به گزارش خبرنگار ایمنا، دعوت نشدن مهدی طارمی به اردوی تیم ملی ایران اگر چه اتفاقی قابل پیش بینی بود، اما موضوعی نیست که بشود نگرانش نبود. تیم ملی باید در کمتر از ده روز دو دیدار خارج از خانه خود را در مسیر انتخابی جام جهانی برگزار کند و بهترین مهاجم آسیایی ماههای اخیر را در اختیار نخواهد داشت.
البته که دعوت کردن یا نکردن از هر بازیکنی امری سلیقهای و کاملاً حق هر سرمربی است، اما نکته حائز اهمیت مقایسه فراگیر رفتار طارمی و واکنش اسکوچیچ با ماجرای خط خوردن عقیلی و رحمتی توسط کیروش است؛ ماجراهایی که اگر چه شبیه به هم به نظر میرسند، اما تفاوتهایی اساسی دارند. آنچه موجب شد کیروش برای همیشه دو ستاره تیمش را کنار بگذارد، دست درازی آنها به حق و حقوق تیم ملی و او در قامت سرمربی بود.
اما آیا مهدی طارمی دقیقاً به حق و حقوق سرمربی دست درازی کرده است؟ آیا به دعوت شدن یا نشدن خودش یا دیگری و حتی تعویضها و تاکتیکهای اسکوچیچ اعتراضی داشته است؟ برخلاف مهدی رحمتی، آیا تا به حال طارمی با مربیان بزرگی که کار کرده به مشکل خورده است؟ طارمی فقط به صحبتهایی واکنش نشان داده که مطرح شدنش از زبان سرمربی تیم ملی محلی از اعراب نداشته و به واقع هیچ اثری بر اقتدار نداشته سرمربی تیم ملی نگذاشته است.
به عبارتی بازیکنها تنها مجاز به مداخله در حیطه وظایف سرمربی نیستند، اما این به آن معنا نیست که باید در برابر هر حرفی آن هم در ملأ عام و جامعه جهانی سر کج کنند. از طرفی خود کارلوس کیروش نیز نه تنها هیچ گاه به جز تعریف و تمجید از شاگردانش، سخنی را نگفت بلکه سردار آزمون را با وجود خداحافظی بعد از جام جهانی برگرداند تا به همه ثابت کند ستارههای تیمش را به همین راحتی از دست نمیدهد.
اگر اسکوچیچ مصرانه پافشاری دارد که حرفهایش درست بوده است، پس باید از او پوزش بطلبیم که مزاحمش شدیم و از سطح اول فوتبال جهان (خونه به خونه بابل و صنعت نفت آبادان) و کار کردن با باکیفیتترین بازیکنها او را به ایران کشانیدم. گویا آقای سرمربی فراموش کرده همین اندک اسم و رسم را هم مدیون ساق پای همین بازیکنهای تاکتیک ناپذیر ایرانی است.
اگر هم این ادعا صحیح است که صحبتهایش بد ترجمه شده است، پس دیگر این واکنش به طارمی چه معنایی دارد؟ کدام سرمربی حرفهای بهترین فوروارد خود را به خاطر سوءتفاهم خط میزند؟
به علاوه فراموش نکنیم همان طور که سرمربی میتواند نسبت به بازیکنش موضع بگیرد و بر کارهایش نظارت داشته باشد، فدراسیون هم موظف است همین نقش را برای سرمربی تیم ملی بازی کند؛ اما آیا کسی از فدراسیون اسکوچیچ را به خاطر صحبتهایش که توهینی به فوتبال ایران است، باز خواست کرده است؟ آیا مربی خانه به خانه که حالا سکان هدایت تیم رنکینگ اول آسیا را به دست گرفته است میتواند به همین راحتی و در هر تریبونی بد فوتبال ایران را به خلق جهان بگوید؟
همین موضوع است که قضاوت درباره ماجرای طارمی را دشوار میکند و شاید بشود تا حدی به او حق داد. البته از حق نگذریم او هم واکنش تند و عجولانهای داشت اما شکستن همه کاسه کوزهها بر سر مهاجم فرصت طلب تیم ملی، بیشتر شبیه به خودزنی است تا مقابله با بازیکن سالاری.
نظر شما