به گزارش خبرنگار ایمنا، جنگ همواره یک پدیده اجتماعی و گاه اجتنابناپذیر است. یکی از مهمترین جنگهای معاصر، نبرد ایران و عراق بود که از طرف رژیم بعث عراق به کشورمان تحمیل شد. علت وقوع این جنگ ماهیت انقلاب اسلامی است که منافع سردمداران کشورهای منطقهای و فرامنطقهای را به خطر انداخته بود. در طول هشت مقابله با تهاجم عراق که دوران دفاع مقدس مشهور است، رزمندگان با فراز و فرودهای فراوان و حداقل امکانات و تجهیزات و تنها با داشتن شور و شعور انقلابی توانستند بدون آموزشهای ویژه نظامی، پیچیدهترین عملیاتها را طراحی و اجرا کند.
عملیات کربلای ۴ یک سال پس از عملیات والفجر ۸ طراحی و اجرا شد. عملیات والفجر ۸ پس از چندین عملیات بزرگ و کوچک که موفقیت چندانی در آنها حاصل نشده بود اجرا شد و توانست با کسب موفقیتهای بسیار، وجهه جهانی جمهوری اسلامی ایران را ارتقا بخشیده و با دگرگونی صحنه جنگ، روزنه امیدی در ذهن رزمندگان، فرماندهان و طراحان عملیاتها، ایجاد کند.
اما عملیات کربلای ۴ در منطقه عمومی خرمشهر طراحی شد؛ در آن عملیات قرار بود تا قرارگاه قدس در شمال خرمشهر از اروند از عبور کرده و از طریق ابوالخصیب به منافع پدافندی دشمن یورش ببرد. عملیات کربلای ۴ در وضعیت خاص سیاسی_ نظامی کشور آغاز شد. در آن عملیات قرارگاه نجف به هنگام عبور غواصان از تنگه بین جزیره ماهی و جزیره امالرصاص در دام دشمن گرفتار و نتوانستند به اهداف خود دست پیدا کنند.
حالا و پس از گذشت بیش از ۳ دهه از اجرای آن عملیات، به مناسبت سالروز آغاز آن، خبرگزاری ایمنا در نخستین برنامه از مجموعه "نقدونظر" گفتوگویی را با ابراهیم اکبری از رزمندگان گردان حضرت یونس (ع) لشگر ۱۴ امام حسین (ع)، اکبر صفری از رزمندگان گردان حضرت یونس (ع) لشگر ۱۴ امام حسین (ع) و مصطفی سجاد از رزمندگان تیپ ۴۴ قمر بنی هاشم داشته است. در این میزگرد سعی شده تا با تشریح زوایای مختلف این عملیات، علل و عوامل اصلی عدم موفقیت آن مورد واکاوی قرار گرفته و با نگاهی عالمانه و بیطرفانه، تجربیات تلخ و شیرین این عملیات بررسی شود.
علت انتخاب آن منطقه جغرافیایی برای اجرای عملیات کربلای ۴ چه بود؟ چه موانعی در آن منطقه وجود داشت؟ شناسایی منطقه چگونه انجام شد؟
مصطفی سجاد:
در انتخاب کل منطقه جنوب شرقی ایران، محدوده خرمشهر، شلمچه و منتهای آن به بصره توجه ویژهای شده بود، در آن زمان پایتخت سیاسی عراق بغداد، پایتخت ارتباطی سلیمانیه و پایتخت اقتصادی آن بصره بود بنابراین لازم بود پایتخت اقتصادی عراق را فلج میکردیم، به همین دلیل از خردادماه ۱۳۶۰ که دوران طلایی دفاع مقدس شروع میشود همه حملات ایران با هدف تهدید بصره انجام میشد همین موضوع منجر شد که فرماندهان در این عملیات در انتخاب منطقه تردیدی نداشتند.
یکی از موانع بزرگی که در آن منطقه وجود داشت، وجود اروند بود که به عنوان یک رودخانه وحشی و غیرقابل عبور شناخته شده است، البته در عملیات والفجر ۸ ثابت کردیم میتوانیم از اروند عبور کنیم. دشمن با تجربه آن عملیات قطعاً زمین این منطقه را مسلح کرده بود، علاوه بر این همه کشورها به ویژه آمریکا از صدام حمایت میکردند تا اجازه ندهند صدام سقوط کند، بنابراین به جز موانع ملموس موانعی از جمله جاسوسی منافقان هم پیش روی رزمندگان بود.
پیش از والفجر ۸، گردانهای غواصی که در لشگر امام حسین تشکیل شد، فعالیتهای اطلاعاتی هم انجام میداند، این افراد در والفجر ۸، بیش از ۷۰۰ بار عرض اروند را رفتند و بازگشتند.
ابراهیم اکبری:
در منطقه جنوب، فلش همه عملیاتها به بصره ختم میشد، در همه این مناطق، چند سال قبل عملیاتهایی انجام شده بود و تجربه لازم باید انجام عملیات در این مناطق وجود داشت. در مقابل دشمن هم متوجه شده بود که این نقاط استراتژیک است، فقط از منطقه عملیاتی کربلای ۴ تا دهانه خلیج فارس بکر باقی مانده بود زیرا دشمن هم جرأت عبور از این منطقه را نداشت، دشمن حتی زمانی که خرمشهر را در دست داشت از این منطقه برای فرار استفاده نکرد.
مهمترین منطقه همین مکان بود و دشمن هم تصور نمیکرد ایرانیان بتوانند از آن عبور کنند.
تنها مکانی که میتوانستیم در آن زمان به خوبی عمل کنیم در دنباله هور بود. همه فرماندهان در عملیات کربلای ۴، اعلام کرده بودند که این عملیات سرنوشت ساز است، نمیشد عملیات را در همان منطقه والفجر ۸ انجام داد و انتخابی که انجام شد صحیح بود. حتی جزر و مد رودخانه در ۲۰ سال گذشته مشخص شده بود تا بتوان عملکرد رودخانه را پیش بینی کرد، در منطقه عملیات کربلای ۴ رزمندگان باید علاوه بر عرض، از عمق رودخانه هم عبور میکردند.
طرح عملیات چگونه تعیین شده بود؟
اکبر صفری:
لشگر امام حسین (ع) در آن زمان تجربه والفجر ۸ و کربلای ۳ را پشت سر داشت، بر همین اساس حساسیتهای منطقه مشخص شده بود که یکی از عمیقترین نقاط آن در رودخانه وجود داشت، هدف این بود که به پتروشیمیهای دشمن دست یابیم.
هر گردان سه گروهان دارد، اما در آن زمان دو گروهان دیگر هم برای این گردان در نظر گرفته شد، هر یک از رزمندگان این گروهانها با اشتیاق بوده و داوطلبانه در این مسیر حضور یافته بودند، آنها تمام توان خود را برای آموزش گذاشتند تا بتوانند مأموریت خود را انجام دهند.
برخی از رزمندگان که سن کمتری داشتند حتی از نظر جسمی هم ضعیف بودند، لباس غواصی برای آنها گشاد بود و زمانی که در آب حضور مییافتند آب وارد لباس آنها میشد و سرما به وجود آنها نفوذ میکرد.
درباره طرح عملیات توضیح دهید.
ابراهیم اکبری:
طرح عملیات شامل بخشهای مختلف در زمینه قرارگاهها، یگانهای رزم، مانور عملیات و عملیات اصلی بوده است، به نظر میرسید همه این مراحل به درستی تحلیل و برنامهریزی شده بود. قرار بود در این عملیات پنج کیلومتر خلاف جریان آب حرکت کنند، بنابراین آموزشها برای مانور عملیات الزامی بود و اهمیت زیادی داشت، دشمن شناسی و شناسایی مسیر توسط فرماندهان انجام شده بود، عملکرد این فرماندهان تکمیل کننده طرحی بود که نوشته شده بود.
رزمندگان ایرانی با اعتقاد و ایمان خود در آن زمان عمل میکردند که بسیار کمک کننده بود.
مصطفی سجاد:
شهید سلیمانی معتقدند در دفاع مقدس فرماندهان امامت میکردند، در کربلای ۴ هم فرماندهان ابتدا در مسیر عملیات حرکت کرده و سختی کار را ارزیابی کردند و پیشرو بودند. عملیات کربلای ۴، دشمن هوشیار شده بود، از غروب همان روز شروع به فعالیت کرد، در برخی نقاط و محورها از جمله محور شیراز، دشمن وانمود کرد که متوجه چیزی نشده است.
رزمندگان در میانههای مسیر بودند که دشمن شروع به حمله به آنان کرد.
اکبر صفری:
در شب عملیات شهید خرازی بین رزمندگان حضور یافت و به آنان روحیه میداد، در آن شب برنامهریزی شده بود ابتدا یک گروهان به پتروشیمی عراق حمله کند و در پی آن گروها دوم از نهر عبور کند، فرمانده گروهان همواره پیشاپیش رزمندگان حرکت میکرد، دشمن شروع به ریختن آتش بر سر رزمندگان کرد، در عین حال رزمندگان ایرانی با آرامش خاطر به مسیر خود ادامه دادند.
من در آن زمان متوجه وقفهای بین ستون غواصان شدم، چند نفری در بین اعضای طناب تیر خورده بودند، از آنها جدا شدیم و به حرکت ادامه دادیم، هواپیماهای دشمن بالای سر ما بودند و منورهایی میزدند که منطقه را همچون روز روشن کرده بود، ستونی از افراد دشمن به سمت رزمندگان شلیک میکردند.
حدود پنج تا شش کیلومتر حرکت کردیم تا به سایر رزمندگان رسیدیم، بسیاری از افراد در بین این مسیر به شهادت رسیدند، اما قرار بر این بود که در بین راه اگر برای فردی اتفاقی افتاد بیتابی نکنیم و با حفظ آرامش مسیر را ادامه دهیم.
متوجه شدیم که شهید جانثاری در بین مسیر تیر خورده و به شهادت رسیده است، پس از آنکه به نوک دماغه امالرصاص رسیدیم و رزمندگان از آب خارج شدند تصمیم گرفته به سمت هدف اصلی عملیاتی حرکت کنیم، گروهی به عنوان پیشتاز انتخاب شده بودند که پیش از دیگران حرکت کرده و محور گشایی کرده بودند، بنابراین زمانی که به منطقه رسیدیم به سرعت و با کمترین تلفات مسیر بازگشایی شده و رزمندگان به منطقه رسیدند.
ابراهیم اکبری:
شوق و اشتیاق رزمندگان منجر به پشت سر گذاشتن سختیها در آن زمان شد، عراق هر آنچه در توان داشت در تنگه به کار بست و تصور میکرد همه رزمندگان ایرانی را به شهادت رسانده است، این در حالی است که با همه مشکلات رزمندگان ایرانی از تنگه عبور کرده بودند.
پس از گروه پیشتاز با فاصله کمی گردان ما هم به منطقه عملیاتی رسید، قرار بود گروه پیشتاز به دشمن نزدیک شده اما عمل نکند، پیش از آنکه گروهان پشتیبان به منطقه برسد، گردان پیشتاز در نزدیکی دشمن قرار گرفته بودند که دشمن متوجه حضور آنها میشود و همین موضوع منجر به شروع ناگهانی عملیات شد.
دشمنی که هوشیار و بیدار بود، نتوانست مقاومت کند و این نقطه در همان لحظه اول تصرف شده و دشمن یک گام عقب نشینی کرد. تعداد رزمندگان ایرانی کم بود، بنابراین با فاصلههای بیشتر، خط پدافندی در برابر دشمن ایجاد شد و اجازه ندادیم دشمن به نتیجه برسد.
از نتایج این عملیات بگویید.
مصطفی سجاد:
این عملیات به رغم آنکه تصور میشد لو رفته است، از ابتدا قرار نبود عملیات فریب باشد. افرادی مغرضانه مگس وار روی زخمها مینشینند، این عملیات فرجی برای ایران بود، این عملیات به عنوان عملیات فریب طراحی نشده بود اما از آن با این عنوان استفاده شد، این عملیات اصلی بود اما در نهایت از آن به عنوان عملیات فریب استفاده شد.
پس از این عملیات که به گفته فرماندهان عراقی کشتههای ایرانی با اغراق به صدام اعلام شده بود، عراق احساس پیروزی کرد و فرماندهان آنان فرصت تنفس یافتند. در این عملیات فقط ۲۰ درصد از نیروهای ایرانی وارد شدند و ۸۰ درصد نیروها در عملیات شرکت نکردند، عراق ادعا میکرد دژهای اسطورهای در شلمچه کشیدهاست، محوری که در کربلای ۴ باز شد در آینده کمک کرد بتوانیم در کربلای ۵ با موفقیت عمل کنیم به طوری که حرف ایران را مجامع بینالمللی بشنوند و عملاً دست ایران پر شد.
چرا با وجود آنکه متوجه شدید عملیات لو رفته به آن ادامه داده شد؟ دلایل لو رفتن عملیات از دیدگاه شما چیست؟
ابراهیم اکبری:
دشمن در همه زمینهها از ایران قویتر بود، آنها میتوانستند با استفاده از ماهوارهها هم اطلاعات ما را کسب کند، حتی کارخانه سیمان درود هم مستقیماً توسط دشمن رصد میشد، دشمن همواره هوشیار و بیدار بود.
در تاریخ دهم آذرماه آن سال، نیروهای ایرانی به منطقه اعزام شدند نیروها از کل کشور به مراکز استان برده شدند، در تهران نیروها به ورزشگاه آزادی برده شدند و برنامهای با سخنرانی رئیس جمهور و رئیس مجلس برگزار شد، مسلماً دشمن از این موضوعات اطلاع داشت.
اکبر صفری:
هدف گردان حضرت یونس بازگشایی مسیر اولیه بود، اما تلفات خوبی هم از دشمن گرفته شد که سردرگمی را برای دشمن ایجاد کرد.
مصطفی سجاد:
لو رفتن عملیات اتفاق جدیدی نبود، از ابتدا تقریباً همه عملیاتهای ایران لو رفته بود و دشمن در همه عملیاتها آمادگی داشت. در مرحله دوم عملیات بیتالمقدس تلفاتی سنگینتر از کربلای ۴ داشتیم، افرادی با سیاسی کردن کربلای ۴ میخواستند پیروزی کربلای پنج را زیر سوال ببرند.
اگر کربلای پنج در ادامه کربلای چهار دیده شود عدم فتح در کربلای ۴ اهمیتی نخواهد داشت. عدنان خیر الله وزیر دفاع وقت عراق، علت شکست ایران را آمادگی عراق و طرح نقشه با استفاده از اطلاعات آمریکا عنوان میکند. افسر عراقی اسیر شده در آن عملیات اشاره میکند از فاو درس گرفته و در ام الرصاص آماده بودند.
دشمن هوشیار بود و اطلاعات زیادی داشت، در کربلای چهار دشمن ابتدا بروز نداد که از عملیات آگاه است، در زمانی که متوجه این موضوع شدیم فقط ۲۰ درصد از نیروها کارد عملیات شدند، اما امکان عدم ورود هم وجود نداشت چون دشمن مجدداً حمله بزرگتری انجام میداد.
نظر شما