس کمیته ملی موزه‌های ایران (ایکوم) با انتقاد از فراموشی موزه‌ها به عنوان اجتماع فرهنگی که مدیریت آب را در ایران یادآوری می‌کند، گفت: نگاه موزه‌ای به معنای استفاده نکردن از علم روز نیست، این نگاه موزه‌ای به آب می‌گوید که بهترین نقطه برای سدسازی یا بهترین شیوه برای مصرف آب در گذشته چه بوده و در دوره‌های بعد چه کردیم که رودخانه‌ها خشک و آب‌های زیرزمینی تخلیه شدند.

کنارگذاشتن موزه زاینده رود

محیط طباطبایی شرایط کنونی زاینده رود را نتیجه کنارگذاشتن حافظه و موزه رودخانه توصیف کرد و ادامه داد: در قرن ۲۱ موزه‌ها از همه مفهوم‌های گذشته عبور کرده‌اند و اکنون به عنوان انتقال دهنده بخشی از اندیشه‌های مردم در اشکال مادی و معنوی شناخته می‌شوند به عبارت دیگر، حافظ اندیشه در جهان هستند مانند موزه معصومیت در استانبول که شناخته شده ترین موزه کنونی است و بر اساس یک یا مجموعه‌ای از آثار تاریخی شکل نگرفته بلکه بر اساس کتاب عصر معصومیت که کاتالوگ آن پیش از این نوشته شده بود شکل گرفته و سپس موزه ایجاد شد.

وی دوره کنونی را عصر موزه‌هایی معرفی کرد که فکر انسان را حفظ و منتقل می‌کنند و افزود: در فرهنگ عامه فکر می‌کنیم موزه‌ای شدن اشیا به معنای به درد نخور شدن آنها است در حالی که کاربرد آن پس از مدتی بیشتر و به ابزاری برای انتقال فرهنگ تبدیل می‌شود مانند لیوانی که پس از گذشت قرن‌ها، اکنون برای آب خوردن استفاده نمی‌شود و معانی دیگری منتقل می‌کند.

مخاطب اصلی موزه، نسل آینده است

رئیس کمیته ملی موزه‌های ایران (ایکوم) با این تعریف موزه را نه تنها مکانی برای نمایش شیوه زندگی گذشته بلکه برای آینده و کودکان نسل بعد تعریف کرد و گفت: مخاطب اصلی موزه نسل بعد است، کسی که به موزه و میراث فرهنگی اعتقاد ندارد، در واقع به به نسل آینده باور ندارد، برای هیچ چیز آینده‌ای در نظر ندارد و سعی می‌کند همه جا فقط بار خود را جمع کند و کم کم شهری برای آینده باقی نمی‌ماند.

محیط طباطبایی نگاه موزه‌ای را نگاه به آینده بیان کرد و یادآور شد: با این تعریف هر پدیده می‌تواند تعریف و برداشت موزه‌ای داشته باشد، نوع حفاظت، درک، انتقال و آموزش در موزه، مانند مادری است که فرهنگ، زبان، دین باورها و فرهنگ عامه را به فرزند خود منتقل می‌کند، موزه‌ها نیز چنین آموزه‌های فرهنگی را به نسل بعد انتقال می‌دهند.

وی با اشاره به اینکه اهمیت وجودی موزه‌ها را مهم‌تر از تعداد آنها است، ادامه داد: اگر این نگاه موزه‌ای در جامعه وجود داشته باشد، جامعه به سمت پایداری می‌رود بنابراین اگر بخواهیم درباره کارایی موزه‌ها صحبت کنیم باید بگوییم توسعه یافتگی جوامع پیشرفته، بر اساس نوع نگاه آنها به موزه هاست به عنوان مثال کشور کوچک اتریش، هزار موزه دارد که نشان دهنده این رشد متعالی است.

آسیب پذیری انسان بدون حافظه

رئیس کمیته ملی موزه‌های ایران (ایکوم) تعداد موزه‌ها در جوامع در حال توسعه را بسیار اندک دانست و گفت: در کشورهای پیشرفته تعداد موزه‌ها زیاد است چون از این مکان‌ها برای انتقال فرهنگ استفاده می‌شود، به طور کلی وجود موزه برای حفظ، پیشرفت و آینده جامعه واجب است.

محیط طباطبایی با اشاره به اهمیت حافظه در مغز انسان، ادامه داد: عنوان حافظه برای موزه‌ها از اهمیت زیادی برخوردار است، یکی از تفاوت‌های مهم انسان با حیوانات دیگر، وجود حافظه در مغز انسان است که باعث می‌شود موضوعات مهم را برای انتقال به نسل بعد، به یاد بسپارد بنابراین می‌توان گفت حافظه ویژگی و مزیت انسان بودن است.

وی انسان فراموش کار و بی حافظه را آسیب پذیر توصیف کرد و گفت: توانایی به خاطر سپردن موضوعات مهم باعث می‌شود انسان بتواند همه چیز را تغییر دهد، به همین دلیل است که جامعه ما، دهه هاست که متخصص ساخت پلکان اول است و هیچ پله‌ای به پشت بام نمی‌رسد، در جامعه با حافظه موزه‌ای هر کس دو پله روی قبلی می‌گذارد و به پشت بام می رسند اما اینجا قرار نیست کسی پله اضافه کند و همیشه در پله اول هستیم.

رئیس کمیته ملی موزه‌های ایران (ایکوم) موفقیت انسان را در گرو حفظ حافظه تاریخی مطرح کرد و گفت: دلیل اینکه گاهی می‌بینیم در دنیای پیشرفته نیز جایی نداریم این است که بدون تکیه بر حافظه تاریخی، چرایی به وجود آمدن علم‌های ریاضی، جبر و هندسه و … را نمی‌دانیم و کشورهای دیگر که بر اساس تاریخ و نگاه موزه‌ای و حافظه بشری به علم نگاه می‌کنند، در درک آن موفق تر هستند.

نقش مادری موزه مادر برای جامعه

محیط طباطبایی با اشاره به اهمیت تاریخ در شکل گیری زندگی آینده هر جامعه، توضیح داد: این نشان دهنده جایگاه حافظه در زندگی ماست، موزه نیز نوعی نگاه و بیان برای زندگی پیشرفته است و می‌توان آن را به مادری توصیف کرد که نسل آینده را پرورش می‌دهد، ما در میراث فرهنگی این کشور به دنیا می آییم، زندگی می‌کنیم و از دنیا می‌رویم پس مهم است که این فرهنگ را بشناسیم.

وی عصارخانه را مکانی برای تأمین روشنایی شهر اصفهان تعریف کرد و گفت: پیشینیان ما این کار را براساس یک ویژگی مبتنی بر فناوری بومی انجام می‌دادند، سرزمین ما در موقعیتی قرار گرفته که مانند راه، پدیده‌ها از جایی وارد آن شده، مدتی می‌مانند، بومی و خارج می‌شوند، فناوری عصارخانه نیز باید در تاریخ و بر اساس تکنولوژی‌های جدید رشد می‌کرد اما بی توجهی به این میراث باعث شده که از زاینده رود یک بستر خشک به جا بماند.

رئیس کمیته ملی موزه‌های ایران (ایکوم) نخستین کارکرد زاینده رود را جریان آب در بستر آن بیان کرد و افزود: وقتی حقابه این فرزند رودخانه، نادیده گرفته می‌شود کل منطقه را دچار مشکل می‌کند بنابراین باید گفت که از روزی که باورهایمان را با قانون عوض کردیم ضربه‌های جبران ناپذیری خوردیم.

محیط طباطبایی با اشاره به اینکه در جامعه‌ای مثل ایران، این سنت‌ها و مکانیزم‌های فرهنگی مهم‌تر از قوانین هستند، توضیح داد: موزه به عنوان حافظه زندگی آن را حفظ می‌کنند، وقتی آثاری از مردمی و نسل گذشته خود را در موزه ببینیم که به درستی می‌دانستند چگونه از سرمایه‌های خود برای زندگی استفاده کنند و آن را از بین نبرند، این حافظه تاریخی به ما یادآوری می‌کرد که نباید خام فروشی کنیم.

وی یکی از کارکردهای مهم موزه را انتقال حافظه اجتماعی معرفی کرد و گفت: که این موضوع یک جهان بینی و برخورد از دوره‌ای از حیات شهر اصفهان به نمایش می‌گذارد، هر پدیده موزه‌ای یک پنجره به دنیای دیگر است که باید آن را باید درک کرد.

کد خبر 551591

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.